لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بهداشت روانی
واژه بهداشت (Health) و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامههای تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه ، جلوگیری و درمان بیماریها نمونهای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دو نوع "بهداشت جسمی" و "بهداشت روانی" تقسیم میشود. ولی آنها همپوشیهای زیادی را با هم دارند (بر یکدیگر تاثیر میگذارند).بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با "عملکرد فردی – اجتماعی" و آسیبهای روانی – اجتماعی" دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامههای متعدد بهداشت روانی در سه بعد " پیشگیری ، درمان و توانبخشی" میشود این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیتهای بهداشت روانی است.
تعریف سازمان بهداشت جهانی
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را اینگونه تعریف میکند: "بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای روانی و جسمی ، بهداشت به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست."
تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا
انجمن بهداشت روانی کانادا در یک دید جامع بهداشت روانی را در سه قسمت "نگرشهای مربوط به خود ، نگرشهای مربوط به دیگران و نگرشهای مربو به زندگی" تعریف میکند. از نظر این انجمن بهداشت روانی یعنی : "توانایی سازگاری با دیدگاههای خود ، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی."
عوامل موثر بربهداشت روانی
بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار میگیرند ولی در واقع این موضو ع چند وجهی متاثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی میشود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تاثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون : "عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و... از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.
ابعاد بهداشت روانی
پیشگیری نوع اول (Primary Prevention)
هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست میآید." برنامههای آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامههای بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامههای تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستمهای حمایت اجتماعی (نظیر بیمههای درمانی ، ایجاد و حمایت از گروههای محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونههای پیشگیری نوع اول میباشد.
پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention)
هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریهها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار میگیرد.
پیشگیری نوع سوم
هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از تواناییهای از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونهای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد. در واقع برنامههای این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل میکند.
چشم انداز بحث
موضوع بهداشت روانی و تامین آن برای "مردم ، سازمانها و دولتها" بسیار مهم است، چرا که با کارایی فردی و اجتماعی افراد و در کنار آن با پیشرفتهای "علمی ، صنعتی و..." جامعه گره خورده است. امروزه اکثر کشورها منابع زیادی را برای بهبود بهداشت روانی جامعه صرف میکنند و در کنار آن با تدوین برنامههای جامع از "سازمانها و منابع محلی – اجتماعی" نیز استفاده میکنند. متاسفانه ایران از این حرکت جامعه بشری به دور مانده است.
« سلامت روان در جهان رو به تغییریعنی : تاثیر فرهنگ و گوناگونی آن »
رشد روز افزون مهاجرت و زندگی ، تحصیل ، کار و برقراری ارتباط با افرادی از فرهنگ های مختلف یکی از ویژگی های بارز دنیای امروز است .
حفظ فرهنگ خودی و کنار آمدن با فرهنگ کشور یا شهر میزبان برای مهاجرین و زندگی کردن در کنای افرادی از فرهنگ های مختلف برای بومیان آن منطقه مسایل خاصی را سبب می شود .
تفاوت در زبان ، لهجه ، شیوه برقراری ارتباط ، ارزش ها ، دانش و اطلاعات عمومی ، هنر ، اخلاق ، دین ، قوانین ، رسوم ،عادت ها ، همگی در کیفیت فرهنگی فرد تاثیر گذار است .
درک شباهت ها و تفاوت های فرهنگی میان افراد کاری مهم و دشوار است ، به خصوص زمانی که این مبحث در حیطه های مربوط به سلامت مطرح می گردد . امروزه نقش کلیدی فرهنگ و تاثیر آن بر سلامت به ویژه سلامت روانی فراتر از یک فرضیه است .
بررسیها نشان داده است :
- فرهنگ در تعریفی که افراد از بیماری و یا سلامت روانی دارند تاثیر می گذارد.
- فرهنگ در تعریفی که افراد از رویدادهای استرس آمیز دارند تاثیر می گذارد.
- فرهنگ در شیوه مقابله افراد با استرس های زندگی تاثیر می گذارد.
- فرهنگ در نگاه افراد نسبت به بیماری روانی ، درمانگر و درمان های دارویی و غیر دارویی روانشناختی تاثیر دارد.
- فرهنگ ، نوع ارتباط درمانگر و درمانجو را تبیین می کند.
- فرهنگ در شکل گیری نگاه تخصصی افراد در حیطه بهداشت روان نقش دارد.
- فرهنگ درمانگر ، نقش مهمی در درک و طبقه بندی وی از اختلال و رویکرد درمانی دارد.
فدراسیون جهانی سلامت روان در پانزدهمین سالروز جهانی سلامت روان ، دهم اکتبر 2007 ، شعار خود را بدین شرح اعلام کرده است :
« سلامت روان در جهان رو به تغییریعنی : تاثیر فرهنگ و گوناگونی آن »
شعار برای کلیه مراکز تخصصی و درمانی در حیطه بهداشت روانی این پیام را دارد که همگام با پیشرفت های علمی و پزشکی در شناخت و درمان بیماریهای روانی ،همواره مهاجرت های رو به افزایش را در نظر بگیرند و نیروهای کار فعال در خدمات بهداشت روان را که خود از فرهنگ های مختلف می باشند را مورد توجه قرار دهند و هنگام مواجهه با مراجعین حتماً پیشینه فرهنگی آنها را نیز مد نظر داشته باشند.
اکنون لازم است ما نیز همگام با این حرکت جهانی نگاهی نو به فرهنگ و نقش کلیدی آن در عرصه های مختلف زندگی روزمره داشته باشم و با توسعه دانش واطلاعات خود در مورد فرهنگ های مختلف ، درک خود را در حیطه های تخصصی و شخصی ارتقاء ببخشیم.
بهداشت روانی چیزی بیش از فقدان بیماری روانی است. اغلب افراد جامعه از سلامت روان خود غافل بوده و نسبت به آن بی اعتناء میباشند. ویژگیها و معیارهای بهداشت روان را میتوان اینگونه برشمرد:
1- کیفیت اندیشیدن توام با آرامش با رویکردی خنثی و یا مثبت است. در مقابل اندیشه پر تنش، آزار دهنده و منفی.
2- افکار بدون هیچ مقاومتی می آیند و می روند، بدون آنکه تنش قابل توجهی ایجاد کنند. در مقابل تفکر وسواسی و تکرار شونده.
3- فرد در زمان حال زندگی میکند و تمام حواسش معطوف کاری است که در حال انجامش است. در مقابل فردی که غالب اوقات در خشم از گذشته و ترس از آینده بسر میبرد.
4-احساس آرامش، امنیت، شفقت، شوخ طبعی، قدر شناسی، رضایت و کنجکاوی. در مقابل احساس تنش، خشم، نا امنی و نفرت.
5- زندگی کنترل پذیر می نماید. در مقابل احساسی که زندگی از کنترل شما خارج است.
6- مشکلات قابل حل بنظر میرسند و فرد خوشبینانه به مشکلات خود مینگرد. در مقابل مشکلات حل ناپذیر بنظر رسیده و فرد بدبینانه به مشکلات خود نگاه میکند.
7- عزت نفس و اعتماد بنفس بالا. در مقابل اعتماد بنفس پایین و احساس اضطراب و نا امیدی.
8- فرد احساس خوبی نسبت به خود دارد. فرد نقاط ضعف و قوت خود را بخوبی میشناسد.
9- فرد اجازه نمیدهد احساساتی مانند ترس، خشم، عشق، حسادت، گناه و اضطراب تمام وجودش را در برگیرند.
10-توان برقراری روابط اجتماعی و بین فردی رضایت بخش و پایدار.
11-توانایی خندیدن به خود و با دیگران.
12- فرد با وجود اختلاف عقاید، تفاوتها و کاستی ها برای خود و دیگران احترام قائل است.
13-توانایی پذیرش مشکلات و ناکامیهای زندگی.
14- استقلال در تصمیم گیری. عدم هراس از مشکلات و توانایی در حل بهنگام آنها.
15-توانایی سازگاری با محیط پیرامون و تغییرات.
16- داشتن روحیه شاد و با نشاط.
17-توانایی تامین نیازهای شخصی.
18-توانایی لذت بردن از زندگی.
19- توانایی برقراری تعادل و توازن: میان کار و تفریح، خواب و بیداری، استراحت و فعالیت بدنی، تنهایی و معاشرت با دیگران، داخل خانه ماندن و از منزل خارج شدن.
20- انعطاف پذیری: افرادی که دارای عقاید خشک بوده و در هیچ شرایطی حاظر به تغییر عقاید خود نیستند (حتی با استدلالهای روشن و متقاعد کننده) در واقع خود را معرض استرس زیادی قرار میدهند. انعطاف پذیری در انتظارات و احساسات نیز ضرروی است. افرادی که برخی احساسات و هیجانات خود را سرکوب کرده و از ابراز آنها نگرانی دارند خود را در معرض بیماریهای روانی قرار میدهند. فرد میبایست توانایی تغییر کردن، رشد کردن و تجربه کردن طیف وسیعی از احساسات را همگام با تغییر شرایط زندگی دارا باشد.
21- (قابلیت ارتجاعی) تاب آوری: در فیزیک به توانایی بازگشت به شکل اولیه پس از خم شدن، کشیده شدن و یا فشرده شدن میباشد. اما در روانشناسی به مفهوم بازگشت به وضعیت عادی و طبیعی پس از مواجهه با ناملایمات روزگار، تغییرات و استرسها با حداقل درد و رنج است. یعنی همان تاب آوردن زیر فشار روانی و حفظ ثبات احساسی و سلامت روانی. توانایی کنار آمدن با ناملایمات و سازگاری با تغییرات. بیرون آمدن از شرایط سخت. میزان مقاومت و تحمل شما.
22-توانایی دوست داشتن و عشق ورزیدن و همچنین دوست داشته شدن.
23-خلاق و بهره ور بودن.
24- توانایی بهره گیری از قوه تخیل. خیالپردازی نیز برای سلامتی روان ضروری است. اما تا حدی که فرد قادر باشد میان تخیل و واقعیت تفاوت قائل شود و آن دو را از هم تمیز دهد.
25-فرد احساسات خود را میشناسد.
چند نکته برای حفظ سلامت روانی
1- مهارتهای حل مسائل و اختلافات را فرا گیرید.
2-اعتماد بنفس و عزت نفس خود را افزایش دهید.
3-هرگز خود را قربانی قلمداد نکنید.
4- روشهای مدیریت زمان را بیاموزید.
5- اجازه ندهید احساسات شما در درونتان انباشته گردند. احساسات خود را با دیگران در میان گذارید.
6-از بحثها و نزاع های غیر ضروری اجتناب ورزید.
7-عواملی که در شما ایجاد استرس میکنند را شناسایی کرده و مواجهه با آنها را به حداقل برسانید.
8-تکنیک های تمدد اعصاب و آرامش یافتن را فرا گیرید.
9-به اطرافیان خود بی توجه نبوده و در صورت لزوم یاری دهنده آنان باشید و در حد توانایی خود بکوشید مشکلاتشان را رفع کنید.
10- از زندگی خود لذت ببرید. کاری را انجام دهید که به آن علاقمند هستید. جایی بروید که دوست دارید آنجا باشید. برای خودتان زندگی کنید و نه برای دیگران.
تحقیق درمورد سلامت روان در جهان رو به تغییریعنی