لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه33
وقتی خبری مبنی بر آزار و اذیت تعدادی شرور را می شنوی، اولین چیزی که به ذهن می آید همان امنیت پایینی است که درست در شرایطی که پلیس امنیت حاضر باش اعلام کرده خودنمایی می کند. ماجرا، ماجرای سیاسی نیست. اینکه عده ای در یک شلوغی هرچه خواستند کردند و به راحتی به قانون هم پاسخگو نشدند و آزاد شدند، نمایای یک جامعه ناامن است. جامعه ای که زندان هایش پر است از زندانیان ِ تفکر و نامشان می شود زندانی ِ امنیت، اما در بیرون زندان نه خانواده ها هستند که امنیت دارند، نه مرزها و مناطق مرزی هستند که آرامند و نه سرمایه اجتماعی بالایی هست که جامعه را و پیوستگی اش را حفظ نماید.
آسیب های اجتماعی در هر جامعه هست. میزان و نوع این آسیب ها هم به تناسب مکان و زمان متفاوت است. اما مهم این است که گروه های مختلف در قبال این اسیب ها چه عکس العملی نشان می دهند. مثلا نقش جامعه شناس، مددکار یا روان شناس چیست؟ نقش پلیس کجای داستان است. بازدارنده ها کدامند.
این روزها زندان قرار شده بازدارندگی سیاسی داشته باشد. البته کثرت استفاده از آن حتی زندان را هم لوث کرده است. از طرف دیگر عده ای که بودنشان در فضای اجتماعی، دارای پیامدهای خطرناک است، درست در روز انجام جرم، آزاد می شوند. این عدم تناسب هاست که نشان از بیماری اجتماعی در جامعه دارد. بیماری ای که نتیجه اش می شود کاهش سرمایه اجتماعی. اعتماد عمومی پایین می آید و احساس امنیت به عنوان یک شاخص توسعه اجتماعی پایین خواهد امد. امنیت ،با احساس امنیت بسیار متفاوت است. شاید زیاد نباشند کسانی که روزانه در معرض آسیب های اجتماعی قرار می گیرند. اما اخباری از این دست، احساس امنیت اجتماعی را پایین خواهد اورد. ترس و بی اعتمادی و ناآرامی را در بین خانواده ها مستولی می کند. حساسیت ها را در خانواده ها بالا می برد. روابط را از شفافیت خارج خواهد کرد. پیامدهای این احساس، به لحاظ اجتماعی آنقدر دنباله دار هست که وادارمان کند به آنها بیاندیشیم.
تحقیق در مورد نظریه های سکولاریزاسیون و دیدگاههای ضد سکولاریزاسیون,آسیب های اجتماعی