لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه29
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
1 . شاخصهای اندازهگیری هزینه منابع داخلی
(DRC) 2 . معرفی روش اندازهگیری
DRC 3 . اندازهگیری DRC واحدهای قطعهسازی منتخب
3ـ1. انتخاب واحدهای قطعهساز
3ـ3. بررسی روند تحولات DRC در واحدهای قطعهسازی
منتخب
3ـ4. بررسی مزیت نسبی محصولات تولیدی واحدهای قطعهسازی منتخب
3ـ5 . طبقهبندی واحدهای قطعهسازی منتخب براساس روند تغییرات DRC
3ـ6. مقایسه واحدهای تولیدی منتخب مقدمه
شناخت از وضع موجود صنایع و ساختار حمایتی از آنها در راستای پیوستن به سازمان تجارت جهانی (WTO) از موضوعات مورد علاقه سیاستگذاران کشور است. تصمیمگیری در خصوص پیوستن به (WTO) نیازمند بررسی دقیق ( بر مبنای روشهای علمی) صنایع کشور در مورد مزیتهای نسبی و سیاستهای حمایتی موجود در آنهاست. پس از شناخت مزیتهای نسبی در صنایع، میتوان از آن به عنوان ابزاری جهت تخصیص مناسب منابع بین صنایع یا حتی درون صنایع استفاده نمود.
در این مقاله نیز سعی می شود با استفاده از معیار هزینه منابع داخلی[1] (DRC) که یکی از معیارهای مناسب جهت نشان دادن کارایی در تخصیص منابع است، مزیت نسبی در صنعت قطعهسازی مورد بررسی قرار گیرد. به جهت محدودیت در آمار و اطلاعات مورد نیاز تنها به هشت واحد تولیدکننده قطعات تند مصرف[2] خودرو (قطعاتی هستند که در طول عمر یک خودرو با سرعت بیشتری نسبت به سایر قطعات تعویض میشوند)،در دوره زمانی
77-1374 اکتفا شده است. بدین منظور ابتدا شاخصهای اندازهگیری هزینه منابع داخلی بررسی شده و سپس روش اندازهگیری هزینه منابع داخلی در این مقاله معرفی میشود و در ادامه نتایج محاسبات مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و در پایان خلاصه و نتیجهگیری ارایه میگردد.
1 . شاخصهای اندازهگیری هزینه منابع داخلی (DRC)
مفهوم هزینه منابع داخلی، کاربردی از تحلیل بازدهی عوامل بر پایه ارز خارجی است. به عبارت دیگر DRC هزینه فرصت از دست رفته واقعی منابع داخلی که صرف تولید یک کالای خاص بر حسب قیمتهای جهانی میشود، است و یا DRC نسبت ارزش سایهای دادههای خالص داخلی به ارزش سایهای ستاندههای خالص مبادله شده میباشد (فین1995). این معیاراولین بار توسط برونو[3] در سال 1976 و سپس در سال 1972 مطرح شد و سپس محققین دیگری نظیر کروگر (1972)، لوفسکی (1972)، گریناوی و میلز (1990)، فین
(1995) و پرکینز (1997) با انجام تعدیلاتی، آن را مورد استفاده قرار دادند.
روش هزینه منابع داخلی بسیار مشابه روش تحلیل هزینه ـ فایده است. با این تفاوت که روش هزینه ـ فایده، کل هزینه واقعی و سوددهی را مقایسه میکند؛ در حالی که روش DRC علاوه بر در نظر گرفتن هزینه منابع داخلی، صرفهجویی در ارز خارجی را نیز محلوظ میدارد. به عبارت دیگر روش هزینه منابع داخلی[4] یک معیار هزینه ـ فایده است که براساس آن سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان نهایی کشور، تصمیم میگیرند که آن محصول را خود تولید کنند و یا آن را از بازارهای جهانی وارد نمایند. بدین ترتیب اگر منفعت نهایی خالص حاصل از تحلیل هزینه ـ فایده مثبت باشد، طرح سرمایهگذاری انجام و در غیر اینصورت طرح متوقف میشود. پس مدل کلی DRC را میتوان براساس روش منفعت خالص اجتماعی[5] فرمولبندی و تفسیر نمود.
هزینه منابع داخلی (DRC) از طریق نرخ حمایت مؤثر[6] (ERP) نیز قابل محاسبه است. کروگر ( 1972) تحت فروض خاصی ثابت نمود که حمایت تعرفهای مربوط به فعالیت j به رابطهای بین دو معیار DRC و ERP منجر میشود. یعنی:
1 + DRCj = ERPj
استفاده از یک الگوی تعادل عمومی و حل آن به منظور یافتن ضرایب فنی تولید، روشی بود که توسط برونو و کروگر (1972) جهت محاسبه هزینه منابع داخلی بکار گرفته شد. اما این روش به دلایلی نظیر کمبود اطلاعات مورد نیاز و عدم محاسبه ضرایب فنی برای یک کالای خاص امکان استفاده را محدود میکرد.
ادوارد ( 1984) در مقالهای تحت عنوان منابع مزیت نسبی بینالمللی[7] فرمول DRC را به شکل سادهتری به صورت زیر بکار گرفت:
:C هزینه تولید
:e نرخ ارز
:Pw قیمت مرزی کالا
:Ci هزینه نهادههای وارداتی
در این فرمول نیز چنانچه DRC کوچکتر از یک باشد، به مفهوم وجود مزیت نسبی آن کشور در تولید کالای مورد نظر است.
تحقیق در مورد اندازه گیری مزیت نسبی در صنعت قطعه سازی خودرو کشور از طریق DRC