مقدمه:
حاشیه نشینان نه فقط توجه متخصصان علوم اجتماعی و برنامه ریزان شهری را در قرن بیستم بخود معطوف کردند بلکه در آغاز قرن بیست و یکم و با وقوع بحران های بزرگ مانند حوادث پاریس و بحران اخیر جهان حتی توجه هنرمندان و سینمای هالیود را نیز بخود جلب کرد که یکی از پدیده های همزاد شهر مدرن و فراروی مدیریت شهری جدید بویژه در کلان شهر ها ساماندهی و مدیریت محلات حاشیه یا به تعبیر اخیر تر اسکان های غیر رسمی است.مجموعه های که به دلیل کمیت شهروندان درجه دومی که در خود -به لحاظ برخورداری از خدمات شهری-جای داده اند از یکسو و کیفیت پائین زندگی از سوی دیگر چالشی اساسی برای داشتن شهرنشینی پایدار به حساب می آید .همچنین این مناطق پتانسیل بالائی برای انواع آسیب ها و مسائل اجتماعی دارند و در صورت بی توجهی می توانند تمامی هستی یک شهر را نیز تهدید نمایند.عدم رضایت از شاخصه های اصلی این نواحی در همه جای دنیا می باشد .پائین بودن روح تعلق شهروندی وعدم مشارکت، احساس تبعیض، نداشتن روحیه تعلق شهروندی، سرخوردگی های انباشت شده از خصایص بارز مناطق حاشیه نشین است. حاشیه نشین این احساس را دارد که شهر خانه او نیست، اگرچه خانه او در شهر است. مطالعه و شناخت و تحلیل مسائل حاشیه ها بویژه در در مجموعه های مادر شهری از اهم مسائل و حوزه های مهندسی جدید اجتماعی در جوامع پیچیده محسوب می گردد.. در این مقاله علاوه بر بررسی های تئوریک به بررسی و تحلیل نتایج یک پیمایش بر روی 550 خانوار ساکن در محلات حاشیه شهر همدان پرداخته شده است.
بیان مسئله
در حال حاضر بخش قابل توجهی از دلمشغولی های مدیران اغلب جوامع انسانی را مدیریت مجموعه های شهری و ارائه خدمات به ساکنان این مناطق تشکیل می دهد، بخصوص اگر دقت کنیم که زندگی شهری به تعبیر ابن خلدون همزاد مصرف و رفاه است و این تجمل و رفاه به حدی رونق و اشاعه پیدا کرده است که گاهی تعابیر تندی بر زندگی شهری اطلاق می گردد: رشد زندگی شهری، زمین را به سیاره ای بدل کرده است. دود از این سیاره به گنبد آبی برمی خیزد، چنانکه اگر کسی از فراز به سیاره بنگرد می پندارد حریقی رخ داده است و به راستی دیگر ما در یک حریق زندگی می کنیم و این حریق چنان عام و جهانی است که محسوس نیست (فیروز جمالی، 1381). روند شهری شدن جهان به ویژه پس از جنگ جهانی دوم آن چنان سریع بوده است که پژوهشگران مسائل شهری را دچار حیرت ساخته است. قرن 21 در حالی آغاز شد که حدود نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند و انتقال شهری تقریبا صورت گرفته است. شهرنشینی با چنان سرعتی به پیش می رود که در تاریخ بی سابقه بوده است (نقدی، 1381). بطور خلاصه شهرنشینی با افزایش سرسام آور از 18 درصد در حدود سال 1300 به حدود 70 درصد در سال 1387 رسیده است و تعداد نقاط شهری نیز از حدود 200 شهر در اولین سرشماری به بیش از 1000 شهر رسیده است.
به اعتقاد برخی صاحب نظران حاشیه نشینی معلول رشد برونزای شهر نشینی در ارتباط یا سرمایه داری جهانی بوده است: در ایران حاشیه نشینی پس از استقرار سرمایه داری وابسته بوجود آمد و رشد آن از 1320 شدت یافت و در سالهای 1341 و 1342 به حدی رسید که دستگاه حکومتی را بر آن داشت تا برای رفع آن چاره اندیشی کند (زاهد زاهدانی: 1369: 2).
از پدیده های عمده ناپایدار کننده زندگی شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه، گونه ای شهرنشینی با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیررسمی است که بنا به مشاهدات جهانی در حال گسترش فزاینده است. این گونه سکونت گاهها هر چند جلوه ای از فقر را نمایان می سازد، اما بازتاب کاستی ها و نارسایی های سیاست های دولت و بازار رسمی نیز محسوب می شود.
اسکان غیر رسمی به سبب ایجاد فقر و گسترش آن، به مخاطره انداختن محیط زیست و تحمیل هزینه ای برای حل مشکلات، تهدیدی جدی برای پایداری و انسجام جامعه شهری تلقی شده و نیاز به اتخاذ تدابیر ویژه ای برای ساماندهی وضعیت کنونی و جلوگیری از گسترش آن در آینده را می طلبد.گفته می شود اکنون حدود یک میلیارد از سکنه شهر ها در نقاط غیر رسمی شهری زندگی می کنند(هادیزاده،1384)
اکثریت ساکنان حاشیه نشینان، طبقه فقیر جامعه شهری و مهاجران روستایی هستند که با کوله باری از فقر و محنت و با سراب زندگی بهتر، جذب زندگی شهری شده اند، تخصص آنها که بیشتر در زمینه کشاورزان سنتی بوده، اینک در مشاغل سیاه و کاذب و فعالیتهای ساختمانی، رفتگری، کارگری ساده و… و بعبارتی در بخشهای غیر مولد فعالیت می کنند.
با ورود مدرنیزم و شیوه جدید زندگی، هجوم روستاییان برای کار و درآمد بیشتر و بهره جستن از مزایای جدید به شهرها شروع شد و شکافی در فرم زندگی اجتماعی – اقتصادی بسته سنتی به وجود آمد. ورای روزنه های جدید شهری، عدم امکانات بهداشتی، درمانی، تحصیلی، اقتصادی و به طور کلی از رونق افتادن فعالیت های روستایی در ده به این جریان کمک کرد و حرکت جمعیت ها را به سوی شهر، بعد از تحولات اخیر موجب گشته این حرکت یک جانبه به سوی شهرها رسمی شد که در دل هر روستایی جای گرفت و با هر اندک امکانی راهی شهر می شد. غافل از اینکه شهر گنجایش خاصی دارد و افراد را با مهارتها و شیوه زندگی خاصی می پذیرد، در نتیجه این شرایط و محدودیت امکانات مسکن شهر آنها را مجبور به زندگی در مسکن های حاشیه ای خواهد کرد. در حقیقت فرایند تکاملی جوامع با رشد فزاینده شهرنشینی همراه است و به موازات رشد شهرنشینی، رشد مناطق حاشیه ای نیز در تزاید قابل ملاحظه ای بوده است.رشد حاشیه نشینی بویژه در شهر های بزرگ تهدیدی جدی برای توسعه پایدار شهری محسوب می شود به گفته فرماندار تبریز تنها در حاشیه های شمالی این شهر 200 هزار نفر حاشیه نشین سکونت دارد که مساکن آنها دوام زلزله 4 ریشتری را هم ندارد(روزنامه جام جم 1/5/85) و در شهر مشهد بیش از 600 هزار نفر در مناطق اسکان غیر رسمی بسر می برند
شامل 25 صفحه word
دانلود تحقیق احساس رضایتمندی مردم نسبت به زندگی شهری و روستایی