راههای بتن آسفالتی
تعریف خرابیها و منحنیها ومنحنیهای ضریب کاهندگی
الف-1)یک سیستم مدیریت روسازی (PMS) روش سیستماتیک و منسجم را برای انتخاب ضروریات ترسیم و نگهداری و تعیین اولویتها و زمان بهینه برای تعمییرات از طریق پیش بینی وضعیت روسازی در آینده در اختیار میگذارد. در صورتیکه ترمیم و نگهداری در مراحل نخستین اضمحلال و قبل از زوال ناگهانی وضعیت روسازی انجام شود، بیش از 50% از هزینههای تعمیرات صرفه جویی خواهد شد.علاوه بر این به منظور پایین آوردن هزینهها از بستن راه به مدت طولانی برروی رفت و آمد وسایل نقلیه وایجاد مسیرهای انحرافی جلوگیری بعمل خواهد آمد. الف-1-2) روشهای انتخاب گزینههای ترمیم و نگهداری 1- روش مبتنی بر تجربیات قبلی (Ad Hoc): این روش آشکارا به کاربرد عادتمند محدودی گزینهی از پیش انتخاب شده منجر خواهد شد.یکی از معایب عمدهی این روش آن است که امکان انتخاب نشدن بهترین یا اقتصادی ترین گزینه همواره وجود دارد. 2- روش انتخاب بر مبنای وضعیت کنونی: ابتدا روسازی با استفاده از شاخصهای گوناگون وضعیت که در برگیرندهی، افت و خیز، ناهمواری و لغزندگی هستند، ارزیابی میشود. آنگاه براساس تحلیل این شاخصها یک گزینه برای اصلاح وضعیت انتخاب میگردد و این در حالی است که هیچگونه مقایسهای از نظر هزینه های چرخهی عمر بین گزینهها انجام نمیگیرد. یکی از مزایای عمدهی این روش آن است که گزینهی پیشنهادی کمبودهای شناسایی شده را برطرف خواهد کرد. عیب این روش در آن است که گزینهی انتخاب شده ممکن است الزاماً اقتصادی ترین گزینه نباشد. 3- روش انتخاب بر مبنای هزینههای چرخهی عمر: این فرایند انتخاب اقتصادی ترین استراتژی ترمیم و نگهداری را که بر اساس هزینههای چرخهی عمر تعیین میشود تضمین مینماید. تحلیل هزینههای چرخهی عمر میبایست هزینههای نگهداری آتی مربوط به هریک از گزینهها را در برگیرد. به این ترتیب نه تنها بهترین گزینهی ترمیم و نگهداری انتخاب خواهد شد بلکه بهترین زمان اجرای آن نیز تعیین میگردد.
الف-2) مدیریت روسازی بعنوان یک سیستم مدیریت مهندسی:
یک سیستم مدیریت مهندسی (EMS) عبارت است از مجموعهای از ابزارهای مهندسی است که به منظور بررسی وضعیت و پیش بینی آن و تدوین برنامههای کاری با هدف بهینه سازی مخارج بکار گرفته می شوند. در سیستم های مدیریت مهندسی به منظور تعیین زمان و مکان و چگونگی نگهداری تسهیلات به بهترین وجه، از تکنولوژی مهندسی استفاده میشود.این سیستمها اهرمهای لازم را برای حفظ سرمایه گذاری های زیر بنایی در اختیار قرار میدهند. یک سیستم مهندسی با یک سیستم مدیریت نگهداری (MMS) که اساساً یک سیستم مدیریت اطلاعات یا انبار داری است تفاوتهای زیادی دارد. سازمانها میتوانند کلیهی سیستمهای مدیریت مهندسی و مدیریت نگهداری موجود را در یکدیگر ادغام کنند. هدف از این یکپارچه سازی پیوند اطلاعاتی است که بوسیله سیستم های جدا از هم تولید میشوند. این کار به منظور بهینه کردن برنامه ریزی و مدیریت صورت میگیرد. بعنوان مثال کندهکاری روسازی برای انجام تعمیرات در تأسیسات زیر زمینی خدمات شهری بلافاصله پس از اجرای روکشکاری بسیار پرهزینه است. این هزینهها را میتوان با یکپارچه کردن سیستمهای مدیریت به حداقل رساند.
الف-3) فرایند مدیریت روسازی:
1- تعریف شبکه روسازی راه
2- اندازهگیری وضعیت روسازی
3- پیشبینی وضعیت روسازی
4- مدیریت در سطح شبکه
5- مدیریت در سطح پروژه
اولین عملکرد در این فرایند تعریف شبکهی (شبکههای) روسازیها است که میبایست مدیریت شود و تقسیم هر شبکه به قطعاتی که قابل مدیریت هستند. این کار تنها یک بار صورت میگیرد، لیکن مابقی کار به صورت دورهای تکرار میشود. نحوهی اندازهگیری وضعیت و پیشبینی آن بستگی به آن دارد که آیا مدیریت در سطح پروژه صورت میگیرد و یا در سطح شبکه.
اجرای پروژه
بهترین گزینهی ترمیم و نگهداری برای هر پروژه
مدیریت در سطح شبکه،سناریوهای بودجهای
الف-4) مقایسه مدیریت در سطح شبکه:
به انتخاب بهترین گزینهی ترسیم و نگهداری برای هر پروژه ((مدیریت در سطح پروژه)) اطلاق میشود. در اینجا ابتدا برای هر پروژه یک ارزیابی و بررسی تفضیلی صورت میگیرد و آنگاه عملیترین گزینه انتخاب میشود.
به فرایندی که در آن نیازهای کل شبکه مد نظر قرار داشته باشد، مدیریت در سطح شبکه اطلاق میشود.
بطور کلی مدیریت در سطح شبکه، بودجهی کوتاه مدت مورد نیاز سازمان ذیربط، وضعیت کل شبکه در حال و آینده و اولویتبندی پروژههای احتمالی را مورد بررسی قرار میدهد، و این درجایی است که هدف اولیه برای مدیریت در سطح پروژه، انتخاب بهترین و کم هزینهترین گزینهی انتخابی در چارچوب محدودیتهای مدیریت موجود است.
ب-1) تعریف شبکه روسازی راه:
اولین گام به منظور استقرار یک سیستم مدیریت روسازی (PMS) شناسایی و تعریف شبکه است. یک مدیر روسازی میتواند مسئولیت راهها، محوطههای پارکینگ، محوطههای پروازی و سایر تسهیلات مربوطه به وسایل اعم از رویهدار و بدون رویه را برعهده میگیرد. او ابتدا باید در مورد اینکه کدامیک از این تسهیلات میتواند بعنوان یک شبکه مستقل در نظر گرفته شود تصمیمگیری کند. یک شبکه مستقل معمولاً در محیط کامپیوتری یک سیستم مدیریت روسازی در یک بانک اطلاعاتی واحد ذخیره میشود.
پس از آنکه شبکه(ها) مشخص گردیدند آنها را به شاخه(ها) و قطعه(ها) تقسیم میکنند. یک شاخه به قسمتی از یک شبکه اطلاق میشود که به سهولت قابل شناسایی باشد نظیر یک خیابان یا باند پرواز معین. یک شاخه را به یک یا چند قطعه یکنواخت تر تقسیم میکنند تا مدیریت قادر باشد وظایف خود را در سطح شبکه و پروژه بانجام برساند. قطعات را میتوان بر اساس موقعیت جغرافیایی آنها در داخل شبکه یا بر اساس هر عامل دیگری که سازمان مناسب تشخیص بدهد طبقهبندی نمود.
جمع آوری اولیهی دادهها برای هر قطعه روسازی ممکن است بسته به سطح تکامل سیستم مدیریت روسازی زمان زیادی را به خود اختصاص دهد. از این رو هرگونه اشتباه یا سوء تشخیص در تقسیم شبکه که پس از جمع آوری دادهها معلوم شود، به قیمت گرانی تمام خواهد شد.
ب-2) تعریف شاخه:
یک شاخه بخشی از یک شبکه روسازی است که بسادگی قابل شناسایی بوده و دارای عملکرد مشخصی میباشد. برای مثال یک محوطهی پارکینگ معین، هر کدام شاخهای مستقل از یک شبکه روسازی هستند. آسانترین راه برای شناسایی شاخههای تشکیل دهندهی یک شبکه روسازی، استفاده از سیستم نامگذاری موجود در نقشههای سازمان است.
در سیستم PAVER هر شاخه را به دو صورت مشخص میکنند:
1- بوسیلهی یک نام توصیفی الفبایی- رقمی که به آن ((نام شاخه)) اطلاق میشود.
2- بوسیلهییک کد الفبایی- رقمی که به آن ((شماره ی شاخه)) اطلاق میشود.
برای نامگذاری شاخهها معمولاً از نام خیابانهای موجود استفاده میشود.شماره شاخه یک کد واحد است که به ذخیره سازی و بازخوانی دادهها کمک میکند. در انتخاب کد توصیه میشود که کدهای موجود در سازمان مورد بررسی قرار گیرند تا از سازگاری آنها اطمینان حاصل شود. همچنین در برخی گذارشات ممکن است تنها شماره شاخه قید شده و از آوردن نام شاخه صرف نظر شده باشد. به همین دلیل خلاصه کردن نام شاخه بصورت شماره شاخه، خواندن گذارشات را آسانتر میکند. برای مثال میتوان نام شاخهی "Green Street" از شمارهی شاخه "GREEN"استفاده کرد. بهمین ترتیب بجای نام شاخهی "باند پرواز 30-12" شماره شاخهی "R1230" تعلق می گیرد.
ب-3) تعریف قطعه:
از آنجائیکه یک شاخه نوعاً به یک واحد بزرگ در شبکهی روسازی اطلاق میشود، در سرتاسر طول یا سطح خود الزاماً دارای ویژگیهای یکسانی نخواهد بود. به همین دلیل برای مقاصد مدیریت، شاخهها را به اجزاء کوچکتری تحت عنوان قطعه تقسیم میکنند. یک قطعه کوچک ترین واحد مدیریتی از لحاظ انتخاب و کاربرد عملیات ترمیم و نگهداری است. عواملی را که باید به هنگام تقسیم یک شاخه به قطعات مدنظر قرار دهیم عبارتند از: سازهی روسازی، ترافیک، تاریخچهی ساخت، رتبهی(طبقه بندی عملکردی) روسازی، تأسیسات زهکشی و شانه بندی و وضعیت روسازی.
شامل 76 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق مدیریت روسازی راه