متن حدیث:
یا اَباذَر، یَکْفى مِنَ الدُّعاءِمَعَ الْبِرِّ ما یَکْفى اَلطَّعامَ مِنَ الْمِلْحِ.(.1)
ترجمه:
اى اباذر، همان گونه که مقدار کمى از نمک براى غذا کافى است، دعا نیز همراه با نیکوکارى کفایت مى کند.
شرح حدیث:
حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) در این قسمت از سخنان گهربارش خطاب به ابوذر غفارى، مسأله مهمّى را مطرح مى نمایند، که شاید به نظر کسانى که در بدو نظر این روایت را مطالعه مى کنند نرسد، و آن این که اگر انسان نیکوکار باشد با کمى دعا نیز به مقصد مى رسد و دعایش مستجاب مى شود. براى توضیح بیشتر باید مقدّمه اى ذکر کنیم:
مقدّمه
تعلیمات اسلام روى مسأله عمل تأکید فراوانى دارد ولى متأسّفانه ما مسلمانان برداشتمان از اسلام، برداشتى ذهنى و غیر عملى است، مثلاً بیشتر درباره همین قرآن که بهارش ماه مبارک رمضان است و تلاوت آن هم در ماه رمضان ثواب دارد، ما فکر مى کنیم موضوعیّت با این است که تند و تند بخوانیم و بارها آن را تلاوت کنیم، ولى توجّه به این نکته بسیار مهم نداریم که قرآن برنامه عملى مسلمانان است; چون قرآن نسخه حکیم است و اگر نسخه حکیم را زیاد بخوانیم، بیمارى مداوا و درمان نمى شود. خواندن لازم است، امّا خواندن مقدّمه عمل است. در حالى که برداشت ما از قرآن این است که الفاظش مقدّس و در ماه رمضان نازل شده است و هر چه بیشتر بخوانیم، ثوابش بیشتر است و در یک کلمه، خود قرائت موضوعیّت دارد و غالباً نکته اصلى، که قرائت قرآن راهى به سوى عمل کردن است، فراموش مى شود. بارى اگر به ما مى گویند مثلاً در ماه رمضان قرآن بخوانید، علّتش این است که ماه رمضان، ماهى است که به سبب روزه، قلب انسان صاف شده و آماده پذیرش تلقینات و تبلیغات است و قرآن هم بهترین تبلیغ است، پس مراد این است که در ماه رمضان قرآن بخوان که قلبت آن را بپذیرد و آن گاه هدایت و تربیت شود.
به ماگفته شده که هر وقت به «یا ایّها الذین آمنوا» مى رسى، بگو: «لبّیک»; یعنى من هم، مخاطب هستم و این یک مسأله تاریخى نیست که فقط مخاطب آنها اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشند، بلکه مسأله امروز هم هست.
یا وقتى به مسأله عذاب مى رسى به خدا پناه ببر; یعنى شامل تو هم هست. وقتى به آیات بهشت و نعمتهاى آن مى رسید، آنها را از خدا تقاضا کن، همان گونه امام على(علیه السلام) در خطبه همّام فرمود: «وَظنّوا اَنَّ زَفیرَ جهنّم و شَهیقها فى أصول آذانهم; افراد با تقوا کسانى هستند که وقتى قرآن را مى خوانند احساس مى کنند که صداى زفیر و شهیق جهنّم بیخ گوش آنهاست.»
این برداشت از قرآن موضوعیّت دارد; یااین که در مورد دعاى کمیل و دعاى ندبه و... هم باید به این صورت برخورد کرد که آنها هم الفاظى هستند که طریق و مقدّمه براى راه درستند. در مسأله «دعا» در این سخن حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)نیز این گونه است.
معمولاً برداشت از دعا این است که تو هر چه هستى، همان باش و دعاکن، خداوند هم، همه چیز را دگرگون مى کند; در حالى که دعا رمز خودسازى و تربیت است. کسى که دعایى مى کند، یعنى تقاضا مى کند و بنده اگر خطا کرده باشد با چه رویى مى تواند از مولا، بهشت و... بخواهد. دعا معنایش این است که خودت را بساز و پاک کن. دعا رمز تربیت و خودسازى است در حالى که ما خیال مى کنیم که تو هر چه هستى باش و هیچ عملى هم انجام نده و آن گاه دعا جانشین همه کارها مى شود. برداشت بسیارى از ما همین است که توسّل پیدا کنید، امّا غافل از این که توسّل هم، به معنى ایجاد نوعى رابطه عملى و اخلاقى است.
باتوجّه به این مقدّمه به این حدیث بر مى گردیم; حضرت(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: اگر انسان نیکوکار باشد، دعا به مقدار نمک غذا کافى است، یعنى دعا نمک است و کسى نمى تواند به جاى غذا مرتّباً نمک بخورد، چون نمک چیزى نیست که بتواند تمام وقت، غذاى انسان باشد، بلکه انسان باید غذایى را تهیّه کند و بعد که آماده شد، نمک مختصرى هم به آن اضافه کند اگر زیاد نمک در آن غذا بریزد، شور شده و نمى تواند آن را مصرف کند، چون نمک زیاد هم کشنده است. برّ و نیکوکارى هم غذاى بدن انسان و دعا نمک آن غذاست. در حالى که در بین مردم معمولاً عکس آن رایج است، چون غالباً مى خواهند برّ اخلاقى و عملى را کنار بگذارند و فقط دعا بکنند.
درباره دعا احادیث بسیار جالبى است، امّا حدیثى که در آن این تعبیر را دارد همین حدیث است که پیام تازه اى در زمینه فهم و برداشت اسلام از دعا دارد. آنهایى که به دعا حمله مى کنند و مى گویند دعا دعوت به تنبلى مى کند و باعث تخدیر است، اگر این حدیث را مى گویندکه دعا همانند نمک غذاست، در واقع این حدیث مى گوید: تلاش و کوشش کن و برّ و نیکوکارى داشته باش و دعا هم نمک آن است.آیا با این گونه برداشت از دعا، باز مى شود گفت: دعا به تنبلى دعوت مى کند؟
شامل 13 صفحه word
دانلود تحقیق برداشت حقیقی از دعا