مقدمه
برخی از روانشناسان اروپایی و آمریکایی هر وقت میخواهند از ریشههای اختلاف نظر دراره موضوعی حرف بزنند از داستان «پیلی در تاریکی» مولوی مثالی میآورند. داستانی که در آن سه نفر که تا به حال فیل ندیدهاند در اطاقی تاریک فیلی را لمس میکنند و براساسآن قسمت از بدن فیل که به دستشان میآید تصویری خاص و مطابق شناخت خود، از فیل عنوان میکنند.
این داستان، در مورد روانشناسان مصداق دارد. آنها بنا به اطلاعات اولیه خود و بنا به دیدگاه خاصی که دارند اشخاص را به صورتهای مختلف در نظر میگیرند. از آنجا که نمیتوان شخصیت را به طور عینی لمس کرد و کلیت آن را یکسان در نظر گرفت، مفاهیم مربوط به آن مانند داستان لمس فیل در تاریکی است. (گنجی، 1385).
مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر رشتههای کامپیوتر روانشناسی و معماری - در قالب ورد 71 ص