نگرش تاریخی
حدود اواسط قرن سیزدهم قبل از میلاد ، پشته وسیعی که بیش از 30 متر از رودخانه آب – دز ، یکی از شعبات کارون را از مسیر مستقیم خارج و به آن قوس می دهد ، توسط شاه ایلام اونتاش – گال انتخاب شد تا در آن شهرکی مذهبی بنیان گذاشته شود وتبدیل به مرکزی زیارتی برای مردم ایلام گردد ( لوح 1) . این شهرک دور – اونتاش نامیده شد که چنین نامی برگرفته از نام بنیانگذار آن بود .
بین شوش ، که در آن زمان پایتخت ایلام بود واین پدیده نوین که درجنوب شرقی آن قرار داشت ، حدود 30 کیلومتر ، یعنی یک روز کاروان رو ، فاصله است .مسیر مشابهی نیز دور – اونتاش را به شهر هیدالو Hidalu که در نزدیکی شهر شوشتر امروز قرار داشت ، متصل می کرد . این شهر در کنار رود کارون ، اندکی پس از خروج این رود از کوهساران ، به طرف دشت سوزیانای قدیم بنا شده بود .
پشته ای که انتخاب شده ، قبلا خالی از سکنه وناحیه بکری بوده وفقط در دوره کوتاهی از هزاره چهارم قبل از میلاد مسکونی بوده است . در واقع در طول عملیات بررسی و کاووش ، چند قطعه سفال شکسته نقاشی شده از نوع شوش یک و هم چنین چند قطعه سنگ چخماق برش داده شده درجاهای مختلف محوطه پیداشد ولی امکان تعیین مکان این روستای ماقبل تاریخ ممکن نگردید .
اگر فرضیه سلطنت بیست ساله ای ( 1245-1265) که به او نتاش – گال نسبت داده می شود صحیح باشد . بدون این که چندان ره به خطا ببریم میتوانیم بپذیریم که شروع عملیات ساختمانی دور – اونتاش دقیقاً بلافاصله پس از به قدرت رسیدن این شاهزاده بوده است .قطعاً در طول تمام این دوره بیست ساله روی این شهر کار شده ولی عملیات ساختمانی این بنا وشهرک هرگز به پایان نرسیده است . در چندین جا شاهد توقف ناگهانی کار هستیم : قطعه زمینی کفسازی { آجر فرش } شده ، نقشه معبدی را در روی زمین ترسیم ومشخص کرده ولی خود معبد هرگز ساخته نشده است . آجرهای کتیبه داری نیز دیده می شود که به دقت درکنار هم چیده شده اند . این آجرها در برگیرنده اسامی خدایانی هستند که باید نیایشگاههائی برای آنها بر پا میشدهاست،محلههای فقیر نشین کارگران را نیز می بینیم که درکنار انبارهای
مصالح ساختمانی به حال خود رها شده اند .
بااین همه ، کارهای عمده ساختمانی آن انجام شده ولی شواهد امر نشان می دهند که این عملیات ساختمانی فقط در زمان سلطنت اونتاش – گال پیگیری می شده است . پاره ای از این شواهد عبارتند از : هیچ یک از 6500 آجر کتیبه داری که ما یافتیم حاوی نام شاهزاده یا شاه دیگری نبود ، هیچ یک از صدها شی ء کتیبه دار خارج شده از دل خاک ، غیر از نام این شاه دارای نام دیگری نبود . البته یک مورد استثنائی نیز وجود دارد که در روی سریک گرز نام اتر – کیتاه Ttar Kittah (1286-1295) نقر شده بود که نام برادر پاهیر – ایشان pahir- Ishshan بنیانگذار این سلسله شاهی وپدر بزرگ اونتاش – گال است (لوح 57 شماره 11ولوح 81).
پس از مرگ اونتاش – گال ، شدت وحدت زندگی مذهبی در دور – اونتاش کاهش می یابد وبا خاموش شدن سلسله خاندان سلطنتی سریعا پیگیری می شود .جانشین او به نام کیدین – خوترانKidin -khutran (1222-1242 ق – م) که در معبدایشنی کاراب - Ishnikarab یادگاری بیش از حد خاضعانه به شکل یک استوانه باقی می گذارد ، ظاهرا صلاح وفایده ای در پیگیری کار برادرش نمی بیند . سوزاندن وخاکستر کردن وی وخاکسپاری او دریکی از گورهای باشکوه ، که در زیر زمینهای قصر یافتیم ، می باید احتمالا نمایش مردمی بزرگی راکه شهرک مقدس با آن مانوس بود ، محدود کرده باشد . فقط به هنگام این جشنها ومراسم بزرگ مذهبی بود که شاه ودرباریانش به این شهرک می آمدند ودر آنجا اقامت می کردند .
چنین به نظر می رسد که هیچکدام از شاهان مربوط به سلسله درخشانی که در قرن دوازدهم قبل از میلاد بر ایلام حکومت می کردند ، وابستگی چندانی که جنبه خاصی داشته باشد از خود به شهر اونتاش – گال نشان نداده اند . می دانیم که شوتروک ناهونته Shutruk Nahhunte معابدی را در شهری مجاور بر پا کرد که بقایای این شهر هنوز هم در ساحل دیگر رود بر پا است . براساس شواهد قریب به یقین نام این شهر ناهوتیرما Nahutima ؟ بوده واحتمالا همان ده نو1 امروزی است . به علاوه همه شواهد این باور را درما تقویت می کند که همین پادشاه کتیبه ها یاستونهای زینتی ای را که در روی صحن های دور – اونتاش بر پا بوده ، از جای خود در آورده است تا آنها را به شوش حمل نماید .2
ظاهراً ثروتی که تحت تاثیر پرهیزکاری وخداترسی اونتاش – گال صرف عبادتگاهها گردید ، سرنوشتی همچون سرنوشت ستونهای تزیینی نداشته است ویکی ازروحانیون ، که مسلما تعداد آنها خیلی کمتر از قبل بوده ، به حفظ معبد ذخایر آن ادامه داده است . ولی این مرکز زیارتی ، که شاه آن راترک کرده بود . اهمیت خود را از دست می دهد ولذا امکانات وسایل حفاظت ونگهداری آن نیز کاهش می یابند ، صحنهای مقدس وحیاطها که روز به روزکمتر از روز قبل نظافت می شدند ، از خاک وماسه ای که باد وباران اب خود می آورد ، پوشیده می شوند . سطح زمین آنها بالا می آید ودر نتیجه برای دسترسی از حیاطها به درون ساختمانها ، باید با استفاده از مواد ومصالح موجود پلکانهائی ساخته می شد .
این شهر مقدس که به این ترتیب غرق در نکبت ونگون بختی شده بود ، به صورتی آرام وکند ، قرنها به موجودیت خود ادامه می دهد تا این که لحظه نهائی فرا می رسد وبا حمله وتهاجم آشوریها به این شهرک وفتح آن توسط اینها،لطف مرحمت برای همیشه از آن روی بر می گرداند . این همان درهم تنیدن این شهر ومتروکه شدن آن است که در 640 قبل از میلادیاتفاق میافتد.
سالنامه های آشوربانیپال - Assurbanipal که به ذکر این هشتمین لشکرکشی
می پردازند ،تصور این خرابی وانهدام را که دستجات سربازان بی انظباط آشوری به این شهر وارد کرده اند ، درذهن زنده می کنند . اومانالداش Ummanaldas پادشاه ایلام که تحت تعقیب مهاجمین بوده ، به دور – اونتاش پناهنده می شود . این شهر علیرغم داشتن سه حصار پشت سرهم هرگز یک شهر دفاعی وقلعه ای نبوده است . وی مطلقا در این مکان نمی ماند ودر آن سوی آب – دز ، که امروزه هم به همان نام زمان آشوربانیپال نامیده می شود ( ایدیدهIdide - ) ، احساس امنیت بیشتری می کند شاید در این شهر استحکاماتی بوده است که باقیمانده آن با نام ده نو از بالای زیگورات به خوبی مشهود است ، وشاید هم او چنین می اندیشیده که در پناه این رود گسترده دسترسی به او دشوار خواهد بود ، ولی علیرغم باور وی ، سپاه آشوری از این رود می گذرد واو را متواری می سازد وتعقیب می کند این تعقیب تا کوهسارانی که ایلامی به آن پناه برده بود ، با غارت وچپاول سربازان آشوری همراه بوده است .
چهارده شهر را به اضافه قصبه های کوچک بیشمارشان در دوازده
بخش ایلام فتح کردم ، خانه های آنها را ویران کردم ، به آتش سوزاندم وتبدیل به زباله وویرانه کردم ، تعداد غیر قابل شمارشی از جنگجویان آنها را
کشتم . 1
برای این که بدانیم رفتار فاتحین با بناهای باشکوه چغازنبیل چه بوده است نیازی به ذکر جزئیات نداریم . مجمسه حیواناتی که به عنوان نگهبان در چهار دروازه برج مقدس قرار داشتند ، همه ضایع ودر واقع قتل عام شدند واگر یکی از آنها توانست مرمت شود .2 در پرتو حوصله ومهارت همسرم بود . این مجسمه ا زدروازه شمال شرقی برج به دست آمد . حصار الهه کی ری ریشا Kiririsha چگونگی غارت شدن اشیاء نذری وهمچنین چگونگی پراکنده ومتروک شدن اشیاء ظاهرا بی ارزش را در هنگام عزیمت سپاه آشوری نشانمان داد . معبد رب النوع ایشنی کارابIshnikarab احتمالا شاهد گریز چند سرباز ایلامی بوده ، زیرا که بعضی از آنها سلاح خود را در ورودی معبد وبعضی نیز در آشپزخانه رها کرده اند . وبالاخره دستی پارسا ومتقی ظروف سنگی مقدس را ، که برای فاتحان هیچ نوعی سودی در بر نداشته اند ، در عبادتگاههاومحرابهای هتک حرمت شده گرد آوری کرده ، تا آنها را قبل از این که شهرک به طور کامل وقطعی متروکه شود ، در زیر دیوار یکی ازکاخهای شاهی دفن می کند .
اگر قطعه ای از یک ظرف که در کف آن ظرفی شبیه به آبکش است واز جنس سفال نیز می باشد ، به دست نمی آمد ،هیچ دلیل دیگری درمورد اشغال شهر ، به هر شکل آن ، توسط هخامنشیان نداشتیم . این تکه ظرف شیئی است که مورد استفاده ویژه ای داشته است ونظیر آن را در روستای پارس – هخامنشی شوش یافته ایم . این شیی ء درروی مصطبه طبقه اول زیگورات ، نزدیک به دروازه ورودی معبد اینشوشیناک Inshushinak B-B پیداشده است .بنابراین زیگورات ، ویا حداقل قسمت تحتانی آن ،هنوز هم در این عصر دست نخورده وسالم بوده است .
در طول قرنهای اولیه بعد از میلاد ،یعنی درعصر سلسله خاندان پارت ، وضعیت دیگری پیش می آید در این موقع ، شهر متروکه با نوعی اشغال فصلی روبرو می شود که احتمالا توسط شبانان کوچ نشین یا نیمه کوچ نشین بوده است . صحنهای اطراف زیگورات تبدیل به محوطه های محصوری میشود که حصار آنها از آجرهائی است که از این جا و آنجا گرد آوری شده اند این شبانان همه ساله برای مبارزه باحشرات گزنده ای که در میان پشم دامها لانه می کنند ، پهن حیوانات را می سوزاندند ، که این عمل امروزه نیز در این سرزمین متداول است . اگر ما درکف صحنهای زیگورات لایه ای از خاکستر به ارتفاع چند سانتیمتر یافتیم ، دلیل آن همین امر بوده است . دو لوح
( 99و100) اشیاء وقطعاتی از این عصر را نشان می دهند که از بین خاکسترها ویاجاهای دیگر محوطه باستانی جمع آوری شده اند . در کاووشهای شوش به قدر کافی به این نوع اشیاء برخورده ایم وبه خوبی آنها را می شناسیم وتاریخ وقدمت آنها نیز توسط چند عدد سکه مسی الیمائی - elymaides تائید شده است .
خرابیها وضایعاتی که در این عصر بر اثر بارندگیها و رگبارها به برج ودیوار حصار وارد شده کاملا مشهود و محسوس است دیوارهای حصار ، بخصوص در جبهه جنوب شرقی ، به دلیل قرار گرفتن بیشتر در معرض بارندگی ، خرابیها وصدمات مهمی را تحمل کرده واثرات آن به خوبی مشهود است . در این مورد ، جابجا ملاحظه می شود که خشت دیوار کاملا از بین رفته وخاکستر ناشی از سوزاندن فضولات حیوانی ، سه ردیف آجری را پوشانده است که پی این دیوارها را تشکیل می داده اند . مشاهده می شود که چوپانان آن عصر در زیر ورودی های چهار دروازه زیگورات ، که باید در آن عصر هنوز هم به همان صورت آزاد باقی مانده باشند ، با گذاشتن آجرهائی بر روی لایه ای ضخیم وغیر قابل نفوذ از خاک ، برای خود بستری چون سکو ساخته ودر روی آن سکونت می کرده اند .
درباره نوع زندگی این شهر در زمان ساسانیان با قرنهای بعد از آن و ورود اسلام ، هیچ نوعی شاهدی در دست نداریم . فقط در قرن هفدهم میلادی یکی از حاکمان کوچک محلی ، روی دیوار بیرونی شمال شرقی ودر بالای آبکنده های عمیق ، قامتگاه کوچکی برای خود می سازد که به چشم انداز وسیع دره آب – دز مسلط بوده است . از این خرابه کوچک تکه ای از سفال لعابدار با زمینه ای به رنگ سفید ونقوش آبی رنگ ویک قطعه دستنبد شیشه ای الوان به دست آمد ( شکل 1).
سکوتی که شهر مغضوب ومخلوع واز پادر افتاده را در بر گرفته بود یک بار دیگر قبل از رسیدن باستانشناسان شکسته می شود و آن هنگامی است که یک سیاستمدار غربی که ظاهرا مقامی در دزفول داشته است ، برای رسیدن به این شهر از چغازنبیل1 می گذرد واحساس می کند که استعداد وقریحه کاوشگری دارد . می گویند که کارگران او روزها و روزها برای حفر زاویه غربی برج سماجت به خرج داده اند وبدیهی است که فقط درخشت خام کلنگ زده و آن را زیر و رو کرده اند این زخم را هنوز هم زیگورات بر تن خود دارد (لوح 9 ، شماره 1).
قدیمترین مدارک مربوط به پادشاهی ایلامیها به قرن بیستم وهفتم پیش از میلاد می رسد وتوسط پادشاه اساطیری سلسله اول کیش بنام « انمباراگیسی » در کتیبه ای سومری ظاهر شده است.
معماری ایلام قدیم : تنها اطلاع ما از معماری ( به ویژه شکل معابد ) از نقش مهرهایی است که ا زدوران اولیه ایلام به جا مانده ، و آن یک نقش برجسته مربوط به نینوا در دوره آشوری متاخر است . در این نقشه برجسته معبدی به صورت یک بنای مربع مستطیل بلند بر یک شالوده ایوان دار نشان داده شده ، نمای جلو دارای روزنه هایی بوده است . در قسمت پشت ممکن است پله هایی برای دسترسی به معبد وجود داشته است . در نمای آن دو چارچوب در بلند دیده می شود که در سمت چپی را یک پرده نی ایی آنرا از نور آفتاب محافظت می کند . احتمالا مدخل ورودی بوده است ، ودر سمت راست شاید نمایی از یک در بوده است .
جالبترین ویژگی این معبد ، سه شاخ بزرگ است که در دو طرف دیوارهای معبد نصب شده است ، واین مارا به یکی از عجایب ساختمان معابد ایلامی متوجه می سازد .
بعدها سنگ نبشته های ایلام میانی ثابت می کنند که این شاخ ها جز مهمی از هر معبد را تشکیل می دادند . چون نماد الوهیت بود . ویکی از پادشاهان ایلامی در سده دوازدهم ( ایلامی میانی ) افتخارش این بوده که بیست معبد شاخی را فقط بازسازی کرده است .
معماری ایلام مبانی : بدون اغراق درخشانترین دوره حاکمیت ایلامیها دوره
میانی استکه درآن آثار معماری ارزشمندی ایجاد گردیده ، اغلب معابدهستند.
ایلامیها هم مانند اقوام باستانی دیگر به مذهب وپرستش خدایان متعدد اهمیت میداده اند وموید این مطلب کشف معابد ، گورها ونقوش برجسته در نقاط استقرار آنهاست . یکی از آثار قابل تامل ومهم آنها زیگورات چغازنبیل است که به بررسی آن می پردازیم .
زیگورات چغازنبیل : آثار باستانی چغازنبیل در دشت خوزستان ودر فاصله حدود سی کیلومتر در جنوب شرقی شهر شوش درکرانه غربی رودخانه دز واقع شده است . آین آثار شامل زیگورات یا معبد عظیمی است که به وسیله اونتاش گال پادشاه مقتدر ایلامی برای خدای اینشوشیناک در حدود 1265 ق .م ساخته شده است .
زیگورات چغازنبیل کهن ترین اثر ایرانی است که دارای ابعاد وخصوصیات خیره کننده است وبا اهرام مصر برابری می کند . این بنای عظیم به صورت هرم مطبق یا پله پله ساخته شده است . طبقه اول یا زیر زمین شامل بزرگترین طبقه است وبه شکل مربع ساخته شده است . این معبد یکی ازنمونه های بسیار برجسته مهارت معماری ایلامیهاست .
در اولین نگا به آن می توان دریافت که این بنا مبتنی بر مقیاسی عظیم بوده
است طراح آن هیچکس جز خود اونتاش گال نمی تواند بوده باشد . اما نظارت او به نظر نمی رسد موجب درگیری میان او ومعماران وکارگرانش شده باشد ، نگاهی گذرا به پلان وبقایای آن تصویری ا زنیروی عظیم کاری را که برای انجام این بنا شکوهمند لازم بوده است ، به ما می دهد . بنایی که با ساختمان های عظیم مدرن قابل مقایسه است . در آغاز کار میلیونها خشت وهزاران آجر باید آماده می شد . مواد اولیه در محل ساختمان در دسترس بود و آب هم از رودخانه دز در مسافتی یک کیلومتر ونیم دورتر تامین می شد .
شکل 2- نما ، پلان و پرسپکتیو زیگورات چغازنبیل
اما تامین سوخت برای پختن آجرهای بزرگ وزیبای دیوارها وراهروها پر هزینه ، وقت گیر ومشکل بود سوزیان ( دشت خوزستان ) که امروز تقریبا از درخت خالی است .
در قدیم هم تقریبا به همین اندازه کمبود درخت داشته است . بنابراین ، چوب لازم برای سوخت باید از کوهستانهای لرستان بریده می شد ، توسط الاغ وگاو کوهی تا سرچشمه دز حمل گردید و آنگاه از طریق رودخانه به محل مورد نظر منتقل می گشت .
شاه اونتاش گال سالها مجبور شد لشگر کاملی از دهها هزار کاشی ساز ، آجر پز ، بنا و کارگر را به کار گیرد و آنها را اداره کند . او به متخصصانی برای طرحهای بدیع زهکشی و آ‘بیاری شهر دور – اونتاش ومتخصصانی برای طرحهای تزئین دیوارها با کاشیهایی به رنگ روشن ، وبرای هدایای بی شمار فلزی ، مرمرین ، یا شیشه وبلور ، احتیاج داشت . او به یک گروه کامل از کاتبان برای نفر حروف روی هزاران آجر نیاز داشت ، زیرا همه اینها با دست نوشته می شد ، بی آنکه مهری در کار باشد ، اینجاست که قدرت سازماندیهای ایلامیان موجب اعجاب وتحسین می شود .
طرح اصلی زیگورات مربعی است با اضلاع 105 متر . بنابراین ، هر طرف
زیگورات در پایه 200 « ال» ایلامی طول داشت ، ال برابر 5/52 سانتی متر بود (نیم زرع ) وتقریبا بیشتر از سه هزار سال در ایران بدون تغییر برجا مانده تا وقتی که سیستم متر یک برقرار شد . گوشه های مربع اصلی دقیقا در جهات اربعه است .
زیگورات به وسیله دیوار عظیمی که گرداگرد آن را فرا گرفته محصور گردیده است . ابعاد این دیوار 800×1200 متر است . دیوار داخلی دیگری دور را دور ساختمان مرکزی واصلی معبد را احاطه کرده ومحوطه ای در حدود 400×400 متر را به عنوان حیاط در اطراف ساختمان به وجود آورده است . داخلی ترین سه دیواری که در دور انتاش قرار دارد – دیواری است که در نقاط مختلف هفت دروازه دارد . دروازه هایی که حیاطهای اطراف ساختمان را با محوطه اطراف زیگورات مربوط می سازند . برای سهولت دروازه ها را شماره گذاری کرده ایم وبه شرح هر یک از آنها می پردازیم ودروازه شماره 7 مسلما از نظر ایلامیان بسیار مهم بوده است . در این دروازه دو ردیف مذبح (قربانگاه ) ودرهر ردیف 7 عدد میز وجود دارد که احتمالا در مواقع نیایش دو ردیف هفت تایی حیوان قربانی می شده است . مجرایی که خون قربانیان در آن جاری می شده است ، هنوز قابل مشاهده است . این میزهای کوچک مذبح با آجر فرش شده ودر مقابل پله های جنوب شرقی زیگورات قرار دارد ، دوباره ظاهر می شود .
شکل 3- پلان مجموعه زیگورات چغازنبیل
دروازه شماره 3، نزدیک گوشه جنوبی ،از الگوی کلی تبعیت نمی کند . زیرا تنها این یکی به وسیله سنگهای تراش خورده مفروش شده ودرز سنگهای نیز باقیر انباشته شده است . سنگها نشان دهنده اثر چرخهای کاری است ، به گونه ای که در آن نمی توان تردید کرد واین خود دلیل آن است که گاریها از دروازه شماره 3 استفاده می کرده اند . همه شش دروازه دیگر به راههای آجر فرش باز می شوند که به زیگورات می رسد ، اما این راهها همه مورب اند نه مستقیم ، به نظر می رسد که ایلامیها به عنوان یک اصل اعتقادی ، از راههای مورب وارد معابد خود می شده اند و ورود به طریقه مستقیم را منافی شان این معابد تلقی می کرده اند .
بزرگترین دروازه از این هفت تا دروازه ، دروازه شماره 4 است که در سمت جنوب شرقی در طرف راست قرار دارد « دروازه گاری » گیرشمن آنرا « دروازه شاهی » نامگذاری کرده است . اما دروازه ای که در دیوار وسطی ، میان حریم مقدس ( سیانکوک ) و شهر دور اونتاش گشوده شده است ، که طبق کتیبه های موجود در قسمت بیرونی « دروازه بزرگ » ودر قسمت درونی « دروازه شاهی » نامیده می شده است . بنابراین برای آنکه از اشتباه جلوگیری کنیم دروازه شماره 4 را « شاه دروازه زیگورات » نامگذاری خواهیم نمود .
بطوریکه در اشکال این ساختمان می بیند ، در مقابل دروازه های شماره 2و4و7 یک معبد مربع شکل ساخته شده است . طبق کتیبه ها ، معبد کنار دروازه شماره 7 به خدای هومبان هدیه شده بوده است . درکنار آن ، دو معبد دیده می شود ، که هردو در مقابل دروازه 1 در قسمت انتهایی چپ قرار گرفته اند . یک معبد برای الهه « ابشنیکاراب » ورد فاصله بین این معبد و معبد هومبان ، معبد دیگر برای الهه بزرگ کیریریشا ، به همین ترتیب ، در مقابل دروازه 6 هم هنوز باز مانده ای پراکنده یک معبد خارجی وجود دارد ، اما در مقابل همه آثار ساختمانی قبلی از بین رفته است . با این همه می توانیم نظرگیرشمن را که در قسمت ورودی همه این 6 دروازه معابدی وجود داشته است وزیارت کنندگان از طریق آن وارد محوطه جلویی می شده اند ، بپذیریم . هر کس می خواست وارد حریم داخلی شود . می باید در همان حالی که هنوز درخارج دیوار بود نسبت به خدایان ادای احترام کند واحتمالا نذر خود را عرضه نماید .
ساختمان مدوری که نزدیک پلکانها در اطراف دروازه شاهی قرار دارد موجب بر انگیختن پرسش پیچیده ای می شود .آنها چهار متر قطر دارند وهر یک دارای چهار تاق نمای تودرتوی ششگانه است . کتیبه هایی در دور تا دور پایه برجها وجود دارد که ازمتن آنها می یابیم این ساختمانهای ابهام آور در زبان ایلامی بنام « شونشرایرپی » شناخته می شود ووقف خدایان ، هومبان واینشوشیناک بوده است . فقط اگر بدانیم دو واژه « شونشو » و« ایرپی » به چه معناست ، تمام مشکل حل خواهد شد . اما از آنجا که چنین برجی در قسمت جنوب شرقی محوطه وجود ندارد وبه نظر می رسد که برای شاه منظور شده بوده است ، می توانیم این برجها را پایه ای که تندیس شاه بر آن قرار داشته است تصور کنیم ، واین گویای آن است که در قسمتهای دیگر زیگورات که او جسماً حاضر نبوده است به صورت تندیسی از سنگ حضورش اعلام می شده است .
ش 4- پلان و نمای محل قرارگیری تندیس
چنانکه گیرشمن با موشکافی خاص خود دریافت که زیگورات دور –اونتاش نه در یک عملیات بلکه در دو قسمت مجزا ساخته شده است . این واقعیت به وسیله یک گودال ازمایشی که در قسمت شمال غرب به وسط ( مرکز ) زیگورات کنده شده ثابت می شود این گودال در جریان کاوش سال 1960- 1961 نشان داد که در اولین مرحله ساختمان فقط آن قسمت از محوطه که در
شکل باسازی شده ، ساخته شده است .
ش 5 - پرسپکتیو ایزومتریک مرحله اول زیگورات چغازنبیل
اولین طبقه زیگورات که مربعی به ارتفاع 8 متر بود ، در اطراف یک محوطه داخلی به مساحت تقریبا یکصد متر مربع وبا آجرهای پخته مفروش شده بالا رفته بود ، این طبقه در سه طرف 8 متر ارتفاع داشت ودر ضلع چهارم سمت شمال شرق 12 متر می توان آنرا با تفکیک از قسمت جنوب شرقی یا قسمت شاه – قسمت تماشا گران نامید مربع طبقه اول بیست وهشت اتاق دارد ، که بسیاری از آنها فقط از طریق پلکانهایی که از طبقات بالا می آید ، می توان دسترسی داشت آن اتاقها که مدخل داشتند درشان به محوطهداخلیباز میشد
به جز یکی از اتاقها ( اتاق شماره 19) .
درطرف جنوب شرقی طبقه اول معابدی در دو طرف پلکان وجود دارد که به خدای اینشوشیناک تعلق دارد . معبد شماره 4 که گیرشمن آنرا « آمی » نامید ، فقط تا وقتی که طبقات دیگر ساخته شد مسلما برای مقاصد مذهبی مورد استفاده قرا رمی گرفته است ، وپس از ساخته شدن این طبقات دیوار کشی شد ومعبد « ب» مقابل دروازه 5 ، جای آنرا گرفت دری داشت که از طریق اتاق به محوطه جلویی جنوب شرقی متصل می شد ، حفار چغازنبیل این معبد را به عنوان معبد پایین از معبدی درراس زیگورات که بطور متناوب برای امور مذهبی مورد استفاده قرا رمی گرفته جدا می کند ، حتی درهمان سالها هم ترتیبات متناظری را درمعبد اینشوشیناک در شوش می یابیم . در این دوران وی ( اینشوشیناک ) قربانی های روزانه ای را برای معبد بالا ( اعلی ) ومعبد پایین برقرار کرد . با آنکه در بین النهرین معبد پایین ( کوچک ) همیشه خارج ، اگر چه نزدیک ، زیگورات بود ، اصول ایلامی به روشنی ایجاب می کرد که معبد پایین جزیی از اجزا متشکله زیگورات باشد .
گیرشمن یکی از شگفتیهای این زیارتگاه کوچک را چنین یاد می کند . در قسمت چپ طرف مقابل خوابگاه دری به اتاقی باز می شد که دارای بستری از خشت بود ودر برابر فرو رفتگی دیوار قرار گرفته بود . آیا این اتاق احتمالا محلی برای استراحت خدا بود که از محل زندگی خود در راس زیگورات پایین می آمد ؟ یا منظور از آن هدفی کاملا متفاوت بوده است .
ش 6-زیگورات چغازنبیل در مرحله دوم
آنچه تاکنون عنوان گردید در واقع مربوط است به مرحله اول ساختمان ، که معبدی به جز زیگورات بوده است ، برای تغییر شکل بنا از معبد به زیگورات ،نخست در مرکز صحن حیاط ستون یکپارچه مکعب شکل به طول وعرض 35× 35 متر وارتفاع تقریبی 40 متراز خشت خام بر پا گردید که در واقع پایه ساختمان معبد اعلی زیگورات محسوب می شود . این ستون مرکزی سپس وبه وسیله دو صفه دیگر که به ترتیب طبقات دو وسوم را تشکیل میداد و ساختمان هر دو آنها نیز از کف حیاط آغاز شده بود ، احاطه گردید . سرانجام درون اتاقهای پیرامون حیاط معبد ،باخشت و آجر پر شد وبه این ترتیب طبقه اول زیگورات به وجود آمد . این مسدود سازی و پرکردن اتاقها تنها در سه سمت انجام گرفت ودر معبد قرینه اینشوشیناک در جبهه جنوب شرق دست نخورده باقی ماند .
اما معبد اعلی روی طبقه چهارم قرار داشت ، معبد بزرگ اینشوشیناک ،امروز از این کو کونرم هیچ چیز جز کاشیهایی که از آن سقوط کرده بر جای مانده است ، اما با وجود این ، ابعاد آن را می توان با دقت کافی تعیین نمود . به طوری که در بالا اشاره گردید سطح طبقه چهارم مربعی به اضلاع 35 متر بود ، براین اساس احتمالا معبد بالا (اعلی ) ابعادی به اندازه 20×20 متر داشته است . ارتفاع تقریبی آن هم قابل کشف است . ارتفاع طبقه اول 8 متر وبلندی طبقه دوم 55/11 متر بوده است . وطبقات سوم وچهارم که از بین رفته اند به احتمال همین ارتفاع را داشته اند . بنابراین از سطح زمین تا کف معبد بالای زیگورات در حدود 43 متر ، وبلندی تمامی ساختمان چیزی در حدود 60/52 متر بوده است . پس می توانیم ارتفاع معبد بالا ( اعلی ) را برابر با 10 متر در نظر بگیریم ، که به این ترتیب عرض آن دو برابر ارتفاعش خواهد شد – همانطور که خود زیگورات بوده از هر جهت بنایی بسیار قابل توجه بامنظری تا دور دستها تا حد زیگورات شوش .
پلکان زیگورات چغازنبیل در نوع خود یگانه است ، بر خلاف زیگوراتهای بین النهرین در آنها دسترسی به معبد بالا صرفا از یک سمت امکان پذیر بود وپله ها از بیرون به صورت مارپیچ یا در یک خط مستقیم به طبقات بالا می رفت . در چغازنبیل این دسترسی در چندین مرحله از درون واز طریق پلکانهای مسقف تا قداری ( تونل مانندی ) انجام می گرفت .
به طوری که عنوان شد دروسط هر یک از چهار طرف زیگورات یک مجموعه پلکان وجود دارد . همه این پلکانها به طبقه اول منتهی می شوند با این تفاصیل که پلکانهای طرف شمال شرق وطرف شمال غرب فقط تا طبقه اول ادامه می یابند . و پلکانهای طرف جنوب غرب علاوه بر طبقه اول به طبقه دوم منتهی می شوند از این میان پلکانهای قسمت جنوب شرق به نظر می رسد که جالب توجه ترین آنها بوده است ، چنانکه به هر حال می یابد در خور قسمت شاه باشد . این پلکانها در مقابل دروازه شاه در زیگورات بین « آ» و« ب» یعنی دو معبد اینشوشیناک شروع می شود ومستقیما به طبقات اول و سوم وچهارم می رسند . ودر نهایت یک پلکان پنجم در طبقه چهارم به در ورودی معبد اعلی منتهی می شود . اماجالب توجه انکه نه از طریق ادامه دو پلکان قسمت شاه بلکه در قسمت شمال شرق « تماشاگران » در اینجا تصور روشنی در می یابیم از اینکه در نظر یک ایلامی راه وصول به یک معبد به طریق مستقیم تا چه حد بی حرمتی جلوه می کرده است . این راه می یابد مورب یا پس از دور زدن از یک گوشه ساخته می شد . ابتکار قابل توجه دیگر معماری ایلامی این است که برای جلوگیری از خستگی صعود کنندگان با ایجاد دو ایستگاه میان راهی بالا رفتن از طبقات را چند مرحله ای کرده اند . به نحوی که صعود کننده می تواند ، به سهولت در میان راه با توقف در ایستگاهها تجدید قوانماید اما هدف معمار از ایجاد ایستگاهها تنها رفع خستگی جسمانی نبود ، بلکه او می خواست از لحاظ بصری نیز محیط مناسی را برای زائران فراهم سازد . در هر صورت بحث درباره این بنای شگفت آور خود نیاز به بررسی جداگانه دارد که از حوصله این گفتار خارج است .
محله شاهی
کاخ – آرمگاه زیر زمینی
شهر سازان ایلامی که تام مجموعه شهر مقدس را در فکر طراحی کرده بودند ، وباید نام شاه روی آن گذاشته می شد ، گسترده های آزادی را بین دیوار تمنوس ودیوار خارجی شهر درنظر گرفته اند . این گسترده ها برای اقامت زائران اعم از شاهی ومومنان ساده در نظر گرفته شده بود .
حفاریهای دور – اونتاش درباره محل اقامت زائران ساده اطلاعات اندکی در اختیار می گذارد زیرا اکثر ساختمانهائی که می توانسته محل سکونت باشند توسط آب خراب شده اند . نظر به اینکه تمام بناهای مذهبی که برای این شهر زیارتی در نظر گرفته شده بود ، ساخته نشده اند وخود شهر هم هرگز تمام نشده است ، می توان حدس زد که توده عظیمی از زائران در زیر چادر یا زیر کپرهای ساخته شده از نی اقامت می کرده اند .
حاصل مثبت ترین بررسیهای ما نتیجه ای است که در بخش چسبیده به زاویه شرقی شهر به دست آوردیم . از ابتدای عملیاتمان در آنجا مشاهده کردم مسیلی که ازدیوار حصار خارجی شمال غربی شروع می شد ، به تپه ای برخورد می کرد وبه جای این که این تپه را شکاف دهد ومثل همان کاری که در بالا دست کرده ، از آن بگذرد ، دریک زاویه قائم این تپه را دور می زده تا در جهت جنوب غربی جریان یابد ( نگاه کنید به لوح 46، ولوح 48 که در آنجا مسیل را می بینیم که قبل از رسیدن به کاخها – زیرزمینها یا کاخهای مردگان ، کاخ شماره 2را بریده است ).
من که از این انحراف وتغییرمسیر متعجب شده بودم ، در طول عملیات متعدد حفاری ، بارها به این محل سر می زدم تاروزی که عملیات آزاد سازی وخاکبرداری از زیگورات به قدر کافی پیش رفته بود ، تصمیم گرفتم به موازات همین عملیات به این تپه معمائی ومرموز نیز حمله کنم این تپه یک کاخ – زیر زمین با یک کاخ مردگان را پوشانده بود که نسبتا سالم مانده وزیر زمین آن پنج مقبره با شکوه باسقف هلالی را در پناه گرفته بود . این مقبره ها از آجر ، قیر معدنی وگچ ساخته شده بودند . تغییر مسیر آبهای این مسیل ، که موجب نجات بنا شده بود ، ناشی از این مقبره هائی بود که مانعی را به وجود می آورده وقدرت جریان آب درمقابل آن فاقد نیرو بوده است . فقط پس از دور زدن تپه است که جریان آب موفق به برداشتن دو زاویه از این کاخ شده است ، یعنی زاویه شرقی وزاویه جنوبی که از بین رفتن آنها مانعی در راستای تهیه طرح بازپیرائی کامل نقشه بنا نمی شد .
این کاخ که با خشت خام ساخته شده وزوایای آن درجهت جهات اربعه بود ، 70 متر طول و 56 متر عرض داشتس ، وجه جنوب غربی آن دو بریدگی یا برداشت 6 متری و 5/5 متری را نشان می داد به نحوی که طول وجه شمال غربی آن به 50/44 متر تقلیل یافته بود . دیوارهای خارجی هر چهار طرف فقط اندکی از پیش آمدگیهای خود را حفظ کرده بودند یعنی سه پیش آمدگی در طرف شمال شرقی و چهار پیش آمدگی در طرف جنوب شرقی باقی مانده بود . شش ناودان شناسائی شدند که دو ناودان روی وجه شمال شرقی بود ویک ناودان روی دیوار شمال غربی وسه ناودان روی وجه جنوب غربی ، یکی از این ناودانها برای خارج کردن آبهای حیاطA در نظر گرفته شده بود .
بنا از چهار قسمت متمایز تشکیل یافته بود : الف ) اطراف حیاط بزرگ A ب) اطراف حیاطB ج) اطراف حیاطC د) مجموعه ای مرکب از یک اتاق طویل وهفت اتاق کوتاهتر که بخش شمال غربی کاخ را تشکیل می دادند .
الف )حیاط A واتاق شماره 6
تالارهای طویلی که حیاط A را از سه طرف محاط می کردند . با یک باب در ورودی ،قسمت رسمی کاخ را تشکیل می دادند . در ورودی به عرض 70 سانتیمتر وکفسازی شده با آجر که در دیوار جنوب شرقی بنا تعبیه شده ( در شماره 3) به پیش اتاق شماره 6 به عرض 70/3 متر وبه طول 50/10 متر با کف گچ اندود ودیوارهای رنگ شده به رنگ قرمز L باز می شد کف این اتاق را پوشیده از خاکستر چوب یافتیم ودر درون این خاکسترها یک عدد مهر استوانه ای 1پیدا کردیم . این در ورودی ، که ظاهرا تغییراتی نیز روی آن انجام شده بود ، قبلا دارای کلونی وپشت بندی بوده شامل یک جا کلونی ا زجنس سنگ بود که قطعه ای از آن را در حیاط ، نزدیک به ورودی پیدا کردیم (لوح 33 شماره 4 ، لوح 86 ،طرحهای چغازنبیل ،شماره 899) این در حتما در طرف رو به حیاط خود دارای تزیینات زیادی بوده است ،لنگه در یالنگه درهای آن ( دو محل برداشته شده خارجی می توانسته دوعدد جای پاشنه در را در خود جای داده باشند ) با میله های شیشه ای سیاه وسفید تزیین یافته بوده اند . درکنار این در و باز هم در طرف حیاط قطعه ای ازیک گل میخ لعابدار (لوح 86 ،طرحهای چغازنبیل ،شماره 826) قطعه ای آجر لعابدار منقش به چند دایره ( طرحهای چغازنبیل ، شماره 823) تکه ای از یک میخ سفالین لعابدار بدون کتیبه (طرحهای چغازنبیل ،شماره 831) ویک میخ بدون لعاب منقش به
چند قبه تزیینی (طرحهای چغازنبیل شماره 824) پیدا شدند . درورودی شماره 2 تنها دری نبود که تزیینات خاصی داشت جزرهای دری که به اتاق شماره 1 باز می شد ( در ورودی شماره 1) وجزرهای دری که در روبرو قرار داشت وبه اتاق شماره 7 باز می شد ( در ورودی شماره 10) باز هم دارای پوششی از آجر لعابدار لوزی شکل بوده که قطعات آن در کناری افتاده بودند .این در وتمام این تزیینات معماری طلب می کرد که در این حیاط ودر تالارهائی که در اطراف آن بودند ، قسمتی از کاخ را شناسائی کنیم که اختصاص به پذیرائیهای رسمی داشته است .
در طرف راست دالان ورودی شماره 6 ، کاسه سنگی پاشنه دری وجود داشت که با آجرهای شکسته بازسازی شده بود. جا پاشنه ای دیگری که در زاویه غربی همین دالان ورودی شناسائی شد ، یعنی در جائی که لنگه درهای در ورودی ( در ورودی شماره 2) با عرضی برابر عرض در قبلی قرار می گرفتند . کف درگاه این دربا خشت فرش شده بود ومحل جوی آبی از میان آن می گذشت .
در کوچک که تنها در روبه بیرون این اقامتگاه شاه بود ، از پاره ای جهات نشانگر زیبائی شناسی خاورمیانه است .
این درورودی در نیمه دوم هزاره دوم قبل ازمیلاد تمایزی بین یک در بنائی مذهبی ویک در بنائی غیر مذهبی که دری شاهانه بوده ، ایجاد کرده بود . در آن عصر هنوز ذهنیتی برای نمای یک کاخ شاهی به وجود نیامده بود واین موضوع درعصری بود که در آن ، زیگورات به چهار دروازه مجلل خود می بالید ، دروازه هائی که نزدیک به هشت متر ارتفاع داشت وبا گل میخها ومیخهای سفالین لعابدارمزین شده بود . خواهیم دید که ورودیهای سایر کاخهای دور – اونتاش نیز دقیقا به همین صورت بوده اند وفقط درهای کوچکی مشابه درکاخ – زیر زمین { کاخ مردگان } داشته اند .
مسلماً ورودیهای کاخها دارای تزییناتی از گل میخهای سفالین ،میخها وآجرهای لعابدار بوده اند ولی در مورد کاخ – زیرزمین این ترتیبات فقط مختص درون حیاط A بنا بوده است .
ازطریق این در شماره 2 وارد حیاط بزرگ A به طول 75/29 متر وبه عرض 90/29 متر می شده اند که در طول چهار ضلعش دارای پیاده روئی به عرض سه خشت بوده است (لوح 32 ، شماره های 1و3) در زاویه غربی حیاط ته یک خمره بزرگ را پیدا کردیم که تنگی نیز درکنارش بود ( لوح 33 شماره 2) دروسط حیاط حوضی وجود داشت (لوح 32 شماره 2 وشکل شماره 19) که با تخته سنگ بزرگی به شکل مربع ساخته شده بود . این سنگ اندکی شیب داشت ودر اطراف آن آجرهائی را به صورت راسته نهاده بودند وبه این ترتیب مربعی به اضلاع 45/1 متر به وجود آمده بود . در روی لبه شمال شرقی این حوض تنبوشه ای سفالین گذاشته شده بود که آب روی تخته سنگ بزرگ از طریق آن به چاهی که با آجر چیده شده بود جاری می گردید ، تخته سنگ دیگری که کوچکتر بود ،درست در لبه انتهائی تنبوشه قرا رداشت ودهانه چاه را مسدود می کرد وفقط شکافی برای جاری شدن آب باز میگذاشت .
این تاسیسات بدون تردید برای میهمانان درنظر گرفته شده بود تعداد کثیر این میهمانان را می توان از وسعت حیاط وبزرگی سه تالاری که آن را احاطه کرده بودند حدس زد . سنگ ، این ماده گرانبهای ساختمان سازی در شوشیانا وجود نداشته است ولی برای این حوض به کار رفته بود ، لذا می توانسته برای نظافت شاه ، که آپارتمانهای شخص او ضلع چهارم حیاط A را اشغال کرده بود ، مورد استفاده قرار گیرد .
موقع خاکبرداری از حیاط A و آزاد سازی آن تعداد زیادی تیغه سنگ چخماق (لوح 87 طرحهای چغازنبیل شماره های 752 و 753 و 754 و 755 و 756 و 757 ) ویک نوک پیکان از جنس سنگ چخماق ( طرحهای چغازنبیل ، شماره 737) پیدا شد .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 71 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله ایلام