کتاب حکایت دولت و فرزانگی
نوشتھ مارک فیشر
این کتاب برای بارھا خواندی ومطالعھ دقیق وبھ کاربستن است ٠ کتابی درخشان کھ ازبسیاری
جھات
میتواند دولتمندتان کند- وبعضی ازاین جھات- بسی رضایت بخش تروارزشمندترازثروت
مادی است ٠
منتخبی ازناشرمارک فیشر
کرد کارش
برای اوچندان رضایتی بھ ھمراه نمی آورد ٠ فقط رئیس اش نبود. میان ھمکارانی نیزاحاطھ
شده بود کھ
ازکارشان خستھ ودلزده شده بودند ٠گویی پاک بصیرت را ازدست داده بودند ٠ گویی جملگی
دست در
دست یکدیگرازھمھ چیزدست کشیده بودند ٠
شش ماه پیش استعفا نامھ ای را نوشتھ بود وبارھا با استعفا نامھ یی کھ درجیبش زبانھ می کشید
بھ اتاق
رئیس اش قدم گذاشتھ بود ٠ اما ھیچگاه نتوانستھ بود کاررا بھ سرانجام برساند ٠
چیزی اورا عقب نگاه می داشت- آیا نوعی نیروبود- یاجبن محض؟ گویی شھامتی کھ ھمواره
درگذشتھ
برای رسیدن بھ خواستھ ھایش یاری اش داده بود ازدست داده بود ٠
آیا عجزاوناشی ازاین بود کھ تا خرخره زیرقرضرفتھ بود؟ یا شاید فقط بھ این دلیل بود کھ
داشت پیر
می شد فرایندی کھ بھ محضاینکھ آمال آینده را ازدست بدھیم بھ طرزی اجتناب ناپذیرآغازمی
شود؟
یک روزکھ بھ شدت احساس ناکامی می کرد ناگھان بھ فکردیداریکی ازعموھایش افتاد کھ
بسیاردولتمند
شده بود ٠
عمویش مردی گرم و صمیمی بود کھ بی درنگ پذیرفت اورا ببیند ٠اما قبول نکرد بھ او وام
بدھد زیرا
معتقد بود کھ با این کارلطفی درحق اونمی کند
کتاب pdf حکایت دولت و فرزانگی