ژانرنوار ( 1979 – 1894 ) فرزند اگوست رنوار، نقاش بزرگ امپرسیونیست است. او با فاصلهیی بسیار از دیگران بزرگترین و تأثیرگذارترین کارگردان قبل از جنگ فرانسه است روی این صفت باید بسیار تأکید کرد زیرا حفظ خصوصیات روحی و حیاتی یک هنرمند ، خصوصیاتی که ناشی از یک قومیت و فرهنگ و پرورش آن قوم است و دمیدن آن در آفریدههای هنری، خبر از شخصیتی با شعور و آگاه و با فرهنگ میدهد.
رنوار در جوانی شیفته سینما شد. آن زمان حرفهاش سرامیکسازی بود و باید در نظر داشت که این هنر ظریف و مشکل که اساسش بر دقت و ظرافت و ذوق ترکیب اجزاء ریز و پدید آوردن یک فرمزیبا از آن اجزاء ریز است در ساختمان ذائقه سینمایی رنوار تآثیری بسزا داشته است. زیرا او در آینده نشان داد که به فیلم نیز همچون سرامیک مینگرد و از تصاویر پراکنده و کوچک، یک ترکیب کلی بدیع و زیبا میآفریند.
رنوار از جهت شیوه برداشت هنری پیرو رئالیسم شاعرانه است یعنی واقعبین است. حقایقی را که میبیند می نماید، اما به زبانی لطیف و شاعرانه و عاری از خشونت تند و تلخ رئالیستها. آنچه ژان رنوار از آگوست رنوار به ارث برده است یک نظام فکری جالب یعنی اخذ الهام از حقایق، دخل و تصرفی شاعرانه در آن و بیان آنها به زبانی شاعرانه است. به گونهای که جای پای آفرینده به خوبی آشکار و مشهود است.
کار خود را با یک سلسلهی هشت قسمتی صامت آغاز کرد. از جمله رمان نانا (1926) اثر امیل زولا، کبریت فروش کوچولو اثرهانس کریستین اندرسن و تیر او فلان ( 1928 ) که در آن کمدیهای طنز و اسلپ استیک را با واقعگرایی شاعرانه درآمیخته است. رنوار در این دوره فیلمهایش را به قصد گیشه میساخت. اما پس از پیدایش صدا بود که به عنوان یک هنرمند شناخته شد. نخستین فیلم ناطق رنوار، تطهیر بچه( 1931) ، ساخته شد. این کمدی محلی نسبتاً بیاهمیت موفقیت تجاری بزرگی به دست آورد و زمینهیی شد تا رنوار یک سال بعد نخستین فیلم مهم خود ماده سگ ( نام انگلیسی فاحشه، 1932) را با صدا کارگردانی کند. ملودرام ماده سگ داستان یک کارمند بانک از طبقهی متوسط است که ضمناً روزهای یکشنبه در خیابانها نقاشی میکند و در این میان به فاحشهیی دل میبندد و سرانجام او را به خاطر خیانت میکشد. موجب شکوفایی سبک واقعگرایی اجتماعی شد و این سبک در فرانسه حتی از الگوی آلمانی خود پیش گرفت.
شامل 15 صفحه فایل WORD