
دانلود فون لایه باز عکس کودک با کیفیت عالی و طراحی زیبا و حرفه ای کاملا قابل ویرایش و جا به جایی در نرم افزار فتوشاپ
1 PSD
3600*3600 PIX
300 DPI
40.8 MB
فون لایه باز عکس کودک - کد 57 (طراحی اختصاصی Psddownload)
دانلود فون لایه باز عکس کودک با کیفیت عالی و طراحی زیبا و حرفه ای کاملا قابل ویرایش و جا به جایی در نرم افزار فتوشاپ
1 PSD
3600*3600 PIX
300 DPI
40.8 MB
طرح توجیهی تولید لباس کودک طبق استاندارد و تأیید سازمان صنایع کوچک
در حال حاضر اگر به بازار پوشاک کودکان سری بزنید خواهید دید که اغلب محصولات تولیدی برای نوزادان و کودکان تولید کشور چین می باشد. با توجه به صنعتی شدن کشور چین و سیل صادرات انواع تولیدات به سراسر جهان، متأسفانه در بسیاری از موارد بخصوص پوشاک مشاهده می شود که از مواد اولیه با کیفیت بسیار پایین در تولید استفاده می شود. از طرفی با توجه به کیفیت پایین دوخت و پارچه و هزینه های واردات به هیچ عنوان خرید آن برای مشتری نهایی به صرفه نیست. با عنایت به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در خصوص مقاومت اقتصادی و تولید و اشتغال، اجرای این طرح می تواند به این شعار جامه ی عمل پوشانیده و با گسترش اینگونه صنایع بجای مقاومت اقتصادی به آزادی اقتصادی در کشور کمک شایانی نمود.
فرمت فایل: PDF
تعداد صفحات: 33
حجم فایل: ~550KB
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
چکیده :
پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد. پسرها نیز پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند...
پیشگفتار
پرخاشگری واکنشی است که ممکن است کودک و نوجوان در مواجهه با ناکامیها از خود بروز دهد. هرچند از پرخاشگری تعریفهای متفاوتی ارائه شده است، اما این مفهوم برای همه شناخته شده و ملموس است و معمولا به رفتاری گفته میشود که به نوعی به دیگران آسیب میرساند یا به صورت بالقوه میتواند موجب آسیب رسیدن به کسی شود، پرخاشگری ممکن است فیزیکی باشد و با رفتارهایی چون کتکزدن، لگد پراندن و... بروز کند یا لفظی باشد و با فریاد زدن، رنجاندن و... خود را نشان دهد. گاه هم میتواند به صورت رفتارهایی مانند زورگیری و دزدی بروز کند.
در تعربفی دیگر میتوان گفت؛ پرخاشگری یک رفتار دفاعی آموختنی است که در کودک برای مقابله با خطر یا تهدید بروز می کند. این رفتار دفاعی برای کودک امکان مقابله با خطر یا فرار از خطر را به وجود می آورد. پرخاشگری زاییده دنیای مدرن و صنعتی امروز نیست ودر تمام اعصار وجود داشته است ولی ممکن است تظاهرات آن در بین کودکان از دورهای به دوره دیگرویا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد.
پرخاشگری رفتاری است که در همه حیوانات و از جمله انسان وجود دارد. در این زمینه"گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید و لورنز معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار میدهد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری در کودک و نوجوان حالتی مخرب و منفی دارد"[1]
اما به نظر میرسد که تایید ذاتی بودن پرخاشگری برای کودک و نوجوان خطرناک و مخرب باشد زیرا داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود و در این صورت باید گفت که انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد و این در حالیاست که پرخاشگری از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری.
پرخاشگری کودکان وسیلهای، رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به کودک دیگر، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع(وسیلهای) است. این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی میقاپند، یکدیگر را هل میدهند تا به اسباب بازی که میخواهند بازی کنند، دست یابند. به ندرت اتفاق میافتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند. البته تذکر این نکته لازم است که پرخاشگری را باید از جرات ورزی متمایز دانست.
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. پسرها معمولا بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند، به خصوص وقتی که به آنان حمله میشود یا کسی مزاحم کارهایشان میشود، تلافی میکنند. والدین کودکان پرخاشگر نیز غالباً خشونت دارند و پرخاشگرند. برای پیشگیری از پرخاشگری کودکان، والدین باید بر روی رفتار خود کنترل داشته باشند. همچنین باید در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راههای مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند. تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را میآموزند، کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون بر میزان پرخاشگریشان افزوده میشود.
طرح مسئله:
با پدیده پرخاشگری کودک و نوجوان چگونه می توان مبارزه کرد و ریشه های آن را در کجا میتوان جستجو کرد؟ خانواده، مدرسه، گروه همسالان و یا رسانههای جمعی؟ کدام یک در بروز چنین رفتاری و یا تعدیل آن نقش عمده را بازی میکنند.
چنین به نظر میرسد که ریشه عمده انواع پرخاشگری و بددهنی را باید در سال های کودکی و در زمان فرایند اجتماعی شدن شخص جست و جو کرد.
"متخصصین میگویند بروز رفتار پرخاشگرانه اغلب به نوع ادراک فرد پرخاشجو از رفتار دیگران بستگی دارد، روانشناسان همچنین به پرخاشگری درونی نیز اشاره دارند که حاصل فرو خوردن خشم است که در نهایت به صورت افسردگی بروز پیدا خواهد کرد. کودکان افسرده از دست خود و اینکه نتوانستهاند وضعیت را با داد و فریاد یا پرخاشگری به نفع خود برهم بزنند، عصبانی هستند. از یاد نبرید بچه ها با چشمهای شان یاد می گیرند و پرتاب کردن اشیا، برهم زدن، فریاد کشیدن، پا به زمین کوبیدن و... چیزهایی است که از شما یاد گرفتهاند. کودکان آئینه تربیت خانوادگی خود هستند."[2]
خشونت و پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامیهایی در زندگی کودک باشد یا به دلیل وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط زندگی(خانه یا مدرسه) نوجوان ایجاد شود. نوجوانان خشن معمولا والدینی پرخاشگر دارند که روشهای تربیتی آنها بیشتر مبتنی بر سختگیری، خشونت و تنبیه بدنی است، البته در این زمینه عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت لیکن تربیت کارآمد و قوی میتواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد. نابسامانیهای خانواده نیز میتواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد، غیبتهای طولانی پدر و مادر، درگیری های لفظی و فیزیکی والدین و اختلاف، جدایی و متارکه و نبود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
مقاوله نامه اختیاری میثاق حقوق کودک در مورد شرکت کودکان در جنگ
قدرت اجرایی مقاوله نامه، 12 فوریه 2002 (23 بهمن 1380)
دولتهای عضو این مقاوله نامه:
برای پیشبرد و حمایت کامل از میثاق حقوق کودک و تلاش در جهت تحقق گسترده آن و حفاظت حقوق کودک. در تایید دوباره به رعایت حقوق کودک که مستلزم حفاظت ویژه ای است و یاد آوری و درخواست برای ادامه بهبود وضعیت کودکان در پیشرفت و آموزش آنها بدون تبعیض و در محیطی سرشار از صلح و امنیت. بخاطر آشفتگی و اضطرابی که بوسیله جنگ برای کودکان بوجود میاید و نتایج دراز مدت آن برای صلح و امنیت پایدار و پیشرفت کودکان زیان آور است. جهت محکوم کردن جنگ که آماج آن کودکان هستند و در مخالفت با حملات مستقیم بر مواضعی که بوسیله قوانین بین المللی محافظت شده اند و مکانهائی که عموما کودکان در آنجا حضور دارند مانند مدارس و بیمارستانها، با توجه به اساسنامه دادگاه جزایی بین المللی رم، بویژه در مورد جرائم جنگی، سرباز گیری و نام نویسی کودکان زیر 15 سال و استفاده آنان در جنگهای داخلی و بین المللی، جرم محسوب میشود. با توجه به تقویت اجرای مواد میثاق حقوق کودک مبنی بر نیاز مبرم به افزایش حفاظت کودکان در جنگها و منازعات مسلحانه. با توجه به ماده اول میثاق، انسانی که سن 18 سالگی را تمام نکرده است، کودک محسوب میشود مگر اینکه سن بلوغ از نظر حقوق جاری دولتی کمتر تعیین شده باشد. با اعتقاد به اینکه مقاوله نامه اختیاری حقوق کودک، سن افراد را در جنگها افزایش میدهد و این اقدام را یکی از اقدامات اولیه جهت حفظ منافع کودکان میداند.
با توجه به بیست و ششمین کنفرانس بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر در دسامبر 1995، مبنی بر اینکه دولتهای متخاصم در جنگ باید گامهای موثری در جهت تضمین عدم شرکت افراد زیر 18 سال در جنگ را بعمل آورند. با استقبال از رای همگانی، (اعضاء ) میثاق سازمان بین المللی کار، ژوئن 1999 شماره 182 مبنی بر پذیرش حذف کار کودکان و ممنوعیت فوری استخدام اجباری کودکان برای جنگها. با توجه به محکومیت شدید گروهها و دستجات مسلح و جدا از نیروهای حکومتی، در استخدام، آموزش و بکارگیری کودکان برای جنگ در درون و برون مرزها، و نیز محکومیت افرادی که با علم و آگاهی مرتکب چنین اعمالی میشوند. با یادآوری بر تعهدات هر دولت عضو در پایبندی به مقررات حقوقی بشردوستانه بین المللی در مواقع جنگ. با اصرار براجرای مواد این مقاوله نامه که بدون تعصب و تبعیض در جهت اهداف و اصول مندرج در منشور سازمان ملل متحد، ماده 51 و اسناد مربوط به حقوق بشر تدوین شده است. با یادآوری به شرایط صلح و امنیت بر پایه احترام کامل به اصول مندرج در منشور و رعایت عملی اسناد و قوانین حقوقی بشردوستانه برای حفاظت کودکان بویژه در خلال جنگها و اشغال سرزمینها توسط بیگانگان با شناخت به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و جنسی کودکان و احتیاجات ویژه آنها و نیز با توجه به آسیب پذیری کودکان در مواقع استخدام و بکارگیری آنها در جنگها و مخاصمات که مخالف مواد این مقاوله نامه است. با توجه به ضروریات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که سبب میشود کودکان در جنگها حضور یابند. با اعتقاد به نیاز مبرم در جهت تقویت همکاریهای بین المللی برای اجرای این مقاوله نامه و نیز جهت احیای شرایط جسمانی و روانی و بازیابی سلامت اجتماعی کودکان بویژه کسانیکه قربانی جنگها هستند. با تشویق به شرکت در اجتماعات جهت انتشار و اطلاعات و آموزشهای برنامه هائی که در ارتباط با اجرای مواد این مقاوله نامه است، بویژه برای کودکان و کودکان قربانی جنگها
(دولتهای عضو این مقاوله نامه) مواد زیر را پذیرفته اند:
ماده اول
دولتهای عضو می بایست اقدامات لازم را جهت تضمین عدم شرکت افراد زیر 18 سال در نیروهای مسلح برای شرکت در مخاصمات و جنگها بعمل در آورند.
ماده دوم
دولتهای عضو می بایست اطمینان حاصل نمایند که افراد زیر 18 سال به استخدام اجباری نیروهای مسلح درنیامده باشند.
ماده سوم
1- دولتهای عضو می بایست حداقل سن داوطلبان خدمت در نیروهای مسلح و ملی خود را طبق ماده 38 میثاق حقوق کودک، بند سوم، قرار دهند. این ماده از میثاق متضمن اصولی است که از حکومتها میخواهد اقدامات لازم را جهت حمایتهای ویژه افراد زیر 18 سال انجام دهند.
2- هردولت عضو می بایست مصوبه و یا پیوستی به این مقاوله نامه مبنی بر اظهار علاقه به تعیین حداقل سن خدمت افراد در نیروهای مسلح خود، داشته باشد. همچنین یک دستورالعمل توضیحی مبنی بر حمایت افراد جهت استخدام در نیروهای مسلح بعمل آورد تا بدین وسیله کسی مجبور به استخدام در نیروهای مسلح نشود.
3- هردولت عضوی که اجازه خدمت داوطلبانه به افراد کمتر از 18 سال، در نیروهای مسلح خود میدهد، ملزم به حداقل مراقبت و حمایتهایی است که در زیر آورده میشود:
الف) خدمت (در نیروهای مسلح) حقیقتا داوطلبانه باشد.
ب) خدمت با اطلاع و رضایت والدین و یا قیم قانونی فرد باشد.
ج) این اشخاص (والدین و قیم قانونی) می بایست کاملا از وظایفی که فرد در چنین خدمات نظامی با آن روبرو است، مطلع باشد.
د) این اشخاص مدرک معتبر و قابل پذیرشی که نشان دهند سن فرد داوطلب است را ارائه بدهند.
4- هر دولت عضو میتواند در هر زمان بوسیله یادداشتی خطاب به دبیر کل سازمان ملل اظهار علاقه خود مبنی بر اعلام (مذکور) را تحکیم بخشد. دبیر کل این مورد را به اطلاع سائر دولتهای عضو خواهد رساند. این چنین یادداشتی از تاریخ دریافت آن بوسیله دبیر کل اجرا خواهد شد.
5- بنابر ماده 28 و 29 میثاق حقوق کودک، لازمه افزایش سنی که در بند اول این ماده آمده است، برای مدارسی که تحت کنترل نیروهای مسلح دولتهای عضو است، قابل اجرا نمی باشد.
ماده چهارم
1- گروههای مسلحی که جدا از نیروهای مسلح دولتی هستند، نباید تحت هیچ شرایطی، افراد زیر 18 سال را جهت شرکت در جنگ به استخدام خود درآورند.
2- دولتهای عضو موظف اند اقدامات لازم و عملی را جهت ممانعت از استخدام و بکارگیری اینگونه افراد، انجام دهند. این ممانعت ها شامل بکار بردن اقدامات قانونی مبنی بر جرم شناختن اینگونه اعمال است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
کودک آزاری
درباره کودک آزاری تعاریف متعددی شده است. این تنوع و تعاریف متضاد سبب شده تا مقایسه میزان بدرفتاری در بین کشورهای مختلف غیرممکن گردد. به همین منظور سازمان بهداشت جهانی درصدد است تا در این زمینه تعریفی که حاصل وفاق جمعی است، ارائه دهد
بدرفتاری با کودکان معمولاً در چهار حوزه مورد بررسی قرار می گیرد؛ کودک آزاری جسمی (physical child abuse)، کودک آزاری عاطفی (emotional child abuse)، کودک آزاری جنسی (sexual child abuse) و غفلت (neglect).
در تعریف گورملی و برودزینسکی (1989) از کودک آزاری، علاوه بر چهار حوزه فوق، کودک آزاری رفتاری تلقی می شود که در دامنه سنی زیر 18 سال اتفاق می افتد و این اصل با تعریف پیمان جهانی حقوق کودک نیز همخوانی دارد. به هر حال حوزه های دیگری وجود دارند که به آنها نیز اشاره می شود. اغلب بین انواع کودک آزاری یک نوع رابطه و همبستگی وجود دارد.
1- کودک آزاری جسمی: به طور کلی کودک آزاری جسمی آسیبی است که مواردی چون ضربه زدن، داغ کردن، آسیب رساندن به سر، شکستگی، آسیبهای درونی، زخمی کردن یا هر شیوه دیگر از آسیب جسمانی را شامل می شود. تحقیقاتی که در فاصله سال های 90 تا 92 انجام گرفته بیانگر این مطلب است که مرگ های ناشی از کودک آزاری جسمی 87 درصد در بین کودکان زیر پنج سال و 65 درصد در بین کودکان زیر یک سال بوده است. (تاور، 1996)
2- کودک آزاری عاطفی: بدرفتاری عاطفی آسیبی اساسی و قابل توجه است که کارکردهای روانشناختی، رفتار و رشد کودک را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و طرد، محرومیت عاطفی، برخورد خشونت آمیز خانواده (بی ثباتی خانوادگی)، انتقاد، تحقیر و انتظارات نامناسب از کودک، کودک آزاری عاطفی تلقی می شود. بدرفتاری عاطفی معمولاً با بدرفتاری جسمی و کلامی همراه است (کینگستون و پنهیل، 1995).
3- کودک آزاری جنسی: آلبرز (1994) کودک آزاری جنسی را این گونه تعریف کرده است: تماس یا تعامل بین کودک و فرد بزرگسال، هنگامی که از کودک برای تحریک جنسی شخص مرتکب (Perpetrator) یا فرد دیگری استفاده شود.کودک آزاری جنسی دامنه وسیعی را در بر می گیرد که مواردی مثل نمایش آلت تناسلی فرد بزرگسال به کودک، مجبور کردن کودک به نشان دادن آلت تناسلی خویش به فرد بزرگسال، وادارساختن کودک به روسپی گری یا استفاده از کودک در حوزه هرزه نگاری (Pornography) را نیز شامل می شود (واکر، بونر و کافمن، 1988).
4- غفلت: عبارت است از حذف یا نادیده گرفتن کودک که ممکن است با آزار بدنی همراه باشد. غفلت به منزله الگوی پایداری است که بیانگر رابطه متقابل و اندک والدین و مراقبان با کودک، حذف و عدم تأمین نیازهای اولیه جسمی یا ؟؟؟؟؟ کودک مثل تغذیه، بهداشت، پوشاک، نظافت، تربیت، مراقبت های پزشکی، ؟؟؟؟ و ابراز عشق و علاقه می باشد.
5- بهره کشی اقتصادی (Economic abuse): کنترل بیش از حد در استفاده و بهره برداری از پول در حوزه بهره کشی اقتصادی قرار دارد. والد یا مراقبان برای کسب درآمد فشار زیادی به کودک یا حتی همسر خود تحمیل می کنند. در حالی که در مورد نحوه خرج کردن آن هیچ گونه اختیاری به آنها نمی دهند. عدم مشارکت کودک یا همسر در نحوه و چگونگی خرج پول نیر بهره کشی مالی تلقی می شود.
6- بدرفتاری آموزشی (Educational Abuse): فشار و آسیب های احتمالی که از طریق نظام آموزشی، معلمان، شیوه های تدریس، محتوای کتابها و ... در کودکان ایجاد می شود، در حوزه بدرفتاری آموزشی قرار می گیرد. تأکید بر نمره گرایی، نادیده گرفتن تفاوت های فردی، ایجاد رقابت های شدید، تأکید بر یادگیری از راه حفظ کردن، ایجاد فشارهای روانی برکودکان به علت انتظارات بیش از حد از آنان و ... در این گروه جای می گیرد. بدرفتاری آموزشی می تواند با سایر بدرفتاری های از جمله بدرفتاری جسمی همراه باشد .
مطالعه ای در بین 2240 نوجوان دبیرستانی تهرانی انجام شد. این گروه شامل 1175 دختر و 1065 پسر در گروه سنی 14 تا 18 سال بود. از این تعداد، 1362 نفر (حدود 60 درصد) به1600 مورد کودک آزاری اشاره کردند (بعضی به دفعات مورد آزار قرار گرفته بودند). تعداد106 نفر (5/4 درصد از مجموع و 6/6 درصد از آزاردیدگان) گزارش کردند که در معرض آزار جنسی قرار گرفته اند و 32 درصد از دانش آموزان حداقل به یک مورد بی توجهی و غفلت اشاره کرده اند. از کسانی که مورد آزار قرار گرفته بودند، 61 درصد از آزار جنسی، 33 درصد از آزار عاطفی و 6/6 درصد از آزار جسمانی خبر دادند. عادی ترین انواع آزار جسمی، سیلی خوردن (48 درصد) کتک خوردن با چوب یا وسایل دیگر (17 درصد) لگد زدن (15 درصد) پرت کردن (10 درصد) و گازگرفتن (4 درصد) بود. در 69 درصد از موارد، کودک آزار یا عضو خانواده بود (22 درصد) یا خویشاوند نزدیک (31 درصد) یا آشنای خانوادگی (16 درصد). این بررسی همبستگی قابل ملاحظه و مستقیمی را بین کودک آزاری و شدت افسردگی کودکان آزار دیده نشان می دهد. نتایج این بررسی با اطلاعات به دست آمده از سایر کشورها مطابقت دارد.
آسبب شناسی
توجه به سبب شناسی کودک آزاری یکی از مهمترین عواملی است که مشاور یا درمانگر باید به آن توجه نماید؛ زیرا در خلال توجه به این مطلب است که می تواند مداخله مناسب را طرح ریزی، بررسی و هدایت نماید. تلاش هایی که به منظور تبیین علل کودک آزاری صورت گرفته، الگوهای مختلفی را موجب شده است که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می شود.
(1) الگوی روانپزشکی (Psychiatric model): این مدل، علل کودک آزاری را در ویژگی شخصیتی والدین و کودکان و به نوعی در آسیب شناسی روانی آنها دنبال می کند. به طور کلی الگوی روانپزشکی، افراد کودک آزار (بدرفتار) را از لحاظ آسیب شناسی روانی به طور معنادار، افرادی پریشان می داند که با پریشانی خود باعث بدرفتاری و بهره کشی از کودکان می شوند. در این باره دو نوع آسیب شناسی مهم مطرح شده است، یکی اختلالات روان پریش (Psychotic) و دیگری اختلالات جامعه ستیز (psychopathic). همچنین به این موضوع اشاره شده است که بدرفتاری در افراد الکلی و سوء مصرف کنندگان مواد شایع است. نتایج اولیه در مورد موضوع کودک آزاری چنین نشان می دهد که 14 درصد از مادران و 7 درصد از پدران در گزارش های خود به این نکته اشاره کرده اند که در دوران کودکی مورد بدرفتاری قرار گرفته اند.
در بسیاری از خانواده ها با یکی از کودکان بیشتر از بقیه بدرفتاری می شود. کودکان نارس و کودکانی که در هنگام تولد کم وزن هستند و نیز آنهایی که به طور کلی دچار نارسایی های رشدی هستند بیشتر در معرض خطر قرار دارند. برا ی مثال می توان به کودکان عقب مانده ذهنی و کودکان بیش فعال