پاور پوینت کاملی در خصوص تحقیق ومفهوم فلسفه ی آن، هدف تحقیق ، ویژگی های تحقیق ، انواع تحقیق ، روش نگارش تحقیق ، انواع فرضیه و ...
پاورپوینت همه چیز راجع به تحقیق در 27 اسلاید
پاور پوینت کاملی در خصوص تحقیق ومفهوم فلسفه ی آن، هدف تحقیق ، ویژگی های تحقیق ، انواع تحقیق ، روش نگارش تحقیق ، انواع فرضیه و ...
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب *
فرمت فایل :Word (قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه:84
فهرست مطالب :
اصول تلویزیون رنگی
مقایسه سیستمهای PAL,NTSC و SECAM نظری به آینده تلویزیون
مقدمه تعریف تلویزیون
آنچه که امروزه در اصطلاح عمومی تلویزیون نامیده می شود عبارت است از انتقال پیوسته تمام معلومات قابل رویت یک میدان دید توسط امواج الکترومغناطیسی از یک نقطه به محل دیگر به نحوی که تمام تغییرات طبیعی این میدان دید حرکات تغییرات روشنایی و تاریکی از دور با احساس همزمانی و پیوستگی قابل تعقیب باشد.
ولی در واقع تلویزیون هنگامی حقیقی است که دیدگان با مسلح شدن به نوعی وسیله اپتیک مثلاً جام جمشید افسانه ای بتواند با انتخاب شخصی و بدون هیچ وسیله کمکی دیگر شیئی را از دور رویت و آن را در نظر بگیرد. سیستمهای رادار که در آنها از انعکاس امواج میلیمتری متمرکز تصویر نقاط دور به وجود می آید می توانند به عنوان یک نوع تقرب نسبی به جام جادویی تلویزیون واقعی در نظر گرفته شوند.
آنچه که ما در اینجا بدان خواهیم پرداخت آن نوع از تکنیک انتقال تصاویر است که پس از مدت بیش از سی سال زمان تکامل امروزه میدان صنعتی وسیعی را به خود اختصاص داده است . این تکنیک که به نحو فوق العاده ای پیشرفت کرده است ولی تکامل آن را هنوز پایان نیافته است دستگاههایی را به وجود آورده است که با آنها گرچه افسانه جام جمشید به حقیقت نپوسته است ولی اهمیت آنها از نقطه نظر کوشش انسان برای از میان بردن حدود
فضائی حس بینائی به هیچ وجه کمتر نیست. ما در روی صفحه تصویر یک گیرنده تلویزیون میتوانیم فقط آن چیزی را از دور ببینیم که در آن محل از دوربین تلویزیون گرفته شده توسط فرستنده و گیرنده با شرایطی که برای واضح بودن تصویر قائل می شویم و نیز توسط حدود طبیعی انتشار امواج ااکترومغناطیسی تعیین می شود. با استفاده از تقویت کننده های مدرن با حداقل نویز- تقویت کننده های پارامتری و Maser- و به کمک ماهواره ها از این حدود تقریباً از میان رفته اند و میدان عمل تلویزیون به نحو غیر قابل تصوری وسعت گرفته است.
با درود فراوان بر همگی
پیثاگوریان ( فیثاغورسیان) – قسمت سوم
آلکمایون (سده پنجم و ششم پیش از میلاد):
زندگی
از میان کسانی که معاصر پیثاگوراس ( فیثاغورس ) یا از نسل پس از وی بودند و در جریان فکری و فلسفی پیثاگوریان تاثیر کردند، هیچ کس را به اهمیت الکمایون Alkmaion نمیشناسیم. در حالیکه از دیگران تنها نامی، انهم مشکوک، بجای مانده است، شواهد تاریخی قابل ملاحظه و دقیقی درباره این دانشمند و متفکر نگهداری شده است. ارسطو گزارش میدهد که: «آلکمایون در دوران پیری پیثاگوراس مردی جوان بوده است.» که بنابر این گزارش میتوان حدس زد که آلکمایون نزدیک به پایان سده ششم پیش از میلاد بدنیا امده بود و دوران کمال وی اوایل قرن پنجم بوده است. دیوژنس مینویسد: «آلکمایون از کروتون، شاگرد دیگر پیثاگوراس، بیشتر نظریات وی در پزشکی است. اما گاهی به فلسفه طبیعی نیز میپردازد. چنانکه گوید: بیشتر چیزهای انسانی دوتایی است.» میدان اصلی کار و اندیشه وی پزشکی و مطالعه درباره ساختمان و چگونگی کار اندامها و اعصاب و حواس انسان بوده است.
نظریه حواس و مغز:
آلکمایون را بنیانگذار روانشناسی تجربی دانستند و دلیل انرا در گزارشی از ثئوفراستوس مییابیم: «از کسانیکه که ادراک حسی را نه نتیجه تاثیر همانند بر همانند میدانند، آلکمایون نخستین کسی است که اختلاف میان جانداران را معین کرد. وی میگوید انسان با جانداران دیگر از این لحاظ فرق دارد که «تنها او میاندیشد، در حالیکه دیگران احساس میکنند ولی نمی اندیشند» ، زیرا تفکر و احساس فرق دارند و نه انگونه که امپدوکلس عقیده دارد، یکی هستند. پس از ان وی درباره هر یک از حواس مکرر بحث میکند... وی عقیده دارد که مجموع حواس بنحوی با مغز همبستگی دارند، و بدینسان هنگامیکه مغز تکان بخورد یا جای خود را تغییر دهد، حواس ناقص میشوند زیرا این کار گذرگاههایی را که احساسها از انها میایند میگیرد.»
در این گزارش نخستین کوشش تجربی برای پی بردن به سرچشمه احساسات در انسان دیده میشود و نکته بسیار مهم این است که الکمایون عامل اساسی و تعیین کننده مغز در وجود انسان پی برده و انرا منبع و جایگاه حواس معرفی کرده است و ما میدانیم که نظریه تاثیر مغز را در حواس، بعدها هیپوکراتس و افلاطون از آلکمایون گرفتند در حالی که کسانی مانند امپدوکلس، ارسطو و بعدها رواقیون پیرو همان نظریه قبلی بودند و قلب را بجای مغز مرکز احساسات میدانستند. الکمایون نخستین کسی است که جانور زنده را تشریح کرده بود و پس از تشریح چشم، بوجود گذرگاههای حواس پی برده بود و همچنین آلکمایون درباره هریک از حواس انسان عمیقانه مطالعه کرده بود و چگونگی شنوایی، بینایی و دیگر حواس را در ادمی بدقت و تفصیل شرح میدهد.
نظریه پزشکی:
قبلن گفتیم که پیثاگوریان و بویژه فیلولائوس زیر تاثیر نظریات پزشکی آلکمایون قرار گرفته بودند اما خود او نیز ازسوی دیگر از نظریات پیثاگوریان، مخصوصن نظریه دوگانگی ایشان و نظریه اضداد متاثر شده بود و نظریه پزشکی وی تحت تاثیر ان قرار گرفت که در گزارش زیر داده شده است: «آلکمایون عقیده دارد که نگهبان تندرستی، برابری اندازه ها میان نیروهاست مانند تر و خشک، سرد و گرم، تلخ و شیرین و مانند اینها، در حالیکه تک فرمانروایی هر یک از انها علت بیماری میشود؛ زیرا تکفرمانروایی هر یک از انها فاسد کننده است. بیماری، از لحاظ علت ان، در اثر فزونی گرما یا سرما و از لحاظ انگیزه ان در اثر افراط یا کمبود غذا روی میدهد و از لحاظ جای ان، یا در خون است یا در مغز استخوان یا در مغز. و گاهی در اینجاها، بیماریها بعلتهای خارجی مثلن در اثر اب یا محیط یا رنج خستگی یا شکنجه و مانند اینها پدید میاید، از سویی دیگر تندرستی امیختگی هم اندازه کیفیات است.»
و این همان است که سیمیاس در گفتگو با سقراط ابراز میکند(به مطلب قبلی مراجعه شود) که بنابر عقیده پیثاگوریان، روح یک هماهنگی میان نیروها و عناصر متضاد بدن است و مرگ در نتیجه برهم خوردن یک هماهنگی روی میدهد.
از نظریات مهم الکمایون همچنین درباره روح است که ارسطو انرا نقل میکند: «وی میگوید روح مرگ ناپذیر است بعلت همانندی ان با چیزهای مرگ ناپذیر؛ و دارای این خاصیت است، زیرا همواره در حرکت است چون همه چیزهای خدایی پیوسته در حرکتند خورشید، ماه، ستارگان و همه اسمان.» در گزارش دیگر نیز گفته میشود که: «بعقیده الکمایون، روح بخودی خود بحرکت در میاید و درگیر یک حرکت جاویدان است، بنابراین مرگ ناپذیر و همانند چیزهای خدایی است.»
پس روح ادمی نیز مانند اجرام اسمانی یعنی ماهیات خدایی پیوسته در حرکت است اما علت جاویدانی و دوام اجرام اسمانی، حرکت دایره ای و همیشگی انهاست ولی در انسان چنین نیست بدن نیز در حرکت است، ولی حرکت ان دایره ای نیست تنها روح حرکت دایره ای دارد این نظریه الکمایون را به این شکل در گزارش دیگری از ارسطو مییابیم که مینویسد: «الکمایون میگوید که انسانها به این علت میمیرند که نمیتوانند اغاز را به پایان بهم پیوند دهند.» میدانیم که اغاز و پایان فقط در دایره وجود دارد و منظور الکمایون اینست که چون حرکت تن دایره ای نیست، یعنی برعکس اجرام اسمانی است و نمیتواند اغاز و پایان را بهم پیوند دهد پس از چندی از میان میرود. اما روح چون پیوسته در حرکت دایره ای است(تناسخ) مرگ ناپذیر و جاویدان است. این نظریه الکمایون را درباره حرکت دایره ای و همیشگی روح، افلاطون در رساله فایدروس خود پایه استدلال مشهورش برای اثبات بقا و فناناپذیری روح قرار داده و حتمن انرا اگاهانه از الکمایون گرفته است.
یاداوری :
درباره آلکمایون نکات زیر را میتوان بعنوان خلاصه برگزید:
1-آلکمایون در دوران پیثاگوراس میزیسته و جوان بوده است.
2- آلکمایون را بنیانگذار روانشناسی تجربی دانستند.
3-الکمایون عامل اساسی و تعیین کننده مغز در وجود انسان پی برده و انرا منبع و جایگاه حواس معرفی کرده است.
4- آلکمایون عقیده دارد که نگهبان تندرستی، برابری اندازه ها میان نیروهاست مانند تر و خشک، سرد و گرم، تلخ و شیرین و مانند اینها.
4- بعقیده الکمایون، روح جاویدان است.
پایدار باشید.
تابعد ...
Posted By hamid at 11:32 AM
Comment (0) | Trackback (0)
__ __ __ __ __ __ __
Thursday, December 09, 2004
با درود فراوان بر همگی
پیثاگوریان ( فیثاغورسیان) – قسمت دوم
:روح در نزد فیثاغورسیان
پیش از این گفته شد که هم خود پیثاگوراس، هم پیروان و وابستگان به مکتب وی در ایین خود به مسئله روح و سرنوشت ان اهمیت بسیار دادند و مهمترین مسئله برای انان زایش دوباره بوده است که ترجمه دقیق اصطلاح یونانی پالین گِنسیا است که انرا بعدها به کلمه تناسخ که معادل پارسی ان ننگسار است ترجمه کرده اند، ودر حقیقت اصطلاحی است که نویسندگان بعدی یونان انرا ساخته اند و در مقابل کلمه یونانی متِمپسوخوسیس میباشد، و دیدیم که اصل این عقیده، یعنی بازگشت روحها به بدنهای دیگر چه از ان حیوان و چه انسان به خود پیثاگوراس بازمیگردد. از سویی دیگر نظریه روح و ماهیت ان در میان پیثاگوریان شکلها و تعبیرهای گوناگون گرفته است و بیشک یکی از علتهای این اختلافها را میتوان تاثیر اندیشه ها و نظریات دیگران دانست. ارسطو عقاید انان را دراینباره، چنین گزارش میدهد: «نظریه پیثاگوریان نیز ظاهرن همین مقصود را دارد؛ زیرا بعضی از ایشان گفتند که روح پرزهایی در هواست و دیگران گفتند که روح چیزی است که ان پرزها را به حرکت میاورد، ایشان بدان علت از پرزها سخن گفتند که انها پیوسته در حرکت بنظر میرسند، حتی هنگامیکه سکون کامل وجود دارد»
«یک نظریه دیگر درباره روح به ما منتقل شده است ایشان میگویند که ان یکنوع هماهنگی است، زیرا هماهنگی امیزشی از از اضداد است و بدن ما از اضداد ساخته شده است»
«چنین و چنان حالتی از اعداد...دیگری روح و عقل است.»
مشکل اینجاست که نمیتوان گفت صاحبان، انها را در چه زمان و چه مرحله ای از گسترش اندیشه های پیثاگوری میتوان جای داد. نظریه نخست که روح را مانند پرزها میداند با نظریه اعداد پیوستگی دارد، یعنی واحدهایی که دارای امتداد مکانی اند. و نظریه دوم که اشاره به هماهنگی(هارمونیا) میان اضداد میکند از این نظریه نتیجه میشود که، تندرستی نتیجه تساوی یا برابری اندازه ها در میان نیروهای متضاد بدن، مانند سرما، گرما، خشکی و رطوبت است؛ و از سوی دیگر با نظریه هارمونیا در موسیقی نزد پیثاگوریان و در نتیجه با نظریه اعداد ارتباط دارد زیرا بنابر گزارش سوم ایشان برای هر یک از معانی مجرد نیز مانند عدل، عقل و روح عددی میدانستند و مثلن روح یا عقل برابر عدد یک بوده است.
یکی از بهترین و روشنترین توصیفهایی که از روح بنابر نظریه هماهنگی بیان شده است، در نوشته افلاطون بنام فایدون مییابیم. در انجا سیمیاس شاگرد فیلولائوس هنگام گفتگو با سقراط درباره روح چنین میگوید: «سیمیاس گفت: مقصود من این است که میتوان همین را درباره هماهنگ کردن زههای الت موسیقی(چنگ) گفت: اینکه هماهنگی چیزی نادیدنی و غیر جسمانی و سخت زیبا و اسمانی است، ودر چنگ کوک شده جای دارد، در حالتی که خود الت موزیکی و زههای ان مادی و جسمانی و مرکب و زمینی است و خویشاوند با انچه که فناپذیر اند. اکنون فرض کن که این الت موزیکی شکسته است یا زههای ان بریده یا کنده شده است بنابر نظریه تو، هماهنگی باید همچنان وجود داشته باشد{سقراط به فناناپذیری و پایداری روح پس از مرگ اعتقاد دارد}، و نمیتواند از میان رفته باشد؛ زیرا نمیتوان تصور کرد که چون زهها بریده شوند، خود الت موسیقی و زهها که طبیعتی فناپذیر دارند باید همچنان موجود باشند و هماهنگی که سهیم است و خویشاوند، با انچه اسمانی و مرگ ناپذیر است، دیگر نباید وجود داشته باشد پیش از انچه فنا پذیر است از میان برود. نه، تو میگفتی که هماهنگی باید در جایی که چنانکه بود، وجود داشته باشد، و چوب و زهها پیش از انکه چیزی روی دهد خواهند پوسید، سقراط! من اینرا بدان علت میگویم که همانگونه که فکر میکنم تو خود اگاهی، ما پیثاگوریان نظریه ای از روح داریم که بیش و کم چنین است: بدن ما در کشش معنی میان حدهای نهایی گرم و سرد، و خشک وتر و مانند اینها، بهم نگه داشته شده است و روح ما یکنوع امیزه و هماهنگی این چیزهاست که به نسبت برابر باهم مرکب شدند. خوب، اگر روح واقعن یک هماهنگی است، اشکار است که به محض اینکه کشش بدن ما پایین اید یا از حد خاصی افزایش یابد روح باید از میان برود؛ هر چند اسمانی است؟ درست مانند هر هماهنگی دیگری، چه در اوازها و چه در هر فراورده هنری یا صنعتی، هر چند در هر یک از اینها بقایای مادی زمان طولانیتری میمانند، تا اینکه سوخته یا پوسیده شود. پس تو برای ما پاسخی به این استدلال پیدا کن، اگر کسی اصرار ورزد که چون روح امیزه ای از اجزا جسمانی است، پس نخستین چیزی است که در انچه ما مرگ مینامیم، از میان میرود.»
مشخص نیست این توصیف و تعبیر از روح چه اندازه زاییده فکر خود سیمیاس و چه اندازه مشتق از تعالیم استادان وی ازجمله فیلولائوس است، این پیداست که چنین تفسیر و تعبیری از روح در پایان پنجم پ.م در میان پیثاگوریان وجود داشته است، هر چند با نظریه پیثاگوری بقای روح فردی و دوباره زاییده شدن در قالبهای دیگر، متناقض است.
ادامه دارد...
پایدار باشید.
Posted By hamid at 8:35 PM
Comment (0) | Trackback (0)
__ __ __ __ __ __ __
Sunday, December 05, 2004
با درود فراوان بر همگی
پیثاگوریان ( فیثاغورسیان) – قسمت اول
فیلولائوس:
ما درباره زندگی فیلولائوس(Philolaos) تقریبن چیزی نمیدانیم و از عقاید و کارهای فلسفی وی نیز اطلاع بسیار اندک داریم. دیوژنس مینویسد که: «آپولودوروس نیز میگوید که دموکریتوس و فیلولائوس معاصر بوده اند.» بنابراین میتوان گفت که فیلولائوس نیز در نیمه اول قرن پنجم پیش از میلاد متولد شده است. از سوی دیگر کِبِس از شاگردان سقراط در رساله فایدون اثر افلاطون میگوید که: «هنگامی که فیلولائوس در شهر ما (ثِباس) ساکن بود من از او این سخن را شنیده ام ...) و از انجا که محاوره کبس و سیمیاس با سقراط در روز مرگ وی پس از اشامیدن زهر شوکران اتفاق افتاده است، میتوام گفت که فیلولائوس بایستی چندی پیش از سال 399پ.م که سال مرگ سقرط است از شهر ثباس به تاراس در ایتالیا رفته و در انجا مستقر شده باشد و بنابراین هنگامیکه در ثباس سکونت داشته است، تقریبن پنجاه ساله بوده است، البته این بیش از یک حدس نخواهد بود زیرا ما نمیتوانیم معلوم کنیم که وی چند سال پیش از 399پ.م ثباس را ترک گفته است.
نویسندگان عقاید فیلسوفان نوشته هایی را به فیلولائوس نسبت میدهند و از گفته های ایشان چنین بر میاید که وی نخستین پیثاگوری است که دست به تالیف و نوشتن زده است. مثلن یامبلیخوس مینویسد : «زیرا در ان همه نسلها، هیچکس هرگز به یادداشتهای پیثاگوری، پیش از زمان فیلولائوس بر نخورده بود؛ وی نخست ان سه کتاب مشهور را منتشر کرد که گفته میشود دیون سیراکوسی به تقاضای افلاطون به صد مینا خریده بوده است.» این افسانه که افلاطون به نوشته های فیلولائوس دسترسی یافته و کتاب خود را به نام تیمایوس Timaios از روی انها نوشته بود به شکلهای گوناگون در اثار نویسندگان عقاید امده است. رساله تیمایوس افلاطون درباره جهانشناسی و نظریه پیدایش است و در ان نشانه های عقاید و اصول پیثاگوری نمایان است اما اینکه افلاطون نوشته فیلولائوس را خریده است شایعه ای است که دشمنان وی انرا ساخته اند و به احتمال زیاد از آریستوکِسنوس شاگرد ارسطو سرچشمه میگیرد که از مخالفان افلاطون بوده و همواره میکوشیده است که اصالت و استقلال اندیشه وی را انکار کند.
از سوی دیگر میدانیم که فیلولائوس کتابی درباره اعداد نوشته بوده است زیرا اسپیوسیپوس شاگرد افلاطون، کتابی درباره اعداد نوشته بود که برپایه نوشته فیلولائوس قرار داشته است، همچنین وی کتابی در پزشکی نوشته بود که مدتها اثری از ان در دست نداشته اند تا اینکه تکه هایی از ان در کتاب منون بنام هنر درمان یا ایاتریکا نقل شده است.
تکه هایی از فیلولائوس:
1-طبیعت در نظام جهانی از نامحدود و محدود کننده به هم پیوسته شد، هم نظام کل جهانی و نیز همه چیزهای در ان.
2-ضرورتن همه هستنده ها باید یا محدود کننده یا نامحدود یا در عین حال محدودکننده و نامحدود هردو باشند اما نمیتوانند تنها نامحدود(یا تنها محدود کننده) باشند. زیرا اشکار است که هستنده ها نه همگی از محدود کننده و نه همگی از نامحدود میتوانند باشند پس روشن است که نظام جهانی و انچه در ان است از محدود کننده و نامحدود به هم پیوسته شده است.
3- زیرا از اغاز نیز، اگر هستنده ها همه نامحدود میبودند، موضوعی برای شناسایی وجود نمیداشت.
4-در حقیقت همه چیزهایی که شناخته شدنی اند دارای عددند، زیرا بدون ان ممکن نیست که چیزی را اندیشه کنند یا بشناسند.
5-وضع طبیعت و هارمونی چنین است: هستی چیزها جاویدان است و خود طبیعت نیز نیازمند معرفت خدایی و نه انسانی است علاوه بر این برای هیچیک از هستنده ها ممکن نبود که حتی شناخته شود، که ماهیت بنیادی برای چیزها وجود نمیداشت که نظام جهانی از ان ترکیب شده است، یعنی هم محدود کننده وهم محدود . اما چون این اصلهای نخستین ناهمانند و ناهمگونند روشا است که امکان نداشت یک نظام جهانی از انها پدید اید، اگر یک هماهنگی(هارمونی) افزوده نمیشد که به همین سان خود ان نیز پدید امده است. زیرا چیزهای همانند و همگون به هیچ روی نیازمند هماهنگی نبودند. اما چیزهای ناهمانند و چیزهای ناهمگون و چیزهایی که به نحوی نابرابر استوار شده اند، باید ضرورتن بوسیله هماهنگی به هم بسته شده باشند که بدان وسیله بتوانند در نظام جهانی نگه داشته شوند....
6-آنچه نخست از همه بهم پیوستند، یعنی واحد، در میانه کره جای دارد و اتشدان(هِستیا) نامیده میشود.
7-واحد، اصل نخستین همه چیز است.
9-هارمونی، وحدت بسیار در هم امیخته هاست و توافقی میان ناموافقها.
10-درواقع اجسام کره جهان پنج است، در خود کره : آتش، آب، خاک و هوا و پنجم کشتی باربر(هولکاس ؟) کره است.
11- در جاندار عاقل چهر اصل وجود دارد: مغز، قلب، ناف و عضو جنسی. سر جایگاه عقل، قلب جایگاه روح و احساس، ناف جایگاه ریشه گیری و رویش جنین است، عضو جنسی جای ریزش نطفه و تولید است. مغز نشانه اصل انسان، قلب اصل حیوان، ناف اصل گیاه و عضو جنسی نشانه اصل همه باهم است. زیرا همه چیز از نطفه جوانه میزند و میشکفد.
12-نظام جهانی یکی است، از مرکز شروع به پدید امدن کرد؛ درست از مرکز باهمان فواصل بسوی بالا که بسوی پایین، زیرا انچه از مرکز در بالاست با انچه در پایین است در وضع مقابل قرار دارد چون مرکز برای انچه کاملن در پایین است، بالاترین قسمت را تشکیل میدهد و بقیه نیز بهمین سان، زیرا هردو سو نسبت به مرکز یکسانند، تنها وضعشان معکوس است.
میتوان عقاید فیلولائوس را بدین سان نتیجه گرفت: هستی، چه بصورتی که در نظام کل جهانی یافت میشود و چه در مفردات هستنده ها، ترکیب یا بهم پیوستگی دو عنصر است که یکی نامحدود و دیگری محدود کننده یا دارای حد است. از سوی دیگر، تعریف هستی بر اساس اینکه ادراک شدنی است انجام میگیرد و معیار هستی هر چیز ان است که بتواند ادراک شود. ادراک شامل وجود معین و محدود میشود، و بنابراین حد انجایی است که ادراک تعلق به یک چیز معین میگیرد، زیرا انچه نامعین و نامحدود است، به ادراک در نمیاید.
جهان شناسی:
گزارشی از ثئوفراستوس میگوید: «فیلولائوس میگوید که اتش در میانه، گرد نقطه مرکزی جهان جای دارد، که انرا اتشدان و خانه زیوس، مادر و محراب خدایان، همنگهداشت و مقیاس طبیعت مینامد. اتش دیگری هم هست که بالاترین حد(جهان) را فراگرفته است(شاید فلک ستارگان ثابت) اما نخست موافق با طبیعت، مرکز است که در پیرامون ان ده جسم خدایی میچرخند. (پس از فلک ستارگان ثابت) پنج سیاره(یعنی زحل، مشتری، مریخ، عطارد، زهره)، سپس خورشید، در زیر ان ماه و در زیر ان زمین و در زیر این ضد زمین جای دارد و پس از همه اینها اتش اتشدان است که جایگاه مرکزی را گرفته است. بالاتری بخش پیرامونی را که عناصر پالوده در انند، وی اولومپوس مینامد و بخشی را که در فاصله راه اولومپوس است و در ان پنج سیاره و خورشید و ماه جای گرفتند، کوسموس نام میدهد ناحیه زیر اینها، یعنی فاصله زیر ماه و پیرامون زمین را که قلمرو شدن(صیرورت) دوستدار دگرگونی است، اورانوس(آسمان) مینامد.»
«فیلولائوس خورشید را بلورین میداند که بازتاب اتش کیهانی را در خود میگیرد، اما نور و گرما را به ما منتقل میسازد.»
«فیلولائوس عقیده دارد که همه چیز در اثر جبر و هماهنگی روی میدهد و وی برای نخستین بار معتقد شد که زمین در دایره ای میچرخد.»
«فیلولائوس معتقد است که زمین در دایره ای گرد اتش میچرخد، در دایره ای مایل، بروشی همانند خورشید وماه.»
«بعضی از پیثاگوریان که فیلولائوس از انهاست معتقدند که ماه بنظر میرسد که از خاک باشد، زیرا مانند زمین ما گرداگرد ان نیز مسکون است، البته جانوران و گیاهانی بزرگتر و زیباتر. زیرا جانداران روی ان پانزده بار بزرگترند.»
دیدیم که پیثاگوریان زمین را مرکز جهان نمیدانستند، بلکه مرکز انرا اتشی تصور میکردند که زمین و فلک و ستارگان ثابت و پنج سیاره دیگرو خورشید و ماه و همچنین ضدزمین گِرد آن در چرخشند. فیلولائوس نیز که شاید مبتکر این نظریه باشد، ان مرکز را اتشدان نامیده است. جهان و زمین کروی اند، زیرا بالا و پایین ندارند اما در جایی دیگر وی به چهار عنصر اصلی اشاره میکند که میتوان حدس زد زیر تاثیر نظریات فیلسوف دیگری بنام اِمپدوکِلس قرار گرفته است، اما عنصر پنجم که در همانجا بدان اشاره شده است، یعنی کشتی حامل کره، شاید منظور پوششی اثیری باشد که جهان را فراگرفته است.از سوی دیگر فیلولائوس نخستین کسی است که زمین را متحرک میداند و معتقد است که در دایره ای در چرخش است و دایره همان مدار زمین در گرد اتش مرکزی جهان است که خورشید و ماه و دیگر ستارگان و سیارات گرد ان میچرخند.
زیست شناسی:
گزارشی از مِنون در کتاب هنر درمان میگوید: «فیلولائوس از کروتون میگوید که بدنهای ما از گرما مرکب شده اند زیرا انها سهمی از سرما ندارند، چنانکه وی با ملاحظات زیر در اینباره استدلال میکند: نطفه گرم است و این نطفه است که جاندار را تولید میکند و جاییکه نطفه در ان نهاده شده است(رحم) مانند ان گرم است و انچه همانند چیزی است دارای همان نیرویی است که چیزی همانند ان داراست. پس از انجاکه عامل تولید کننده یا سازنده سهمی از سرما ندارد و همچنین جای در ان نهاده شده نیز دارای سهمی از سرما نیست، اشکار است که جانداری که ساخته میشود نیز دارای همان طبیعت پدید میاید. اما درباره ساخته شدن ان این استدلال را یاداور میشود: جاندار، مستقیمن پس از زاییده شدن، نفس را که سرد است از بیرون بدرون میکشد و سپس، درست انگونه که لازم است انرا باردیگر بیرون میدهد. رقبت به نفسی بیرونی بدان علت پدید میاید که در نتیجه بدرون کشیدن این نفس، بدنهای ما که در اغاز بسیار گرمند بدان وسیله خنک میشود.»
میتوان گفت که هماهنگی بارزی میان انها و نظریات کلی و اصول جهانشناسی پیثاگوریان وجود دارد. چنانکه دیدیم در جهانشناسی انان، نخست واحد که از نظر ایشان نماینده حد است، پس از پدید امدن، خلا را که نماینده نامحدود است، بیفاصله بدرون کشید یا بدیگر سخن تنفس کرد و این خلا همان نامحدودی است که واحد را از بیرون فرا گرفته است. در نظریه فیلولائوس نیز همین جریان را مییابیم، که موجود جاندار، به محض بیرون امدن از رحم، هوا را نفس را از بیرون بدرون میکشد. بدین سان برای او میان جهان بزرگ و جهان کوچک که ادمی باشد، همانندی وجود دارد.
یاداوری :
درباره فیلولائوس نکات زیر را میتوان بعنوان خلاصه برگزید:
1-میتوان گفت که فیلولائوس در نیمه اول قرن پنجم پیش از میلاد متولد شده است.
2- فیلولائوس، نخستین پیثاگوری است که دست به تالیف و نوشتن زده است.
3-وی سه کتاب درباره جهانشناسی و فیزیولوژی و اعداد نوشته که مورد استناد بسیاری از فیلسوفان قرار گرفته است.
4-هستی از نظر وی ترکیب یا بهم پیوستگی دو عنصر است، یکی نامحدود، و دیگری محدود.
5- وی هستی را بر اساس اینکه ادراک شدنی است، تعریف میکند. و میگوید معیار هستی هر چیز، ان است که بتواند ادراک شود و ادراک شامل وجود معین و محدود میشود.
6- وی زمین را مرکز جهان نمیدانست، بلکه مرکز انرا اتشی تصور میکرد که زمین و فلک و ستارگان ثابت و پنج سیاره دیگرو خورشید و ماه و همچنین ضدزمین گِرد آن در چرخشند.
پایدار باشید.
تابعد ...
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 41 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لیزر این نور شگفت از نظر ماهیت هیچ تفاوتی با نور عادی ندارد و خواص فیزیکی لیزر ، آنرا از نورهای ایجاد شده از سایر منابع متمایز میسازد. از نخستین روزهای تکنولوژی لیزر ، به خواص مشخصه آن پی برده شد. و ما بصورتی گزینشی به این خواص از ماهیت فرآیند لیزر میپردازیم که خود این خواص بستری عظیم برای کاربردهای وسیع این پدیده ، در علوم مختلف بخصوص صنعت و پزشکی و ... ایجاد کرده است. به جرأت میتوان گفت پیشرفت علوم بدون تکنولوژی لیزر امکان پذیر نیست.
شاید مهترین بخش فیزیک اتمی بحث مربوط به فیزیک لیزر باشد.
می دانید که با دادن انرژی به الکترونهای یک اتم می توان آنها را به مدارهای بالاتری برد. (حتماً با این تصویر کلاسیک که الکترون ها مدارهایی با انرژی مشخصی به دور هسته وجود دارند، آشنایید.) اما این خانه جدید برای الکترونها خیلی وضعیت پایداری ندارد و الکترونها ترجیح می دهند با پس دادن انرژی به مدار اصلی خودشان برگردند. این انرژی به صورت یک فوتون با فرکانس مشخص آزاد می شود. یعنی یک واحد انرژی ... اما می دانید که نور از همین فوتونها ساخته می شود. پس اگر با تعداد زیادی از اتمها به طور هم زمان این کار را انجام دهیم، می توانیم پرتو نوری تک فرکانس ایجاد کنیم. علاوه بر اینکه با روشهایی و دقت هایی می توان پرتوهای هم فاز تولید کرد. زیاد نمی خواهیم راجع به لیزر و ویژگیهای آن توضیح دهیم اما همین مهم است که بدانیم که این پدیده اساس تولید پرتوهای لیزر است. کلمه لیزر که انگلیسی آن
"LASER"
"است مخفف عبارت:" شدت بخشی نور با استفاده از انتشار تحریک شده تابش است.
(Light Amplification by the stimulated Emission of Rodiation)
اما سوال مهم این است که برای داشتن لیزر با ویژگیهای خاص از اتمهای چه موادی، در چه شرایطی (غلظت، دما، فشار، ......) می توان استفاده کرد.
پاسخ بیشتر این سوالات در آزمایشگاه به دست می آیند، پس فیزیک لیزر جزو مباحث تجربی فیزیک جای می گیرد.در ایران نیز مراکزی چون مرکز تحقیقات لیزر، سازمان انرژی اتمی و ... مهمترین مراکزی هستند که پذیرای فیزیکدانان اتمی و لیزر هستند.
آنچه که سبب می شود پرتو لیزر از نورهای دیگر متمایز شود در حقیقت ویژگیهای منحصر بفرد آن است که در هیچ منبع نوری دیگر یافت نمی شود. چهار ویژگی عمده لیزر عبارتند از:
1- همدوسی 2- تک رنگی
3- واگرایی کم 4- موازی بودن پرت
نگاه اجمالی
لیزر کشفی علمی میباشد که به عنوان یک تکنولوژی در زندگی مدرن جا افتاده است. لیزرها به مقدار زیاد در تولیدات صنعتی ، ارتباطات ، نقشه برداری و چاپ مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین لیزر در پژوهشهای علمی و برای محدوده وسیعی از دستگاههای علمی، موارد مصرف پیدا کرده است. برتری لیزر در این است که از منبعی برای نور و تابشهای کنترل شده ، تکفام و پرتوان تولید میکند. تابش لیزر ، با پهنای نوار طیفی باریک و توان تمرکزیابی شدید ، چندین برابر درخشانتر از نور خورشید است
دیدکلی
از هنگام بوجود آمدن لیزر به علت دارا بودن محسنات خلوص فرکانسی ، پهنای باند و سیع ، راستاوری خوب و غیره ، بررسی موارد کاربرد آن به عنوان حامل در مخابرات و در نتیجه بکار گیری محاسن فوق تا کنون ادامه داشته است. در ابتدا گفته میشد به علت اینکه فرکانسها صدها هزار برابر میشود (حدود 105 برابر) ، تعداد کانالها افزایش مییابد که با ارزیابی خوشبینانه تری توام گشته است. استفاده از نور در مخابرات با پیدایش انسان شروع شد و بعد از اختراع لیزر ، دانشمندان توجه خاصی به استفاده از نور جهت انتقال اطللاعات مبذول داشتند. استفاده از لیزر نیم رسانا و تار نوری با تلفات کم از پیشرفتهای مهم در این خصوص بوده است
ریشه لغوی Laser
کلمه لیزر
از حروف ابتدای عبارت "تقویت نور بوسیله گسیل القایی تابش"
(Light Amplification by Stimulated Emission of Radiation)
در لاتین ساخته شده است که معمولاً در طول موجهای مادون قرمز نزدیک ، مرئی و ماورای بنفش طیف الکترومغناطیس میباشد. به گسیلهای لیزر گونه طول موجهای بلندتر ناحیه میکروویو "میزر"
گفته میشود. لیزر اصولاً به منبع نور همدوس و تکرنگ گفته میشود
تاریخچه
میمن برای نخستین بار لیزر یاقوت را در سال 1959 ساخت.پس از دو سال آقای ایمان اخوان، دانشمند ایرانی برای نخستین بار لیزر گازی هلیوم- نئون را ساخت.
از حدود سال 1966 لیزر نیم رسانا در مخابرات نوری در ژاپن و آمریکا مورد توجه قرار گرفت و نسبت به امکان مد گردانی مستقیم آن تا فرکانسهای فوقالعاده زیاد شناخت حاصل شده است.
پیشنهاد استفاده از گسیل القایی از یک سیستم با جمعیت معکوس برای تقویت امواج میکروویو بطور مستقل بوسیله وبر ،جوردون،زیگر،باسو،تانز و پروخورو داده شد. اولین استفاده عملی از چنین تقویت کنندههایی توسط گروه جوردون ، زیگر و تاونز در دانشگاه کالیفرنیا انجام شد.این گروه نام میزر را که از ابتدای حروف تشکیل شده بود برای آن برگزیدند:
"Microwave Amplification by Stimulated Emission of Radiation"
اولین میزر با استفاده از گذار میکروویو در مولکولهای آمونیاک ساخته شد. در سال 1958 اولین بار پیشنهاد فعالیت میزر در فرکانسهای نوری در مقالهای توسط اسکاولو و تاونز داده شد.
در سال 1960 یعنی کمتر از دو سال دیگر ، میلمن موفق به ساخت لیزر پالسی یاقوت شد. این لیزر کار
که لیزر گازی هلیوم نئون بود، در سال 1961 توسط علی جوان ایرانی ساخته شد. در سال 1962 نیز پیشنهاد لیزرهای نیمه هادی مطرح گردید.
سیر تحول و رشد
با پیشرفت روزافزون مکانیک کوانتومی و جنبههای ذرهای نور و تولید آینههایی با توان بالا دانشمندان لیزرهایی را با توان خروجی بهتر(لیزرهای توان بالا) و همدوسی بالاتر ساخته شدند.
اختراع لیزر به سال 1958 با نشر مقالات علمی در رابطه با میزر اشعه مادون قرمز و نوری بر میگردد. نشر مقالات مذکور سبب افزایش تحقیقات علمی توسط دانشمندان در سر تا سر جهان گردید. در بخش ارتباطات نیز کارشناسان توانایی لیزر را که جایگزین ارسال یا مخابره الکتریکی شود، تأیید نمودند. اما اینکه چگونه پالسها را مخابره نمایند، مشکلات زیادی را بوجود آورد. در سال 1960 دانشمندان پالس نور را مخابره نمودند، سپس از لیزر استفاده کردند. لیزر ، نور خیلی زیادی را تولید نمود که بیش از میلیونها بار روشنتر از نور خورشید بود. متأسفانه پرتو لیزر میتواند خیلی تحت تأثیر شرایط جوی مثل بارندگی ، مه ، ابرهای کم ارتفاع ، چیزهای موجود در آزمایشهای مربوط به هوا از قبیل پرندگان قرار گیرد.
دانشمندان نیز طرحهای جدیدی را جهت حمایت نور از برخورد با موانع را پیشنهاد نمودند. قبل از اینکه لیزر بتواند سیگنالهای تلفن را ارسال دارد. اختراع مهم دیگر موجبر فیبر نوری بود که شرکتهای مخابراتی برای ارسال صدا ، اطلاعات و تصویر از آن استفاده میکنند. امروزه ارتباطات الکترونیکی بر پایه فوتونها استوار میباشد. تکنولوژی تسهیم طول موج یا رنگهای مختلف نوری برای ارسال تریلیون بیت فیبر نوری استفاده میکند.
بعد از اینکه لیزر دی اکسید کربن در سال 1964 اختراع شد کاربرد لیزر در زمینههای پزشکی خیلی توسعه یافت و برای جراحان این امکان را فراهم نمود تا بجای استفاده از چاقوهای جراحی از فوتون استفاده نمایند. امروزه لیزر میتواند وارد بدن گردد، اعمال جراحی را انجام دهد، در صنایع و در کارهای ساختمانی ، در وسایل نظامی و غیره کاربردهای فراوان آنرا میتوان مشاهده نمود.
سازوکار لیزر
نخست لازم است تا به محیط فعال لیزری به نحوی انرژی داده شود. به این عمل پمپاژ لیزر میگویند. عمل پمپاژ به روشهای گوناگونی صورت میگیرد که میتوان به پمپاژ نوری، پمپاژ الکتریکی، پمپاژ توسط لیزرهای دیگر (پمپاژ لیزری)و جز اینها نام برد.
گونههای لیزر
لیزرها را براساس مواد لیزرزا به چند گروه زیر بخش بندی میکنند : لیزرهای جامد، لیزرهای گازی، لیزرهای مایع یا رزینه، لیزرهای الکترون آزاد و لیزرهای نیمه رسانا لیزرها را بر پایه خروجی آنها به دو دسته لیزرهای تپی و لیزرهای پیوسته کار تقسیم بندی میکنند. غالبا لیزرهای توان بالا را از نوع تپی (پالسی) میسازند.
ساختار لیزر
یک سیستم لیزری عموما از سه بخش عمده تشکیل شده است:
منبع انرژی ( که معمولا یک پمپ و یا یک منبع مشابه است)-1
بستر تشدید کننده یا بستر لیزر -2
3- آینه و یا مجموعهای از آینه ها که یک افزایش دهندهٔ نوری را تشکیل میدهند.
یک منبع پمپی قسمتی است که انرژی لازم را برای سیستم لیزری فرآهم میکند. نمونه هایی از منابع پمپی شامل تخلیه کنندههای الکتریکی، لامپهای درخشنده، لامپهای جرقه ای، نور لیزرهای دیگر، واکنشهای شیمیایی و حتی وسایل انفجاری میباشند. نوع منبع پمپ مورد استفاده اصولا بستگی به بستر تشدید کننده دارد و این بستر است که عموما تعیین میکند چه میزان انرژی بایستی به بستر منتقل شود. یک لیزر هلیوم- نئونی در مخلوط گاز هلیوم - نئون از تخلیهٔ الکتریکی استفاده میکند و لیزر یاقوتی از نوری که از لامپ درخشندهٔ زنونی ساطع شده متمرکز میشود و در آخر لیزرهای اگزایمر از یک واکنش شیمیایی استفاده میکنند.
بستر تشدید کننده عامل اصلی تعیین کنندهٔ طول موج در هنگام استفاده و خصوصیات دیگر لیزر میباشد. اگر نگوییم هزاران بستر مختلف، قطعا صدها بستر تشدید ساز مختلف وجود دارد که در آن کارایی مورد نظر بدست میآید. بستر تشدید کننده توسط یک منبع پمپ انرژی تحریک شده تا فراوانی معکوسی تولید کند و در ادامه بستر تشدید کننده بتواند انتشار خود به خود و تحریک شدهای از فوتونها را ایجاد کند که نهایتا باعث عمل تشدید نوری و یا ارتقاء نوری میشود.
نمونه هایی از بسترهای مختلف تشدید کننده شامل موارد زیر هستند:
مایعات مثل لیزرهای رنگی. این مایعات عموما حلالهای شیمیایی آلی هستند. مواردی همچون متانول، اتانول، یا اتیل گلیکول که رنگهایی شیمیایی همچون کومارین یا رودامین و فلوئورسین به آنها افزوده میگردد. ساختار شیمیایی واقعی ملکولهای رنگ تعیین کنندهٔ طول موج بدست آمده از لیزرهای نوریست. گازها مثل دی اکسید کربن، آرگون، کریپتون و مخلوطی از هلیوم و نئون. این لیزرها اغلب از تخلیهٔ الکتریکی برای پمپ کردن استفاده میکنند. جامدات مثل کریستال ها یا شیشه ها. مواد جامد بکار گرفته شده معمولا با یک ناخالصی خاص مثل کروم، نئودیمیوم، اربیوم، یا یونها تیتانیوم ترکیب میگردند.
مواد جامد بکار گرفته شده عموما یاقوت و یا یاقوت کبود و شیشههای سیلیکونی هستند.
نمونه هایی از بسترهای لیزری جامد شامل:
Nd: YAG, Ti: sapphire, Cr: sapphire, Cr: LiSAF (chromium-doped lithium strontiumaluminium fluoride), Er: YLF and Nd: glass
میباشند.لیزرهای جامد عموما توسط لامپهای درخشان و یا نور لیزرهای دیگر پمپ میشوند. نیمه هادی ها، نوعی از جامدات هستند که در آنها حرکت الکترونها بین ماده با سطوح مختلف ناخالص ساز ها میتواند منجر به ایجاد عملکرد لیزر شود. لیزرهای نیمه هادی عموما بسیار کوچک هستند و میتوانند با یک جریان سادهٔ الکتریکی پمپ شوند که این خصوصیت آنها، باعث ایجاد توانایی طراحی و ساخت ابزارهایی فراوان و همه جا در دسترسی همچون دستگاههای نمایش سی دی شده است.
تشدید کنندههای نوری و یا حفرههای نوری در سادهترین شکل خود دو آینهٔ موازی هستند که در اطراف بستر تشدید کننده قرار میگیرند. نور ساطع شده از بستر توسط انتشار خود به خود تولید شده و توسط آینه هایی که آنرا به بستر باز میگردانند بازتابیده میشود. در اینجاست که این پرتو میتواند بازتابیده و یا تشدید شود. نور ممکن است از آینه ها بازتابیده شده و یا از بستر تشدید کننده بگذرد که در این حالت صدها بار بیشتر از زمانی که در حفره نوری بود میباشد. در لیزرهای پیچیده تر، تنظیم توسط 4 و یا تعداد بیشتری آینه باعث ایجاد حفرههای مورد نظر میشود. طراحی و تنظیم آینه ها با توجه به بستر برای تعیین طول موج مورد نیاز و دیگر خصوصیات سیستم لیزری انجام میگیرد.
دیگر ابزارهای نوری همچون آینههای گردان، تعدیل کننده ها، فیلتر ها و جاذب ها ممکن است در تشدید کنندهٔ نوری لحاظ شوند تا بتوانند اثرات مختلف و کاملا اختصاصی ای بر روی تولید امواج نور لیزری بگذارند
اسکن میکروسکوپی لیزری هم کانون
اسکن میکروسکوپی لیزری هم کانون ابزاری مفید برای بازسازی سه بعدی و بدست آوردن تصاویر سه بعدی با کیفیت بالاست. خصوصیت کلیدی میکروسکوپی هم کانون توانایی آن در ایجاد تصاویر بدون کدورت از نمونه ها ی ضخیم در عمقهای مختلف است. اصول این نوع خاص از میکروسکوپی توسط ماروین مینسکی در سال1953 کامل شد اما هنوز سی سال دیگر زمان لازم بود تا لیزر بتواند بعنوان یک منبع نور نقطهای برای میکروسکوپی هم کانون و بعنوان روشی استاندارد در اواخر دههٔ 1980 مورد استفاده قرار بگیرد.
تشکیل تصویر
در اسکن میکروسکوپی لیزری هم کانون یک پرتو لیزری از روزنهٔ منبع نوری گذشته و سپس توسط عدسی های شیئی به حجم کانونی کوچکی بر روی یک نمونهٔ فلورسانت متمرکز میشود. سپس مخلوطی از نور فلورسانت تابیده شده و لیزر بازتابیده شده از نقطهٔ مورد تابش قرار گرفته توسط عدسی های شیئی جمع آوری میشود. یک جدا کنندهٔ طیفی مخلوط نور را با گذر انتخابی نور لیزری و بازتاباندن نور فلورسانت به دستگاه جداساز از هم مجزا میکند. پس از گذر این نور، نور فلورسانت توسط یک وسیلهٔ جدا کنندهٔ نور( لولهٔ تشدید کنندهٔ نور و یا دیود بهمن نوری) باعث تغییر سیگنال نوری به یک سیگنال الکترونیکی شده که در مرحلهٔ بعد این سیگنال الکتریکی توسط رایانه قرائت میشود.
روزنهٔ جداساز از ورود نور به اصطلاح تنظیم نشده یعنی نور فلورسانسی که از سطح کانونی عدسی های شیئی منشاء گرفته ممانعت به عمل میآورد. پرتوهای نوری از زیرسطح کانونی قبل از رسیدن به جداساز متمرکز میگردند و بخش عمدهای از آنها بواسطهٔ متمرکز نبودن بر روزنهٔ جداساز حذف میگردند و بقیهٔ پرتو ها به جداساز میرسند. در این روش بخش خارج از کانون قسمت بالا و پایین به میزان زیادی کاهش میابد که نهایتا باعث تشکیل تصویری واضح تر نسبت به روش های میکروسکپی سنتی میگردد. نور جداسازی شدهای که از بخش نورانی نمونه منشاء گرفته در تصویر حاصله بشکل یک نقطه نمایش داده میشود. بنابراین تصویر نهایی ردیف به ردیف و نقطه به نقطه تشکیل میگردد و درخشش نهایی تصویر حاصله با شدت نور جداسازی شدهٔ فلورسانت مطابقت خواهد داشت. پرتو سرتاسر نمونه را بشکل صفحههای افقی و با استفاده از آینههای نوسانگر خود مهار شونده اسکن میکند. این روش اسکن( پویش) کردن معمولا امکان ایجاد واکنشهای نهفتهٔ کمتری دارد و با کم شدن سرعت آن نسبت قابل قبول تری از سیگنال به خطا را نتیجه میدهد و نهایتا تباین و کیفیت بالاتری نتیجه میدهد. اطلاعات لازم را میتوان با صفحههای کانونی متعدد و با تغییر سطح میکروسکوپ به سمت بالا و پایین بدست آورد. رایانه میتواند یک تصویر سه بعدی از نمونه را بوسیلهٔ سری زدن تعداد زیادی از تصاویر دو بعدی متوالی ایجاد کند.
بعلاوه میکروسکوپی کانونی پیشرفت زیادی را در کیفیت نهایی و ظرفیت برش نوری سری مناسب فراهم کرده که این امر حتی در نمونههای زندهٔ با حداقل آماده سازی قابل مشاهده است. با توجه به اینکه این روش وابسته به فلورسانس است، نمونه ها معمولا بایستی با رنگهای فلورسانس رنگ آمیزی شوند. با اینحال بایستی توجه کرد که غلظت مواد خارجی به حدی کم باشد که بر روی ساز و کار طبیعی زیستی تاثیر منفی نگذارد. برخی ابزار ها حتی قادر به ردیابی یک ملکول خاص فلورسانس نیز میباشند. همچنین روشهای ترنس ژنیک میتوانند ارگانیسمهایی را بوجود بیاورند که خودشان ملکول فلورسانس تولید کنند.(مثل پرونئینهای سبز فلورسانت).
ارتقاء کیفیت با بکارگیری اصول هم کانونی
وقتی روش مورد استفادهٔ ما روش میکروسکوپی لیزری هم کانون باشد روشی که برای توصیف تفکیک پذیری مورد استفاده قرار میگیرد بسادگی قابل مقایسه با دیگر روشهای اسکن همچون اسکن میکروسکوپی تونلی میباشد. این روش با اسکن نوک اتمی بر روی سطح هادی انجام میشود و همراه با تونلهای مجزاییست که هر جزء سطح را پایش میکند. اگر نوک اتمی کند شود، یعنی اگر شامل جند اتم شود کیفیت تصویر حاصله کاهش میابد.
Scmدر روش
یک نمونه یفلورسانت توسط یک منبع نقطهای لیزر مورد تابش قرار گرفته و کیفیت تصویر هر کدام از اجزا با شدت تابش فلورسانت حاصله متناسب خواهد بود. در اینجا اندازهٔ نوک اسکن کننده که برای کیفیت پایانی بسیار حیاتی است توسط حد انکسار سیستم نوری تعیین میگردد. این حالت موید این حقیقت است که تصویر منبع نقطهای لیزر اسکن کننده یک نقطهٔ بی نهایت کوچک نیست بلکه از یک الگوی سه بعدی انکساری تبعیت میکند. اندازهٔ الگوی انکسار و اندازهٔ کانونی توسط اندازهٔ روزنهٔ عدسی های شیئی سیستم و طول موج لیزر مورد استفاده تعیین میگردد. این حالت را میتوان بسادگی در حد تفکیک میکروسکوپهای نوری قدیمی مشاهده کرد که به اصطلاح به آن تابندگی گسترده میگویند. با اینهمه این مشکل با تکنیکهای تابندگی نور به اندازهٔ کوچکی که در هر زمان جداسازی میشود قابل بر طرف کردن است. با اینهمه این بسیار مهم است که حجم موثر نور تولیدی معمولا کمتر از حجم تابندگیست یعنی الگوی انکسار تولید نور قابل جداسازی دقیق تر و البته کوچکتر از الگوی انکسار تابندگیست. این به آن معناست که حد تفکیک میکروسکوپهای هم کانون نه تنها به احتمال تابندگی بستگی دارد بلکه به احتمال ایجاد فوتونهای قابل جداسازی نیز وابسته اند. بسته به خصوصیات فلوئورسانس رنگهای بکار رفته پیشرفتهای محدودی میتواند در کیفیت جانبی میکروسکوپهای سنتی بوجود آید. با اینهمه با استفاده از فرایند تولید نور با احتمال کمتر وقوع ایجاد اثرات ثانویه، با تمرکز بر نقطهٔ محدود با بالاترین کیفیت ممکن میتوان به ارتقاء کیفیت جانبی به اندازهای قابل توجه امید وار بود. متاسفانه احتمال تولید فوفتونهای قابل جداسازی اثر نامطلوبی بر نسبت سیگنال به خطا دارد. این مشکل را میتوان بوسیلهٔ استفاده از فوتو دیتکتورهای بیشتر و یا با افزایش شدت منبع نقطهای لیزر تابیده شده جبران کرد. افزایش شدت این خطرات باعث بی رنگ شدن و یا آسیب به نمونهٔ مورد نظر میشود خصوصا اگر آزمایشاتی برای مقایسهٔ درخشش فلورسانس مورد نیاز باشد.
LASEK در مقابلLASIK
LASEK
فرآیندیست که در آن تغییرات دایمی قرنیه با استفاده از لیزر اگزایمر برای برداشتن مقدار کمی از بافت جلوی چشم، بافتی که درست زیر لایهٔ خارجی اپیتلیوم قرار دارد انجام میشود. بر خلاف لیزیک در این فرایند اپیتلیوم از پردهٔ قرنیه برداشته نمیشود و اپیتلیوم باعث حفاظت از چشم در طی انجام این فرآیند شده و بعدها بصورت یک بانداژ طبیعی برداشته میشود.
از آنجایی که بر خلاف لیزیک در این فرایند از چاقو/میکروکرماتور یا لیزر برنده استفاده نمیشود، پایداری قرنیه کاملا بدون تغییر باقی میماند اما درد یشتر و بهبودی دید آهسته تر از فرآیند لیزیک خواهد بود. همانند پی پی کا
در لیزک خطر جابجا شدن پردههای قرنیه که ممکن است به کرات در اثر ضربه حتی سالها بعد از فرآیند لیزیک رخ دهد وجود ندارد.
ایمنی در لیزر
لیزر منبع نوریست که میتواند برای اشخاصی که با آن در تماسند خطرناک باشد. حتی لیزرهای با نور کم هم میتواند برای بینایی اشخاص مخاطره آمیز باشد. لنسجام ذاتی و پخش اندک نور لیزر به این معناست که این پرتو قادر است در نقطهٔ بسیار کوچکی در شبکیهٔ چشم متمرکز گردد که نتیجتا در عرض چند ثانیه منجر به سوختگی موضعی و آسیبهای دایمی خواهد شد. طول موجهای خاصی از لیزر قادرند ایجاد آب مروارید یا کاتاراکت کرده و حتی منجر به جوش آمدن مایع زجاجیه گردند. علاوه بر این لیزرهای مادن قرمز و فرابنفش خطر بیشتری را متوجه فرد میکنند چرا که واکنش بسته شدن پلک در انسان در مواقع خطر احتمالی برای چشم تنها در مواقعی که نور مرئی باشد انجام میشود.
دسته بندی
لیزرها بر اساس طول موج و حداکثر توان خروجیشان در ردههای زیر طبقه بندی میگردند:
دستهٔ اول: اساسا بی خطر؛ هیچگونه احتمالی برای آسیب رساندن به چشم در این گروه وجود ندارد. این امر میتواند بدلیل توان خروجی محدود آنها( که حتی در تماسهای طولانی هم خطری را متوجه چشم شخص نمیکنند) باشد و یا به این دلیل باشد که محصور بودن آنها و عدم تماس در شرایط طبیعی کار بطور کلی احتمال خطر تماس را از بین میبرد مثل حالتی که در دستگاههای خواندن سی دی وجود دارد.
دستهٔ دوم: واکنش طبیعی یسته شدن چشمها از آسیب جلوگیری خواهد کرد و توان خروجی آنها حدود1mwمیباشد.
دستهٔ سوم اولیه: لیزرهایی که در این دسته قرار میگیرند بواسطهٔ بکار گرفته شدن در ابزاری که ممکن است باریکهٔ نور را تغییر دهند خطرناک در نظر گرفته میشوند. توان
خروجی آنها
5-1mw
میباشد. اغلب لیزرهای نقطهای در این گروه قرار دارند.
دستهٔ سوم ثانویه: این دسته زمانی خطرناک محسوب میشوند که باریکه نور مربوط به لیزر مستقیما بدرون چشم تابیده ویا منعکس شود. این گروه مربوط به لیزرهایی میشود که
قدرتی حدود
5-500mw
دارند. انعکاسهایی که با پراکنده شدن باریکهٔ نوری همراه باشند بعنوان یک خطر جدی در نظر گرفته نمیشوند
دستهٔ چهارم: لیزرهای این دسته بینهایت خطرناکند. حتی اگر انعکاس پراکنده شدهٔ آنها هم به پوست و یا چشم تابیده شود هم میتواند خطرناک باشد. لیزرهایی که توان بیش از
500mW
و یا توانایی تولی امواج نوری داشته باشند در این دسته قرار میگیرند. اگرچه که شدت نور خروجی آنها ممکن است تنها چند برابر نور درخشان خورشید باشد ولی بایستی توجه داشت که این نور مستقیما بر نقطهٔ بسیار کوچکی متمرکز میگردد.
نیروهایی که برای لیزرهای بالا ذکر شد انواع معمول توانها میباشند. دسته بندی ما مستقل از طول موج و موجی و یا پیوسته بودن لیزر میباشد و تنها بر ایمنی تاکید دارد.
رهنمودها
استفاده از پوشش محافظتی برای لیزرهای دستهٔ سوم ثانویه و دستهٔ چهارم قویا توصیه میشود و طبق نظر سازمان مدیریت خطرات و ایمنی شغلی ایالات متحده الزامیست. با اینهمه تحقیقات صورت گرفته نشان دادهاند که دانشمندان محقق حتی در شرایطی که با لیزرهای گروه چهارم سر و کار دارند معمولا از پوششهای محافظ چشمی استفاده نمیکنند. مشکل اینجاست که محافظهایی همچون عینکها پس از مدت کوتاهی ناخوشایند و عذاب آور خواهند بود. برای مثال در طیف سنجی آرایش تجربی دائما تغییر کرده و تنظیم آن مستلزم اینست که شخص مسیر طیف گسیل شده را ببیند. اینکار به اسانی با چشم غیر مسلح قابل انجام است ولی انجام آن با دوربین به مراتب مشکل تر است. در این شرایط افراد بیش از آنکه به ایمنی اهمیت دهند به سادگی و راحتی کار اولویت میدهند و معمولا قوانین ایمنی را نقض میکنند. گاهی اوقات هم رعایت موازین غیر قابل اجتناب است. برای مثال زمان کار کردن با لیزر:
RGB
از نظر فنی به استفاده از عینکهای ایمنی کاملا مشکی نیاز است.
با اینکه شاید تمامی افرادی که در این زمینه مشغول به کارند با رهنمودهای زیر موافق نباشند ولی قطعا اکثر دانشمندان این رهنمودها را در عرصهٔ کاری رعایت میکنند.
هر کسی که با لیزر تماس دارد باید از خطرات آن بطور کامل مطلع باشد. این آگاهی نباید بسته به زمان تماس باشد بلکه بایستی توجه داشت که کارکرد طولانی با خطرات غیر قابل دیدن(مثل خطرات مربوط به پرتوهای لیزر مادون قرمز) معمولا باعث کاهش هشیاری و سهل انگاری افراد میگردند.
بسیاری از افرادی که در شرایطی کار میکنند که کارشان بر روی میزهای نوری انجام میشود و تمامی طیف لیزر در یک سطح افقی حرکت میکند و در لبهٔ میز متوقف میگردد احساس کاذب ایمنی در برابر لیزر دارند. این افراد تنها به این امر بسنده میکنند که اگر چشمانشان در امتداد طیف افقی لیزر قرار نگیرد کاملا ایمن هستند ولی باید دانست که بشکل تصادفی امکان منعکس شدن این طیف در همه حال وجود دارد. رهنمودهای زیر ممکن است در کاهش خطراتن نقش زیادی داشته باشد ولی باید دانست که هنوز هم بسیاری از خطرات تنها بدلیل استفاده نکردن عینکهای محافظ است
در یک تنظیم نوری مهم، اطمینان از اینکه تمامی آینه ها، فیلترها، و عدسی ها کاملا در حالت عمودی قرار گرفتهاند مشکل است. این حالت خصوصا زمانی که شرایط کار تغییر میکند اهمیت بیشتری میابد. انعکاسهای اتفاقی رو به بالا ممکن است توسط ساعت و یا جواهرات ایجاد شوند. حتی اگر استفاده از زیور آلات ممنوع باشد باز هم امکان انعکاس از وسایل و ابزار شخص که وارد محدودهٔ باریکهٔ نور شدهاند مثلا توسط پیچ گوشتی امکانپذیر است. بایستی توجه داشت که معمولا انعکاس ها تا زمانی که منجر به آسیب نشدهاند ناشناخته باقی میمانند.
زمانی که چیزی را از سطح زمین بلند میکنید با بستن پلک چشم نمیتوانید جلوی خطر لیزرهای چند واتی را بگیرید و بایستی از پوشش معمولا کدر چشمی استفاده کنید. این حالت خصوصا زمانی که لیزرها پرتوهای مادون قرمز باشند بیشتر موضوعیت دارد. بستن هر دو چشم در زمین زانو زدن میتواند بعنوان یک روش طبیعی برای محافظت از چشم برای کارگرانی که در محدوده کار میکنند مطرح باشد.
هیچکس نمیتواند بدون استفاده از محافظهای چشمی از تمامی خطرات ذکر شده جلوگیری کند. خصوصا که در برخی محیطهای کاری از پرتوهای نامرئی مادون قرمز استفاده میشود که هیچ نشانهٔ ظاهری هم ندارند. به این ترتیب کار کردن بدون عینک در چنین شرایطی مترادف با معاوظهٔ سلامتی با راحت طلبییست. عدم استفاده از عینک با اینکه معمول است ولی در هیچ قانون حرفهای و مستدلی نگاشته نشده است.
محافظ چشمی مناسب برای هر کسی که در اتاق هست الزامیست و نباید فقط برای کسی که مشغول کار است الزامی در نظر گرفته شود.مسیر پرتوهای با شدت بالا که معمولا تعدیل نمیشوند بایستی به لولهٔ سیاهی هدایت شوند. این موضوع در خصوص پرتوهای فرابنفش ضعیفتر هم بواسطهٔ احتمال سرطان پوست صدق میکند. زمانی که عمل تعدیل و میزان کردن بر روی پرتو لیزر انجام میشود این امکان که انرژی آن تا حد بی خطر کاهش یافته و سپس بطور ناگهانی به حد بسیار شدید برسد وجود دارد.
احتیاط خاصی بایستی در رابطه با وارد کردن و خارج کردن آینه ها در مسیر طیف پرتو انجام پذیرد. میزان کردن پرتو هم میتواند در جای خود خطرناک باشد چرا که ممکن است در این بین پرتو به تیرکهای فلزی محل تابیده و منعکس گردد. سبکهای بی احتیاط کار کردن ممکن است بواسطهٔ دلایل زیر ایجاد شده و یا تسریع گردد.
سخت بودن دسترسی به حفاظهای چشمی مناسب( خصوصا زمانی که کارگران با طول موجهای مختلف کار میکنند) ابزارهای محافظ بسیار ناراحت و آزار دهنده ارزیابی غیر منطقی خطرات قوانین ایمنی بسیار سختگیرانه که باعث تشویق کارگران به نقض کردن آنها میشودونداشتن دانش کلی در خصوص موضوعات مربوط به ایمنی.
ایمنی الکتریکی
بحث در مورد ایمنی لیزر را نمیتوان بدون در نظر گرفتن ایمنی الکتریکی در شکل عمومی کامل دانست. لیزرها عموما در ولتاژ بالا هستند. بطور مثال لیزرهای موجی کوچک
5mj
400 ولت به بالا هستند و این میزان به اندازهٔ چندین کیلوولت برای لیزرهای قوی تر افزوده میگردد. این نیرو در کنار آب پر فشاری که برای خنک کردن لیزرها مورد استفاده قرار میگیرد و یا ابزارهای الکتریکی مربوطه باعث ایجاد خطر بیشتری در خصوص لیزرها میگردد. بطور کلی این کاملا ضروریست که برای جلوگیری از ایجاد شوک الکتریکی در زمان آب گرفتگی احتمالی محل تمام قطعات الکتریکی حداقل 10 اینچ از زمین فاصله داشته باشند. میز نوری، لیزرها و دیگر تجهیزات بایستی بشکل صحیحی نصب گردند.
جوشکاری فلزی توسط لیزر
جوشکاری توسط پرتو لیزر در تولیدات صنعتی بشکل روزافزونی در حال گسترش است و دامنهٔ استفادهٔ آن از میکرو الکترونیک تا کشتی سازی گسترده شده است. تولید انبوه خودکار در این بین از بیشترین توسعه برخوردار گشتهاند که این پیشرفتها را میتوان مرهون عوامل زیر دانست
حرارت ورودی محدود منطقهٔ حرارت پذیرفتهٔ کوچک میزان ناصافی اندک سرعت بالای جوشکاری این خصوصیات جوشکاری لیزری را گزینهٔ منتخب بسیاری از قسمتهای صنعتی کرده که از جوشکاری مقاومتی در گذشته استفاده میکردند. با توجه به خصوصیات منحصر به فرد این روش میتوان بکارگیری گستردهٔ آنرا در زمینهٔ کاربردهای مختلف انتظار داشت.
فرآیندهای ترکیبی که از ترکیب لیزر و قوس
MIG
استفاده میکنند برای قرار گرفتن بر سطحی که بایستی جوشکاری در آن انجام شود طراحی شده اند. علاوه بر این تجهیزات ویژهٔ بکار گرفته شده بشکل قابل توجهی ابزارهای مورد نیاز برای آماده سازی لبهٔ مورد نظر برای جوشکاری را کاهش میدهند. آلیاژهایی که برای سیمهای پر کننده در قسمت درز گیری بکار میروند باعث یکدست شدن فیزیکی آن ناحیه میشوند. علاوه بر این فرآیندهای ترکیبی بکار گرفته شده قادر اند سرعت انجام کار را بشکل قابل توجهی افزایش دهند. همچنین در نفوذ عمقی و درزگیری کلی هم موثرند. پیشرفتهای بی نظیر اخیر در زمینهٔ دیودهای لیزری موقعیت جدیدی را برای حل مشکلات همیشگی صنعتی فراهم کرده است. البته باید در نظر داشت که این فرآیندها برای همگون شدن با قسمتهای مورد نظر بایستی بشکلی اختصاصی تغییر یابند.
لیزرهای دی اکسید کربنی قدرتمند
2-10kw
در حال حاضر در جوشکاری بدنهٔ اتومبیلها، قسمتهای حمل و نقل، مبادله کنندههای حرارتی و پر کردن حفره ها مورد استفاده قرار میگیرند. سالها لیزرهای یاقوتی کمتر از
500w
برای جوش بخشهای کوچک مورد استفاده قرار میگرفتند. برای مثال قسمتهای کوچک و ظریف ابزارهای پزشکی، بستههای الکترونیکی و حتی تیغ های اصلاح صورت. لیزرهای یاقوتی چند کیلوواتی از گذراندن پرتو از فیبرهای نوری استفاده میکردند. اینکار بسادگی توسط روبوت ها انجام میشد و دامنهٔ وسیعی از کاربردهای سه بعدی مثل برش لیزری و جوش بدنهٔ اتومبیلها را ممکن میکرد.
پرتو لیزر در نقطهٔ کوچکی متمرکز میشود و باشدتی که در آن نقطه ایجاد میکند باعث ذوب و حتی بخار کردن فلز میشود. برای تمرکز نیروی لیزرهای دی اکسید کربنی قدرتمند، آینههای خنک شونده توسط آب بجای عدسی ها مورد استفاده قرار میگرفتند. جوشکاری بطور کلی به دو شکل انجام میشود. در شکل هدایتی جوشکاری، حرارت از طریق هدایت گرمایی به فلز منتقل میگردد. این روش مختص لیزرهای یاقوتی نسبتا کم انرژی تر است کهم معمولا جوشکاری های کم عمق تر با آنها انجام میشود. جوشکاری با لیزرهای پر انرژی معمولا در پر کردن حفره ها مورد استفاده قرار میگیرد. در این قسمت است که ذوب و تبخیر فلز اتفاق میافتد.
ساختار لیزر
لیزرها بطور معمول از یک محیط فعال و یک مشدد نوری ساخته میشون مشدد نوری از دو آینه که یکی بازتابنده تقریبا کامل و دیگری نیمه گذرنده-بازتابنده است تشکیل میشود که خروجی لیزر از آینه نیمگذرنده است.
کاربردهای لیزر
کاربرد در پزشکی : چاقوی لیزری، مته لیزری و جراحی لیزری ، ساخت چاقوی ظریف لیزری ، جلوگیری از خونریزی جراحیها و...
کاربرد در صنعت : جوشکاری لیزری، برشهای لیزری، برش الماس، مسافت یاب لیزری و تراشکاری ، سوراخ کردن با لیزر و...
کاربردهای نظامی : ردیاب لیزری، تفنگ لیزری و ردیاب لیزری ، فاصله یاب لیزری ، بمب لیزری و...
کاربرد اساسی لیزر در اسپکتروسکوپی است.
سرمایش لیزری و تولید دماهای خیلی پایین.
لیزر مخفف عبارت:
Light Amplification by Stimulated Emission of Radiation
میباشد و به معنای تقویت نور توسط تشعشع تحریک شده است .لیزر وسیلهای برای تبدیل نور معمولی به پرتوی باریک و متراکم است. دستگاه لیزر یک جریان الکتریکی را از مادهای که میتواند جامد, مایع یا گاز باشد عبور میدهد. بعضی از اتم های ماده انرژی جذب میکنند و کوانتوم ساطع میکنند. این امر موجب میشود که اتم های دیگر نیز کوانتوم ساتع کنند. این کوانتوم ها (بستههای تشعشع) بین آینه هایی به عقب و جلو منعکس میشوند و نهایتاً به صورت نوری با یک طول موج واحد شلیک میشوند. اولین لیزر جهان توسط « تئودور مایمن » اختراع گردید که در آن از یاقوت استفاده شده بود. در سال ۱۹۶۲ پروفسور علی جوان, اولین لیزر گازی را به جهانیان معرفی نمود و بعدها نوع سوم و چهارم لیزرها که لیزرهای مایع و نیمه رسانا بودند اختراع شدند. در سال ۱۹۶۷ فرانسویان توسط اشعه ی لیزرِ ایستگاههایِ زمینیشان, دو ماهواره ی خود را در فضا تعقیب کردند, بدین ترتیب لیزر بسیار کار بردی به نظر آمد. نوری که توسط لیزر در یک سو گسیل میگردد بسیار پر انرژی و درخشنده است و قدرت نفوذ بالایی نیز دارد به طوری که در الماس فرو میرود.
امروزه استفاده از لیزر در صنعت به عنوان جوش آورنده ی فلزات و چاقوی جراحی بدون درد در پزشکی بسیار متداول است. لیزرها سه قسمت اصلی دارند :
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 43 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
نمونه سوالات استخدام آموزش و پرورش تابستان 1394 بیش از هزار سوال متنوع با پاسخانامه تستی جهت آمادگی در آزمون استخدامی آموزَش و پرورش . نمونه سوال آزمون استخدامی آموزش و پرورش تابستان 94 . آماده ی پرینت . کامل تر از همه ی سایت های موجود . . به همراه دفترچه سوالات عمومی شامل سالهای ٨۴ و ٨۶ و ٨٩ به صورت اشانتیون