حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله واردات غیر ضروری و اثرات منفی آن بر اشتغال

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله واردات غیر ضروری و اثرات منفی آن بر اشتغال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله واردات غیر ضروری و اثرات منفی آن بر اشتغال


دانلود مقاله واردات غیر ضروری و اثرات منفی آن بر اشتغال

واردات غیر ضروری و اثرات منفی آن بر اشتغال

مقاله ای مفید و کامل

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:31

چکیده :

یکی از مسائل در ایران بحث واردات است. در کشورهایی که توسط بخش خصوصی اداره می‌شود سیاست‌های وارداتی به وسیلة دولت تأمین نمی‌شود و توسط بخش خصوصی صورت می‌گیرد. اما در ایران چون اقتصاد نفتی است درآمدهای نفت مسئولین را برای واردات وسوسه می‌کند.
اگر سیر تحولات واردات ایران را بررسی کنیم قبل از پیدایش نفت عملاً درآمدی برای تجار بود که به دلیل عقب‌ماندگی اقتصادی در جهت تأمین نیازهای مالی شکل می‌گرفت. با پیدایش نفت مسئولین سعی کردند درآمدها را در جهت سرمایه‌گذاری صنعتی شکل دهند. صنایع فولاد، ماشین‌سازی، پتروشیمی و خودروسازی قبل از انقلاب تأسیس شدند. این صنایع هم محتاج واردات لوازم اولیه از خارج بودند. بنابراین اگرچه واردات بود ولی بیشتر برای تأمین صنایع داخلی صورت می‌گرفت. تعرفه‌ای که روی واردات وضع می‌شد برای کالای مصرفی بالا بود. بالای 40 درصد ولی برای کالای خام بین 0 تا 15 درصد. نتیجه اینکه هیچ سرمایه‌گذاری انگیزة سرمایه‌گذاری روی ماشین‌آلات را نداشت چون به راحتی از خارج وارد می‌کرد. ولی به دلیل اینکه تعرفه روی کالاهای مصرفی بالا بود سودآوری آن بیشتر بود، در نتیجه صنایع داخلی بیشتر روی صنایع مصرفی بودند و این تناقض مهمی با خود داشت و آن اینکه وقتی در تولید کالای مصرفی تا حدودی خودکفا شدیم فرایند صنعتی ایجاب می‌کند که یک کشور از تولید کالای مصرفی به سمت صنعتی برود. اما با موانعی مواجه می‌شد و آن اینکه هرگاه دولت می‌خواست واردات ماشین‌آلات را شکل دهد با اعتراض تولیدکنندگان کالای مصرفی مواجه می‌شد که نباید جلوی واردات گرفته شود. نمونه آن را صنعت لاستیک‌سازی می‌توان نام برد.

مشکل دیگر در این رابطه نبود یک سیاست مشخص است. با افزایش درآمد نفتی دولت اعتبار برنامة 5 سالة پنجم را دو برابر کرد و یک نوع سرمایه‌گذاری در همة بخش‌ها صورت گرفت. اما چند مشکل ایجاد شد. اول اینکه هنوز زیرساخت‌های لازم جهت توسعه همه‌جانبه کشور نداشتیم یعنی حمل و نقل، راه‌ها و... گسترش نیافته بود. کشتی اجاره می‌کردیم و حمل و نقل را با کشتی‌های استیجاری انجام می‌دادیم. در بهترین حالت در سال 56 تمام تجارت ما حدود 13 درصد توسط کشتی‌های ایرانی‌ها انجام می‌شد. این مشکل ارتباط بین تولیدکنندة داخلی و مصرف‌کننده خارجی را قطع می‌کرد و صادرات را محدود می‌نمود. بنابراین یکی از مشکلات قبل از انقلاب کمبود زیرساخت‌ها بود. حتی مدیریت بنادر نیز ضعیف بود حدود 17 درصد تخم‌مرغ‌هایی که وارد می‌کردیم شکسته می‌شد و یا نحوة‌واردات به گونه‌ای بود که از بندرعباس وارد می‌کردیم به تهران می‌آمد و دوباره به بوشهر و بندرعباس توزیع می‌شد!

یکی دیگر نبودن برق کافی بود. موانع دیگر مثل نبودن نیروی کار وجود داشت. کارگر ساده را از کشورهای هند و فیلیپین و اندونزی داشتیم و باز با کمبود مواجه شدیم. لذا این فعالیت‌ها باعث افزایش نقدینگی در کشور و تورم می‌شد دولت برای اینکه جلوی تورم را بگیرد واردات را افزایش می‌داد یعنی واردات مفری برای کنترل قیمت بود.

در دنیای واقعی دولت وظایفی دارد او نباید مخل نظام قیمت‌ها باشد و نباید موجب افزایش تورم و بوروکراسی شود، بنابراین آنچه انتظار می‌رود دولت‌ها انجام دهند آن است که خود را کوچک کنند و در عرصه‌هایی که بخش خصوصی می‌تواند وارد شود، فعالیت نکند. اما این ساده نیست و نیاز به اصلاح ساختار اقتصادی و نظام قانونی شفاف و کارآمد دارد و یک شبه اتفاق نمی‌افتد.

بنابراین تا وقتی با بوروکراسی اداری مواجه هستیم و دولت همچنان 80 درصد اقتصاد را در دست دارد به طور طبیعی نقدینگی را به جامعه تزریق می‌کند سالانه 36 درصد نقدینگی به جامعه تزریق می‌شود اما در طول 20 سال گذشته رشد اقتصادی حدود 5/5 درصد بوده. بنابراین با کسر این دو تورم 30 درصد تورم را داریم. البته ممکن است به دلیل بیماری اقتصاد ایران پیش‌بینی تورم در اینجا بسیار دشوار باشد.

بنابراین، این تورم تبعات سیاسی دارد و دولت برای کاهش نارضایتی به واردات دامن می‌زند پس در ایران دولت مشوق واردات است هم به دلیل این‌که درآمدهای نفتی را به واردات تبدیل می‌کند و هم به دلیل اینکه گرفتن جواز واردات دارای رانت است و معمولاً انحصاری است.

در گذشته واردات اینگونه تویه می‌شد که می‌خواهیم واردات را در جهت رقابت انجام دهیم تا کیفیت تولید‌کنندة داخلی بالا برود. نمونه آن واردات اتومبیل 300 میلیونی است که نه با تئوری اقتصادی سازگار بود و نه قابل رقابت با خودرو 15 میلیونی داخل است. در حالی که رقابت مستلزم این است که شرایطی فراهم شود که شرکت‌های خارجی در داخل سرمایه‌گذاری کنند و تولید‌کنند و آموزش دهند.

وقتی رتبة فضای کسب و کار ایران دو سال قبل 113 بوده و الان به 119 سقوط کرده نشان می‌دهد مشکلات نهادی در فضای کسب و کار داریم. در فضایی که فساد مالی وجود دارد و نیست، رانت‌جویی بسیار است و بوروکراسی عریض وجود دارد و هزینه‌های زیادی را به تولیدکنندة داخل وارد می‌کند و وارد رقابت نابرابری می‌شود. پس این بحث که واردات برای توان‌مند سازی تولیدکنندة داخل است اشتباه است. البته این معنا را نمی‌دهد که واردات نباید صورت گیرد بلکه بهانه‌ای که می‌آورند غلط است. امروز تولیدکنندگان شعبه‌هایی در کشور مقصد دایر کرده و بخشی از مراحل تولید را به آنها منتقل می‌کنند لذا ما می‌توانستیم به عنوان مکمل کشورهای خارجی در بعضی از صنایع تخصص پیدا کنیم.

بنابراین اگر واردات در جهت تکمیل کالای داخلی شکل بگیرد، می‌تواند اشتغال‌زا بوده و ارزش افزوده داشته باشد. ولی متأسفانه وارد فرایند تولید بین‌الملل نشدیم و تعامل بین‌المللی را هم نداشتیم. بنابراین وارداتی که صورت می‌گیرد، عملاً در جهت مصرف و نه تولید و مکمل سرمایه‌گذاری است. بهانة دیگری که در سال‌های بعد آوردند این بود که واردات در جهت تأمین تقاضای مصرف‌کنندة ایرانی انجام می‌گیرد تا کالای بی‌کیفیت و گران داخل را نخرد. این ظاهراً پسندیده است ولی شما می‌دانید که مصرف‌کنندة فقط کالا نمی‌خواهد بلکه آینده هم می‌خواهد. اگر به خواستة مردم توجه کنیم آنها خواسته‌های زیادی دارند، آموزش، فرصت‌های برابر، اشتغال، جلوگیری از فساد و فقر و ... از خواسته‌های اساسی مردم است.

وقتی ما این امکان را فراهم نمی‌کنیم که سرمایه‌گذاری خارجی در داخل سرمایه‌گذاری کند، تولیدکننده داخلی هم آموزش ببنید مشکل حل می‌شود و درواقع ما هر کالایی را می‌خریم در خارج از کشور ایجاد اشتغال می‌کند.

در سال‌های اخیر وضعیت بدتر شده و آن اینکه چون دولت قدرت بالایی دارد و هر دولت می‌خواهد بگوید سیاست‌های من در جهت منافع مردم است. درواقع اقتصاد پاپولیستی داریم یعنی منافع گذرا و حال مردم را در نظر می‌گیریم نه درازمدت و آینده را. در اقتصاد ایران برای تأمین تقاضای رو به افزایش داخلی، هم به دلیل بوروکراسی عریض و هم چون شعارهایی که داده می‌شود برای رضایت مردم و چون شرایط باثباتی در داخل فراهم نکرده‌ایم از طریق واردات می‌خواهیم رضایت مصرف‌کننده را جلب کنیم. ولی تورم تعریفی درازمدت دارد و بااقدامات مقطعی نمی‌توان آنرا سرکوب کرد. یعنی حتی اگر از طریق واردات بتوانیم قیمت کالاها را کنترل کنیم باز هم در مقطع رفاه یک ساله یا شش ماهه مجدداً فشارهای تورمی اثراتش را نشان می‌دهد.

در تورم قیمت همة کالاها و خدمات افزایش پیدا می‌کند. اما افزایش قیمت به دلیل یک بحران مثل سیل یا زلزله قیمت چند کالا موقتاً افزایش پیدا کند. اقتصاددان‌ها معمولاً افزایش قیمت 2، 3 درصدی را مفید می‌دانند چون ایجاد انگیزه می‌کند ولی اقتصاد ما با این وضعیت فاصلة زیادی دارد. یعنی آنچه در ایران اتفاق می‌افتد شرایط رکود تورمی است. رکود در بخش تولید، تورم در بخش تجارت و مبادلة کالا. نتیجه اینکه وقتی تولید شکل نمی‌گیرد کشور آبستن تورم خواهد بود، لذا واردات اثر منفی می‌گذارد.

اولین اثر اینکه وارد کردن کالاهایی که پتانسیل تولید آنها در داخل هست مثل پرتقال، سیب، انگور یکی باعث خروج ارز از کشور می‌شود و هم اینکه تأثیر منفی روی تولیدکننده داخل می‌گذارد. پس این واردات هزینه – فرصت بسیاری زیادی بر جامعه می‌گذارد.

به نظر من بخشی از این واردات جنبة سیاسی دارد و ما مجبوریم با بعضی از کشورهایی که کمابیش رابطه داریم باید دادوستدهایی داشته باشیم نفت را می‌دهیم و چون آنها پول ندارند ناچاریم واردات محصولات کشاورزی داشته باشیم، چرا که معمولاً با کشورهایی رابطه داریم که نه تکنولوژی قوی دارند و نه محصولی خاص.

بنابراین فکر می‌کنم در سیاست خارجی یک مقدار روزمرگی را دنبال کرده‌ایم یعنی دنبال این بودیم که فعلا در کوتاه‌مدت وضعیت را آرام کنیم و آینده را نادیده گرفته‌ایم و فکر می‌کنم تبعات آن در آینده زیاد خواهد بود، وقتی مالکیت شرکت‌های بزرگ را به بخش خصوصی‌ واگذار می‌کنیم که پراکنده است قطعاً در آینده با کمبود فولاد، کمبود مس، کمبود عرضه سیمان و حتی پتروشیمی مواجه هستیم و احتمالاً ناچار می‌شویم دوباره واردات سیمان و فولاد و از این قبیل داشته باشیم.

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله واردات غیر ضروری و اثرات منفی آن بر اشتغال

بررسی تاثیرات مثبت و پیامدهای منفی و نقش رسانه‌های جمعی و تلویزیون و اینترنت بر الگوپذیری و رفتار کودکان - 176 صفحه فایل ورد wo

اختصاصی از حامی فایل بررسی تاثیرات مثبت و پیامدهای منفی و نقش رسانه‌های جمعی و تلویزیون و اینترنت بر الگوپذیری و رفتار کودکان - 176 صفحه فایل ورد word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تاثیرات مثبت و پیامدهای منفی و نقش رسانه‌های جمعی و تلویزیون و اینترنت بر الگوپذیری و رفتار کودکان - 176 صفحه فایل ورد word


بررسی تاثیرات مثبت و پیامدهای منفی و نقش رسانه‌های جمعی و تلویزیون و اینترنت بر الگوپذیری و رفتار کودکان - 176 صفحه فایل ورد word

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                                     صفحه

پیشگفتار: 1

مقدمه: 3

فصل اول : مبانی نظری تحقیق.. 7

بیان مساله واهمیت موضوع تحقیق: 8

اهداف تحقیق: 12

فرضیات تحقیق: 13

روش تحقیق: 13

فصل دوم: رسانه چیست و چه توانایی‌هایی دارد؟. 14

ارتباط جمعی-  تاریخچه رسانه‌های جمعی.. 15

کارکرد رسانه‌های جمعی.. 21

وظیفه رسانه چیست؟. 28

قدرت تأثیر رسانه‌های جمعی.. 29

فصل سوم: جهان جدید تلویزیون.. 33

یک کودک چه وقت استفاده از تلویزیون را شروع می‌کند؟. 34

کودک چه مقدار وقت صرف تلویزیون می‌کند؟. 41

چه کسانی بیننده پروپا قرص هستند؟. 46

توضیحی درباره سایر رسانه‌ها 49

استفاده کودکان از رسانه‌ها در سنین مختلف: 50

کودکان چه چیزهایی را می‌بینند؟. 52

برخی معیارهای پیش بینی سلیقه کودکان در مورد تلویزیون.. 56

کودکان درباره تلویزیون چگونه فکر می‌کنند؟. 60

وجهه تلویزیون : 61

آیا تلویزیون در نظر کودکان شگفت انگیز است؟. 63

بچه‌ها دوست دارند شاهد چه تغییراتی در تلویزیون باشند ؟. 64

والدین دوست دارند شاهد چه تغییراتی باشند ؟. 66

چرا کودک از تلویزیون استفاده می‌کند؟. 68

عملکرد تلویزیون: 75

چرا ما دارای رسانه‌های جمعی هستیم ؟. 77

نیازهای ویژه کودکان که تلویزیون آنها را برآورده می‌کند ، کدامند ؟. 79

محتوای خیال: 81

محتوای واقعیت.. 82

تلویزیون به عنوان خیال. 83

آیا تلویزیون مانعی بر سرا راه مسائل زندگی است؟. 85

تلویزیون به عنوان واقعیت.. 86

دو جهان.. 89

اهمیت خیال. 91

فصل چهارم: یادگیری از تلویزیون.. 92

چگونگی یادگیری از تلویزیون.. 93

موارد یادگیری اتفاقی.. 95

میزان هوش و رفتار کودک در ارتباط با برنامه‌های تلویزیون.. 100

چه آموزشی را باید انتظار داشته باشیم؟. 103

تلویزیون در مدرسه. 108

چگونگی اکتساب در کودکان.. 113

مقایسه. 115

فصل پنجم: تاثیرات جسمی و روانی تلویزیون بر کودکان.. 119

الگوی تأثیر- رسانه: 120

تلویزیون به کودکان چه می‌دهد؟. 120

الگوی تأثیر- کودک.. 127

الگوی تأثیر- تعامل. 130

دیگر ویژگیهای تعامل. 133

اثرات فیزیکی تلویزیون بر کودکان.. 135

آیا تلویزیون بر بینایی کودکان اثر بدی دارد؟. 136

آیا تلویزیون کودکان را خواب آلود و خسته به مدرسه می‌فرستد؟. 137

اثرات عاطفی تلویزیون برکودکان.. 138

اثرات شناختی تلویزیون بر کودکان.. 141

آیا تلویزیون حاوی تصویر غیر دقیقی از زندگی بزرگسالان است؟. 141

آیا تلویزیون موجب بزرگسالی زود رس میشود ؟. 143

اثرات رفتاری.. 145

آیا تلویزیون کودکان را منفعل می‌کند؟. 147

آیا خشونت ارائه شده در تلویزیون، آموزش خشونت می‌دهد؟. 153

نتیجه گیری : 157

پیامدهای منفی تلویزیون: 157

فصل ششم: اینترنت رسانه جدید قرن بیستم. 160

اینترنت چیست؟. 162

فواید اینترنت برای کودکان: 163

خطرات اینترنت : 164

سودجویان از اینترنت برای به دام انداختن کودکان استفاده می‌کنند: 164

مطالب نامناسب و غیر مجاز در اینترنت : 164

ارتکاب جرایم: بمبها، مواد مخدر، دزدی و شخصیتهای غیر واقعی.. 164

تهاجم به حریم خصوصی : 165

چگونگی اجتناب و کاهش خطراتی که کودکان در ایترنت با آن مواجهند: 165

نتیجه گیری و آزمون فرضیات: 166

منابع مآخذ: 170

 

ارتباط لامپ تصویر تلویزیون و کودک، تنها بر حسب ویژگیهای هر دو قابل درک است. بنابراین بهتر است کمی بیشتر در مورد ماهیت تلویزیون و ماهیت یک کودک صحبت کنیم.

 

الگوی تأثیر- رسانه:

در این قسمت تاثیرات رسانه تلویزیون بر کودکان مورد تحلیل قرار می‌گیرد.

تلویزیون به کودکان چه می‌دهد؟

به منظور گشودن بحثی دقیق و حاوی آخرین اطلاعات در مورد محتوای تلویزیون، برنامه‌های یک هفته تلویزیون را در اواخر اکتبر1960 بازبینی و تحلیل کرده ایم. حال آنچه را که در برنامه‌های تصویری از ساعت 4تا9 شب روزهای دوشنبه تا جمعه، که معمولاً«ساعات تماشای کودکان»خوانده می‌شود، پخش می‌شد، خلاصه می‌کنیم.

در منطقه شهری بزرگی که ما برنامه‌های تلویزیون آن را باز بینی کردیم، 5 ایستگاه عمده، برنامه‌ها را تولید می‌کردند. از این تعداد سه ایستگاه، امور مربوط به شبکه‌های اصلی را عهده دار بودند، چهارمی ایستگاه مستقلی بود که تعدادی از برنامه‌ها و فیلمهای از پیش ساخته را پخش می‌کرد و پنجمین ایستگاه،ایستگاهی غیر تجارتی و آموزشی بود که برنامه‌های تلویزیون آموزش ملی و مرکز رادیو و نیز برنامه‌های تولید محلی را پخش می‌کرد. برخی از خانه‌های این منطقه شهری چند ایستگاه دیگر را، بویژه اگر آنتن آنها به طرف این ایستگاهها در ساعات 4تا9 روزهای هفته تعداد تقریباً کمی برنامه ارائه می‌دهند که قبلاً توسط 5 ایستگاه شهری ارائه نشده باشد.

حال مروری خواهیم داشت بر آنچه که در چهار ایستگاه تجارتی یافت می‌شد. به فرد بزرگسالی که این گونه برنامه‌های تلویزیونی را تماشا می‌کند، می‌توان حق داد که بعضی اوقات تصور کند به سالهای جوانی اش بازگشته است و فیلمهایی را تماشا می‌کند که زمانی عادت داشت ببیند. کارتونهای توأم با موسیقی شاد، 18 درصد از ساعت کودکان را پر می‌کند. 5 درصد دیگر نیز با فیلمهای بزن و بکوب قدیمی، 5/10 درصد با فیلمهای داستانی، 13درصد با وسترنها، 11درصد با داستانهای پلیسی و یا دیگر برنامه‌های خیالی و 2 درصد دیگر با فیلمهای مربوط به سرزمینهای دیگر پر می‌شود.

این برنامه‌ها تقریباً 60درصد کل برنامه‌ها را تشکیل می‌دهند. بسیاری از آنها برای اولین بار سالنهای سینما ظاهر شده اند و بخش عمده ای از بقیه(به عنوان مثال وسترنها)، از نسل مستقیم فیلمهای سینمایی هستند.

اگر بخواهیم از میزان برنامه‌های دارای موضوعات واقعی در 100 ساعت تلویزیون تجارتی که ما آن را«ساعت کودکان می‌خوانیم برآوردی به دست دهیم، 15 درصد برآورد بالا و سخاوتمندانه ای خواهد بود. بیش از نیمی از این زمان اخبار است که در بین کودکان بیننده کمی دارد، بنابراین می‌توان گفت که این میزان در واقع تقریباً7درصد است که هفت ساعت از 100 ساعت می‌شود. به هر حال، حتی همین هفت ساعت‌هم‌حاکی از آن است که کودکان در صورتی که بدانند باید کجا را نگاه کنند، می‌توانند به پاره ای تجارب فوق العاده در مورد واقعیات دست یابند. به عنوان مثال در طول هفته مورد بررسی، می‌توانستند سنفونی شماره 9 بتهوون را که توسط ارکستر فیلادلفیا در ساختمان سازمان ملل اجرا می‌شد، بشنوند. می‌توانستند مناظره سیاسی مابین سناتور جاویتز و سناتور چرچ را بشنوند. می‌توانستند برنامه ای در مورد سوخت و ساز بدن انسان را ببینند و سکانسی کوتاه از اندازه گیری ضربان قلب یک نهنگ را مشاهده کنند، می‌توانستند با دوربین به ایسلند، پرو، و راکی کانادا مسافرت کنند. می‌توانستند تصاویر تکان دهنده ای از روزهای اولیه یکی از شهرهای بزرگ آمریکا و گزارشی مستند در مورد مسائل مالی و دولت را دیده باشند. البته به منظور دیدن این تصاویر باید آنها را از بین تعداد بسیار زیادی برنامه‌های فانتزی انتخاب می‌کردند ولی به هر حال برای آنان وجود داشت.

در مجموع، در غالب موارد ساعات کودکان در تلویزیون تجارتی، با خیال پردازی پرتحرک و هیجان انگیزی همراه است که با طنز زیاد و مقدار زیادی مسائل جالب رمانتیک آمیخته است، به شدت خشن است، صحنه‌های تیراندازی و مشت زنی به طور مداوم وانتها ناپذیر به دنبال یکدیگر می‌آیند. بیش از نیمی از  100 ساعت به برنامه‌هایی اختصاص یافته است که در آنها خشونت نقش مهمی بازی می‌کند. تمامی این خشونتها را نباید جدی تلقی کرد. هدف از کارتونها و کمدیهای بزن وبکوب این است که شاد ومضحک باشند، نه هیجان انگیز. بنابراین، اجازه دهید تمامی برنامه‌های از نوع کمدیهای بزن وبکوب، را حذف کنیم و به فهرست زیر بپردازیم که نمایی از میزان خشونت جدی را که در ساعات فشرده تماشای کودکان در دسترشان قرار می‌گیرد، به ما ارائه میدهد.

درصد ساعتی که توصیفش می‌کنیم موارد زیر مشاهده می‌شود:

-12 جنایت.

-16 جدال عمده با هفت تیر.

-21 نفر ظاهراً تیر خورده(و نه درحال مرگ).

-21 مورد خشونت دیگر با اسلحه(که از تیراندازی به فرد تا تیراندازی به یک شهر تغییر می‌کند).

-37 مورد دعوای تن به تن(15 مورد دعوا با مشت، 15 مورد ضرب وشیم فردی دیگر.)

- کوشش برای قتل با یک چنگک، 2 مورد خفه کردن، 1 مورد دعوا در آب، یک مورد بستن دهان یک زن و بستن او به تختخواب و غیره.

-یک حمله از پشت با چاقو و کارد قصابی.

-چهار اقدام به خود کشی که در سه مورد آن موفق می‌شوند.

-چهار مورد پرتاب کردن و یا افتادن از صخره.

- سقوط دو ماشین از صخره.

-دو مورد کوشش برای ربودن فردی از پیاده رو به وسیله اتومبیل.

- جنجال و بی نظمی در هواپیمای در حال پرواز.

- دو صحنه از دسته جات مردم که در یکی از آنها مردم، فردی را اشتباهاً حلق آویز می‌کنند.

خرد شدن مردی در زیر سمهای اسب.

تعداد زیادی موارد متفرقه توأم با خشونت، مشتمل بر جنگ هواپیماها، نمایش قایل مزدوری که در کمین شکارش است، دو مورد دزدی،جیب زنی، کشته شدن زنی بر اثر پرتاب شدن از قطار، طغیان امواج، زلزله و یک اعدام با گیوتین.

به نظر می‌رسید آنچه که عمدتاً موجب وحشت کودکانی می‌شد که ما آنها را وادار به تماشای این برنامه‌ها کرده بودیم،خشونت نبود؛ بلکه صحنه تاریک و اسرار آمیز موجب وحشت آنها می‌شد. همچون فیلمی که بیشتر صحنه‌های آن در تاریکی بود صحنه ای که در آن افراد به دنبال یک جسد در زیر زمین می‌گشتند و یا صحنه‌هایی که کودکان به آسانی می‌توانستند خودشان را در آن تجسم کنند، مثل نشان دادن فردی که با برداشتن سنگی متوجه رتیلهای زیر آن می‌شود. با وجود این روند تسلسلی ارائه این خشونتها بی وقفه ادامه داشت و قاعدتاً هفته ای پس از هفته دیگر در مقابل دید کودکان ادامه خواهد داشت. مردانی که اسلحه و چاقو حمل می‌کنند، به یکدیگر تیراندازی می‌کنند، یکدیگر را مشت می‌زنند. میزان و شدت این اعمال، فرد را به تأمل وا می‌دارد.

در نتیجه، تصویری که از جهان بزرگترها در ساعات مخصوص  کودکان ارائه می‌شود از نظر خشونت فیزیکی، سنگین و از نظر تبادل فکری، سبک و عمیقاً با جنایت آمیخته است. تقریباً نیمی از شخصیتهای داستانها در ارتباط با اِعمال و یا نقض قانون هستند. 16 کارآگاه، 16 کلانتر، 9 پلیس و گروهی از ماموران اجرای قانون در طول هفته بررسی در تلویزیون ظاهر شدند. عموماً کارآگاهها موفقتر از کلانترها و آنها از پلیسها موفقتر بودند.

لکن بازی قسمت عمده ای از اِعمال قانون و کشف جنایت توسط افراد آماتور با اعصاب پولادین و واکنشی برق آسا انجام می‌شد. عمدتاً کلاهبردارها در ارتباط با یک شغل خاص مشخص نمی شدند، زیرا تلویزیون‌هم‌مانند سینما آموخته است که اگر شغل اتحادیه‌های تجارتی با داستانهای جنایی ارتباط یابد، موجب اعتراض آنان خواهد شد. بنابراین، هفت تیرکشیها، دزدها، کلاهبردارها و سارقان مسلح وجود داشتند ولی تقریباً تعداد معدودی از آنها دارای شغل دیگری نیز بودند. به نظر می‌رسد اکثر آنان بیشتر کارگرند تا کارمند. تمایز در بین هیچ نژاد یا ملیت خاص دیده نمی شود، باستثنای مواردی که سرخپوستان و کابوی‌ها درگیر می‌شدند، که در این صورت سرخپوستان بی استثنا مردانی«بد»محسوب می‌شدند.

تصویر زندگی خانوادگی تصویری آمیخته بود. برخی کمدیهای وضعیت، ارتباط خانوادگی همراه با بردباری و شوخ طبعی را نشان می‌داد. بقیه برنامه‌ها مردمی را نشان می‌دادند که سر یکدیگر فریاد می‌کشند و نمایشگر سوء ظن، بی وفایی و خشونت در خانواده‌ها بودند. به مسئله کار برای تأمین زندگی توجه کمی شده بود و کودکی که می‌خواست اطلاعاتی در مورد مشاغل کسب کند، اطلاعات اندکی از برنامه‌های تلویزیون تجارتی طی هفته مورد بررسی به دست می‌آورد، مگر برخی از برنامه‌ها، بویژه کمدیهای وضعیت از این مسیر خارج می‌شدند تا برخی اخلاقیات کوچک متداول همچون«از ارزش دوستان واقعیتان نکاهید»، هر چه آسان به دست آید، آسان از دست می‌رود، همیشه هر چه را می‌شنوید باور نکنید و غیره را القا کنند.

چقدر حق انتخاب وجود داشت؟ تقریباً باستثنای اخبار، تنها ضمن  22 درصد از کل زمان پخش برنامه‌ها کودک می‌توانست در یکی از چهار ایستگاه تجارتی، یک برنامه حاوی مطالب واقعی بیابد. تقریباً بیش از نیمی از زمان انتخاب منحصر به برنامه‌های خیال پردازانه می‌شد. حتی در این زمانها، انتخاب کودک معمولاً به انواع مختلف خیال پردازی محدود می‌شد. به عنوان مثال، دو برنامه جنایی در مقابل یک وسترن و یا یک کارتون.

به هر حال، تنها حق انتخاب واقعی موجود در دسترس کودکان، انتخاب بین شبکه‌های تجارتی و آموزشی بود. تا اینجا، منحصراً در مورد چهار شبکه مورد تجارتی صحبت کرده‌ایم. ایستگاه غیر تجارتی از بقیه بسیار متفاوت بود. در مقطع زمان بررسی طی 6 ساعت از 24 ساعت برنامه این شبکه، برای خردسالان برنامه پخش می‌شد. باستثنای کارتونهای بزن وبکوب اینها تنها برنامه‌های از این دست برای خردسالان بودند. این برنامه‌های غیرتجارتی مشتمل بودند بر یک ساعت وربع آوازهای فولکور که در آن بینندگان خردسال خواسته می‌شد که همراه کودکان شرکت کننده در برنامه آواز بخوانند؛ یک ساعت نقل داستان، پانزده دقیقه شعر خوانی، یک ساعت نقل داستان، پانزده دقیقه شعر خوانی، یک ساعت و ربع علوم برای کودکان، نیم ساعت برنامه لیف اریکسون و دیگر برنامه‌های حاوی تخیل خلاق برای کودکان در گروه سنی قبل از دبستان و دبستان، علاوه بر این ایستگاه آموزشی شش ساعت و نیم موسیقی کلاسیک پخش کرد(در مقابل کل 75 دقیقه د رکل چهار ایستگاه تجارتی در آن زمان) که شامل سنفونی بوستون، کوانت وودوینددلفیا، ارگ سالت لیک سیتی تابرناکل، بود. علاوه بر این برنامه، شبکه آموزشی عمدتاً برنامه‌های مربوط به آموزش بزرگسالان را ارائه می‌کرد. تعداد معدودی از برنامه‌ها مانند برنامه‌ای در مورد کار یک روانپزشک معروف، برنامه ای در مورد اکتشافات اورانیوم، برنامه ای در مورد شغل شیرینی پزی نیز می‌توانست توجه کودکان را جلب کند، ولی غالب برنامه‌هابرای سطح علاقه کودکان دبستان بود. داوری در مورد غنای مطالب ارائه شده برای نوجوانان بزرگتر و بزرگسالان می‌تواند با بررسی برنامه‌هایی که تماماً در ساعات کودکان پخش شدند، انجام پذیرد. مونتگمری در نبرد الالمین، دیوید ساسکیند با فیلم«بی انتها»درسهای زبان فرانسه و روسی، درسهایی از نقاشی ژاپنی با قلم مو، یک ساعت و سه ربع تحلیل اخبار با نزدیک به سه ساعت تحلیل مطالب مربوط به مبارزات سیاسی انتخاباتی، برنامه ای در مورد بودائیسم زن، برنامه ای در مورد ناسیونالیسم آفریقایی، تاریخچه چاپ، ماهیت طنز، مصاحبه‌هایی با نویسندگان، تحلیل یک کودی آهنگین.

به عبارت دیگر، شبکه آموزشی از نظر برنامه‌های حاوی تخیل خلاق برای کودکان خردسال و برنامه‌های واقعی برای نوجوانان متفکرتر و تواناتر و بزرگسالان قوی بود. شبکه‌های تجارتی، کارتونهای بزن و بکوب را برای کودکان بسیار خردسال و بیشتر برنامه‌های خیال پردازانه را (وسترن، جنایی، پلیسی، فیلمهای قدیمی و کمدیهای وضعیت)همراه با معدودی برنامه‌های واقعی اما با کیفیت بالا برای همه، به جز کودکان خردسال ارائه می‌کردند.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تاثیرات مثبت و پیامدهای منفی و نقش رسانه‌های جمعی و تلویزیون و اینترنت بر الگوپذیری و رفتار کودکان - 176 صفحه فایل ورد word

تأثیرات منفی سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک عقب‌مانده

اختصاصی از حامی فایل تأثیرات منفی سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک عقب‌مانده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تأثیرات منفی سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک عقب‌مانده


تأثیرات منفی سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک عقب‌مانده

تأثیرات منفی سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک عقب‌مانده

54 صفحه در قالب word

 

 

 

 

مقدمه

    وجود یک جامعه  سالم از نظربهداشت روان،وابسته به سلامت اجزا کوچکتر آن جامعه مانند اجتماع ها،گروههاوخانواده های موجوددرآن جامعه است .وجود خانواده های سالم ودارای سلامت روان می تواند تاثیر بسزایی درسلامت روانی موجودوایجاد بهداشت روانی درآن جامعه داشته باشد،زیرا نهاد خانواده به خودی خود یک جامعه کوچک است وهر گونه تغییر مثبت یا منفی در آن،در جامعه بزرگ انسانها تاثیرمستقیم وموثر دارد وثبات وبی ثباتی خانواده بطور مستقیم بر ثبات یابی ثباتی جامعه تاثیر دارد.

    کودک عامل گسترش نسل است و تولد هرکودک می تواند برپویایی خانواده اثر بگذارد،والدین و دیگراعضای خانواده باید تغییرات متعددی راجهت سازگاری با عضو جدید تحمل کنند. تولد یک کودک ناتوان[1] بر خانواده می تواند اثرات عمیقی داشته باشد،زیرا خصوصیات کودکان ونوزادان معلول[2] حدود انتهایی رفتار است واز آنجایی که معلولیت ورفتارهای ناشی از آن امری ثابت وپایدار می باشد،این امر برتعاملاتی که کودک باوالدین وخواهران وبرادران خوددارد،تاثیر می گذارد(هالاهان وکافمن[3]، 1998).

مراقبت های اضافی که برخی از کودکان معلول به والدین تحمیل می کنند.برنحوه تعامل والدین تاثیر
می گذارد. بروز معلولیت در فرزندان اختلالات عاطفی ومشکلات اقتصادی زیادی رادر خانواده ایجاد
می کند،بنحوی که  یکایک افراد خانواده دچاربحرانهایی ناشی ازوجودفردمعلول می شوند.

    روابط دچار سردی وتیرگی می شودوروابط اجتماعی خانواده نیزمحدود می گردد.سایر فرزندان دچار مشکلات عاطفی واجتماعی میگردند وبطور کلی بهداشت روانی خانواده که ضامن سلامت کودکان وسرمایه های فردی_اجتماعی است به شدت به مخاطره می افتد(حسین نژاد،1375).

    در تحقیق حاضرسعی محقق بر روشن کردن این موضوع است که آیاوجود کودک عقب مانده ذهنی میتواند برسازگاری اجتماعی مادران اثرات منفی داشته باشدیانه.

بیان مساله

خانواده یک نظام اجتماعی است که اختلال در هریک ازاجزای واعضاء آن کل نظام را مختل میکندواین نظام مختل شده به نوبه خوداختلالات مربوط به اعضاء راتشدیدومشکلات جدیدی را ایجاد میکند.بااین نگرش،معلولیت یکی ازفرزندان،برتمامی خانواده وکارکردهای مختلف آن وبر یکایک اعضاء تاثیرغالبا منفی باقی می گذارد.به عبارت دیگر معلولیت فرزندی درخانواده،مانع از آن می شودکه خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود را بنحومطلوب داشته باشد.

    از جمله این کارکردها تامین موجبات رشد و پرورش شخصیت فرزندان ، تأمین محیطی دلپذیر برای اعضاءو ایجاد پایگاهی برای برقراری روابط اجتماعی خانواده با دیگران می باشد.خانواده پایگاهی برای برقراری ارتباطات اجتماعی است وبرقراری ارتباط بادیگران دراستحکام شبکه خویشاوندی سهم بسزایی دارد(ناصرشریعتی وداورمنش،1374ص 117-116).

    همانطورکه می دانیم انسان عادی برای حفظ وتطابق خودش بامحیط ازانواع روشهای خودآگاه ومکانیسم های دفاعی کمک می گیرد.ولی هرانسانی دربرابرفشارها وعواملی که سبب ایجاد تنش وفشارروانی دراو

می شود،دارای آستانه تحمل است وچنانچه فشارهای محیطی اوبیش ازاندازه شود،درنقطه ای تعادل روانی اوبه مخاطره می افتد(اسلامی نسب،1373،ص33).

    با به دنیا آمدن کودک ناتوان فشارهایی بروالدین واردمیگرددکه موجب برهم خوردن آرامش وانسجام خانواده میشود،درنتیجه سازش یافتگی آنان راتحت تاثیر قرارمیدهد.

    فابر[4] (1975 )خاطر نشان می سازد که دراثر وجود کودک عقب مانده ذهنی انواع فشارهای زیربه والدین وسایر اعضای خانواده تحمیل می شود:

1)به تعویق افتادن تحول روانی سایر فرزندان

2)محدودشدن پیشرفت خانواده

 3)وقوع بحرانهایی مانند مشکلات زناشویی ،طلاق،افسردگی والدین

4)بروزاحساساتی ازقبیل خشم، ناامید ی واحساس گناه(ترنبول وترنبول[5]،1990 به نقل از شریفی ص64).

رزنبرگ ورابینسن (1990)به تاثیر شرایط خانواده برسازگاری با تولدکودک معلول اشاره می نماید.آنها خاطرنشان می سازند.خانواده هایی که ازنظروضعیت آموزشی،تربیتی وفرهنگی دروضعیت مناسبی نیستندوازامکانات حمایتی برخوردارنباشند وشرایط اقتصادی بدی داشته باشند،فرایند سازگاری رابخوبی طی نمی کنند ودچارناراحتی میشوند(ماهر،1377).

البرزی(1375)درباره تاثیر کودک عقب مانده ذهنی بر والدین و رویارویی پدر و مادر با کودک عقب مانده ذهنی نشان میدهد که والدین به واکنشهای مختلفی دچارمیشوند که عبارتنداز:احساس خجالت(41درصد)،احساس گناه(37درصد)،پنهان کردن فرزند(10درصد)

    خانواده درارتباط باداشتن چنین فرزندی فشارهایی راتحمل میکند که از جمله آن مواردی ازقبیل نگرانی برای فرزند(87درصد)،آزردگی عصبی(2/53درصد)،تاثیر بر روابط خانواده(23درصد)،اختلاف زناشویی(18درصد)اشاره نمود(شریفی درآمدی،1381 ص165-164).

    فابر(1959)یکی ازاولین پژوهشگرانی است که انواع استرس ایجادشده درخانواده که ناشی از پی بردن به معلولیت کودک است را موردبررسی قرارمیدهد.یکی ازرایج ترین این استرس ها،واکنش اندوه است.این واکنش سمبل یا نشانه مرگ کودک طبیعی است.بعبارت دیگر،داشتن کودک معلول نشانه ازدست دادن یک کودک طبیعی است.آگاهی ازاینکه کودک آنها بامشکل متولدشده است واین مشکل ادامه خواهدیافت،فرایندی ازاندوه راموجب میشودکه شبیه اندوهی است که اعضاء خانواده کودک درحال فوت باآن روبرو است.

    فابراشاره می کند که وجودکودک معلول اغلب موجب اختلال دررشدوتعالی خانواده نیزمیشود.اوویژگی بحرانی که خانواده با آن روبرو است رامانند یک توقف درچرخه زندگی خانواده تعریف می کند که دراثرآن :

الف)رشدوتکامل خانواده کند می شود

ب)هماهنگی میان وظایف اعضاء خانواده مختل می گردد،درحالیکه درشرایط عادی این هماهنگی موجب رشدوتکامل خانواده می شود(ملک پور،1369).

    ازعوامل فشارزابرخانواده ووالدین کودکان معلول،عوامل غیر اجتنابی هستند که دربرابرفعالیتها واهداف خانواده موانعی رابوجودمی آورند،این عوامل مشقت های عمومی هستند که با فعالیت های تفریحی،فرصتهای شغلی وفعالیتهای مربوط به سازمان خانواده مرتبط هستند.مک کابین وهمکاران معتقدندکه هم میزان وهم انعطاف تفریح وفراغت[6]دراین خانواده ها کاهش می یابدوبه همان صورت نیز به دلیل کارهای زیاد مسایل زمانی کاهش پیدا می کند.عوامل فشارزای دیگر ناشی از زندگی اجتماعی خانواده[7]
می باشند(حسین نژاد،1375).

کازات و ماروین (1984)،فابر(1959) واکنش های منفی که والدین ازدوستان وهمسایگان مشاهده می کنند وهمچنین خجالت واحساس شرم والدین ویا خواهران وبرادران به خاطر فرزند یابرادرشان،همچنین ترس از حوادث وتصادفات نیز میتواندمنجربه انزوای اجتماعی خانواده گردند(دارلینگ وسلیگمن ،1989به نقل از ایلالی1376). 

    در بیشترخانواده ها مادر بیشترین دشواری وفشار را در نگهداری بچه تجربه می کند.اودیگرقادر نیست مانندقبل کارهایی مثل آماده کردن غذا،شستن لباسها،خریدهفتگی خانه وکمک درتکالیف مدرسه رابخوبی انجام دهد.زمانی را که صرف افراد دیگر خانواده می کرد،کاهش می یابد.زیرا بیشتر وقت اوصرف مواظبت وتامین احتیاجات بچه معلول می شود.با دور شدن مادر از کارهای قبلی،سایر اعضای خانواده بیشتراحساس مسولیت می کنند.ممکن است برای افراد دیگر خانواده،سازگاری با فشارها و امور جدید که ناشی از وجود کودک معلول است،بسیار مشکل باشد(ادیب سرشکی،1380ص132).

 

اهمیت و ضرورت

    یکی از مهمترین لوازم سلامت روانی، وجود محیط خانوادگی سالم است.این محیط زندگی رامی توان طوری تنظیم کرد،که هرچند در بهبود وضع افراد،موثر نباشد لااقل موجب تخریب آنها نگردد. درجامعه ما اعتقاد بر این است که حمایت ازنظام اجتماعی،حمایت ازهمه اعضای آن می باشد.

باتوجه  به آمار دانش آموزان درسال 1370که حدود 15میلیون نفربرآوردشده[8] وباتوجه به متوسط درصد انواع دانش آموزان استثنایی،لذاتخمین زده می شود درکشورحدود 2میلیون دانش آموز استثنایی وجود دارد(سیف نراقی،1380ص18).

    بنابراین تعداد قابل توجهی ازخانواده ها درجامعه ایرانی ازاثرات منفی داشتن یک کودک معلول وهمچنین از بار مراقبتی بسیار زیاد،فشارهای روانی،اجتماعی ومالی ناشی از داشتن یک کودک معلول رنج می برند،که این عوامل می توانند،ثبات ،خانوادگی رابرهم زده وباعث برهم ریختگی سازمان خانواده شوند.ازطرف دیگر بسیاری از متخصصانی که باافراد معلول واستثنایی کارمی کنندبه اهمیت توجه به این خانواده ها واقف هستند وهمچنین اثرات حضور یک کودک معلول رابرپویایی یک خانواده درک می کنند.متخصصین کودکان استثنایی ازتاثیرمنفی ومثبت یک کودک برخانواده باخبرند(ماهر، -1377 ص626).

    مادران باتوجه به ساختارشخصیتی خود بیشتراحساس مسولیت ویاگاهی احساس گناه می کنند که این مکانیزم،باعث کسب اطلاعات بیشتر درزمینه ناتوانی ومعلولیت فرزند وحمایت افراطی ازکودک معلول می شود.ازطرفی چون مادران بیشتروقت وانرژی خودرا صرف کودک می کنند،بیشترازپدران با همسایگان،اطرافیان وفامیلها ارتباط دارندودرمعرض توضیح دادن وضعیت کودک قرارمی گیرند.مادران بیشتربرحسب مسایل هیجانی،روابط خانوادگی وخارج از خانواده واکنش نشان می دهند(رضازاده،1379).

    مطالعاتی که درموردتاثیر تولد یک کودک مبتلا به ناتوانی برخانواده انجام گرفته نشان می دهد که در موردمادران سطوح بالایی از فشارروانی(کازاک وبکمن،19991)،نشانگان افسردگی وازهم گسیختگی خانوادگی(بریستول گالا کر اسکوپلور،1980)وهمچنین فرصت کمتری برای خودوهمچنین سلامت جسمی وخلقیات سطح پایین دارند(هولروید،1974،به نقل ازمنصف زاده ،1377).          

    درمطالعه ای که درمورد مشکلات روانی-اجتماعی خانواده های کودکان معلول انجام گرفت نشان داده شده است که والدین کودکان عقب مانده ذهنی وجسمی روان رنجوری بیشتری رانسبت به خانواده های عادی داشتند وسازگاری زناشویی درخانواده های عقب مانده ذهنی پایین تر بود(سینگ های[9]،گویال[10]،پرشاد[11]،سینگ های،والیا[12]).

    وقتی والدین باعقب ماندگی فرزند خود روبرو می شوند به دنبال جایی یا کسانی می گردند که آنان رادرچگونگی برخورد وسازگاری با این پدیده راهنمایی نمایند.وظیفه ماکمک به والدین در جهت سازگاری وازطرفی کمک درجهت یافتن علت به منظور رهایی ازاحساس گناه ویااختلافات زناشویی وغیره است(یعقوبی،1372).

    باتوجه به مطالبی که مطرح شد تحقیق حاضر به مقایسه سازگاری اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بامادران کودکان عادی خواهد برداخت.دراین پژوهش سازگاری اجتماعی درهفت بعد (انجام وظایف روزمره،شرکت درفعالیتهای اجتماعی وفوق برنامه،روابط خویشاوندی،روابط زناشویی،نقش والدینی،روابط خانوادگی،موقعیت اقتصادی بررسی خواهد شد.

    مادر نقش اساسی در حفظ تعادل روانی- اجتماعی خانواده داردوایجاد تنش وفشار درمادر برسایر اعضای خانواده اثرمی گذارد وباتوجه به اینکه مادر نقش مهمی درسلامت روان اعضای خانواده دارد برداختن به وضعیت مادران اهمیت زیادی دارد وهمچنین باتوجه به اینکه درموردسازگاری مادران کودکان عقب مانده ذهنی تحقیق صورت نگرفته است ،بررسی دراین زمینه ضروری به نظرمی رسد.

 

ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است

متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است


دانلود با لینک مستقیم


تأثیرات منفی سازگاری اجتماعی مادران دارای کودک عقب‌مانده

مقیاس ارزیابی عاطفه مثبت و منفی (PANAS)

اختصاصی از حامی فایل مقیاس ارزیابی عاطفه مثبت و منفی (PANAS) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقیاس ارزیابی عاطفه مثبت و منفی (PANAS)


مقیاس ارزیابی عاطفه مثبت و منفی (PANAS)

مقیاس ارزیابی عاطفه مثبت و منفی،شامل 20 گویه است.این ابزار، پاسخنامه،

روش نمره گذاری و تفسیر، روایی و پایایی نیز دارد.


دانلود با لینک مستقیم