لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعدادصفحات:97
مقدمه
ادبیات موجود در زمینه تاثیر رهبری مدرسه بر یادگیری دانش آموزان به چهل سال قبل برمی گردد. اغلب ادبیات موجود اذعان دارند؛ اگر چه مدیران می توانند تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد دانش آموزان داشته باشند، اما تاثیر آنها بواسطه دیگر جنبه های حیات مدرسه(مخصوصاً نحوه تدریس معلم در کلاس درس) تعدیل می شود. تحقیقات اخیر رهبری، طیف وسیعی از فعالیت های رهبری در مدرسه ـ مخصوصاً فعالیت های رسمی و غیر رسمی رهبران مدرسه که توسط معلمان انجام می شوند ـ را در اثرگذاری روی عملکرد دانش آموزان و تجارب آموزشی مورد توجه قرار داده اند. مطالعات متعددی رابطه بین رهبری مدرسه ـ اغلب به عنوان تاثیر تلاش و فعالیت مدیران مدرسه نامگذاری شده اند ـ بر موفقیت دانش آموزان را مورد مداقه قرار داده اند. هالینگر و هک[1](1998) 43 مطالعه را بین سال های 1980 و 1995 با هدف بررسی رابطه بین رهبری مدیر و موفقیت دانش آموزان هدایت نمودند. آنها مطالعات را در سه حوزه سازماندهی کردند:
- اثرات مستقیم تجارب رهبری بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان؛
- مطالعه اثرات تعدیل کننده که در آن رهبری مدیر توسط سایر افراد، وقایع، یا عوامل سازمانی تعدیل می شد؛
- ومطالعات اثرات متقابل که در آن روابط بین تلاش های رهبری مدرسه و عوامل سازمانی بررسی می شد.
محققان شواهد کمی در مورد اثرات مستقیم و اثرات متعامل و متقابل را مشاهده کردند، اما شواهد نسبتاً محکمی در مورد اثرات غیر مستقیم یافتند. آنها دریافتند که مدیران دارای اثرات قابل قبول اما غیرمستقیم بر روی اثربخشی مدرسه و موفقیت دانش آموزان هستند. دومین مطالعه در زمینه رابطه بین رهبری مدرسه و موفقیت دانش آموزان توسط مارزانو، مک نولتی و واترز[2](2003) صورت گرفت. آنها 70 تحقیق را از اوایل سال 1970 تا اوایل سال 2000 با هدف بررسی ارتباط بین رهبری مدیر با موفقیت دانش آموزان انجام دادند. مطالعه آنها بر روی طیف وسیعی از مسئولیت های رهبری از جمله فرهنگ مدرسه، انگیزش کارکنان، حمایت آموزشی، و قابلیت پاسخگویی متمرکز بود. آنها برای ابعاد مختلف رهبری، اندازه اثر را نیز محاسبه نمودند متوسط اندازه اثر برابر 0.25 بود. این مقدار بدین معناست که رابطه بین رهبری و موفقیت دانش آموزان قوی و معنادار است. وایتزیرز، بوسکر و کروجر[3](2003) مطالعات فراتحلیلی را به صورت کیفی با هدف بررسی تاثیر رفتارهای خاص مدیر بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان هدایت کردند. آنها اثرات مستقیم کمی را در بین رهبری مدیران مدارس ابتدایی یافتند، اما اثر اثرات مستقیم در مدارس متوسطه قابل ملاحظه بود. تجزیه و تحلیل کلی و جامع تر ادبیات رهبری توسط لیتوود، لویس، اندرسون و والستروم[4](2004) صورت گرفت. انها مدل مفهومی «نحوه رهبری در سطوح مختلف سیستم آموزشی» را تدوین نمودند در این مدل تاثیر ذی نفعان مختلفی از جمله دولت، منطقه آموزشی و دیگر ذی نفعان بر رهبری مدرسه و موفقیت دانش آموزان ترسیم شده است. آنها درنتیجه گیری کلی دریافتند که در میان عوامل موثر بر یادگیری و موفقیت تحصیلی دانش آموزان، عامل مدرسه و اندازه آن دومین عامل اثرگذار می باشد. هالینگر، بیکمن و دیویس[5](1996) رابطه بین رهبری مدیر و موفقیت خواندن دانش آموزان را با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری(SEM) بررسی نمودند. الگویابی معادلات ساختاری به آنها اجازه داد تا روابط مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرهای مستقل، وایسته و مداخله گر را شناسایی کنند. آنها دریافتند که هیچ گونه اثر مستقیمی بین نشانگرهای رهبری مدیر و عملکرد دانش آموزان وجود ندارد. سپس آنها راهی که متغیرهای مدرسه و کلاس درس، رابطه بین رهبری مدیر و موفقیت دانش آموزان را تعدیل می نمایند، را بررسی نمودند و دریافتند که متغیر رهبری مدیر به طور معناداری متغیرهای جو آموزشی و سازماندهی آموزشی را پیش بینی می نماید و این متغیرها به طور مثبت و معناداری با موفقیت تحصیلی دانش آموزان مرتبط اند.
تحقیق درباره عملکرد ضعیف معلم در کلاس درس مقطع راهنمایی در شهر کرج