حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله دکتر مصدق

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله دکتر مصدق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

زندگینامه دکتر مصدق
دکتر محمد مصدق در روز 29 اردیبهشت ماه سال 1261 هجری شمسی در تهران متولد شد . پدرش میرزا هدایت آشتیانی وزیر دفتر استیفا در دوران ناصری و از رجال تجدد طلب و پیروان میرزا تقی خان امیرکبیر و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه بنیانگذار بیمارستان نجمیه تهران و از نوادگان عباس میرزا ولیعهد قاجار بود .
پس از انجام تحصیلات معمول در آن زمان ، چند سال پس از مرگ پدرش که به سال 1271 هجری شمسی اتفاق افتاد در عنفوان جوانی تصدی استیفای خراسان به وی محول گردید . ( متصدیان استیفا یا مستوفیان ایالات و یا ولایات که بنام محل کارشان نامیده میشد . )

 

مصدق در کنار مشروطه خواهان
هنگام انقلاب مشروطیت در جرگه آزادیخواهان قرار گرفت و چندی بعد از افتتاح مجلس اول به نمایندگی اصفهان انتخاب شد . اما چون سنش کمتر از سی سال بود – با وجودی که برخی کمتر از سی سال داشتند و به مجلس داخل شده بودند – نخواست کرسی وکالت را اشغال نماید .
مصدق روز دهم تیر ماه 1286 در سن 25 سالگی هنگامی که کمی کمتر از یک سال از صدور فرمان مشروطیت و اولین پیروزی انقلاب می گذشت با امضای سوگندنامه عضویت در « جامع آدمیت » در واقع زندگی سیاسی خود را در عصر آزادی شروع نمود و عهد کرد تا شأن و حقوق و شرافت آدمی را در هر مقام ، مادام الحیات حفظ نماید.
پس از شکست آزادی و خاتمه مشروطه اول قهرمان ما ، مدتی متواری و مخفی بود و با وجودی که هر لحظه امکان توقیف و نابودی وی می رفت ، حاضر به شرکت در تحصن سفارت انگلیس نشد. در اولین فرصت برای تحصیلات عالیه رهسپار اروپا شد و نزدیک به دو سال در مدرسه علوم سیاسی پاریس مشغول به تحصیل گردید . بعد به علت بیماری و احتیاج به استراحت به ایران برگشت و پس از مراجعت به اروپا در یکی از شهرهای سوئیس به نام نوشاتل به تحصیل علم حقوق پرداخت و قبل از جنگ بین الملل اول در علم حقوق دکتری گرفت و پس از طی دوران کارآموزی موفق به اخذ گواهینامه وکالت دادگستری از کانون وکلای نوشاتل گردید و عازم ایران شد . پس از مراجعت به ایران بنا به دعوت دکتر ولی الله خان نصر رئیس مدرسه علوم سیاسی با سمت استادی در آن مدرسه به تدریس پرداخت و در همین دوران کتاب دستور در محاکم حقوقی را به منظور کمک به تحول و توسعه قوه قضائیه نوبنیاد ایران که به همت روشنفکران مشروطه خواه بنیان گذاری شده بود ، برای تدریس در آن مدرسه نوشت . تازه خبر الغای کاپیتولاسیون در ترکیه به ایران رسیده بود و با وجود آنکه این سیستم استعماری در ایران نیز اجرا می شد ، اکثر مردم از شکل و معنای آن باخبر نبودند . مصدق برای روشن شدن اذهان و آماده کردن زمینه برای الغای کاپیتولاسیون در ایران در مهر ماه 1293 رساله ای به نام کاپیتولاسیون و ایران نوشت و منتشر کرد و خواهان الغای این رژیم استعماری گردید . سپس در جهت توسعه اقتصاد ملی که یکی از اهداف انقلاب مشروطیت بود به تقاضای عده ای از تجار که مایل به فعالیتهای اقتصادی جمعی از طریق تشکیل شرکتهای تجارتی بودند و راهنمایی برای تشکیل شرکت در دسترس نداشتند ، رساله دیگری به نام شرکت سهامی در اروپا منتشر کرد . اکثر اوقات وی به تحقیقات و مطالعات علمی می گذشت و می کوشید تا ثمره تحصیلات خود را به هموطنان عرضه کند و در همین زمینه همراه با شادروان حاج میرزا یحیی دولت آبادی و عده دیگری که در خارج تحصیلاتی کرده بودند به انتشار مجله ای به نام مجله علمی مبادرت کرد که بیش از 15 شماره آن منتشر نشد .
در سال 1296 مصدق معاون وزارت مالیه و رئیس اداره کل محاسبات شد تا سال 1297 به عنوان معاونت وزارت مالیه باقی ماند .

 

دکتر مصدق که بود ؟
همان مردی بود که وقتی به مقام نخست وزیری رسید و بر سریر قدرت جا گرفت ، تصمیم گرفت که آرزوی دیرین ملت ایران را در طرد استعمار حیله گر و کهنه کار انگلیس جامه عمل بپوشاند . این فرد بغایت میهن پرست و فرزند شجاع و شایسته و وفادار ملت ایران که مزاج و بنیه ای ضعیف و رنجور ولی اراده ای قوی و پولادین داشت ، انسانی بود در عین قدرت ، متواضع و آزادمنش و به قول خود ، هیچ لذتی را نمی توانست با خط آزادی و عقیده و بیان برابر کند .
او پس از منصوب شدن به نخست وزیری دستور زیر را به شهربانی کل کشور صادر کرد :
« شهربانی کل کشور ! در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود و هر چه نوشته باشند و هر که نوشته به هیچ وجه نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد ! »
این عمل دکتر مصدق در عین اقتدار در ذهن خواننده اهل مطالعه و تامل ، عمل بزرگ منشانه و دموکرات مآبانه مقتدرترین امپراتوران پروس یعنی فردریک کبیر تداعی می شود .

 

مردی به نام مصدق
سالها آمدند و رفتند ، دوره چهاردهم با نمایندگی دکتر مصدق ( نماینده اول تهران ) و آغاز مبارزه با سیدضیاء آن سیاستمدار سرسپرده انگلیسیها به تصویب رسانیدن طرح عدم سپردن امتیاز نفت شمال به روسها و مخالفت با دادن هر نوع امتیازی به بیگانگان ، جلوگیری از لایحه قیمومیت ایران بوسیله کشورهای انگلیس – روسیه – آمریکا ، یا پیمان سه جانبه ، مبارزه قاطع با انتخابات تقلبی دوباره پانزدهم و شانزدهم و پیروزی در این دو امر مهم و در مرحله آخر به تصویب رسانیدن قانون ملی شدن صنعت نفت ایران ، اینها همه از پیروزیها و موفقیتهای درخشان دکتر مصدق و یاران نزدیک وی حکایت می کرد تا آنکه در روز هفتم اردیبهشت سال 1330 مجلس شورای ملی متعاقب یک ترفند و زدوبند سیاسی پشت پرده به مصدق تکلیف نخست وزیری میکند و مصدق هم علیرغم انتظارات اکثریت مجلس برای اجرای قانون ملی شدن نفت این تکلیف مهم و عظیم و پرمخاطره را می پذیرد ، هرچند که دربار ، محرمانه سیدضیاءالدین طباطبائی را برای عقیم گذاشتن این قانون به اصطلاح در آب نمک خوابانده بود .
قبول نخست وزیری در آن روزهای بحرانی که هر چند گاه یک نخست وزیر و یا یک دولتمرد مورد نفرت مردم به ضرب طپانچه ای از پای در می آمد ، کار خطیر و فوق العاده مشکلی بود ، ولی مصدق آن خطرات را برای منافع ایران به جان خرید . مرحوم دکتر غلامحسین مصدق ، فرزند مصدق در کتاب « در کنار پدرم ، مصدق » می نویسد :
« در این موقع پدرم ، که از نتیجه امتناع از قبول پست نخست وزیری که منجر به زمامداری سیدضیاءالدین می شد ، آگاه بود و میدانست که این امر کوششهای مردم ایران را در راه ملی کردن صنعت نفت بر باد خواهد داد ، پیشنهاد نخست وزیری را می پذیرد و اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان ، به او رای تمایل می دهند ... »
دکتر غلامحسین مصدق ادامه می دهد :
« من ، پس از شنیدن داستان نخست وزیری پدرم ، نگران شدم و با آشنایی که به وضع مزاجی او داشتم گفتم : پدرجان ! چرا این کار سنگین و طاقت فرسا را قبول کردید ؟ گفت : ناچارم ، والا ، مبارزه ملت ایران برای ملی کردن صنعت نفت از میان می رفت . اگر سیدضیاء نخست وزیر می شد ، دیگر مجلس نمی ماند تا من بتوانم موضوع را تعقیب کنم ، همه ما را توقیف می کرد ، مملکت را قرق می کرد ، تا کار خودش را به انجام برساند . جمال امامی بلوفی زد و نگرفت ، شاه وقتی قضیه را شنیده بود گفته بود ، قرارمان این نبود ... !
« قبول زمامداری از سوی پدر ، موجب نگرانی خانواده ما گردید و مسئولیت مرا در مراقبتهای پزشکی از او ، افزون ساخت . زندگی پرتلاطم سیاسی وی ، در دوران جوانی ، آسایش و امنیت او و مادرم را مختل ساخته بود . در این رهگذر ، من و برادرم احمد و دیگر کسانمان نیز با دشواریهایی دست به گریبان بوده ایم . »

 

قسمتی از نامه دکتر مصدق به ماکسیموف سفیر دولت اتحاد شوروی در مورد تحریم امتیاز به بیگانگان :
« ... همینقدر می توانم عرض می کنم که در تمام دوران زندگی خود ، مصلحت ایران را با هیچ چیز نتوانستم عوض کنم و هیچ عاملی نتوانسته است مرا از صراط مستقیم منحرف کند ...
از هر چیز صرف نظر کردم که با بیدادگری مبارزه کنم ، حبس و تبعید شده و حتی مواجه با مرگ گردیده ام و تمام مشقات ، به عقاید راسخم نتوانسته است خللی وارد کند ، من ، ایران را دوست دارم ، همانطور که شما کشورتان شوروی را دوست دارید . »

 

 

 

نخستین سخنرانی مصدق در حزب میهن
حزب میهن که از ائتلاف احزاب میهن پرستان ، استقلال و پیکار با ایدئولوژی و خط مشی سیاسی نوین اقدام به عرصه فعالیتهای سیاسی نهاده بود از دکتر مصدق دعوت کرد تا در آن حزب ملی به ایراد سخنرانی بپردازد . دکتر مصدق ، که قول داده بود از انزوا بیرون آمده و برای اعضای حزب ما و مردم نطق نماید به حزب آوردیم .
همین که دکتر مصدق در برابر حزب که در خیابان شاه آباد قرار داشت از ماشین پیاده شد ، ناگهان با احساسات پرشور جوانان حزب و مردمی که در مقابل حزب اجتماع کرده بودند ، مواجه گردید .
دقایقی بعد دکتر مصدق که پس از بیست سال به میان مردم آمده بود ، شروع به ایراد سخنرانی کرد و با خشوع و فروتنی خاصی ، خود را فردی خدمتگزار و خادم ملت ایران دانسته و بر این نکته تاکید کرد که در هر زمان و موقع که ملت ایران وجودش را در راه خدمت به مملکت و فداکاری در راه آرمانهای ملی ضروری تشخیص دهد ، آماده این کار خواهد بود . آنگاه مصدق تمایل و اشتیاق قلبی خود را به جوانانی که در مسیر منافع ملی و مصالح مملکت قدم برمی دارند ، ابراز داشت و از خداوند مسئلت نمود به افرادی که به خدمت ایران کمر بسته اند توفیق عنایت فرماید .

 

دولت حسین علاء ، دولت محلل دولت دکتر محمد مصدق
پس از ترور رزم آرا ، شاه ، حسین علاء را به نخست وزیری برگزید که برخلاف معمول برای انتخاب ایشان رای تمایل مجلسین خواسته نشد ، بلکه در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی رای مخالف یا موافق نسبت به نظر شاه استفسار شد . به همین علت ، مرحوم « محمود نریمان » نماینده مجلس و عضو جبهه ملی در مخالفت با کیفیت روی کار آمدن علاء اظهار داشت : « بزرگترین و مهمترین مخالفت من با دولت جناب آقای علاء با آنکه اشخاص خوشنام در این کابینه زیاد شرکت دارند ، این است که ایشان برخلاف روح و مفاد و اصول قانون اساسی و مشروطیت ، بدون رعایت سابقه دیرینه و سنت تاریخی رای تمایل مجلس شورای ملی ، سرکار آمده اند و من از اینرو ایشان را نخست وزیر مملکت مشروطه نمی توانم بشناسم » علاء از تاریخ 4/10/1330 در خوزستان حکومت نظامی برقرار کرد .
دولت علاء در نخستین روزهای زمامداری خویش با اعتصاب کارگران شرکت نفت جنوب مواجه شد .
دولت انگلیس که در انتظار چنین فرصتی بود ، کشتیهای جنگی خود را به آبهای اروندرود فرستاده و تهدید به مداخله نظامی کرد . اما ، این اعتصاب پس از چند روز با پیروزی کارگران و استادکاران خاتمه یافت .
در روز 26/1/1330 کمیسیون مخصوص نفت به ریاست دکتر مصدق یک کمیسیون هفت نفری انتخاب کرد که طرح اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را تنظیم و به مجلس شورای ملی پیشنهاد کند .
دولتهای انگلیس و آمریکا امیدوار بودند ، پیش از آنکه کار به مرحله اجرای قانون ملی شدن برسد ، راه حل مناسبی برای مساله نفت پیدا کنند و به همین لحاظ روزنامه آمریکایی تایم نوشت : تصمیم مجلس ایران ، یک روزنه امید باقی می گذارد ، ملی شدن به موقع به گذاشته نمی شود ، مگر بعد از دو ماه ( منظور دو ماه مهلتی است که مجلس شورای ملی در 24 اسفند ماه 1329 به کمیسیون نفت داده بود ) .
اما ، برخلاف انتظار ، روز 5 اردیبهشت ماه ، کمیسیون نفت طرح نه ماده ای مربوط به اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت را مبنی بر خلع ید از شرکت نفت جنوب یا اکثریت آرا تصویب کرد . عصر همان روز « شپرد » سفیر انگلیس به ملاقات علاء نخست وزیر شتافت و علاء نیز دست به دامان دکتر مصدق شد . لکن ، دکتر مصدق در تصمیم کمیسیون نفت پافشاری کرد و حاضر به عدول از آن نشد .
علاء جریان را به اطلاع شاه رسانید و این ملاقاتها ، طی 24 ساعت بعد از تصمیم کمیسیون ادامه داشت و چون نتیجه ای حاصل نشد ، دولت علاء بر اثر فشار سیاسی انگلستان روز 6/2/1330 مستعفی گردید . شاه اصرار داشت که علاء از استعفا منصرف شود ، اما علاء به بهانه این که کمیسیون نفت بدون مشورت با دولت تصمیم به خلع ید گرفته است و در حقیقت ، شکست در انجام خدمت به ولینعمت خود در واگذاری مجدد منافع نفتی کشور به انگلستان استعفای خود را پس نگرفت .

 

آغاز مجاهدت برای اجرای قانون ملی شدن نفت
پس از انتخاب دکتر مصدق به مقام نخست وزیری ایران ، مصدق برنامه ی دو ماده ای خود را به مجلس شورای ملی اعلام داشت و در روز 22 اردیبهشت ، مجلس شورای ملی و سنا ، طبق قانون اجرای ملی شدن صنعت نفت ، نمایندگان خود را برای تشکیل ( هیات مختلط ) انتخاب کردند .
در روز 24 اردیبهشت ماه ، نخست وزیر ، طی بخشنامه ای انحلال شرکت نفت انگلیس و ایران را به کلیه ادارات و سازمانهای دولتی اعلام کرد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دکتر مصدق

دانلود پایان نامه رشته تاریخ با موضوع مصدق و ملی شدن صنعت نفت

اختصاصی از حامی فایل دانلود پایان نامه رشته تاریخ با موضوع مصدق و ملی شدن صنعت نفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته تاریخ با موضوع مصدق و ملی شدن صنعت نفت


دانلود پایان نامه رشته تاریخ با موضوع مصدق و ملی شدن صنعت نفت

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

آغاز زندگی وجوانی

محمد مصدق در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در تهران، در یک خانواده اشرافی بدنیا آمد. پدرش میرزا هدایت‌الله معروف به «وزیر دفتر» از بزرگمردان دوره‌ ناصری و مادرش ملک تاج خانم (نجم السلطنه) فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایب‌السلطنه ایران بود. هنگام مرگ میرزا هدایت‌الله در سال ۱۲۷۱ شمسی محمد ده ساله بود، و ناصرالدین شاه علاوه بر اعطای شغل و لقب میرزا هدایت‌الله به پسر ارشد او میرزا حسین خان، محمد را «مصدق‌السلطنه» نامید.

محمد خان مصدق‌السلطنه پس از تحصیلات مقدماتی در تبریز به تهران آمد، به مستوفی‌گری خراسان گمارده شد و با وجود سن کم در کار خود مسلط شد و توجه و علاقه عموم را جلب نمود. مصدق‌السلطنه در اولین انتخابات دوره مجلس مشروطیت به نمایندگی از طبقه اعیان و اشراف اصفهان انتخاب شد ولی اعتبارنامه او به‌دلیل سن او که به سی سال تمام نرسیده بود رد شد. مصدق‌السلطنه در سال ۱۲۸۷ شمسی برای ادامه تحصیلات خود به فرانسه رفت و پس از خاتمه تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پاریس به سویس رفت و به اخذ درجه دکترای حقوق نائل آمد.

والی‌گری و وزارت

مراجعت مصدق به ایران با آغاز جنگ جهانی اول مصادف بود. مصدق‌السلطنه با سوابقی که در امور مالیه و مستوفی‌گری خراسان داشت به خدمت در وزارت مالیه دعوت شد. قریب چهارده ماه در کابینه‌های مختلف این سمت را حفظ کرد. در حکومت صمصام السلطنه به علت اختلاف با وزیر وقت مالیه (مشار الملک) از معاونت وزارت مالیه استعفا داد و هنگام تشکیل کابینه دوم وثوق الدوله عازم اروپا شد. در این دوران قرارداد ۱۹۱۹ به امضای وثوق‌الدوله رسید و مخالفت گسترده آزادی‌خواهان ایرانی با آن شروع شد. دکتر مصدق نیز در اروپا به انتشار نامه‌هاو مقاله‌هائی در مخالفت با این قرارداد اقدام کرد. اندکی بعد مشیرالدوله که به جای وثوق الدوله به نخست وزیری انتخاب شد، او را برای تصدی وزارت عدلیه به ایران دعوت کرد.

در مراجعت به ایران از طریق بندر بوشهر، پس از ورود به شیراز بر حسب تقاضای محترمین فارس به والیگری (استانداری) فارس منصوب شد و تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در این مقام ماند. پس از کودتای سید ضیاء و رضاخان، دکتر مصدق دولت کودتا را به رسمیت نشناخت و از مقام خود مستعفی گشت. پس از استعفا از فارس عازم تهران شد ولی به دعوت سران بختیاری به آن دیار رفت.

با سقوط کابینه سید ضیاء، قوام السلطنه به نخست وزیری رسید و دکتر مصدق را به وزارت مالیه (دارائی) انتخاب کرد. با سقوط دولت قوام السلطنه و روی کار آمدن مجدد مشیرالدوله از مصدق خواسته شد که والی آذربایجان شود. بخاطر سرپیچی فرمانده قشون آذربایجان از اوامرش بدستور رضاخان سردار سپه، وزیر جنگ وقت، از این سمت مستعفی گشت و به تهران مراجعت کرد. در خرداد ماه ۱۳۰۲ دکتر مصدق در کابینه مشیرالدوله به سمت وزیر خارجه انتخاب شد و با خواسته انگلیسیها برای دو ملیون لیره که مدعی بودند برای ایجاد پلیس جنوب خرج کرده‌اند بشدت مخالفت نمود.

پس از استعفای مشیرالدوله، سردار سپه به نخست وزیری رسید و دکتر مصدق از همکاری با او خودداری کرد.

دوره رضاشاه

دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. در همین زمان که با صحنه سازی سلطنت خاندان قاجار منقرض شد و رضا خان سردار سپه نخست وزیر وقت به شاهی رسید، او با این انتخاب به مخالفت برخاست. با پایان مجلس ششم و آغاز دیکتاتوری رضاشاه دکتر مصدق خانه نشین شد و در اواخر سلطنت رضاشاه پهلوی به زندان افتاد ولی پس از چند ماه آزاد شد و تحت نظر در ملک خود در احمد آباد مجبور به سکوت شد. در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران بوسیله نیروهای شوروی و بریتانیا، رضا شاه از سلطنت برکنار و به افریقای جنوبی تبعید شد و دکتر مصدق به تهران برگشت. نهضت ملی‌شدن صنعت نفت ایران دکتر مصدق پس از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد.

در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوام‌السلطنه (نخست وزیر) و شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست قدم بمجلس بگذارد. در این دوره هدف عوامل وابسته به بریتانیا این بود که قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغه‌ای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند. بر اثر فشار افکار عمومی مقصود انگلیسی‌ها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم به‌سر رسید. در ۱۳۲۸ دکتر مصدق و همراهان وی اقدام به پایه گذاری جبهه ملی ایران کردند. گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد.

ملی شدن نفت و نخست وزیری

در انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، صندوقهای ساختگی آراء تهران باطل شد. عبدالحسین هژیر وزیر دربار بقتل رسید و در نوبت دوم انتخابات، دکتر مصدق به مجلس راه یافت. پس از کشته شدن نخست‌وزیر وقت سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست وزیر شده بود، در شور و اشتیاق عمومی دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد. پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بین‌المللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت. در راه بازگشت به ایران به مصر رفت و مورد استقبال پر شکوه ملت مصر قرار گرفت.

کشمکش با دربار و مخالفان

انتخابات دوره هفدهم مجلس بخاطر دخالتهای ارتشیان و دربار به تشنج کشید و کار بجایی رسید که پس از انتخاب ۸۰ نماینده، دکتر مصدق دستور توقف انتخابات حوزه‌های باقی مانده را صادر کرد. دکتر مصدق برا ی جلوگیری از کارشکنیهای ارتش و دربار درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود. این درخواست از طرف شاه رد شد. به همین دلیل دکتر مصدق در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از مقام نخست‌وزیری استعفا کرد. مجلس قوام السلطنه را به نخست‌وزیری انتخاب کرد و او با صدور بیانیه شدید الحنی نخست وزیری خود را اعلام نمود. مردم ایران که از برکناری دکتر مصدق خشمگین بودند، در پی چهار روز تظاهرات در حمایت از دکتر مصدق، که به کشته شدن چندین نفر انجامید، موفق به ساقط کردن دولت قوام گردیدند. در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دکتر مصدق بار دیگر به نخست‌وزیری ایران رسید.
در ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ دربار با کمک عده‌ای از روحانیون، افسران اخراجی و اراذل و اوباش توطئه‌ای علیه مصدق کردند تا او را از بین ببرند. نقشه این بود که شاه در آن روز به عنوان سفر به اروپا از پایتخت خارج شود و اعلام دارد که این خواسته دکتر مصدق است. مصدق از نقشه اطلاع یافت و توانست جان بدر برد و توطئه شکست خورد.چند روز بعد عمال دربار و چند تن از افسران اخراجی سرتیپ افشارطوس رئیس شهربانی دکتر مصدق را ربودند و پس از شکنجه کشتند. بدنبال استعفای بسیاری از نمایندگان طرفدار مصدق، دولت اقدام به همه‌پرسی (رفراندم) در کشور کرد تا مردم به انحلال یا عدم انحلال مجلس رای دهند. در این همه‌پرسی (که به خاطر همزمان نبودن رای‌گیری در تهران و شهرستان‌ها و جدا بودن صندوق‌های مخالفان و موافقان مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت) در حدود دو میلیون ایرانی به انحلال مجلس رای دادند و مجلس در روز ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ منحل شد.

کودتا علیه دولت مصدق

در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ طبق نقشه‌ سازمان‌های جاسوسی امریکا و انگلیس برای براندازی دولت مصدق، شاه فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی، سرهنگ نصیری را موظف نمود تا با محاصره خانه نخست وزیر فرمان را به وی ابلاغ کند. همچنین نیروهایی از گارد سلطنتی مامور بازداشت عده‌ای از وزرای دکتر مصدق گشتند. ولی نیروهای محافظ نخست‌وزیری رئیس گارد سلطنتی و نیروهایش را خلع سلاح وبازداشت نمودند.

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته تاریخ با موضوع مصدق و ملی شدن صنعت نفت

تحقیق در مورد دکتر محمد مصدق

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد دکتر محمد مصدق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دکتر محمد مصدق


تحقیق در مورد دکتر محمد مصدق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:13

فهرست:

دکتر محمد مصدق

دکتر محمد مصدق در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در تهران، در یک خانواده اشرافی بدنیا آمد. پدر او میرزا هدایت الله معروف به " وزیر دفتر " از رجال عصر ناصری و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه  فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوهً عباس میرزا ولیعهد و نایت السلطنه ایران بود. میرزا هدایت الله که مدت مدیدی در سمت " رئیس دفتر استیفاء " امور مربوط به وزارت مالیه را در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به عهده داشت، لقب مستوفی الممالکی را بعد از پسر عمویش میرزا یوسف مستوفی الممالک از آن خود می دانست، ولی میرزا یوسف در زمان حیات خود لقب مستوفی الممالک را برای پسر خردسالش میرزا حسن گرفت و میرزا هدایت الله بعنوان اعتراض از سمت خود استعفا نمود. بعد از مرگ میرزا یوسف، ناصرالدین شاه میرزا هدایت الله را به کفالت امور مالیه و سرپرستی میرزا حسن منصوب کرد.

میرزا هدایت الله سه پسر داشت که محمد کوچکترین آنها بود. هنگام مرگ میرزا هدایت الله در سال ۱۲۷۱ شمسی محمد ده ساله بود، ولی ناصرالدین شاه علاوه بر اعطای شغل و لقب میرزا هدایت الله به پسر ارشد او میرزا حسین خان، به دو پسر دیگر او هم القابی داد، و محمد را " مصدق السلطنه " نامید. دکتر مصدق در خاطرات خود از دوران کودکیش می نویسد: " چون مادرم پس از فوت پدر با برادرم میرزا حسین وزیر دفتر اختلاف پیدا کرد، با میرزا فضل الله خان وکیل الملک منشی باشی ولیعهد  مظفرالدین شاه ازدواج نمود و مرا هم با خود به تبریز برد. در آن موقع من در حدود دوازده سال داشتم.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دکتر محمد مصدق