حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب

اختصاصی از حامی فایل مقاله در مورد نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب

لزوم پوشیدگی زن در برابر نامحرم یکی از مسایل مهم اسلامی است و در قرآن کریم در این خصوص تصریح شده است. به همین دلیل در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی توان تردید کرد. ولی این که بعضی از دختران جوان پوشش خود را به طور کامل رعایت نمی کنند، بیشتر به علت ناآگاهی آنان نسبت به فلسفه حجاب برمی گردد. این گروه غالباً گمان می کنند حجاب موجب سلب آزادی زنان می شود و می پرسند با توجه به اینکه خداوند زن و مرد را آزاد آفریده است، چرا باید فقط زنان حجاب داشته باشند؟ شهید مطهری در پاسخ به این سؤال در کتاب «مسأله حجاب» آورده است: «فرق است بین زندانی کردن زن در خانه و موظف داشتن به این که وقتی می خواهد با مرد نامحرم روبه رو شود پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن وجود ندارد. حجاب در اسلام وظیفه ای است که بر عهده زن نهاده شده تا در معاشرت و برخورد با مرد کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر زن تحمیل شده و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش تعیین فرموده، محسوب شود.همچنین گفته است: «شرافت زن اقتضا می کند هنگامی که از خانه بیرون می رود سنگین، متین و باوقار باشد و در طرز لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد.»

توسعه فرهنگ حجاب در جامعه

زهرا سیدزاده، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، مسأله حجاب را از دیدگاه روان شناختی مورد بررسی قرار داده، در این مورد می گوید: «برای دستیابی به اهداف تربیت دینی، توسعه فرهنگ تعالی بخش حجاب و عفاف اهمیت ویژه ای دارد. در حقیقت پویایی تربیت دینی در شرایط کنونی به پویایی روشها، نگرشها و برنامه هایی وابسته است که در سطح خانواده، نظامهای آموزشی و سیاستهای حاکم بر جامعه مطرح می شود و باید از حالت کلیشه ای و تحمیلی خارج شده و با روشهای علمی و صحیح ارایه شود.»وی با بیان این که یکی از جلوه های رفتاری زن یا مرد مسلمان که نشانه دینداری و عامل صیانت جامعه از فساد و آسیبهای روانی- اجتماعی است، حجاب است، تأکید می کند؛ داشتن پوشش مناسب نه تنها سبب امنیت خود فرد از آسیبهای مختلف است، بلکه سبب تحکیم خانواده، آرامش روانی افراد جامعه و افزایش امنیت در جامعه است.وی می افزاید: «برای توسعه فرهنگ حجاب در جامعه و اثربخشی شیوه های تربیتی مربوط به حجاب در دل و جان افراد، از یک سو باید رغبت و نیاز درونی نسبت به این مسأله در آنان ایجاد شود تا انگیزه کافی برای بروز رفتار سالم را داشته باشند و از سوی دیگر باید روشها و شیوه های تربیتی فعال و مناسب جانشین شیوه های غلط و منفعل تربیتی گردد.» این روان شناس در ادامه می گوید:«در حال حاضر بعضی از خانواده ها از وضع پوشش ظاهری نوجوانان و جوانان خود رضایت ندارند و ظهور پدیده ها و رفتارهای نامناسبی در جامعه مانند بدحجابی و نداشتن پوشش مناسب زنان و مردان و یا رفتارهایی که به دور از حیا و وقار هستند سبب آزردگی خاطر بسیاری از افراد جامعه شده و به ثبات و استحکام خانواده ها لطمه وارد کرده است، بنابراین لازم است برای رفع این معضل تمهیداتی اندیشیده شود و از دیدگاههای گوناگون و توسط نهادهای مختلف جامعه که عهده دار این امر هستند برنامه ها و طرحهای مؤثری اجرا شود.»سیدزاده یادآور می شود: « از دیدگاه روان شناختی شکل گیری هویت جنسی در کودکان از همان سالهای اولیه کودکی آغاز می شود. به همین دلیل کودک حتی از دو سالگی باید لباسهای مناسب جنس خودش را بپوشد. اگر دختر است لباس و ظاهر دخترانه او حفظ شود و اگر پسر است پوشش و ظاهر پسرانه داشته باشد تا دچار اختلال در هویت جنسی نشود. در مورد مسأله حجاب و ایجاد روحیه عفت و حیا نیز از همان سالهای اولیه کودکی باید این رفتارها با شیوه های مناسب آموزش داده شود تا در شخصیت کودک نهادینه شود و عادتهای مناسب نسبت به حجاب بتدریج در شخصیت او شکل گیرد، در این صورت در نوجوانی و جوانی تابع همان ارزشها عمل می کند و از هنجارها و ارزشهای سالم جامعه منحرف نخواهد شد.»

نقش الگوی خانواده

همین مشاور خانواده با اشاره به این که در شکل گیری هر عادت و رفتار مناسب نقش الگوی خانوادگی را نباید از نظر دور داشت، می افزاید: «کودکان آینه وار رفتارهای والدین را تقلید می کنند و الگوی عملی که خانواده ارائه می دهد مانند نحوه پوشش و حجاب مادر یا پدر، تأثیر عمیقی بر رفتار کودک دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شکل غیرکلامی ارزشها و هنجارهای سالم را از همان ابتدا در شخصیت کودک ایجاد می کنند.» به عنوان نمونه فریده مصطفوی فرزند حضرت امام خمینی(ره) در خاطرات خود می گوید: «امام(ره) ما را مقید می کردند معصیت نکنیم و مؤدب به آداب اسلامی باشیم. بخصوص مقید بودند ما حجاب شرعی را حفظ کنیم و در منزل حق هیچ گونه گناهی از جمله غیبت، دروغ، بی احترامی به بزرگترها و توهین به مسلمانان را نداشتیم. ما عملاً این درسها را از امام(ره) آموخته بودیم با این شیوه و روش بود که ما ارزشهای اسلامی را فرا گرفتیم و از نظر تربیتی خود ایشان برای ما الگو بودند، چون وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم که خودشان آن کار را


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب

پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده

اختصاصی از حامی فایل پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده


پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده

دانلود پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده بافرمت ورد وقابل ویرایش در 21صفحه

وسایل ارتباط جمعی ،مهم ترین شاخصه جامعه مدرن به شمار می آیند و این وسایل  می­توانند القا کننده هنجارهای فرهنگی باشند (که البته این هنجارها بسته به نوع برنامه های رادیو و تلویزیون و مجلات و روزنامه ها متفاوت است) که دراین میان نقش رسانه های تصویری،  بالاخص تلویزیون، نسبت به سایر رسانه ها برجسته تر و درمقایسه با سایر رسانه ها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است واین امر به خصوص آنجا تحقق می یابد که کودکان به عنوان متقاضیان جدی برنامه های  تلویزیونی مطرح هستند.

از آنجا که هر عنصر جدید و مجموعه های نو در فرهنگ ظاهر شود، محتوا وساخت آن را تغییر می دهد  و تکنولوژی به هر جا پا می­گذارد، دانش ها و مهارت های ویژه خود را به آن سو روانه می کند وارزش هایی می آفریند که اغلب در تقابل با ارزش ها و آداب و رسوم و شیوه های زندگی است و یکی از  نهادهایی که رسانه، بالاخص تلویزیون، تأثیر بسزایی درآن داشته، خانواده است تا جایی که به عنوان عضواصلی خانواده پذیرفته شده و اگر در گذشته فقط خانواده وجود داشت، امروزه خانواده است به اضافه تلویزیون .از آنجا که هر وسیله کارکردی دارد، رسانه ها ازجمله تلویزیون نیز کارکردهائی دارند که یکی از مهم ترین کارکردهای  تلویزیون کمک به روند فرهنگ پذیری است و فرهنگ پذیری جریان انتقال اندیشه ها و باورها ، هنجارها و معیارها و نمونه های رفتاری موجود در فرهنگ جامعه به افراد آن است و پژوهش ها حاکی از آن است که رسانه در کنار عواملی مانندخانواده و دوستان می تواند نقش مهمی در فرآیند فرهنگ پذیری کودک داشته باشد وامروزه با ظهور وسایل ارتباط جمعی ، فرآیند آموزش از اعضای خانواده و مدرسه وآموزشگاه ها خارج شده وجهان پهناور به عرصة آموزش تبدیل شده است، البته آنچه باید به آن توجه داشت این است که جریان فرهنگ پذیری در کودکان یک سویه است. چرا که کودک در مقابل پذیرا شدن ارزش های جدید منفعل، یعنی آن که جریان تأثیر ارزش ها یک طرفه و تنها از جانب جامعه  به سوی او است و کودک مقاومتی از خود در برابر اتفاقات رسانه ای بروز نمی دهد و نمی تواند تأثیر برجامعه داشته باشد.بنابراین سؤال اساسی در این تحقیق آن است که« رابطه بین تلویزیون و فرهنگ پذیری کودکان 7 و8 ساله چگونه است؟» برای نیل به هدف فوق سعی شده است تا فرآیند کارکردهای تلویزیون در چگونگی فرهنگ پذیری کودکان اول و دوم ابتدائی مدارس دخترانه منطقه 3 تهران مورد بررسی قرارگیرد که به طور اتفاقی مدرسه دخترانه مهدا واقع در خیابان دیباجی جنوبی انتخاب شد و 50 دانش آموز اول و دوم ابتدایی به طور نمونه انتخاب شد که انتخاب نمونه کاملا موردی بود و برای رسیدن به این مهم از دانش آموزان مصاحبه باز به عمل امد و محقق در میدان تحقیق به مشاهده مشارکت آمیز دست زد.

اهمیت و ضرورت تحقیق

 

 امروزه رسانه های گروهی ،در قالب های متنوعی چون رادیو و تلویزیون و نشریات و ... سیطره فراگیری بر زندگی انسان دارند وباعث شده اند که چهره زندگی انسان را دگرگون سازند و از آنجا که تلویزیون به عنوان یک رسانه و تکنولوژی  دارای فرهنگ خاصی است وابزاری است که بر جریان انتقال فرهنگ وارزش های جامعه نقش بسزایی دارد واز قوی ترین وسایلی است که می تواند انسان امروز آن را به عنوان تغییر شکل دادن نه تنها جامعه بلکه در ذرات  و جوهر خود به کار بندد، باورود به خانواده، به عنوان یک نهاد کوچک اما تعیین کننده در ساخت فرهنگ، جائی که بزرگترین تأثیر در پی ریزی فرهنگ وآداب و رسوم، واعتقادات وارزش ها ،هنجارها وناهنجاری های بعدی فرد را بایستی درآنجا جستجو کرد، باعث تغییراتی در نظام باورها وارزشها و اعضای خانواده ، بالاخص کودکان که توانایی درست تشخیص دادن خوب و بد و مرز بین واقعیت و تخیل و هماهنگی خود را با فرهنگ القا شده توسط تلویزیون ندارند، می شود. بنابراین با اهمیت یافتن رسانه های گروهی در زندگی روزمره کودکان که به عنوان مخاطبان جدی و پر و پا قرص تلویزیون هستند و هدف آن ها کسب آگاهی و اطلاعات از برنامه های تلویزیون است، بر اهمیت وضرورت شناخت کارکرد های تلویزیون بر فرهنگ پذیری کودکان می افزاید.


دانلود با لینک مستقیم


پروپوزال رشته جامعه شناسی تحلیل مردم شناختی تلویزیون و فرهنگ پذیری در خانواده

دانلود فایل اقدام پژوهی ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در بین دانش آموزان..

اختصاصی از حامی فایل دانلود فایل اقدام پژوهی ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در بین دانش آموزان.. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل اقدام پژوهی ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در بین دانش آموزان..


دانلود فایل اقدام پژوهی ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در بین دانش آموزان..

اقدام پژوهی ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در بین دانش آموزان در جهت پیشبرد یادگیری هر چه بیشتر آنها

اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد.

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات:38

 

 

 

 

فهــــــرست مطالب

چکیده  ................................................................................................................ 1

مقدمه ............................................................................................................... ...2

بیان مسئله .......................................................................................................... 4

کلید واژه ها........................................................................................................ 6

گردآوری داده ها .............................................................................................. 11

ارائه راه حل های پیشنهادی ........................................................................... 15

انتخاب راه حل های پیشنهادی....................................................................... 17

اقدام راه حل های پیشنهادی........................................................................... 18

ارزیابی و نتیجه گیری..................................................................................... 28

محدودیت ها و موانع...................................................................................... 31

پیشنهادات........................................................................................................ 32

ضمایم ............................................................................................................. 34

منابع.................................................................................................................. 35

 



چکیده

یکی از ضرورت های نظام آموزشی، موفقیت در ادامه و گسترش مهارتهای لازم تحصیلی در دانش آموزان است. یک راه برای دستیابی به عملکرد بهتر در آموزشگاه، استفاده از روشها و فنون مطالعه ویادگیری است. دو عنصر اساسی معلم و دانش آموز در امر آموزشی و یادگیری وجود دارد و یادگیری مستلزم تعامل فعال و موثر بین این دو عنصر می باشد. تاکنون در مورد راهبردهای آموزشی و روشهای تدریس معلم تحقیقات خوبی صورت گرفته است و معلمان در دوره های مختلف با روشها و راهبردهای آموزشی آشنا می شوند ولی به عنصر اساسی دیگر فرایند آموزش ویادگیری یعنی دانش آموز وروشها و راهبردهای یادگیری او توجه چندانی صورت نگرفته است.

امروزه جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموزان و کمک به ارتقای عملکرد تحصیلی آنان به عنوان یک اصل مهم در نظام آموزشی هر جامعه مورد نظر است. استفاده از راهبردهای یادگیری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر می گذارد. یک دانش آموز همانگونه که نیازمند یادگیری خواندن، نوشتن و حساب کردن است، باید نحوه مطالعه و یادگیری را نیز بیاموزد. در واقع اساس منطقی آموزش بر این اصل استوار است که به دانش آموزان یاد بدهیم چگونه یاد بگیرند، چگونه به خاطر بسپارند و چگونه مساله حل کنند. پس بر آن شدن تا راهبردهای یادگیری را به دانش آموزان آموزش داده و به بررسی نتایج آن بر روند تحصیلی آنان بپردازم و به برگزاری جلسات کارگاهی و آموزش این روشها به دانش آموزان پرداخته و شاهد نتایج جالب توجهی شدم.

واژگان کلیدی : مطالعه یادگیری افت تحصیلی دانش آموز


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل اقدام پژوهی ترویج فرهنگ کتابخوانی و مطالعه در بین دانش آموزان..

مقاله در مورد فرهنگ

اختصاصی از حامی فایل مقاله در مورد فرهنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

فرهنگ چیست ؟

نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونیهای بیشمار نشان می دهد . دگرگونیهایی که گاه نابودی و نامرادی ، و زمانی امید و کامروایی به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده اند . بررسی مجموعه فراز و نشیبهای تاریخ ،بشر را بدین حقیقت رهنمون می کند که : پدیده های خوب و بد جوامع انسانی چیزی جز بازتاب روشن فرهنگها نیست به عبارت دیگر فرهنگ ، خاستگاه همه پیشرفتها ،نوآوریها و منشأ همه عقب ماندگی به شمار می آید .

فرهنگ

هر چه وسیع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از دیرباز هر یک از اندیشمندان ،به فراخور آگاهیهای خویش ، در این حقیقت نگریسته و تعاریفی از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر یک از این تعاریف پیرایه هایی از کاستی را نیز به همراه داشته و به تنهایی نمی تواند تعریف کاملی از فرهنگ به شمار آید .

به عنوان مثال ( تایلر ) – دانشور آمریکایی – می گوید :

(( در روزگار ما این کلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست دلالت دارد . و همچنین بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ، نهادها ،و سازمانها ی جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن ،موجود اجتماعی می شود . و با مردم پیرامون خود از صدها جهت ، همرنگی و همنوایی می یابد ، و از مردم جوامع دیگر متمایز می شود . ))

(( نیم کوف )) جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نویسد :

(( فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است . و در تمام افکار ،امیال ،الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما راه دارد .))

بر این اساس ،(( فرهنگ مجموعه پیچیده أی است – متضمن معلومات ،معتقدات ،هنرها ،اخلاق قوانین ،آداب و رسوم و تمامی تمابلات ،قابلیتها و عادات مکتسبه – که آدمی در حالت عضویت در یک جامعه حاصل می نماید . ))

انواع فرهنگ

در یک نگاه کلی می توان همه فرهنگهای موجود را به دو مادی و الهی تقسیم کرد و مورد بازنگری قرار داد :

فرهنگ مادی

این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزشهای الهی و انسانی بنا نهاده شده است . جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و تنها به عنوان ((موجودی مادی )) مورد ارزیابی قرار می گیرد . چنین فرهنگی افراد پیرو خویش را پیرامون رفاه فزونتر ، آزادی و بهره وری بیشتر از غرایز و سودپرستی به جنبش در می آورد .

در فرهنگ مادی ،هدف وسیله را توجیه می کند .بنابراین ، پیروان چنین فرهنگی برای رسیدن به اهداف مادی و بهرمندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی به هر وسیله أی دست میازند و از هر شیوه ممکن سود می جویند . بدین ترتیب در سایه چنین فرهنگی ، بنیادهای اخلاقی جامعه فرو می ریزد ، ارزشهاس انسانی کم رنگ می شود ، آمار بزهکاریها فزونی میابد و بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار آمده اضطراب و تشویش بر سراسر زندگی وی حاکم می شود . در این باره نمونه أی از اظهارات جامعه شناس معروف (( سوروکین )) را به عنوان شاهد می آوریم که چنین گفت :

<< هر یک از جنبه های مهم زندگی ، سازمان و تمدن جامعه غربی دستخوش بحرانی غیر عادی شده است …کالبد و روح این تمدن هر دو به شدت بیمار است به سختی نقطه أی که مجروح نباشد در پیکر تمدن غرب و یا عصبی که به درستی انجام وظیفه کند در سلسله اعصاب آن می توان یافت ما آشکارا در برزخ میان دو عصر بسر می بریم در پایان عصر محتضر فرهنگی مادی دیروز پر شکوه وطلوع تمدن معنوی فردائی زایا ، ما در حال زندگی اندیشه و عمل در واپسین دقائق روز طولانی تمدن مادی بسر می بریم که مدت شش قرن می درخشیده است هنوز پر تو های لرزان و کم فروغ خورشید شامگاهی بر شکوه عصری وداع گر می تابد ، لیکن این روشنایی دیگر درخشانی نیست فروغش امید بخش و تابان نیست در پرتو غروب در سایه های مه پیوسته ژرفی تیرگی شان فزونی می یابد، در جهت یابلی و تشخیص سالکان راه بمراتب دشوار می گردد، شب یلدای برزخ مدنی با همه کابوسها با همه اشباح و سایه های دلهره انگیزش با همه هراسها و دهشت های دل آزار و جان کاهش در برابر ماه چهره می نماید .>>

فرهنگ الهی

فرهنگ الهی ، انسان را آمیزه أی از پیکر خاکی و روان آسمانی می داند که فرهنگ اسلامی تبلور تمام و کمال آن است ، هدفش دستیابی به کمالی است که در تابش آفتاب (( وحی )) حاصل می شود و معیارهای برتری افراد را نیز پرهیزکاری و پایبندی به اصول ثابت اخلاقی می داند .

قرآن در این رابطه می فرماید : هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا ، پرهیزکار ترین شماست .

اصولاً برای شناخت اصالت و میزان برخورداری یک فرهنگ از روح و حیات نیاز به مطالعه و شناخت ، عناصر برجسته ، جهت و حرکت ، آهنگ رشد و انگیزه های حاکم بر آن فرهنگ می باشد . تا مشخص شود که آیا دارای شخصیت مستقلی می باشد ؟ و یا اینکه التفاطی بوده و دنباله رو فرهنگهای دیگر است .

فرهنگ اسلامی بر خلاف فرهنگ مادی که ساخته و پرداخته دست بشر است ، به این ویژگی منحصر به فرد ،آراسته گشته و به حیات خود ادامه می دهد .

متفکر بزرگ اسلامی ، استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می فرماید :

<< فرهنگ اسلامی مانند یک سلول زنده رشد کرد و فرهنگهایی را از یونان و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب کرد و به صورت موجود جدید با چهره و سیمای مخصوص به خود ظهور کرد و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن ، تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین فرهنگها و تمدنهای بشری است . >>


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد فرهنگ

مقاله در مورد آداب و فرهنگ ایرانیان

اختصاصی از حامی فایل مقاله در مورد آداب و فرهنگ ایرانیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

آداب و فرهنگ ایرانیان

گزینوفون می‌نویسد: کودکان ایرانی در مدارسشان فنون قضاوت و عدالت و اداره می‌آموزند. معلمان در این مدارس قضایای مختلف را برای شاگردان به‌تمرین می‌گذارند، اتهامات فرضی ازقبیل دزدی و راهزنی و رشوه‌خواری و تقلب‌کاری و تعدی و اموری که معمولاً اتفاق می‌افتد را برضد برخی از دانش‌آموزان مطرح می‌کنند و از دانش‌آموزانِ دیگر می‌خواهند تا دربار? آنها حکم داده مرتکب چنین بزههائی را کیفر دهند. آنها همچنین یاد می‌گیرند که به‌کسانی که اتهام ناروا به‌دیگران می‌زنند نیز کیفر دهند. درنتیج? چنین آموزشهائی کودکانِ ایرانی از سنینِ اولی? عمرشان با بدیها و نیکیها آشنا می‌شوند و می‌کوشند که خودشان را به‌بهترین خصلتها بیارایند و در آینده مرتکب اعمال خلاف نشوند. آنها حتی می‌آموزند که کسی‌که توانِ انجام کار سودمندی برای دیگران دارد ولی از انجامش خودداری می‌ورزد را نیز مجازات کنند؛ زیرا خودداری از انجام کار نیک در عین توانِ انجام آن را ناشکری دربرابر نعمتهای خدا می‌شمارند، و ناشکری را درخور کیفر می‌دانند. این از آن‌رو است که آنها عقیده دارند که انسان ناشکر نسبت به ادای وظیفه‌اش در قبال پدر و مادر و اطرافیان و جامعه و کشورش سستی و اهمال می‌کند؛ و کسی‌که در انجام وظیفه‌اش اهمال کند انسان بی‌شرمی است که ممکن است مرتکب هر کار خلاف اخلاقی بشود. از دیگر آموزشهائی که در این مدارس به‌کودکان داده می‌شود تسلط بر نفس و نظارت بر خویش و نظارت بر کردارهای دیگران، و اطاعت کهتران از مهتران و کاردیدگان است. ایرانیان همچنین به‌کودکان می‌آموزند که چه‌گونه در خورد و نوشْ جانب اعتدال را مراعات کنند؛ به‌همین جهت، دانش‌آموزان نه با مادرانشان که با آموزگارانشان غذا می‌خورند، و این غذا را نیز آنها از خانه‌هایشان با خودشان می‌آورند. کودکان درکنار این آموزشها، تیراندازی و زوبین‌افکنی می‌آموزند. اینها آموزشهائی است که تا سنین 15 و 16 سالگی به‌کودکان و نوجوانان داده می‌شود، و پس از آن آنها وارد دوران جوانی می‌شوند و چیزهائی به‌آنها آموخته می‌شود که مخصوص بزرگسالان است

افلاطون می‌نویسد: بزرگ‌زادگان ایرانی در هفت‌سالگی اسب‌سواری می‌آموزند؛ چهار آموزگارِ فرزانه برای آموزشِ آنها گماشته می‌شوند. خردمندترینِ آموزگار شیوه‌های خداپرستی و امور حکومتگری را از روی اوستا (به‌تعبیر افلاطون: ماگیای زرتشت) به‌آنها آموزش می‌دهد؛ درستکارترین آموزگار به‌آنها می‌آموزد که در هم? زندگی راست‌گو و راست‌کردار باشند؛ خوددارترین آموزگار شیوه‌های حکومت بر خویشتن را به‌آنها می‌آموزد؛ و دلیترین آموزگار به‌آنها می‌آموزد که دلیر و بی‌باک باشندهرودوت در سخن ازخصلتهای ایرانیان می‌نویسد که ایرانیان دروغ را بزرگ‌ترین گناه می‌دانند، و وامداری را ننگ می‌شمارند، و می‌گویند وامداری از این‌رو بد و ناپسند است که کسی‌که بدهکار باشد مجبور می‌شود که دروغ بگوید؛ از این‌رو همواره از ننگِ بدهکار شدن می‌پرهیزند. ایرانیان به‌همسایگان احترام بسیار می‌گزارند، هرچه همسایه نزدیک‌تر باشد بیشتر مورد توجه است و همسایگان دور و دورتر در مراتب پائین‌تری از احترام متقابل قرار دارند. ایرانیان هیچ‌گاه در حضور دیگران آب دهان نمی‌اندارند و این کار را بی‌ادبی به‌دیگران تلقی می‌کنند؛ آنها هیچ‌گاه در حضور دیگران پیشاب نمی‌کنند و این عمل نزد آنها از منهیات مؤکد است. در میگساری تعادل را مراعات می‌کنند و هیچ‌گاه چنان زیاده‌روی نمی‌کنند که مجبور شوند استفراغ کنند یا عقلشان را از دست بدهند. ایرانیان روز تولدشان را بسیار بزرگ می‌شمارند و در آن روز مهمانی و جشن برپا می‌کنند و سفره‌های گوناگون می‌کشند، گاو و گوسفند سرمی‌برند و گوشت آنها را در میان دیگران بخش می‌کنند (خیرات و صدقه می‌دهند). آنها هیچ‌گاه در آبِ رودخانه پیشاب نمی‌کنند و جسم ناپاک در آب جاری نمی‌اندازند؛ و اینها را از آن‌رو که سبب آلوده شدن آب جاری می‌شود گناه می‌شمارند

هرودوت می‌نویسد که ایرانیان معبد نمی‌سازند، برای خدا پیکره و مجسمه نمی‌سازند. آنها خدای آسمان را عبادت می‌کنند و میترا و اَناهیتا‌ و همچنین زمین و آب و آتش را می‌ستایند. آنها حیوانات را در جاهای پاک قربانی می‌کنند و گوشت قربانی را در میان مردم تقسیم می‌کنند و عقیده ندارند که باید چیزی از آن را به‌خدا داد، زیرا می‌گویند که آنچه به‌خدا می‌رسد و خشنودش می‌سازد روح قربانی است نه گوشت او. وقتی می‌خواهند قربانی بدهند حیوان را به‌جائی که فضای باز است می‌برند، آنگا به‌درگاه خدا دعا می‌کنند. در دعاکردن نیز رسم نیست که حسنات را برای شخصِ خود بطلبند، بلکه برای پادشاه و هم? مردم کشور دعا می‌کنند و خودشان را نیز یکی از اینها می‌شمارند

زرتشت می‌گوید: پروردگارا! آنگاه که تو مردم را به‌نیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور به‌آنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی، چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق اراد? آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغ‌آموز و راست‌آموز، یعنی هم آنکه نمی‌داند و هم آنکه می‌داند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش به‌بانگ بلند تعلیم می‌دهد و مردم را به‌سوی خویش فرامی‌خوانَد. انسان نیک‌اندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را به‌او می‌بخشد تا راه درست را برگزیندانسانِ‌ باخردی که خردِ اندیشه‌ورِ خویش را به‌کار می‌گیرد با گفتار و کردارش عدالت‌خواهی و راست‌کرداری و نیک‌اندیشی را گسترش می‌دهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است.

کسی‌که با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزند? اندیش? نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است به‌بهترین وجهی شناخته است.هرکه به‌وسیل? اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و به‌نیکی بگرایند اراد? اهورَمَزدا را به‌نحو خوشنودگرانه‌ئی تحقق بخشیده است.

کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی به‌ما نشان دهد به‌بهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا استیک کاهن بزرگ بابلی دربار? کوروش بزرگ چنین نوشته است:

در ماه نیسان در یازدهمین روز (روز 12 فروردین) که خدای بزرگ بر تختش جلوس داشت... کوروش به‌خاطر باشندگانِ بابل امانِ همگانی اعلان کرد.... او دستور داد دیوارِ شهر ساخته شود. خودش برای این‌کار پیش‌قدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به ساختنِ دیوار شهر کرد.... پیکره‌های خدایانِ بابل، هم زن‌خدا هم مردخدا، همه را به‌جاهای خودشان برگرداند. اینها خدایانی بودند که سالها بود از نشیمن‌گاهشان دور کرده شده بودند. او با این کارش آرامش و سکون را به‌خدایان برگرداند. مردمی که ضعیف شده بودند به‌دستور او دوباره جان گرفتند، زیرا پیشترها نانشان را از آنها گرفته بودند و او نانهایشان را به‌ایشان بازگرداند.... اکنون به‌هم? مردم بابل روحی? نشاط و شادی داده شده است. آنها مثل زندانیانی‌اند که درهای زندانشان گشوده شده باشد. به‌کسانی‌که در اثر فشارها در محاصره بودند آزادی برگشته است. هم? مردم از اینکه او (یعنی کوروش) شاه است خشنودند.

کاهن بزرگ مصر دربار? داریوش بزرگ چنین نوشته است:

شاهنشاه داریوش، شاهِ هم? کشورهای بیگانه، شاه مصر عُلیا و سُفلی وقتی در شوش بود به‌من فرمان داد که به‌مصر برگردم و تأسیسات حیات‌بخش پزشکی مصر را نوسازی کنم. ... آن‌گونه که شاهنشاه فرمان داده بود مأموران شاهنشاه مرا از این‌زمین به‌آن زمین بردند تا به مصر رساندند. هرچه شاهنشاه دستور داده بود را انجام دادم. کارمندان را به‌خدمت گرفتم همه از خاندانهای سرشناس نه از مردم عادی. آنها را زیر دستِ کاردانان و استادان گماشتم تا پیش? پزشکی فراگیرند. فرمان شاهنشاه چنین بود که باید همه چیزهای شایسته و بایسته به‌آنها تحویل داده شود تا پیش? خود را به‌خوبی انجام دهند. من هرچه لازم بود و هر ابزاری که پیشترها در کتابها مقرر شده بود را در اختیار آنها گذاشتم. شاهنشاه چنین دستور داده بود، زیرا به‌فضیلت این علم واقف بود. او می‌خواست که بیماران شفا یابند. او اراده کرده بود که ذکر خدایان را جاوید سازد، معابد را آباد بدارد، جشنها و اعیاد دینی با شکوه بسیار برگزار شود

از ویژگیهای فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ انسانی دارای تقدس شمرده نمی‌شد، بلکه تقدس خاص خدا و ایَزدان و فضایل ملکوتیِ هفتگانه بود که ضمن سخن از زرتشت شاختیم. به همین سبب بوده که در تمام دوران هخامنشی و پارتی و ساسانی هیچ زیارتگاهی برای هیچ انسانی، نه برای مغان و نه آتَروَنان و نه هیربدان، ساخته نشد. و از همین‌رو است که واژه‌هائی معادل «عصمت» و همچنین «زیارت» به مفهوم مذهبیش (زیارت به‌مفهومی که ما پس از مسلمانی‌مان شناخته‌ایم) در زبان ایرانی ساخته نشده است. و از آنجائی که در فرهنگ ایرانی هیچ انسانی در هر مقامی که باشد دارای تقدس و عصمت نیست، عقیده به اینکه انسان بتواند واسطه و شفیع میان انسان و خدا شود نیز در فرهنگ ایرانی وجود نداشت. زرتشت نیز واسط? میان انسانها و خدا شمرده نمی‌شد بلکه آموزگاری بود که نیک‌بودن و نیک‌زیستن را به انسانها آموخته بود. انبیای قوم سامی هم در حیاتشان و هم همیشه پس از مرگشان واسطه‌های میان خدا و مریدان خویش شمرده می‌شدند، و مریدانشان به‌انداز? فرمانهائی که برای انبیاء و جانشینانِ انبیاء می‌بردند و به‌اندازه‌ئی که به معبد خدمت می‌کردند و ثمر? تلاش و کارشان را به عنوان زکات و صدقات به متولیان معبد می‌دادند انتظار داشتند که انبیاء و رهبران دینشان در زندگی‌شان و حتی پس از مرگشان برایشان نزد خدایشان وساطت کنند (شفیع بشوند) تا خدا از خطاهایشان درگذرد؛ یعنی مردگان نیز واسطه میان انسان و خدا بودند. اما در دین ایرانی هیچ‌گاه چنین باوری دربار? انسانهای زنده و مرده شکل نگرفت.

از دیگر ویژگی فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ‌کدام از عیدهای ایرانی با برگزاری مراسم برای هیچ انسانی در ارتباط نبود بلکه هرکدام از عیدها (نوروزِ کوچک که اکنون نوروز گوئیم، نوروز بزرگ که اکنون سیزده‌ به‌در گوئیم، مهرگان، سده، و جشنی که اکنون چارشنبه سوران گوئیم) مراسمی بود که برای پیوند با طبیعت برگزار می‌شد و مستقیماً با تحولات طبیعی در ارتباط بود. دین ایرانی به‌ شادزیستی بهای بسیار داده بود، و از این‌رو عید ایرانی نه مراسم عبادی بلکه سور و سرود و رقص دسته‌جمعی بود و جشنهایش مراسم شادی و سور و ستایش زیبایی‌ها بود. در فرهنگ ایرانی نه برای بزرگداشت انسانها حتی زرتشت مراسم دینی برگزار می‌شد و نه برای هیچ‌کدام از شخصیتهای دیگر. این از آن‌رو بود که ایرانی برای هیچ انسانی تقدس و عصمت قائل نبود تا به‌خاطرش مراسم دینی برپا کند. ایرانی برای طبیعت جشن برپا می‌کرد و همراه با طبیعت ابراز شادی و سرور می‌نمود.

نماز نیز در دین ایرانی نه همچون نمازِ ادیان سامی ستایش پیامبرشاه و انسانهای مدعیِ‌ نمایندگیِ خدا و ستایش اعضای خانواد? پیامبرشاه، و نه دعا و تضرع و ابراز خواری و ذلت در حضور خدا به‌خاطر جلب ترحم خدای جبّار، بلکه ستایش ارزشها و پدیده‌های سومند بود که جلوه‌های عینیِ رحمت آفریدگار شمرده می‌شدند. به‌عبارتِ دیگر، نماز در دین ایرانی مجموعه‌ئی از سرودهای ستایشِ ارزشها و


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد آداب و فرهنگ ایرانیان