
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:182
7 - قضا و قدر
-
انشعابات شیعه
شیعه دوازده امامى و فرق ایشان با زیدیه و اسماعیلیه
خاتمه فصل
خلاصه تاریخچه شیعه دوازده امامى
معنى تفکر مذهبى
مأ خذ اساسى تفکر مذهبى در اسلام
راه و روشهائى که اسلام براى تفکر مذهبى نشان میدهد
1 - انسان و درک عرفانى
ظهور عرفان در اسلام
راهنمائى کتاب و سنت بعرفان نفس و برنامه آن
1 - نظرى بجهان از راه هستى و واقعیت - ضرورت وجود خدا
2 - نظرى دیگر از راه ارتباط انسان و جهان - خاتمه فصل وحدانیت
3 - ذات و صفت
صفات خداوندى
توضیح بیشترى در معنى صفات
6 - صفات فعل
الف - کیفیت پیدایش:
مقدمه :
دراین تردید نیست در اینکه هر یک از افراد انسان در زندگى طبعا بهمنوعان خود گرائیده درمحیط اجتماع و زندگى دسته جمعى اعمالى انجام میدهد و کارهائیکه انجام میدهد از همدیگربیگانه و بیرابطه نیستند و اعمال گوناگون وى مانند خوردن و نوشیدن و خواب و بیدارى و گفتن و شنیدن و نشستن و راه رفتن و اختلاطها و معاشرتها در عین حال که صورتا از همدیگر جدا و متمیز میباشند با همدیگر ارتباط کامل دارند , هر کارى را در هر جا و بدنبال هر کار دیگر نمیشود کرد بلکه حسابى در کار است .
پس اعمالى که انسان در مسیر زندگى انجام میدهد تحت نظامى است که از آن تخطى نمیکند و در حقیقت از یک نقطه مشخصى سرچشمه میگیرد و آن اینست که انسان میخواهد یک زندگى سعادتمندانه داشته باشد که در آن تا میتواند کامروا بوده به خواسته و آرزوهاى خود برسد . و به عبارتى دیگر تا میتواند نیازمندیهاى خود را از جهت بقاء وجود به طور کاملترى رفع نماید . و از اینجاست که انسان پیوسته اعمال خود را به مقررات و قوانینى که بدلخواه خود وضع کرده یا از دیگران پذیرفته تطبیق میکند و روش معینى در زندگى خود اتخاذ مینماید , براى تهیه وسایل زندگى کار میکند زیرا تهیه وسایل زندگى را یکى از مقررات میداند , براى التذاذ ذائقه و رفع گرسنگى و تشنگى غذا میخورد و آب میآشامد زیرا که خوردن و آشامیدن را براى بقا سعادتمندانه خود ضرورى میشمارد و به همین قرار . قوانین و مقررات نامبرده که در زندگى انسان حکومت میکند بیک اعتقاد اساسى استوارند و انسان در زندگى خود بآن نکته تکیه داده است و آن تصورى است که انسان از جهان هستى که خود نیز جزئى از آن است دارد و قضاوتى است که در حقیقت آن میکند و این مسئله با تأ مل در افکار مختلفى که مردم در حقیقت جهان دارند بسیار روشن است , کسانى که جهان هستى را همین جهان مادى محسوس و انسان را نیز پدیده اى صد در صد مادى ( که با دمیده شدن حیات پیدا و با مرگ نابود میشود ) میدانند روش شان در زندگى اینست که خواسته هاى مادى و لذائذ چند روزه دنیوى خود را تامین کنندو همه مساعى شان در این راه مبذول است که شرائط و عوامل طبیعت را براى خودرام سازند . و کسانیکه مانند عامه بت پرستان جهان طبیعت را آفریده خدائى بالاتر از طبیعت میدانند که جهان بویژه انسان را آفریده و غرق نعمتهاى گوناگون خود ساخت تا ازنیکیهاى وى برخودار شوند اینان برنامه زندگى را طورى تنظیم میکنند که خوشنودى خدا را جلب کنند و موجبات خشم او را فراهم نیاورند چه اگر خدا را خوشنود کنندنعمت خود را برایشان فراوان و پاینده و اگر خشمگین سازند نعمت خود را از دستشان خواهد گرفت .
و کسانیکه علاوه بر ایمان تنها بخدا براى انسان زندگانى جاودانى قائل بوده او را مسئول خوب و بد اعمالش میدانند و در نتیجه روز باز خواست و پاداش (روز قیامت ) اثبات میکنند مانند مجوس و یهود و نصارى و مسلمین , در زندگى خود راهى را میخواهند بپیمایند که این اصل اعتقادى در آن مراعات شود و سعادت این سرا و آن سرا را تامین نماید .
مجموع این اعتقاد و اساس ( اعتقاد در حقیقت انسان جهان ) و مقررات متناسب با آن در مسیر زندگى مورد عمل قرار میگیرد دین نامیده میشود و اگر انشعاباتى دردین پیدا آید هر شعبه را مذهب مینامند مانند مذهب تسنن ومذهب تشیع در اسلام و مذهب ملکانى و مذهب نسطورى در مسیحیت . بنابر آنچه گذشت هرگز انسان ( اگر چه بخدا نیز معتقد نباشد ) از دین ( برنامه زندگى که بر اصل اعتقادى استوار است ) مستغنى
شیعه در اسلام