محصول دانلودی: پاورپوینت معرفی و تحلیل عناصر معماری به عنوان دانه های سازنده فضاهای شهری
تعداد اسلاید: 43
قابل ویرایش: می باشد
کیفیت محصول: ********
دانلود پاورپوینت معرفی و تحلیل عناصر معماری به عنوان دانه های سازنده فضاهای شهری
محصول دانلودی: پاورپوینت معرفی و تحلیل عناصر معماری به عنوان دانه های سازنده فضاهای شهری
تعداد اسلاید: 43
قابل ویرایش: می باشد
کیفیت محصول: ********
دانلود طرح توجیهی و مطالعات امکان سنجی طرح
بررسی ابعاد مختلف طرح (معرفی محصول - مالی – منابع انسانی – فضا و ...)
دارای فرمت PDF می باشد.
مفصل و با تمام جزئیات – بسیار کامل و مرتب
مناسب برای شروع یک کسب و کار
مناسب جهت ارائه به دانشگاه به عنوان پروژه درسی
نگارش طرح توجیهی یک طرح کسب و کار خوب باید مانند یک داستان، گویا و واضح باشد و باید اهداف کسب و کار را به صورت موجز و کامل بیان کرده و راه رسیدن به آنها را نیز مشخص نماید. بهگونهای که سرمایهگذاران (دستاندرکاران کسب و کار) دقیقاً مفهوم را متوجه شده و خودشان نیز راغب به خواندن و درک دیگر بخشها گردند.
طرح توجیهی در واقع سندی آماده ارائه می باشد که در آن نحوه برآورد سود و زیان و سرمایه ثابت، سرمایه در گردش و نقطه سر به سر، بازدهی سرمایه، دوره برگشت سرمایه و ... بیان خواهد شد.
در صورتی که نیاز به جزئیات بیشتر و یا دریافت فهرست مطالب دارید از طریق بخش پشتیبانی و یا ایمیل فروشگاه با ما در ارتباط باشید.
این مقاله یک برنامه کاربردی مشهور را برای حل مشکل شرکتهای تولیدکننده ارائه میکند. هدف از برش یک بعدی، بریدن موادخام با طول طراحی شده به تعداد زیاد از الوارهای طویل میباشد. شرکتی که ما این تحقیقات را برای آنها انجام دادیم با مشکلات برش الوارهای فلزی جهت پروژههای خود مواجه شده بود. ما چندین راه حل مختلف را به حل مشکل شرکت مذکور نزدیک دیدیم. ۱. طراحی و ساخت یک نرمافزار. ۲. گسترش نرمافزار شخصی خودمان و ۳. مقایسه این نرمافزار با نرمافزارهای تجاری موجود در اینترنت. در این مقاله ما تمام آزمایشات خویش را به وسیله این سه روش خلاصه نمودهایم. در این مقاله ما همچنین یک benchmark از بستههای نرمافزاری تجاری موجود در بازار که قابل دسترس هستند ارائه مینماییم. سرانجام ما یک محیط visual را جهت افزایش کارایی در حل مشکلات برش و نشان دادن قابلیت اجرایی این مقاله با استفاده از دیتاهای شرکت روی دو پروژه در دست ساخت ارائه خواهیم نمود.
محیطهای انقیاد: سیستمهای طراحی پشتیبانی، سیمهای مدیریت اطلاعات.
معرفی: مواجه شدن شرکتها با برش موادخام بسیار مرسوم است که این مشکل مشمول شرکتهای ساخت و ساز نیز میشود. طبق دستورالعمل الوارهای آهنی با طول مطمئن و به تعداد مشخص مورد نیاز واقع میشود. این الوارها از الوارهای بلندتری بریده میشود که طول آنها بلندتر از 200cm است. مشکل پیدا کردن بهترین و بهینهترین الگوی برش به گونهای است که کل تعداد الوارهای بلند به طور قابل توجهی مینیمم شود. موضوعی که به محدودیت الوارهای فلزی کوتاهتر به تعداد مورد نیاز منجر میشود.
ظهور مشکل: شرکت Mimga Makina که در سال ۱۹۸۳ تأسیس شده یک شرکت تاسیس شده تحت سرپرستی گروه MIMAGO است. هدف اولیه در تأسیس شرکت تولید نیازهای فلزی شرکت سرپرستی کننده بود. محصولات بعدی شرکت بسیار متنوع بودند و بازار بزرگی در بین پیمانکاران پیدا کرده بودند. در حال حاضر شرکت طراحی، تولید و مدیریت اسکلت و داربستهای متناسب برای سیستمها در تمامی انواع ساخت و سازها مانند سدها، پلها، مراکز تجاری و مراکز صنعتی را انجام میدهد و مدیریت مینماید. تا به این تاریخ پروژههای متعددی که به وسیله Mimag تکمیل شده است که عبارتند از: ۱. ساختساز خانه (۲۰۰ سایت) ۲. نصب صنعتی، راهآهن برقی، سیلوها و صنایع مختلف و کارهای متعددی دیگر که اجرا میشوند.
بتونهای تقویت شده که در اثر ترکیب فلز و استیل به وجود میآید در پروژههای متعددی توسط Mimag مورد استفاده قرار گرفت که این امر به دلیل مسائل اقتصادی و پایداری آنها بوده است.
یکی از پروژههایی که شرکت Mimag آن را هدایت کرده است «هیدروپروسس pisel/Kerosen و دوباره ساخت CCR» بوده است که در پالایشگاه Zmit از ناحیه Tupras اجرا شده است.
(Turkey Turpas یکی از بهترین شرکتها است که عایدات بسیار زیادی از طریق فروش به دست آورده است. مقاومسازی عمودی و افقی بعضی از سیلوها در پروژه ذکر شده بود. اطلاعات واقعی که ما استفاده کردهایم، از پروژه «سیستم رفتاری مصرف آب» که در Adana هدایت شده است میباشد. این پروژه جهت مقاومسازی تخته سنگها بود. جهت مشخص کردن مقدار الوار فلزی استفاده شده در بتون مقاومسازی شده، روشهای مختلفی جهت مینیمم کردن مقدار براده آهن استفاده شده به کار برده شده الوارهای فلزی استاندارد استفاده در بتونهای فلزی مقاوم شده 1200cm هستند و قطرهای مختلفی از 6mm تا 50mm دارند (شکل b1) این فلزات مختلف با طولها و قطرهای مختلف میبایستی با روشی کارا جهت مینیمم کردن براده آهن استفاده شود. مدل ریاضی برای برش یک بعدی در زیر آمده است:
مجموعة الگوها I: مجموعهها
مجموعة طولها J:
تعداد الوارهای بریده شده مطالق الگوی i Xi: متغیرهای طرح
تعداد تکهها با طول j داخل ی الوار با الگوی I aij=: پارامترها
تعداد تکههای مورد نیاز از طول j bj:
{
هدف طرح مینیمم کردن اعمال قابل مشاهده (۱) است که شامل تعداد کل الوارهای فلزی مورد استفاده میباشد. مجموعه محدودیتهای (z) از بریدن شدن تعداد کافی از الوارهای کوتاهتر از الوار بلند اطمینان میدهد. متغیرهای طرح همگی به مقادیر غیر منفی محدود میشوند.
یکی که میتوانست مشکل را به صورت بهینه حل کند به وسیله استفاده از حل کننده p/mp ارائه شد برای حل مقادیر بزرگی از موجودیتها خوانندگان میتوانند به مقاله Gomory , Gilmore در سال ۱۹۶۱ رجوع کنند.
حل کردن از طریق مدلسازی به صورت GAMS: اولین راه حلی که ما برای حل مشکل شرکت Migma دنبال نمودیم استفاده از مدل GAMS جهت ساختن و حل کردن یک فرمولاسیون lp بود.
ما مدل GMS خودمان را بر پایه اطلاعات به دست آمده در Kalvelgen در سال ۲۰۰۳ نهادهایم.
ما در ابتدا یک مدل lp برای یکی از پروژههای پروژه Tupras ساختیم که این مدل شامل ۸ طول مختلف بر طبق ضمیمه A بود. یک فایده استفاده از GAMS این است که میتوانید اطلاعات را به صورت ماتریس و بردار بنویسند. فایده دیگر این است که میتوانید مطمئن باشید راهحل بهینه پیدا میشود. به هر حال اشکالات بزرگی هم این نظریه دارد که عبارتند از:
۱. الگو نمیتواند توسط زبان مدلسازی GAMS پیاده شود. آن الگوها باید توسط یک برنامه مجزا که برای اهداف کلیتری نوشته شده است مثل C++ پیاده سازی شود.
۲. اضافه کردن الگوی جدید نیازمند شکافتن مدل GAMS و اضافه کردن یک سطر جدید به مکان مربوطه است. مدلسازی GAMS بسیار به نشانههای غیرصحیح حساس است و میدهد پیغام خطای «تفسیر سخت» را هنگامی که نشانههای استفاده شده غلط باشند بدهد.
گسترش برنامه بهینهسازی lp
کمبودهای استفاده از یک سیستم مثل سیستم GAMS ما را به سوی گسترش یک برنامه بهینه برای حل مسائل هدایت نمود. ما یک برنامه C++ نوشته بودیم که فراهم کننده الگوی اطلاعات ورودی به مدل GAMS بود. به هر حال این اجرای اولیه یکسری از حلقههای مجاور را نیز اجرا میکرد (یک لوپ برای هر طول جدید) که این امر جهت به وجود آمدن یک الگوی ساده صورت میگرفت. همانطور که اجرا نیاز به اعمال تغییرات source codes جهت اطلاعات زیر پروژهای جدید دارد بنابراین هر زیر پروژه نیز تعداد مختلفی از طورها مورد نیازش واقع میشود. در ضمن هر تغییر کد در GAMS سبب میشد که چون این نرمافزار یک نرمافزار تجاری بود با هر بار تغییر، مصرف کننده نیاز به یک خرید جدید داشته باشد. بنابراین نیاز به داشتن یک سیستم مدلسازی open-source و شارژ مجانی ضروری به نظر میرسید.
p-solve یک حلال مجانی مبتنی بر الگوریتم معکوس برای حل مشکلات برنامهنویسی خطی (lp) و کلیکی جهت حل مشکلات lp و Mlp میباشد. همانگونه که فکر میشد این نرمافزار توسط ANSIC گسترش داده شد که میتواند توسط سایر زبانها برنامهنویسی مثل C++ و java و C# و ویژوال بیسیک به خوبی فراخوانی شود. ما همچنین کد را به برنامه java تغییر دادیم تا استفاده کنندگان بتوانند از قابلیتهای فراوان این برنامه استفاده کنند. ما از "java wrapper" که جهت فعال کردن ارتباط بین موتور اصلی lp-solver با java استفاده میشود، استفاده نمودیم. و کد خود را به صورت Eclipse IDE در آوردیم.
برنامه جاوای ما اطلاعات را از یک فایل متنی میخواند و سپس به طور مؤثری یک آرایه که جایگزین الگو (مدل) ما بود را به وجود میآورد سپس LP-solve را جهت ساختن و حل کردن یک مدل LP فراخوانی مینمود.
در حال حاضر برنامه ما یک اینترفیس مینیمم شده دارد (مینیمم شده به دلیل اینکه GUL وقت cpu را میگیرد و حل مسئله برش به کندی انجام میشود). برنامه مسئله برش را برای مدلهای کوچک تا ۱۷ نوع طول ظرف مدت ۱ دقیقه حل مینماید. اگر طولهای مختلف بیشتر شده و به ۲۵ طول مختلف افزایش یابد بیشتر از ۱۰ دقیقه برای حل آن وقت لازم است. راه حل ممکن برای حل این مشکل برش یعنی از طولها از طولهای بلندتر است.
استفاده از نرمافزارهای تجاری
یک راهحل دیگر برای حل مسئله Mimag احتمال کردن نرمافزارهای برش تجاری موجود در روی اینترنت بود. این بستههای نرمافزاری از طریق جست و جو در موتور گوگل با نوشتن کلمات " 1 dimensional cutting stock prog" در دسترس قرار میگیرند. ۳۰ صفحه اول صفحات لیست تمام نرمافزارهای اجرایی این موضوع میباشند فقط ۷ بسته نرمافزاری به صورت نسخه نمایشی بر روی اینترنت بود که میتوانست موجودیتهای بیشتر از ۲۵ طول مختلف را برای ما انجام دهد. این نرمافزارها و وب سایت آنها در ضمیمه B لیست شدهاند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:22
فهرست: آثار سازنده عقیده به معاد
آثار سازنده عقیده به معاد
کتاب: الهیات و معارف اسلامى، ص 437
نویسنده: آیت الله جعفر سبحانى
عقیده به زندگى پس از مرگ و اعتقاد به کیفر و پاداش اعمال، نقش بزرگى در آرامش روانى و امنیت اجتماعى ما دارد که آرامش روانى، اثر فردى و امنیت اثر اجتماعى آن است، اینک پیرامون آرامش روانى و آثار فردى عقیده به معاد بحث میکنیم.
بشر هر چند در پرتو قدرت صنعت و تکنیک، درهاى فضا را به روى خود گشوده و انسانهائى را به ماه فرستاده و بازگردانیده است و از قلب و کلیههاى مصنوعى به جاى طبیعى آن استفاده کرده است، ولى در برابر این پیروزى چشمگیر علمى، به سکونت خاطر و آرامش روانى که زیر بناى یک زندگى سعادتمندانه را تشکیل میدهد، نه تنها دست نیافته است، بلکه به موازات پیشرفت صنعت و دانشهاى مادى، مشکلات روانى وى افزایش یافته است.
عوامل و مشکلات روانى و ناراحتىهاى روحى او یکى و دو تا نیست، ولى موضوعات زیر از علل چشمگیر اضطراب است:
1 ـ مادیگرى بى حد و حساب.
2 ـ شدائد و مصائب.
3 ـ اندیشه مرگ.
اینک هر یک از این سه عامل را به گونهاى توضیح میدهیم.
جهان سرمایهدارى براى فزونى کالاهاى خود، وسایل ارتباط جمعى را در تمام نقاط جهان، به استخدام خود درآورده است و در اکثر طبقات نسبت به مظاهر مادى، از ویلا و ماشین و تجملات زندگى، اشتهاى کاذبى پدید آورده است که بهیچوجه اشباع نمیگردند، اکثریت مردم روى زمین را گروهى تشکیل میدهند که فضاى روح و روان آنان را اندیشه مادیگرى پر کرده و هدفى جز ثروت اندوزى و بهرهگیرى مادى و لذائذ جسمانى ندارند.ناگفته پیداست که بسیارى از آرزوهاى انسان جامه عمل نمیپوشد و در نتیجه یکنوع ناراحتى و تشویش روانى بر انسان مسلط میگردد، چه بسا در صورت شدت به صورت یک خوره خطرناک که خورنده اعصاب و آرامش روحى است در میآید.
این یک عامل براى بروز ناراحتىها.
عامل دوم براى ناراحتىها موضوع مصائب و شدائد است.هر فردى در طول زندگى خود، با محرومیتها و شکستها و فقدان عزیزان و بلاهاى زمینى و آسمانى و...روبرو میگردد و فشار هر یک از این عوامل بر روح و روان انسان به اندازهاى است که گاهى انسان را به فکر خودکشى و در هم شکستن قفس زندگى میاندازد.
بالاتر از آن، اندیشه فنا و مرگ است که خود عامل سومى براى بروز ناراحتیها میباشد، زیرا هر فردى میداند که پس از اندى، رشته زندگى او گسسته خواهد شد و شربت تلخ و جانکاه مرگ را خواهد نوشید.
اعتقاد به معاد، اثرات نامطلوب این عوامل سه گانه و عوامل دیگرى را که فعلا مجال بازگوئى آنها نیست کاملا خنثى میسازد.زیرا:
اولا در مکتب اعتقاد به خدا و معاد، دنیا و تمام وسائل زندگى آن، ارزش وسیلهاى دارند، نه هدفى آنها براى انسانها ساخته شدهاند نه انسان براى آنها، بنابر این دلیل ندارد که انسان در خود چنین اشتهاى کاذبى را پدید آورد و حرص و آز خود را روزافزون سازد سپس گرفتار اثرهاى نامطلوب و واکنشهاى روحى آن گردد.
به عبارت دیگر انسان با ایمان، زندگى جهان را معبر و گذرگاهى بیش نمیداند، اگر در این گذرگاه وسیله لذت بیشتر تأمین نگردد، هرگز ناراحت نمیشود و پیوسته به زندگى جاودانى میاندیشد، نه زندگى موقت.
ثانیا مذهب در تعالیم خود، کیفرهاى سخت براى گروه متجاوز و اسرافگر و حد و مرزنشناس، تعیین کرده است و اندیشه جزاهاى اخروى، ریشه هر نوع آرزوهاى باطل و گرایشهاى بیحد و حساب را در دماغ انسان میسوزاند و دست انسان را در آلودگى بدنیا در محدوده خاصى آزاد میگذارد و در قلمرو زندگى یک چنین انسان معتقد به معاد، عوامل آزار دهنده کمتر پیدا میشود.
اعتقاد به معاد مشکل مصائب و شدائد را به گونهاى روشن حل کرده است زیرا گذشته از اینکه حوادث جهان، نتیجه تقدیر خداوند حکیم است هر نوع صبر و بردبارى در برابر مصائب داراى پاداش بزرگ نیز مىباشد و همین پاداش بزرگ مصیبتها را در نظر انسان کوچک و سبک جلوه میدهد.
در مکتب اعتقاد به معاد، عامل سومى، به نام (اندیشه فنا) وجود ندارد و در نظر پیرو این مکتب رشته زندگى پس از مرگ گسسته نمىشود، و مرگ دروازه ابدیت و فرشتهاى که مأمور گرفتن جانها است پاسدار آن میباشد، چیزى که هست انسان باید براى زندگى پس از مرگ، توشهاى بیندوزد و از عواملى که مایه ناراحتى در سراى دیگر است بپرهیزد.
اعتقاد به معاد، نه تنها مشکلات روحى و روانى انسانها را میتواند بگشاید، بلکه این عقیده در تعدیل و رهبرى غرائز انسانى، پرورش فضائل اخلاقى، و تأمین عدالت اجتماعى نقش مؤثرى ایفاء میکند.
این سه مطلب از آثار اجتماعى اعتقاد به زندگى پس از مرگ است و هر کدام را به گونهاى تشریح میکنیم.
مسئله تعدیل غرائز، مهمترین مسئله در فصول زندگى انسانها، بالاخص طبقه جوان میباشد.مثلا تمایلات جنسى در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلى میکند و در آغاز جوانى، به اوج قدرت میرسد .
درست است که بقاء انسان در گرو اعمال این غریزه است، ولى موضوع قابل توجه این است که غریزه جنسى در برخى از فصول زندگى انسانها، براى خود حد و مرزى نمىشناسد.
در این موقع، اعتقاد به معاد و کیفرهاى الهى این غریزه را مهار کرده و دارنده آنرا به صورت انسان وظیفهشناس تحویل اجتماع میدهد، و انسانى را پرورش مىدهد که در اطاق خلوت، در برابر زن جوان و بسیار زیبا که به او فرمان آماده باش میدهد و میگوید: «هیت لک» آماده باش سرسختانه مقاومت میکند و زن متجاوز را، پند واندرز میدهد و مىگوید «معاذالله» بخدا پناه مىبرم...! (1)
در تاریخ زندگى انسانهاى با ایمان، سرگذشتهاى آموزندهاى وجود دارد، که ما را به اهمیت اعتقاد به معاد رهنمون مىباشد.
حس غضب و خشم، از نظر قدرت، کمتر از غریزه جنسى نیست، گاهى حس انتقام به اوج خود مىرسد و میخواهد هر نوع مانع و رادع را، از پیش پاى خود بردارد.
در این مواقع جز ترس از انتقام الهى، و خوف از دوزخ، چیزى نمیتواند آتش خشم انسانها را خاموش سازد، و همچنین است دیگر غرائز اصیل انسانى.
در نهاد ما یک سلسله فضائل اخلاقى وجود دارد که تحت شرایطى پرورش یافته و بارور مىگردند .ارشاد و راهنمائى علماء اخلاق، هر چند در پرورش فضائل اخلاقى مؤثر است ولى راهنمائى آنان، از دایره سخن گفتن و مذاکره دوستانه، گام فراتر نمىگذارد.
ولى مذهب و اعتقاد به پاداشها و کیفرها، فضیلتهاى اخلاقى را مانند انسان دوستى، ضعیف نوازى، مهربانى به یتیمان، دستگیرى از درماندگان و...در انسان زنده مىسازد و از اینجهت دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق مىدانند.
قرآن مجید با روش خاصى به این نکته اشاره میکند و انکار مبدأ و معاد را مایه کشته شدن عواطف انسانى میداند، تا آنجا که دل او سخت و پرقساوت مىگردد و مهربانى و ترحمى نسبت به یتیم و مستمند و بىنوا ندارد، چنانکه میفرماید:
ارأیت الذى یکذب بالدین، فذلک الذى یدع الیتیم و لا یحض على طعام المسکین (سوره ماعون آیه 1 ـ 3)
«آیا دیدى کسى را که روز جزا را انکار مىکند، او همان کسى است که (با کمال بىرحمى)، یتیم را طرد مىنماید، و افراد را به اطعام مستمندان دعوت و ترغیب نمىنماید.»
تزاحم و اصطکاک در منافع، از لوازم اجتماع انسانى است که در آن افراد نیرومندو ناتوان، مستعد و عقب مانده، زندگى میکنند و افراد نیرومند و مستعد پیوسته مىخواهند همه چیز را به خود اختصاص دهند، براى ترمیم این قسمت چارهاى جز این نیست که قوانینى وضع گردد که حافظ حقوق تمام طبقات باشد، ولى باید توجه داشت که اگر وضع قانون مهم است، اجراء آن از اصل تشریع آن اهمیت بیشترى دارد.
در جامعههاى کنونى، قوه مقننه، قوه قضائیه و قوه مجریه، تا حدودى توانستهاند به جامعه نظم و آرامش نسبى، بخشند و در مواقع فوق العاده با تأسیس حکومتهاى پلیسى و نظامى، جلو بسیارى از بى نظمىها را بگیرند.
ولى جان سخن اینجاست که اینگونه نظامات مادى فقط میتوانند به خلافکاریهاى عیان، پایان بخشند ولى از تعدىهاى پنهانى که از دید دستگاه قدرتهاى قضائى و انتظامى دور است نمىتوانند جلوگیرى کنند.
گذشته بر این هر گاه خود قدرتهاى سه گانه (مقننه، مجریه، قضائیه) بخواهند از مقام و موقعیت خود سوء استفاده کنند، چه عاملى مىتواند جلو تصمیمات آنان را بگیرد، اینجا است که حکومتهاى مادى در گسترش عدالت اجتماعى، کاملا در بن بست قرار گرفته و جز یک موفقیت نسبى چیزى عایدشان نمىشود.
ولى در اجتماعى که زیر بناى نظامات آن را، ایمان و ترس از خدا تشکیل دهد این مشکل خود به خود حل است و کیفرهاى جانکاه آن، بهترین ضامن اجراء قوانین است.
نگارنده در سفرى که از ایالات متحده دیدنى به عمل آورد، در مجالس دوستان، از صنایع گسترده و تکنولوژى وسیع و دانشگاههاى بى حد و حساب و امنیت فرد و اجتماعى آمریکا توصیفهاى زیادى مىشنید، دوستان غالبا از نقطه نظر خاصى سخن میگفتند، و هدف آنان انتقاد از شرق و شرقى بود که فرسنگها از تمدن درخشان غرب عقب مانده است، نه تمدنى دارند و نه فرهنگ، نه آسایشى دارند و نه امنیت و...
نگارنده در مواقع مناسب از شیوه زندگى غربى انتقاد مىکرد و تمدن آنان را یک تمدن ماشینى، نه انسانى میخواند هر چند انتقاد او در ذائقه دوستان تلخ بود.
روزى که ما نیویورک را به عزم قاهره ترک گفتیم فرداى آن روز (چهارشنبه 27 تیر ماه سال 56) حادثهاى رخ داد که آب پاکى روى دست آن لاف زنان و گزاف گویان ریخت، و آنان را که پیوسته از امنیت و آسایش و ادب و اخلاق و رعایت حقوق ملت مغرب زمین، سخن میگفتند، رسوا کرد.جرائد جهان و ایران نوشتند:
در خاموشى برق نیویورک که بدون سابقه رخ داد مردم عادى کوچه و بازار این شهر، به مغازهها حمله کردند و در مدت کوتاهى سرمایههاى مغازهداران را به غارت بردند و پلیس سه هزار نفر از آنها را دستگیر و بازداشت کرد و موضوع تا چند روز مورد بحث محافل بود.
آیا ملتى پیشرفتهتر، و صنعتىتر از ملت آمریکا داریم؟ آیا این مردم به ظاهر مؤدب و ثروتمند چگونه در فرصت خاصى تمام اصول انسانى و اخلاقى را زیر پا گذاردند و به غارتگرى و تاراج اموال یکدیگر پرداختند؟ !
در آمریکا، صاحبان هتلها و دوستان کرارا به ما اخطار مىکردند که در اطاق را از پشت ببندیم و تا افراد را نشناسیم، درب را به روى آنان باز نکنیم.
آیا در مشرق زمین، که معتقدات مذهبى تا حدى به قوت خود باقى است و مردم این سامان، به کیفرها و جزاهاى اخروى معتقد هستند، در خاموشى برق شهر را تاراج میکنند؟ !
متأسفانه هنوز رهبران جهان به ارزش مبانى مذهبى و نقش آن در تأمین عدالت و گسترش امنیت اجتماعى پى نبردهاند و تأسف آور آنکه رهبران شرق با داشتن چنین سرمایه عظیم به دنبال روشهاى غربى هستند و هر روز براى رسیدن به امنیت و عدالت اجتماعى نظامات مادى را گسترش داده و به تشکیلات پلیسى خود توسعه میدهند، در صورتیکه هزینههائى را که در این مورد مصرف مینمایند اگر در مورد تحکیم مبانى دینى و گسترش فضائل اخلاقى و ریشهکن کردن برنامههاى ضد انسانى مصرف کنند به اهداف انسانى خود زودتر نائل میگردند.
قرآن در یک آیه، نظریه دو گروه (مادى و الهى) را درباره معاد منعکس میکند، شما در مفاد این دو نظر، دقت کنید، سپس به سؤالى که خواهیم کرد پاسخ بفرمائید
1 ـ قال الذین کفروا لا تاتینا الساعة
.2 قل بلى و ربى لتأتینکم عالم الغیب لا یعزب عنه مثقال ذرة فى السموات و لا فى الارض و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الا فى کتاب مبین. (سباء ـ آیه 4)
«گروه کفار گفتند که قیامتى نخواهد آمد.»«بگو، سوگند به خدایم رستاخیز خواهد آمد، اوست آگاه از غیب حتى اندازه سنگینى ذرهاى در آسمانها و زمین و نه از آن کوچکتر و نه از آن بزرگتر نزد او پنهان نیست و همگى در کتاب روشنى مضبوط مىباشد.»
من از شما سؤال میکنم کدام یک از این دو مکتب مىتواند، به اجراء قوانین و تحکیم عدالت اجتماعى و حفظ حقوق همنوعان کمک کند؟ آیا آن مکتبى که مىگوید:
جهان، صاحبى و خدائى دانا، توانا، عادل و دادگر ندارد و پس از مرگ، براى اعمال او حساب و کتابى در کار نیست، با مکتبى که میگوید هر عملى هر چند کوچک باشد، در روز بازپسین، حساب و کتابى خواهد داشت؟
پىنوشتها:
.1 سوره انعام آیه 29، و نیز به سوره مومنون آیه 37 مراجعه شود.
.2 سوره یوسف، آیه .22
گرچه از آن نظر که ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآنو گفتار پیامبران سرچشمه مىگیرد لزومى ندارد که درباره قیامت به ذکر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائنعلمى بیاوریم، ولى نظر به اینکه خود قرآن کریم - لااقل براى نزدیک کردن مطلب به اذهان - به ذکر یک سلسلهاستدلالها پرداخته است و خواسته است افکار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم باجریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذکر مىکنیم.
استدلالهاى قرآن یک سلسله جوابهاست به منکرانقیامت.این جوابها برخى در مقام بیان این است که مانعى در راه قیامت نیست و در حقیقت پاسخى است به کسانى کهقیامت را امر ناشدنى فرض مىکردند، برخى آیات دیگر یک درجه جلوتر رفته و مىگوید در همین جهان چیزهایى شبیه به قیامتوجود داشته و دارد و با دیدن چنین چیزها جاى انکار و استبعاد نیست، برخى آیات از این هم یک درجه جلوتر رفته و وجودقیامت را یک امر ضرورى و لازم و نتیجه قطعى خلقتحکیمانه جهان دانسته است.بنابر این مجموع آیاتى که در آنها درباره قیامت استدلال شده استسه گروه
است و به ترتیب ذکر مىکنیم.
براى ما مثلى آورد و خلقتخود را فراموش کرد، گفت این استخوانهاىپوسیده را کى زنده مىکند؟بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقى آگاه است.
این آیه پاسخ به مردى از کافران است که استخوانپوسیدهاى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دستخود نرم کرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه کسى مىتواند این ذرات پراکنده را زنده کند؟ قرآن جواب مىدهد همان کس که اولین بار او را آفرید.
انسان گاهى با مقیاس قدرت و توانایى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسیم مىکند، وقتى چیزى را ماوراء قدرت و تصور خود دید گمان مىبرد آن چیز در ذات خود ناشدنىاست.قرآن مىگوید با قیاس به توانایى بشر البته این امر ناشدنى است، ولى با مقایسه با قدرتى که اولین بار حیاترا در جسم مرده آفرید چطور؟با قیاس به آن قدرت امرى است ممکن و قابل انجام.
آیات زیادى در قرآن کریم آمده که در همه آنها با تکیه به قدرت الهىدرباره قیامت بحث مىکند.مفاد همه این آیات این است که مشیتخداى عادل حکیم چنین اقتضا داردکه قیامت وجود داشته باشد و هیچ مانعى در راه این مشیت نیست.همان طور که اولین بار معجزه حیات و خلقت از این مشیتسرزد و جهان را و انسان را و حیات را آفرید، بار دیگر در قیامت انسان را زنده مىکند.
پروردگارا!به من چگونگى زنده کردن مردگان را بنمایان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ایمان ندارى؟او گفت: چرا، این تقاضا براى این است که قلبم مطمئن گردد.به او گفتهشد: چهار مرغ را بگیر و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اینها را تکه تکه بکن و هر قسمتى را بر کوهى قرار بده و سپس آنمرغها را بخوان، خواهى دید به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد.
ب.آیاتى که به یک امر خارق العاده و استثنائى مانندداستان ابراهیم استناد نکرده است، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستانمىمیرند و سپس در بهار زنده مىگردند مورد استناد قرار مىدهد، مىگوید همان طور که مکرر در طول عمر خود مشاهدهمىکنید که زمین پس از طراوت و حیات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مىرود و بار دیگر با تغییر فصل شرایطعوض مىشود و زمین و درختان و گیاهان حیات خود را از سر مىگیرند، در نظام کل جهان، جهان رو به خاموشى و سردىو افسردگى خواهد رفت، خورشید و ستارگان همه متلاشى و پراکنده خواهند شد، تمام جهان یکسره مىمیرد، اما این مردن همیشگىنیست، بار دیگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى دیگر و با کیفیتى دیگر از سر مىگیرند.
توضیح آنکه ما انسانها اکنون در روى زمینىزندگى مىکنیم که در ظرف سیصد و شصت و پنج روز یک دوره موت و حیات را طى مىکند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت واحیانا تا صد سال و یا بیشتر ادامه مىیابد، دهها بار این نظام موت و حیات را مشاهده مىکنیم و از این رو از اینکه زمینمىمیرد و حیات خویش را از سر مىگیرد تعجب نمىکنیم، اما اگر فرض کنیم که عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه -آنچنانکه بعضى حشرات چنیناند - و فرض کنیم که سواد و خواندن هم نمىدانستیم و از طریق نوشته به تاریخ زمینو گردشهاى سالانهاش آگاه نبودیم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمین و تجدید حیات آن نبودیم هرگز باور نمىکردیمکه زمین مرده بار دیگر زنده شود.مسلما براى یک پشه که در بهار پدید مىآید ودر پاییز و زمستان مىمیرد تصور تجدید حیات یک باغ غیر قابل تصور است.
آیا کرمى که در یک درخت و پشهاى که در یک باغ زندگى مىکندکه همه دنیاى او همان درخت و همان باغ است، مىتواند تصور کند که این درخت و یا این باغ جزء وتابع یک نظام عظیمتر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه
است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع یک نظام دیگراست به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى دیگر به نام استان و نظام استان تابع نظام کشور ونظام کشور تابع نظام کلى زمین و نظام زمین تابع نظام خورشیدى؟ ما چه مىدانیم، شاید همه منظومه خورشیدىما و همه ستارگان و کهکشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبیعت مىشناسیم تابع یک نظام کلىتر باشد و همه میلیونهاو میلیاردها سالى که از جریان طبیعتسراغ داریم به منزله قسمتى از یک فصل و یا به منزله یک روز از یک فصل از یکگردش کلىتر باشد و این فصل که فعلا فصل حیات و زندگى است تبدیل به فصلى دیگر خواهد شد که فصل خاموشى و افسردگىاست و باز آن نظام کلىتر که همه منظومه شمسى ما و ستارگان و کهکشانهاجزئى از آن استحیات و زندگى را به شکلى دیگر از سر خواهد گرفت.
در بهاران سرها پیدا شود هر چه خورده است این زمین رسوا شود بر دمد آن از دهان و از لبش تا پدید آید ضمیر و مذهبش رازها را مىکند حق آشکار چون بخواهد رست تخم بد مکار.
و هم او در دیوان شمس مىگوید: فرو شدن چو بدیدى بر آمدن بنگر غروب، شمس و قمر را چرا زیان باشد کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست چرا به دانه انسانت این گمان باشد.
آیاتى که به نظام موجودو مشهود موت و حیات استناد کرده زیاد است، از آن جمله: و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحابا فسقناهالى بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النشور (1) .
خداست آنکه بادها را فرستاد، پس ابرى را پراکنده و دگرگون کرد،سپس آن ابر را به سوى سرزمین مردهاى را ندیم، و آنگاه زمین را که مرده بود زنده کردیم، زنده شدن در قیامت نیز چنین است.
و نیز در سوره حج آیات 5 - 7 مىفرماید: و ترى الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت وانبتت من کل زوج بهیج.ذلک بان الله هو الحق و انه یحیى الموتى و انه على کل شیءقدیر.و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور.
زمین را مىبینیم در حالى که افسرده و مرده و ساکناست، اما همینکه باران بر آن فرود آوردیم، به جنبش آید و بر آید و از هر نوع گیاه بهجت افزا برویاند.آن بدان جهتاست که منحصرا ذات خدا حق است و او مردهها را زنده مىکند و او بر همه چیز تواناست و قیامت آمدنىاست بدون شک، و خداوند آنان را که در قبرها خوابیدهاند بر مىانگیزاند.
.............................................................. 1.فاطر/9.
آیات دیگر از این قبیل که قیامت را خارج از نظام موت و حیاتعالم هستى که نمونه کوچکش را در زمین مىبینیم، نمىداند فراوان است و ما به همین دو آیه قناعت مىکنیم.
تفاوتاین گروه آیات با گروه اول در این است که تنها به قادر بودن خداوندتکیه نمىکند، بلکه نمونه مشابه مىآورد که در جهان محسوس، قدرت خداوند به همین صورت تجلى کرده و عمل نموده است.
آثار تربیتی اعتقاد به معاد در داستانهای قرآن(1)
س
همه عقاید دینی در رفتار انسان مؤثر است؛ هر چند تأثیر آنها یکسان نیست. از میان عقاید دینی، اعتقاد به رستاخیز و معاد یکی از نافذترین و مؤثرترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی و تربیت و اصلاح اوست. چنین عقیدهای نقش شایانی در پرورش روح انسان دارد و آثار تربیتی شگرفی در زندگی فردی و اجتماعی او به ارمغان میآورد، که در اینجا به برخی از این آثار ـ و آن هم تنها از منظر داستانهای قرآن ـ اشاره میکنیم.
الف- اصلاح نگرش انسان به دنیا
اعتقاد به معاد، نگرش انسان را به دنیا تغییر داده، دنیا را برای انسان به عنوان ابزاری در جهت نیل به اهداف والای انسانی و رسیدن به یک زندگی جاوید و همیشگی قرار میدهد.
بر اساس جهانبینی توحیدی، دنیا برای انسان آفریده شده و نه انسان برای دنیا، و شخصیت انسانی بسیار والاتر و گرانبهاتر از آن است که بخواهد خود را به متاع دنیا و جلوههای فریبنده آن بفروشد.
یاد قیامت سبب میگردد تا نوح علیهالسلام تسلیم خواستههای اشراف و بهانهجویانی که خواهان طرد فقرا از اطراف وی بودند، نشود و با قاطعیت در برابر آنها ایستاده بگوید: «من هرگز کسانی را که ایمان آوردهاند طرد نمیکنم؛ چرا که آنها با پروردگار خویش ملاقات خواهند کرد.»
اعتقاد به معاد، بینش انسان را به عالم هستی وسعت میبخشد و او را از تنگنای دنیا به فراخنای جهان باقی پیوند میدهد، و همّت او را بلندمرتبهتر از آن میگرداند که بخواهد به تعلّقات دنیوی و مادّی خشنود شود و بدان رضایت دهد.
آری مؤمنان راستین، این حقیقت را به خوبی دریافتهاند که کتاب زندگانی بشر سرفصلهای بیشماری دارد، که چند بخش از آن در حیات دنیا حاصل گردیده، امّا فصلهای مهم و تماشایی آن پس از مرگ و ظهور قیامت آغاز میشود.
ژان ژاک روسو در یکی از پندهای حکیمانه خود به فرزندش امیل میگوید:
«من که میدانم فناپذیر هستم چرا در این جهان برای خود بستگیهایی ایجاد کنم؟ در این جهان که همه چیز تغییر میکند، همه چیز میگذرد و خود من هم به زودی نابود میشوم، دلبستگی به چه دردم میخورد؟... پس اگر میخواهی خوشبخت و عاقل زندگی کنی قلب خود را فقط به زیباییهای فناناپذیر وابسته نما، سعی کن خواستههایت محدود و وظیفهات مقدّم بر همه چیز باشد، فقط چیزهایی را طلب کن که با قانون اخلاق مغایر نباشد، به خودت عادت بده که همه چیز را بدون ناراحتی از دست بدهی و بدون اجازه وجدان هیچ چیز را قبول ننما، در این صورت حتما خوشبخت خواهی شد و به هیچ یک از چیزهای زمینی دلبستگی شدید پیدا نخواهی کرد.»(1)
قرآن کریم در قالب داستانهای خود تابلوهایی زیبا ترسیم نموده که در آنها عظمت انسانهای بلندهمّتی را به تصویر کشیده که هیچ گاه در برابر تمنیات و تعلّقات دنیوی زانو نزدند، و فریفته جلوههای فریبای دنیا نشدند؛ از جمله:
1ـ ساحران فرعون، همانان که پاداشهای مادی فرعون و سکنا گزیدن در جوار او تمام آمال و آرزوهای آنان را تشکیل میداد، به ناگاه ایمان به خدا چنان تحوّلی در روح و جان آنها ایجاد کرد که تمام دنیا و جلوههای زودگذر آن در پیش چشمشان خوار و خفیف به نظر میرسید و از اینرو در برابر تهدیدهای فرعون به قتل، قاطعانه میگویند:
«هیچ مانعی ندارد و هیچگونه زیانی از این کار به ما نخواهد رسید، هر کار میخواهی بکن، ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم.» «قَالُوا لاَ ضَیرَ اِنَّـآ اِلی رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ.»(2)
حضرت شعیب علیهالسلام در برابر قوم خود که در سنگلاخ شرک و بتپرستی سرگردان بودند و نه تنها بت که درهم و دینار و مال و ثروت خویش را هم میپرستیدند، و برای کسب و تجارت پر رونقشان به تقلّب و کمفروشی و خلافکاریهای دیگری آلوده شده بودند، یاد قیامت را به آنها گوشزد مینماید و ایشان را از عذاب فراگیر الهی بیم میدهد، تا شاید به خود آیند و از مفاسد اقتصادی خود دست شویند .
تو با این کار نه تنها چیزی از ما کم نمیکنی، بلکه ما را به لقای معشوق حقیقی و معبود واقعی میرسانی. آن روز این تهدیدها در ما اثر میگذاشت که ما خویشتن را نمیشناختیم، با خدای خود آشنا نبودیم و راه حق را گم کرده و در بیابان زندگی سرگردان بودیم، اما امروز گم شده خود را یافتهایم، هر کار میتوانی بکن!(3)
آری، ایمان به خدا و اعتقاد به حیات جاودان و اندیشه رجوع به پیشگاه حق، آنان را چنان منقلب ساخته بود، که دیگر مرگ در نظر آنان فنا نبود، بلکه وسیلهای بود برای حضور یافتن نزد محبوب.
ایمان به معاد، چهره وحشتانگیز مرگ را که همیشه به صورت کابوسی بر افکار انسانها سنگینی داشته و آرامش را از آنها سلب کرده دگرگون میسازد و آن را از مفهوم فنا و نیستی به دریچهای به سوی جهان بقا تغییر میدهد.(4)
گفت حمزه چون که من بودم جوان مرگ میدیدم وداع این جهان
سوی مردن کس به رغبت کی رود پیش اژدها برهنه کی شود
لیک از نور محمّد من کنون نیستم این شهر فانی را زبون
آن که مردن پیش چشمش تَهلُکهست امر «لا تُلقوا» بگیرد او به دست
و آن که مردن پیش او شد فتح باب «سارعوا» آید مر او را در خطاب(5)
2ـ همسر فرعون نیز با آن که غرق در یک زندگی مرفّه و تجمّلاتی بود، امّا زرق و برق دستگاه فرعونی او را نفریفت و او که دلش به نور ایمان روشن بود، از تمام تعلّقات دنیوی دست شست و از تنگنای آن قصرها به فراخنای بهشت چشم گشود و چنین دعا کرد و گفت:
«پروردگار من، خانهای برایم در جوارت در بهشت بنا کن و مرا از فرعون و کارهایش رهایی بخش.»
«... رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیتًا فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ...»(6)
آری «همسر فرعون جوار رحمت پروردگارش را خواسته، خواسته است تا با خدا نزدیک باشد و این نزدیکی با خدا را بر نزدیکی با فرعون ترجیح داده، با این که نزدیکی به فرعون همه لذّات را در پی داشته، در دربار او آنچه را که دل آرزو میکرده یافت میشده و حتی آنچه که آرزوی یک انسان بدان نمیرسیده، در آنجا یافت میشده، پس معلوم میشود همسر فرعون چشم از تمامی لذّات زندگی دنیا دوخته بود، آن هم نه به خاطر این که دستش به آنها نمیرسیده، بلکه در عین این که همه لذّات برایش فراهم بوده، مع ذلک از آنها چشم پوشیده و به کراماتی که نزد خداست و به قرب خدا دل بسته بود و به غیب ایمان آورده و در برابر ایمان خود استقامت ورزیده تا از دنیا رفته است.»(7)
ب ـ کنترل غرایز و شهوات
تا زمانی که انسان در این دنیا استقرار دارد دلش از تمنّا و خواهشها باز نمیایستد، امّا وقتی در پرتو ایمان به غیب و اعتقاد به سرای باقی دریافت که فرصت دنیا بسیار محدود و بهره آن نیز بسی ناچیز است، و حتی در قلمرویی که به دست میآید نمیتوان آن را برای همیشه حفظ کرد و خوشیها و لذایذ واقعی نیز در همین ایام کوتاه خلاصه نمیشود، دیگر نه هر دم امواج خواستههای بیپایان بر دلش استیلا مییابد که خود را به همه چیز وابسته کند و موجب انهدام خویشتن گردد و نه از این که بیش از حد از نعمتها و ثروتهای دنیا برخوردار نشده، آزرده خاطر میشود.
«در زندگی دنیا هم آرزوهای بلند و هم یأسهای عمیق در کمین انسان نشستهاند و هر دو کشندهاند و هر دو تهدیدکننده زندگیاند، و آنچه هر دو را در بند میکند، یاد مرگ است. یاد مرگ هم بر «آمال» و هم بر «آلام» که هر دو بیحد جلوه میکنند، حد میزند و آنها را آنچنان که هستند کوچک نشان میدهد و تاب و طاقت آدمی را افزایش میدهد و او را بر ادامه زندگی قادر میسازد.»(8)
ژان ژاک روسو در یکی از پندهای حکیمانه خود به فرزندش امیل میگوید: «من که میدانم فناپذیر هستم چرا در این جهان برای خود بستگیهایی ایجاد کنم؟ در این جهان که همه چیز تغییر میکند، همه چیز میگذرد و خود من هم به زودی نابود میشوم، دلبستگی به چه دردم میخورد؟... پس اگر میخواهی خوشبخت و عاقل زندگی کنی قلب خود را فقط به زیباییهای فناناپذیر وابسته نما.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام یاد مرگ را اصلاحگر انسان و تربیتکننده روح بشر میخواند و میفرماید:
«الا فاذکروا هادم اللَّذات و منغِّص الشهوات و قاطع الأُمنیات عند المساوَرةِ لِلاَْعمالِ القبیحة»(9)؛ به هنگام تصمیم بر کارهای زشت، مرگ را که نابودکننده لذتها و مکدرکننده شهوت و قطع کننده آرزوهاست به یاد آورید.
داستانهای قرآن نیز از این تأثیر نافذ و مؤثر ایمان به معاد حکایت دارند؛ از جمله:
1ـ مؤمن آل فرعون قوم خود را که سخت فریفته دنیا بودند و همین امر آنها را به انواع ستمها و بیدادگریها آلوده ساخته بود، نصیحت کرده آنها را به ناپایداری زندگی دنیا و ابدی بودن سرای آخرت متوجّه میسازد و میگوید:
«ای قوم من! (به این دنیا دل نبندید که) این زندگی دنیا متاع زودگذری است و آخرت سرای همیشگی و ابدی است.» «یا قَوْمِ اِنَّمَا هذِهِ الْحَیوةُ الدُّنْیا مَتَاعٌ وَ اِنَّ الاْخِرَةَ هِی دَارُ الْقَرَارِ.»(10)
یعنی گیرم که با هزار مکر و فسون ما پیروز شویم و حقّ را پشت سر اندازیم، دست به انواع ظلم و ستم دراز کنیم، و دامان ما به خونهای بیگناهان آغشته شود، مگر عمر ما در این جهان چه اندازه خواهد بود؟ این چند روز عمر به سرعت میگذرد و چنگال مرگ گریبان همه را میگیرد و از فراز قصرهای با شکوه به زیر خاک میکشاند. قرارگاه زندگی ما جای دیگر است.(11)
آری، آنجا که آدمی میبیند به نسیمی دفتر ایامش بر هم میخورد و تمام اموالش در کمتر از ساعتی نابود میشود و یا سیل، زلزله و صاعقهای همه چیز را بر باد میدهد و سلامتی او نیز با گلوگیر شدن یک جرعه آب چنان به خطر میافتد که مرگ را با چشم خود میبیند، چه جای آن است که بخواهد به جلوههای فریبای دنیا و جاه و جلال آن مغرور شود، و سوار بر مرکب سرکش غرور صحنه اجتماع را جولانگاه خود قرار دهد.
2ـ قرآن کریم از گروهی افراد با ایمان یاد میکند که در برابر انسانهای فریفته ثروت و آنان که جاه و جلال و زرق و برق زندگی قارون چشمانشان را خیره کرده بود و آرزوی لحظهای زندگی همچون وی را در دل میپروراندند، میگفتند:
«وای بر شما! چه میگویید، ثواب و پاداش الهی برای کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند بهتر است.» «... وَیلَکُمْ ثَوَابُ اللهِ خَیرٌ لِمَنْ امَنَ وَ عَمِلَ صَالِحا ...»(12)
آری ایمان به معاد چنان افق فکری آنها را وسعت بخشیده بود که به ثروت سرشار قارون و حشمت و جلال او به چشم تحقیر مینگریستند و این جلوههای فریبنده و زودگذر را در برابر ثواب و پاداش الهی هیچ میانگاشتند.
3ـ حضرت شعیب علیهالسلام در برابر قوم خود که در سنگلاخ شرک و بتپرستی سرگردان بودند و نه تنها بت که درهم و دینار و مال و ثروت خویش را هم میپرستیدند، و برای کسب و تجارت پر رونقشان به تقلّب و کمفروشی و خلافکاریهای دیگری آلوده شده بودند، یاد قیامت را به آنها گوشزد مینماید و ایشان را از عذاب فراگیر الهی بیم میدهد، تا شاید به خود آیند و از مفاسد اقتصادی خود دست شویند:
«... وَ لاَ تَنْقُصُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزَانَ اِنِّی اَریکُمْ بِخَیرٍ وَ اِنِّی اَخَافُ عَلَیکُمْ عَذَابَ یوْمٍ مُّحیطٍ»(13)؛ «ای قوم من! ... پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کم فروشی نزنید). من شما را در خیر و خوبی میبینم و از عذاب روز فراگیر بر شما بیمناکم.»
ج ـ شهامت و شجاعت
اعتقاد و باور به معاد چنان تحوّل عظیمی در روح و اندیشه انسان ایجاد میکند که نه تنها از فشارهایی که در طریق انجام مسئولیتها بر او وارد میآید رنجی نمیبرد، بلکه از آن استقبال میکند و همچون کوه در برابر حوادث میایستد و در برابر بیعدالتیها تسلیم نمیشود و مطمئن است کوچکترین