لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
موضوع:
امنیت دفاعی منطقه خلیج فارس در دهه های اخیر
مقدمه
در جهان امروز امنیت نیاز همه مردم و سرمایه ای برای تمام دولتها بشمار میرود. اهمیت این مهم بویژه در جمهوری که در منطقه ای بحران خیز و در جوار کشورهای عراق، افغانستان و پاکستان و تنگه مهم و استراتژیک تنگه هرمز قرار دارد به وضوح قابل لمس است. باری هر ملتی آرمانی ترین حکومتی، دولتی است که بتواند بالاترین احساس امنیت را برای شهروندان به ارمغان آورد و هر دولتی می کوشد تا در وهله اول نسبت به بقاء و استمرار قدرت خویش اطمینان یابد.
بنابراین سیاست گذاری امنیتی در عصر حاضر باید همواره درصدد تطبیق یهینه و مناسب شرایط داخلی و محیط امنیتی خویش باشند و این مهم با وجود آگاهی دقیق و واقع بینانه از تهدیدات و فرصت ها ، امکان پذیر است. بر همین اساس کشورها اگر بخواهند در عصر حاضر امنیت خود را به نحو مطلوبی تامین نمایند. نه تنها بایستی مراقب آسیب پذیرها و تهدیدات خویش باشند . بلکه با مطالعه محیط امنیتی خویش باید از فرصت های ممکن حداکثر بهره برداری را بنمایند. فرصت سازی و بهره گیری از فرصت های غیر مترقبه از ویژگی های ضروری سیاست گذاران امنیتی است.
مفهوم امنیت در عرصه روابط بین الملل
موضوع امنیت پیشینه ای به قدمت جهان دارد و در عین حال در هر دوره تاریخی برداشت جدیدی از این مفهوم بدست می آید. در آغاز فقط مستلزم وجود تضمین فیزیکی یک شخص ، قبیله و یا ملت بود و معمولا که محیط نظامی اشاره داشت و هنگامی که حیات مردم تهدید می شد. هر چیز دیگری تحت الشعاع آن قرار می گرفت . اما با پیشرفت جامعه انسانی . امنیت در یک مفهوم گسترده تر در ابعاد سیاسی، اقتصادی و حتی روانی نیزمورد توجه واقع شد! در مجموع می توان آغاز قرن بیست و یکم را سال های حساس و مقطع حاضر را نقطه عطفی در روابط بین الملل ارزیابی شود که جهان درصدد ساختن نظمی جدید و فراگیر می باشد. این نظم که پارادایم روابط بین الملل را مشخص خواهد ساخت، دارای ابعاد و سطوح مختلف و متفاوتی خواهد بود که امنیت مهمترین بعد آن را تشکیل می دهد (افتخاری، 1382 ص 25) مفهوم امنیت درگذشته همواره با قدرت نظامی ارزیابی می شد. چنانچه از آغاز دوران نظام و ستقالبافی تا دهه های اخیر، امنیت همواره در قالب امنیت نظامی تبیین و تعریف می شود. چنین درکی از امنیت بسیار محدود تقلیل گرا بود و از محدوده های مرزهای دولت ها چندان فراتر نم رفت. اما از اواسط دهه 60 میلادی به واسطه ای پیدایش پارامترهای بدیع در محیط جهانی نظیر هور واحدهای سیاسی جدید، بحران جهانی اقتصاد ، گرایش دوایر قدرت به وضعیتنش زدایی و ناکارآمدی استراتژی بازدارندگی نظامی فرصتی برای زایش روایت های تازه بوجود آمد بگونه ای که گورباچف رهبر سابق اتحاد شوروی اظهار کرده هیچ کشوری نمی تواند تنها با تکیه بر قدرت نظامی و قوی ترین سیستم دفاعی امنیت خویش را تامین کند. استقرار امنیت بیش از پیش تبدیل به مسئله سیاسی شده و تنها می تواند با بهره گیری از ابزارهای سیاسی قابل حل باشد...» (عسگری ، 1381، ص 180)
وی همچنین تاکید می کند که تصور تروریسم امنیت بین الملل بر مبنای مؤلفه های صرفا نظامی منسوخ گشته و در جهان امروز بازسازی امنیت مبتنی بر مقوله ی اقتصاد است.
صاحب نظران روابط بین الملل ، معتقدند که امنیت اساساً پدیده ای ثابت و مشخص نیست . عامل زمان ایدئولوژی و اوضاع و احوال بین الملل و همچنین موقعیت کشور و دیدگاه رهبران در کیفیت و کمیت آن و بخوبی تحصیل و حفظ آن تأثیر بسزایی دارد (سیف زاده، 1378، ص 161) . از این رو کشورها از دیر باز روش ها و ابزارهای مختلفی را برای کسب و حفظ امنیت در صحنه ی سیاست خارجی به کار می بردند که برخی از آنها عبارتند از:
1) انزواگرایی 2) عدم تعهد و وابستگی به بلوک های قدرت (بی طرفی) 3) توازی قوا 4) ایجاد اتحاد گاهی حمایت کننده و تنظیم
تحقیق و بررسی درمورد امنیت دفاعی منطقه خلیج فارس در دهه های اخیر 30 ص