حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله کنترل فازی داده های کامپیوتر

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله کنترل فازی داده های کامپیوتر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


6 – 1 مقدمه
در بخش اول و در بحث برنامه ریزی بیان نمودیم که یکی از قسمتهای مهم در این فرایند تولید داده های مناسب می باشد. در حقیقت میزان درستی و درجهُ اطمینان هر نوع برنامه ریزی ارتباطات مستقیم، کیفیت و اعتبار داده های ورودی آن دارد.
در اکثر برنامه ریزی های منابع آب از داده های آماری گذشته استفاده می شود. میزان دقت ایستگاههای مختلف در اندازه گیری ها و پرت زمان نهدنه برداری از اینگونه شرایط از اهمیت زیادی برخوردار می باشد در بسیاری از اوقات نمی توان تنها به این داده ها اکتفا نمود بدلیل اینکه اولاً تاسسیات آبی غالباً در مدت زمان زیادی مورد بهره برداری قرار می گیرند و در این مدت هر گونه اتفاقاتی باید در نظر گرفته شود . ثانیاً این آمار متقلق به گذشته می باشد و نمی توان آنها را ملاک خوب برای کارهای برنامه ریزی در آینده در نظر گرفت.
در این میان روشهای آماری بکمک برنامه ریزان آمده است تا بتوانند از روی همین داده های موجود و اندازه گرفته شده به داده های مصنوعی بسازند تا جوابگوی این نیاز فرایند باشند.
با توجه به آنچه گفته شد مشاهده می گردد که این آمار مصنوعی چیز جدیدی نمی باشد و تنها با حفظ نمودن بعضی از خصوصیات آماری مربوط به داده های اندازه گرفته شده حاصل شده اند. این فزونی درست می باشد زیرا در اکثر پدیده های هیدرولوژیکی و وابسته به زمان میزان یک پارامتر ارتباط مستقیم با مقدار آن در دورهُ گذشته دارد و این وابستگی در دوره های زمانی نزدیک هم بیشتر است مثلاً‌ جریان یک رودخانه در فروردین وابستگی زیادی به مقدار آن در اسفند دارد و این وابستگی در هفتهٌ آخر اسفند و هفته اول فروردین بمراتب بیشتر است.
6 – 2 – سری های زمانی
داده هایی را که از روی آنها داده های مصنوعی ساخته می شود سری های زمانی می نامیم {24}. سری های زمانی با توجه به پارامترهای فضای حالت هر یک می توان بصورت پیوسته و یا گسسته2 تعریف کردند. اگر متغیرهای سری بصورت تصادفی باشد به آنها فرایندهای اتفاقی اطلاق می گردد که این فرایند ها خود می توانند به هم وابسته و یا مستقل از هم باشند.{24}
همانطور که پیشتر توضیح دادیم، در علم هیدرولوژی اکثر سری مان زمانی بصورت اتفاقی می باشند. سری مان زمانی گاهی بواسطهُ ابعادشان نیز از هم نمیز داده می شوند، سری مان زمانی چند بعدی شامل اندازه گیری از چند متغیر می باشد {24}.
موضوع مهم دیگری که در ارتباط با سری مان زمانی مطرح می باشد ایستایی و نا ایستایی سری مان زمانی می باشد اگر عوامل طبیعی ها و یا غیر طبیعی ، سبب تغییرات عمده در روند وقوع متغییرها نباشد و تابع توزیع احتمال هر متغیر در هر زمان خاص از یک دوره ،‌ثابت باقی بماند سری را ایستا می گوییم و در غیر اینصورت نا ایستایی باشد {23}.
در این مبحث بدلیل اینکه موضوع اصلی این پایان نامه برنامه ریزی می باشد وارد ویژگی های مربوط به سری های زمانی نمی شویم و تنها راجع به نحوه ساختن داده های مصنوعی از روی این سری مان زمانی گفگو می نماییم . در ارتباط ، ویژگی های سری مان زمانی می توان به مراجع {25 } ، { 24 } ، { 9 } ، رجوع نمود.
6 – 3 – مدلهای اتفاقی تولید آمار مصنوعی
دو روش عمده جهت ساختن مدلهای مصنوعی از سری مان های زمانی موجود می باشد 1 – روش مستقیم1 2 – روش غیر تجمعی یا تجزیه2 . در این روش ما چیزی بیش از اطلاعات ارائه شده در سری مان زمانی ازائه نمی گردد و تنها با ثابت نگه داشتن یک یا چند ویژگی آماری از سری مان های زمانی، مدل مصنوعی ساخته می شود. این خواص می توانند میانگین ،‌انحراف معیار ،‌چولگی و ... باشد {24 }.
هیچ مدلی قادر نیست تا تمام این ویژگی ها را حفظ نماید و روشهای مختلف با توجه به خصوصیتی که حفظ نمایند از هم تمیز می شوند.
در روش مستقیم پارامترهای آماری مدل ، از ماهی به ماهی گویلر تغییر می کند و مستقیماً‌ جریان مصنوعی ماهیانه تولید می شود. ولی در روش تجزیه یا غیر تجمل ابتدا راواناب سالانه تولید و سپس این مقادیر به جریان ماهیانه توزیع می گردد. { 23 }.
هر کدام از دو روش فوق روش های دیگری تجزیه می شوند که بعضی از آنها ارائه گردیده اند { 23 }
6 – 4 – معرفی نرم افزار hec – 4
در این رسانه برای ساختن داده های مصنوعی جهت برنامه ریزی پویا از نرم افزار hec – 4 استفاده گردیده است. این نرم افزار از روی مطالعات beard در سال 1962 و در مرکز مطالعات هیدرولوژی گروه مهندسین ارتش آمریکا (usa ce) در سال 1971 تدوین گردید. این برنامه با استفاده از مدل اتورگرسیو AR ( 1 ) و به صورت چند مکانی تهیه شده است و در آن سری جریاان های ماهیانه با استفاده از روش های، کرسیون به طور مستقیم در اتصاله قابل تولید می باشد .{ 24 }.
مدل AR ( 1 ) حالت ساده ای از مدل کلی ARMA ( P , Q } یا مدل باکس جین کنیز ( BOX JENKINS ) می باشد. این مدل دارای F عبارت اتورگرسیو و Q عبارت میانگین متحرک و بصورت کلی زیر می باشد. { 24 }

 


Z t + 1 = i z t – i + 1 + V t - J V t – j ( 1 – 6 )

 

پارامترهای اتورگرسیو
پارامترهای میانگین متحرک
متغیر تصادفی نرمال استاندارد با میانگین صفر E [ VT] و واریانس یک E [ V T2 ] برای اینکه ZT استا با واریانس به نهایت باشد پارامترهای اتورگریسو باید بشکلی باشند که ریشه های از چند جمله ای زیر در خارج از دایره ای با شعاع واحد قرار بگیرد . {24}

 

1 - r i = 0

 

برای اینکه ZT و ( K > 0 ) با افزایش k وابستگی آنها کاهش یابد پارامترهای میانگین متحرک باید بشکلی باشد تا ریشه های چند جمله ای زیر در خارج از دایره ای با شعاع واحد قرار گرفته باشد. { 24 }.
1 - j S J = 0
اگر در مدل ARMA ( P , Q ) پارامتر همبستگی P = 1 و پارامتر میانگین متحرک 900 باشد تبدیل به مدل AR ( 1 ) که به مدل ماکیف1 مشهور است می شود.
این مدل نیز دارای توزیع نرمال می باشد. اگر میانگین این مدل ؟؟؟ و واریانس 2 ؟؟؟ و همبستگی P باشد مدل ( 6 – 1 } یا مدل مارکف بصورت زیر بازنویسی می شود.
ZT+1 = + P ( ZT - ) + VT ???
VT متغییر تصادفی نرمال استاندارد با میانگین صفر و واریانس 1 می باشد.
با توجه به آنچه بیان کردید می توان مراحل انجام کار در برنامه HEC – 4 را به شرح زیر بیان نمود. { 23 }
1 – داده های مشاهده شده برای هر ماه و در هر ایستگاه به اندازهُ یک درصد میانگین ماهیانه همان ماه افزایش داده می شود تا مانع از ورود مقایر صفر در محاسبات دگارتی شود.
2 – میانگین انحراف استاندارد و ضریب بر کلی تولید می شود.
3 – هر یک از مقادیر مشاهده شده توسط معادلات تقریبی توزیع پیرسون تیپ ؟؟ به شکل استاندارد یا نرمال تولید می شود.
4 – پس از تبدیل کلیه داده ها به صورت نرمال، ضرایب همبستگی بین کلیه استگاهها در هر ماه و ضرایب همبستگی در عرض بین هر ماه با ماه بعد حساب می گردد.
5 – تولید سری مان جریان ماهیانه به صورت مصنوعی ، بر پایهُ معادلات رگرسیون و با استفاده از روش CROUT برای هر ایستگاه انجام می گردد، یعنی برای هر ماه و هر ایستگاه جریان تولید شده از طریق مقدار محاسبه شده در ماه قبل استخراج می گردد.
6 - در نهایت مقادیر استاندارد شده جریانهای تولید شده با استفاده از معادلات مربوط به صورت جریان های ماهیانه تبدیل شود. در این حالت خصوصیات اصلی آمار یعنی مقادیر متوسط ماهیانه، انحراف استاندارد، ضرایب چوگلی، همبستگی های درون با گام یک و ضرایب همبستگی بین ایستگاهها در آمار مصنوعی نیز حفظ می گردد.
6 – 5 – نتایج تولید مصنوعی داده ها:
داده های مصنوعی از روی 12 سال آمار موجود رودخانهُ سد کارده یعنی ارسال 42 – 1341 نهایت 52 – 1352 ( جدول 2 – 1 ) ساخته می شوند. بدلیل آنکه فرض می گردد بهره برداری از مخزن سد کارده 40 سال باشد دید انتخاب داده ها برای برنامه ریزی بهینه تر 4 سال در نظر گرفته شد که در نتیجه 480 سری مختلف ساخته خواهد شد. با توجه به این مسئله می توان سری مان آماری 4 ماهه 80 ساله و 120 ساله را برای برنامه ریزی مخزن کار برد و نتایج آن را با هم بررسی نمود. جدول ( 6 – 2 ) بعضی از خصوصیات آماری داده های ورودی و جدول ( 6 – 4 ) خصوصیت آماری داده های مصنوعی را نشان می دهد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  30  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله کنترل فازی داده های کامپیوتر

دانلودمقاله آخرین نظرات نیکلاس برنزمعاون وزیر امور خارجه آمریکا در قبال ایران

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله آخرین نظرات نیکلاس برنزمعاون وزیر امور خارجه آمریکا در قبال ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

نیکلاس برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی متن اظهارات برنز در برابر کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا واشنگتن دی سی

 

ششم مارس 2007

 

آقای لانتوس ، ریاست کمیته روابط خارجی، آقای راس لتینن ، عضو ارشد و سایر اعضای برجسته کمیته، از شما به خاطر فراهم آوردن این فرصت برای بحث و گفت وگو پیرامون سیاست راهبردی ما در قبال چالش های عمده ای که از جانب ایران متوجه منافع امنیت ملی ما است، تشکر می کنم.

 

ما در منطقه خاورمیانه با چهار بحران پیچیده و مرتبط به هم ربرو هستیم؛ ضرورت یک عراق با ثبات و دموکراتیک، تقویت دولت لبنان که به شیوه دموکراتیک انتخاب شده ، مقابله با برنامه اتمی و جاه طلبی های منطقه ای ایران و پی افکندن بنیانی برای یک صلح نهایی بین اسراییل و فلسطینی ها. این منطقه اکنون از مهم ترین کانون های توجه ایالات متحده در جهان به شمار می رود و پای منافع حیاتی ما در تمامی موارد یاد شده در میان است. اما در ماورای مسئولیت ما برای تامین ثبات در عراق، هیچ چیزی از نظر نقش آینده ایالات در منطقه خاورمیانه حیاتی تر از مقابله با چالش های رژیم تند رو ایران که سخنان گزنده پرزیدنت محمود احمدی نژاد، نماد عمومی آن است، نیست.

 

برای مدتی نزدیک به سه دهه تمامی دولت های ایالات متحده آمریکا، از هنگام تصدی پرزیدنت کارتر به این سو، با مسئله غامض جهان بینی (ایدئولوژی) مقابله جویانه و راه و روش آشکارا ضد آمریکایی تهران مواجه بوده اند. اما هیچگاه نگرانی های ما درباره نیات دولت ایران تااین حد جدی نبوده، پیچیدگی های سیاست مربوط به ایران تا این اندازه اهمیت نداشته و ضرورت های وابسته به سیاستی که در قبال ایران باید اتخاذ شود تا بدین پایه مبرم نبوده است. تهران –بدون توجه به هنجارهای مرسوم در رفتار بین المللی - در راه خطرناکی گام نهاده، به طور مکرر تعهدات بین المللی خود را زیر پا گذاشته و با نفرت انگیز ترین و غیر مسؤلانه ترین سخنان که از طرف هیچیک از رهبران دنیا سابقه نداشته، موجبات وحشت جهانیان را فراهم ساخته است.

 

احمدی نژاد برنامه اتمی ایران را قطاری "بدون ترمز" اعلام داشته و رژیم ایران با بی پروایی درخواست های مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل را برای متوقف ساختن غنی سازی و کلیه فعالیت های مربوط به باز پردازش هسته ای نادیده گرفته است. اکثریت بزرگی از کشورهای جهان با احساس نگرانی از این که هدف از برنامه اتمی ایران تولید تسلیحات اتمی است، به ما پیوسته اند. رژیم ایران در ادامه این راه و روش مجموعۀ سخاوتمندانه و تاریخی مشوق های پیشنهاد شده از سوی 5 کشور[عضو دائم یسازمان ملل متحد] به اضافه آلمان و ایالات متحده آمریکا را مبنی بر آغاز مذاکرات جدی با تهران، به شرط متوقف شدن فعالیت های غنی سازی در تاسیسات نظنز رد کرده است.
من طی هفته گذشته سه جلسه دیدار و گفت وگو با همتایانم از کشورهای گروه 1+5 – شامل روسیه، انگلیس، چین، فرانسه و آلمان – داشتم که در این جلسات درباره تصویب یک قطعنامه سختگیرانه تر بر مبنای فصل هفتم منشور سازمان ملل علیه ایران بحث و گفت وگو کردیم. در حقیقت ما در آغاز برگزاری جلسات مذاکره رسمی در این مورد در شورای امنیت قرار داریم و از مذاکرات و گفت وگوهای جدی و سازنده ای که با متحدانمان در گروه 1+5 داشته ایم، بسیار خرسند و راضی هستیم. ایران باید این موضوع را درک کند که ما همگی در هدفمان که جلوگیری از دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی است، با یکدیگر متحدیم. ما همگی توافق کرده ایم که هرچه سریع تر قطعنامه دوم علیه رژیم ایران را به تصویب برسانیم تا بدین وسیله به ایران هشدار دهیم که در سطح جهان منزوی شده و باید با ما مذاکره کند. رهبران جهان از کشورهای مختلفی مانند هند، مصر و برزیل نیز در آژانس بین المللی انرژی اتمی از این اقدام ما پشتیبانی کرده اند. دولت ایران در ارتباط با مسائل اتمی به طور عمیقیخود را در انزوا می بیند.

 

ایران علاوه بر تلاش برای دستیابی به تسلیحات اتمی، در افشاندن بذر خشونت و بی ثباتی در سرتاسر منطقه، خصوصاً در دموکراسی های آسیب پذیر لبنان و عراق کشوشا بوده است. در همان حال که تهران سیاست های دیرین خشونت طلبانه خود را مبنی بر مخالفت با روند صلح بین اسراییل و فلسطینیان تشدید کرده، اوضاع حقوق بشر در داخل کشور نیز به شدت رو به وخامت گذاشته است.

 

برای مقابله با این چالش ها ما از یک استراتژی جامع استفاده می کنیم که بر رهبری دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا و یک ائتلاف نیرومند چند جانبه متکی است. ما در اولین قدم و پیش از هر اقدامی این نکته را برای رژیم ایران روشن کردیم که ادامه سیاست های تحریک آمیز و بی ثبات کننده احمدی نژاد، هزینه های سنگینی مانند فشارها و محدودیت های مالی، انزوای سیاسی، خدشه دار شدن وجهه و اعتبار ایران در بلند مدت و وارد آمدن خسارات سنگین به منافع اساسی ملی ایران در بر دارد. در گام بعدی که به همان اندازه دارای اهمیت است، ما تلاش کرده ایم تا زمینه های تغییر رفتار رژیم ایران را فراهم نماییم و این رژیم را قانع کنیم که مسیر جالب تری مبتنی بر همکاری با جامعه جهانی در دسترس آن قرار دارد.

 

با این که چالش به وجود آمده بسیار بزرگ است و ما راه درازی در پیش رو داریم، من معتقدم که ادامه این سیاست راهبردی و هماهنگ دیپلماتیک بهترین گزینه ای است که در برابر ما قرار دارد.

 

تا همین چند ماه پیش به نظر می رسید که ایران بر اسب مراد سوار است و بدون برخورد با مانع به تلاش آشکار خود را برای دستیابی به تسلیحات اتمی ادامه می دهد. ایران هزینه اقدامات تحریک آمیز و غیرمسئولانه حزب الله را که منجر به جنگ با اسراییل شد تامین کرده بود. ایالات متحده آمریکا در آخرین ماه های سال 2006، به اقدامات مهمی در جهت مقابله با جاه طلبی های منطقه ای ایران و منزوی نمودن تهران در زمینه برنامه های اتمی دست زد. ما از طریق همکاری و هماهنگی با متحدانمان در جامعه جهانی، اقدامات دیپلماتیک موثری را برای متوقف نمودن تلاش های ایران انجام داده ایم. این سیاست راهبردی ما ما باعث بروز تفرقه و دودستگی در بین مقامات و رهبران ایران در مورد ادامه سیاست های مقابله جویانه خود، یا آغاز مذاکره با جامعه جهانی شده است. اجازه دهید من در باره این که چگونه برای منزوی ساختن ایران و مهار کردن بلندپروازی های آن فشار وارد کرده ایم توضیح بدهم.

 

ما با تلاش های خود در سازمان ملل، موجب پرتو افکندن بر برنامه های اتمی ایران شده ایم. در دسامبر سال 2006، شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آراء قطعنامه 1737 را برای تحمیل تحریم های فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد با هدف قرار دادن برنامه های اتمی و موشک های بالستیک ایران، تصویب نمود. این قطعنامه پس از دو سال سیاست مدارا در برابر ایران از سوی کشورهای ایالات متحده، روسیه، چین و متحدان اروپایی ما، گام بسیار بزرگ و مهمی به شمار می رفت و نقطه عطفی در عزم جامعه بین المللی برای اعمال فشار بر رژیم ایران به منظور وادار ساختن آن به انجام تعهدات بین المللی خود بود.

 

ما همچنین خارج از شورای امنیت سازمان ملل، همکاری هایی را با دولت های بزرگ جهان به منظور قطع همکاری های تجاری آنها با سازمان ها و شرکت های ایرانی و اشخاصی که در زمینه برنامه های اتمی و حمایت از تروریسم فعالیت می کنند، آغاز نمودیم. وزارت خزانه داری آمریکا نیز با استفاده از اختیارات خود تحت قانون موارد ضطراری اقتصادی ا بین المللی (IEEPA) ، بانک سپه ایران را به دلیل همکاری های این بانک با سازمان های ایرانی فعال در زمینه برنامه های موشکی این کشور تحریم نمود. وزارت خزانه داری آمریکا همچنین بانک دولتی صادرات را به دلیل حمایت این بانک از تروریسم، از دستیابی به نظام مالی ایالات متحده آمریکا محروم ساخت. بانک های سراسر جهان نیز متوجه مخاطرات جدی همکاری و انجام معاملات تجاری با ایران شده اند و برخی از این بانک ها محدود ساختن حجم همکاری های خود را با ایران اغاز کرده اند.

 

ما همچنین اقداماتی برای مقابله با جاه طلبی های منطقه ای ایران انجام داده ایم. ایران حمایت های مرگبارش را از برخی از گروه های مبارزه جوی دستچین شده شیعه در عراق که نیروهای آمریکایی و انگلیسی و نیز مردم بی گناه عراق را برای به قتل رساندن آنها هدف قرار می دهند، همچنان دنبال می کند. ما علناً به تهران اعلام نموده ایم که این گونه اقدامات غیر قابل قبول است. همانگونه که پرزیدنت بوش در ماه ژانویه اعلام نمود، نیروهای آمریکایی مستقر در عراق، با تمامی گروه ها و افرادی که مواد منفجره و اسلحه در اختیار گروه های شبه نظامی عراقی قرار می دهند، فارغ از ملیت آن ها، برخورد خواهند کرد. این اقدامات در هماهنگی با مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل و دولت عراق که به نیروهای ائتلاف مستقر در عراق اجازه داده اند تا هرگونه اقدام مقتضی برای برقراری ثبات و امنیت انجام دهند، صورت می گیرد. ما به صورتی قاطع و مسلم وظیفه داریم تا از سربازاانمان در قبال این گونه حملات حمایت و پشتیبانی به عمل آوریم .

 

ما همچنین با کشورهای فرانسه، عربستان سعودی، مصر، اردن و برخی دیگر از کشورها، برای حمایت قاطع و جدی خود از دولت سینیوره، نخست وزیر لبنان، که به صورتی دموکراتیک انتخاب شده است در حال همکاری هستیم تا تحریم تسلیحاتی تصویب شده در قطعنامه 1701 شورای امنیت برای ممانعت از مسلح شدن مجدد حزب الله توسط ایران و سوریه به مورد اجرا بگذاریم. ما با استقرار دو گروه ناو هواپیما بر در خلیج [فارس] به دوستان و متحدانمان در کشورهای عربی اطمینان خاطر داده ایم که این منطقه برای ما دارای اهمیتی حیاتی است. در سطح منطقه ای نیز کاندالیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا در پاییز گذشته مذاکراتی را با کشورهای عضو شورای همکار خلیج [فارس] GCC و هم چنین مصر و اردن در زمینه نگرانی های مشترک از بابت تهدیدات ایران آغاز کرد که همچنان ادامه دارد.

 

این اقدامات در کنار برنامه های بلندمدت ما برای توسعه و برقراری صلح و ثبات در منطقه و فراهم آوردن اطمینان خاطر برای متحدانمان ازجمله اسراییل، نمایانگر پیشرفت های طبیعی کوشش های ما در نشان دادن عزم راسخ خود برای مقابله با بی اعتنایی های ایران به قوانین بین المللی و جاه طلبی این رژیم برای تسلط بر منطقه صورت می گیرد. همه فعالیت ها و تلاش های ما تا کنون نتیجه بخش بوده است. ایران اکنون در وضعیتی نامتعادل به سر می برد، انزوای این کشور افزایش و نظارت بین المللی نسبت به اقدامات آن شدید تر شده است.

 

سیاست ایالات متحده آمریکا در وارد آوردن فشارهای چند گانه علیه رژیم ایران، خط مشی درستی است که باید آن را ادامه دهیم. علیرغم سخنان پرسر و صدای احمدی نژاد، رژیم ایران در برابر فشارهای اقتصادی و سیاسی آسیب پذیر است. بدیهی است که فشارهای هماهنگ بین المللی می تواند در کاستن از احساس تفوق و استیلای رژیم ایران موثر باشد، رهبران بی پروای این کشور را پریشان خاطر کند و در همان حال هزینه های این رفتارغیر مسؤلانه را آشکار سازد.

 

ما درهمان حالی که به طور جدی می کوشیم تا دولت ایران را منزوی کنیم، راه گفت وگوی سیاسی را نیز برای آن باز گذشاته ایم. به همین علت خانم رایس قبول کرده کها در کنار همتایان خود در گروه 1+5، در "هر زمان و هر مکانی" به مذاکره مستقیم با ایران در مورد برنامه های اتمی این کشور و سایر مشکلات و مسایل موجود بپیوندد. لازمه انجام این امر تنها متوقف شدن غنی سازی و سایر فعالیت های مربوط به پردازش مجدد از جانب ایران است. این بهترین فرصت برای ایران و ایالات متحده آمریکا است تا به مذاکره درباره مسایل و موضوعات مورد اختلاف خود بپردازند. در همین راستا ما موافقت کرده ایم تا در این هفته در "کنفرانس همسایگان" که توسط دولت عراق سرپرستی می شود، در کنار کشورهای ایران و سوریه وسایر کشورها شرکت نماییم و درباره راهکارهای پایان بخشیدن به خشونت ها و کشمکش های تفرقه انگیز داخلی در عراق مذاکره کنیم. ما امیدواریم که تمامی کشورهای شرکت کننده در این کنفرانس، از این فرصت برای بهبود روابط خود با دولت عراق و ایجاد صلح و ثبات در منطقه استفاده نمایند و هم چنین امیدواریم که پس از این مذاکرات، ایران نقش سازنده تر و مثبت تری را در عراق به عهده گیرد.

 

دیپلماسی بهترین گزینه پیش روی ما برای مقابله با رژیم ایران است و من اعتقاد ندارم که درگیری نظامی با ایران امری مطلوب یا اجتناب ناپذیرمی باشد. اگر ما به ما خط مشی ماهرانه دیپلماتیک خود ادامه دهیم و برای نتیجه بخش شدن این سیاست ها در میان مدت و بلندمدت شکیبا باشیم، اطمینان دارم که می توانیم از در گیری نظامی اجتناب کنیم وشاهد موفقیت استراتژی خود باشیم. ما قویا امیدواریم که ایران پیشنهاد مذاکره با ایالات متحدان و متحدان ما را در گروه 1+5، بپذیرد تا بتوانیم به راه حل صلح آمیزی در ارتباط با جاه طلبی ایران در زمینه سلاح های هسته ای دست یابیم. هر راهکار سیاسی موثری باید همواره راه خروج را برای طرف مقابل، مانند مورد ایران که خود را در یک کنج دیپلماتیک محصورساخته، باز بگذارد. در همان حالی که ما اقدامات موثر و نیرومندانه ای برای مهار کردن ایران در خاورمیانه انجام می دهیم، به ایران پیشنهاد مذاکره با خود را نیز ارایه نموده ایم. هنگامی که شورای امنیت سازمان ملل متحد به زودی دومین قطعنامه خود را علیه ایران از تصویب بگذراند، ایالات متحده آمریکا و متحدانش بار دیگر تمایل خود برای مذاکره با ایران ابراز خواهند داشت. ما امیدواریم که ایران به انزوای خود بیندیشد وتصمیم بگیرد با ما بر گرد میز مذاکره دیدار کند.

 

بخشی از سیاست ایالات متحده آمریکا برای ارایه تعیین مسیر جدیدی در روابط ایران با آمریکا، متوجه تقویت ارتباط و همکاری ما با مردم ایران می باشد. گرچه داشتن روابط رسمی دیپلماتیک با کشور ایران اکنون برای ما امکان پذیر نیست، اما ما می توانیم شکاف موجود بین ملت های خود را رفع کنیم. از همین رو ما به موازات تلاش های دیپلماتیکمان برای متقاعد ساختن تهران به تغییر سیاست خارجی خود، برنامه ای را برای توسعه ارتباط بین مردم دو کشور آغاز کرده- ایم. ما در ماه ژانویه تیم کشتی ایالات متحده را برای شرکت در مسابقات کشتی به تهران اعزام نمودیم و زمینه های سفر صدها ایرانی را نیز به موجب طرح های تبادل آموزشی و فرهنگی به آمریکا فراهم ساخته ایم. این کوشش ها با پشتیبانی کنگره آمریکا از درخواست دولت در سال 2006 برای اختصاص یک بودجه تکمیلی به طرز شایانی تقویت شده است. از بین بردن موانعی که طی سی سال گذشته باعث دوری و جدایی مردم دو کشور شده اند، از اولویت های ما در بلندمدت به شمار می رود.

 

موفقیت سیاست های ما در برابر ایران و تداوم ائتلاف بین المللی ما در قبال این کشور دستاورد کوچکی نیست. این امر در حقیقت نشان دهنده رهبری موفق پرزیدنت بوش و تلاش های پی گیر رایس وزیر خارجه، وزارت خارجه و سایر سازمانهای دولتی ایالات متحده آمریکا است. همان گونه که رییس جمهوری و وزیر خارجه آمریکا تاکید نموده اند – و از نظر من نیز توجه به این موضوع بسیار اهمیت دارد – ما برای مقابله با چالش های ایران خواستار راه حل دیپلماتیک هستیم.

 

امروز من میل دارم به تفصیل به برخی از اقداماتی که ما در سازمان ملل و یا به صورت دوجانبه برای تشدید فشار بر ایران برای وادار نمودن این کشور به ترک تلاش هایش برای ساختن سلاح های اتمی انجام داده ایم، اشاره کنم. من همچنین از کوشش مداوممان برای وادار نمودن رژیم ایران به قطع حمایت هایش از تروریسم و افراط گرایی و در همان حال توسعه روابط با مردم ایران سخن خواهم گفت.

 


نقش ایران در اشاعۀ سلاح های اتمی

 

در حال حاضر بزرگ ترین و جدی ترین تهدید از جانب رژیم ایران پیگیری توانایی اتمی است. رهبران ایران برخلاف تعهدات بین المللی این کشور، طی مدت 18 سال به طور مخفیانه برنامه غنی سازی اورانیوم و سایر فعالیت های اتمی را دنبال می کرده اند. ادامه سوءاستفاده از اعتماد جهانی اکنون بخش اصلی مشکل جامعه بین المللی را با ایران به تشکیل می دهد.

 

ایالات متحده آمریکا و سایر اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل، حق ایران در را دراستفاده مسالمت آمیز و غیر نظامی ازانرژی هسته ای صلح آمیز طبق مواد پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی (NPT) به رسمیت می شناسند. با این حال این حق مستلزم مسئولیت ها و تعهداتی، از جمله تعهد قانونی به چشم پوشیدن از دستیابی به تسلیحات اتمی و انجام کلیه فعالیت های هسته ای تحت بازرسی و نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی است. همان گونه که محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش اخیر خود به شورای امنیت سازمان ملل اشاره نموده است، رژیم ایران به بی توجهی و زیرپا گذاشتن تعهدات بین المللی خود ادامه می دهد و هیچ گونه شفافیتی در کار خود نشان نداده است. علیرغم درخواست های مکرر طی سه سال گذشته، رژیم ایران هنوز بسیاری از مسایل و مشکلات موجود در مورد فعالیت های اتمی خود برای IAEA روشن ننموده است. به همین علت دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید که قادر به تایید این موضوع که برنامه اتمی ایران صرفاً برای مقاصد صلح آمیز دنبال می شود نیست .

 

مرور دوباره بر گزارش دکتر البرادعی آموزنده و هشداردهنده است. طبق این گزارش رژیم ایران نه تنها به کرات شرایط تعیین شده توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی را انجام نداده، بلکه حتی نزاکت آن را که به بسیاری از پرسش های مستقیم آژانس که بازتاب نگرانی های جامعه جهانی است پاسخ دهد نداشته است.

 

رژیم ایران به پرسش های IAEA در مورد سابقه استفاده خود از سانتریفیوژهای P1/P2 ، تجربیات مربوط به جدا اسازی پلوتونیوم و آلودگی تجهیزات مراکز اتمی اش به اورانیوم غنی شده، پاسخ نداده است. ایران همچنین مانع از دستیابی IAEA به مقامات کشور و مدارک و سوابق فعالیت های انجام شده از جمله یک گزارش پانزده صفحه ای در مورد چگونگی قالب سازی اورانیوم در نیمکره ها که تنها در ساخت بمب های اتمی کاربرد دارد، شده است. گذشته از این ایران از اجرای اقدامات ایمنی که به اعتقاد IAEA برای جلوگیری از تبدیل کاربری اورانیوم غنی شده در مرکز اتمی نظنز لازم است خود داری کرده است.

 

البته رژیم ایران زمان کافی برای پاسخگویی به سوالات عنوان شده در زمینه برنامه های اتمی خود را در اختیار داشته است. از سال 2003 تا کنون شورای حکام IAEA بارها از حکومت ایران خواسته است تا به تعهدات خود مطابق با پیمان منع گسترش پایبند باشد. در بیانیه ای که شورای امنیت سازمان ملل متحد در بیست ونهم مارس سال 2006 از طرف هیأت رئیسه خود منتشر ساخت از ایران خواست تا کلیه فعالیت های غنی سازی و فعالیت های مربوط به پردازش مجدد را در مراکز اتمی خود متوقف سازد و با آژانس بین المللی انرژی اتمی در بازرسی های جاری آن به طور کامل همکاری داشته باشد. ایران به تمامی این درخواست ها و همچنین قطعنامه 1696 شورای امنیت که در ژوییه سال 2006 تصویب شد، بی توجهی نموده است. به موجب قطعنامه 1696 شورا از ایران خواست که تا 31 اوت سال 2006 کلیه فعالیت های غنی سازی خود را متوقف سازد، در غیر این صورت به موجب بند 41 از فصل هفتم منشور ملل متحد، تدابیر مقتضی برای اعمال تحریم های اقتصادی علیه این کشور اتخاذ خواهد نمود.

 

جامعه بین المللی در مواجهه با عدم پایبندی آشکار رژیم ایران به تعهدات بین المللی خود در زمینه برنامه های اتمی اش، ناچار در دسامبر سال 2006، به اتفاق آراء قطعنامه 1737 را علیه ایران تصویب نمود. این قطعنامه تحریم هایی را در چهارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل بر علیه ایران مقرر داشت و از این کشور خواست تا نسبت به تعلیق کلیه فعالیت های غنی سازی و پردازش مجدد خود و هم چنین فعالیت های خود در زمینه آب سنگین اقدام و به طور کامل با IAEA همکاری کند. همچنین به موجب این قطعنامه کشورهای عضو از انتقال تکنولوژی های حساس در زمینه گسترش سلاح های اتمی به ایران منع شدند و حمایت مالی و تکنولوژیکی از برنامه های اتمی و موشک ایران ممنوع گردید و از کشورهای خواسته شد تا اموال و دارایی نهاد های عمده ای را که با برنامه های اتمی و موشکی ایران در ارتباطند مسدود نمایند.

 

فشارهای مالی

 

علاوه بر مسدود ساختن اموال و دارایی های سازمان ها و اشخاص مرتبط با برنامه های اتمی و موشکی، قطعنامه 1737 زمینه های افزایش محدودیت ها و فشارهای مالی بر علیه ایران را نیز در خارج از سازمان ملل فراهم نمود. در همین راستا وزارت خزانه داری و وزارت خارجه آمریکا به دولت های دیگر جهان و شرکت های خصوصی تاکید نمودند که انجام معاملات و فعالیت های تجاری با ایران متضمن خطرات مالی و حیثیتی برای آن ها می باشد.

 

بنا به گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی OECD، ایران تا پایان سال 2005 بزرگترین استفاده کننده از اعتبارات و ضمانت نامه های رسمی صادراتی بوده و رقم این ضمانت ها به 22.3 میلیارد دلار بالغ شده است. ما با مشاهده این که تعدادی از بانک های عمده بین المللی روابط خود را با ایران محدود کرده اند، از کشورهای اروپایی و آسیایی خواسته ایم تا این تسهیلات و ضمانت نامه های اعتباری خود برای کشور ایران را کاهش دهند. دولت های جهان نباید در مخاطراتی که شرکت های خصوصی در ایران با آن روبرو می باشند، شریک باشند. هم اکنون بسیاری از کشورهای جهان در نگرانی های ما درباره اقدامات و فعالیت های ایران سهیم اند و شروع به کاهش اعتبارات خود به این کشور نموده اند. برخی از کشورها، سطح اعتبارات خود به ایران را در میزان کنونی ثابت نگاه داشته اند و برخی دیگر از کشورها نیز اعتبارات درخواستی توسط ایران را به دقت بررسی و موشکافی می نمایند تا بدین وسیله از پایبندی اکید آن کشور به مفاد قطعنامه 1737 شورای امنیت اطمینان حاصل نمایند. فرانسه، آلمان و ژاپن سقف اعتبارات و تسهیلات ارایه شده به ایران را کاهش داده اند و سایر کشورها نیز محرمانه متعهد شده اند تا با پیروی از این رویه در در میان مدت و بلندمدت ، اعتبارات ارایه شده به ایران را در زمینه کالاهای سرمایه ای و تامین مالی طرح های این کشور کاهش دهند.

 

ما در سال گذشته با همراهی کنگره آمریکا، قانون اعمال تحریم علیه ایران و لیبی (ILSA) را که اکنون در راستای تلاش ها و اقدامات سیاسی و اقتصادی موثر ما در مقابله با کشور لیبی، تبدیل به قانون تحریم ایران (ISA) شده است، تمدید نمودیم. قانون تحریم ایران، در گوشزد ساختن نگرانی های ما از بابت ایران به دولت های دیگر کشورهای جهان و شرکت های خصوصی و انگشت نهادن بر مخاطرات و عواقب بالقوه سرمایه گذاری در این کشور نقش ارزشمندی داشته است. در حقیقت ما فقدان مداوم سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز ایران را به این قانون نسبت می دهیم.

 

طی هفته های اخیر نیز ما با تعدادی از کشورها و شرکت های مربوط در باره سرمایه گذاری آنها در بخش نفت و گاز ایران تماس گرفته ایم. ما ضمن تصریح مخالفت با این امربه این کشورها و کمپانی ها یادآوری نموده ایم که چگونه این سرمایه گذاری تلاش های جامعه جهانی را برای حل و فصل بحران اتمی ایران تضعیف میکند و می تواند باعث ایجاد محدودیت های قانونی در آینده برای سرمایه گذاری تحت قوانین ما گردد. اکثر این قراردادها و سرمایه گذاری ها تنها در مرحله مذاکرات ابتدایی باقی مانده اند و هدف تمامی مذاکرات ما نیز جلوگیری از نهایی شدن این قراردادها بوده است. علاوه بر این ایران اکنون با مشکلاتی جدی در زمینه جذب سرمایه های خارجی در بخش سوخت های هیدروکربور خود روبرو می باشد و تنها معدودی از کمپانی های خارجی حاضر به همکاری با ایران در زمینه توسعه منابع نفتی وگازی این کشور شده اند. دلیل پیدایش این وضعیت سیاست ها و رفتارهای رژیم ایران است، اما وضع نامطلوب سرمایه گذاری خارجی در ایران، ناشی از قانون ILSA/ISA نیز بوده است.

 

ما همچنین در حال استفاده از سایر قوانین و اختیارات داخلی ایالات متحده آمریکا به منظور مقابله با توسعه برنامه های اتمی ایران می باشیم. ایالات متحده آمریکا به موجب فرمان اجرایی 13382، چهارده شخص و سازمان ایرانی در ارتباط با برنامه های تولید سلاح های کشتار جمعی و موشکی مشخص کرده است. این اشخاص و سازمان ها حق دسترسی به نظام مالی و بانکی ایالات متحده آمریکا را ندارند و کلیه اموال و دارایی های آن ها در بانک های آمریکا مسدود خواهد شد. وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا نیز به موجب اختیارات خود در زمینه مقابله با گسترش تسلیحات اتمی و کشتار جمعی، بانک های صادرات و سپه ایران را از دسترسی در سطح بین المللی به نظام بانکی و مالی آمریکا محروم نموده است. ما از سایر کشورهای جهان نیز خواسته ایم تا به دقت فعالیت ها و مبادلات مالی بانک های سپه و صادرات و سایر موسسات مالی ایران را در حوزه قضایی خود تحت نظارت قرار داهند و در صورت اقتضا، اجازه فعالیت این بانک ها و موسسات را لغو نمایند.

 

این فشارهای مالی هدفمند، موجب عدم دستیابی اشخاص و سازمان های مشکوک ایرانی به منابع مالی مورد نیازشان برای پیشبرد برنامه های اتمی ایران شده است و در عین حال این نکته را نیز برای مقامات ایرانی روشن نموده است که بی توجهی به قوانین و معیارهای بین المللی دارای عواقب اقتصادی ناخوشایندی برای این کشور خواهد بود. استوارت لوی ، معاون وزیر خزانه داری و من با همکاری یکدیگر تلاش خواهیم کرد که با شرکای خارجی مان در زمینه این گونه فشارهای اقتصادی در ارتباط باشیم، زیرا این فشارهای اقتصادی یکی از کارآمدترین و موثرترین اهرم های ما به شمار می روند تا بدین وسیله رژیم ایران را به هزینه سرکشی های مداوم آن متوجه سازیم.

 

اقدامات بعدی در شورای امنیت سازمان ملل متحد

 

ما همچنین پیش بینی می کنیم که در صورت تایید عدم همکاری ایران توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی ،شورای امنیت در راستای قطعنامه 1737 سازمان ملل و به موجب بند 41 فصل هفتم منشور ملل متحد، تحریم های بیشتری را علیه ایران در نظر خواهد گرفت.

 

من هفته گذشته در لندن با همتایانم از کشورهای چین، فرانسه، آلمان، روسیه و انگلستان درباره اقدامات بعدی شورای امنیت علیه ایران ملاقات داشتم. این دیدار به دنبال ملاقات کاندالیزا رایس، وزیر خارجه ایالات متحده در تاریخ 22 فوریه با خاویر سولانا ، سرپرست سیاست خارجی اتحادیه اروپا؛ لاوروف ، وزیر خارجه روسیه و اشتاین مایر ، وزیر خارجه آلمان دیدار در برلن صورت گرفت. ما گفت وگوها و مذاکرات بسیار سازنده و مثبتی را در مورد تصویب قطعنامه دوم بر علیه ایران انجام داده ایم. علاوه بر این ما مرتباً از تمایل خود برای حل و فصل دیپلماتیک بحران اتمی ایران و مذاکره با این کشور سخن گفته ایم. من نسبت به نتایج این مذاکرات بسیار خوشبینم و اعتقاد دارم که اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد رژیم ایران را متوجه عواقب اقدامات و رفتارهایش خواهند نمود.

 

خودداری ایران از تعلیق غنی سازی اورانیوم - علیرغم مجموعه مشوق های بسیار سخاوتمندانه پیشنهاد شده به این کشور و هم چنین پیشنهاد ایالات متحده آمریکا برای آغاز مذاکرات مستقیم بین دو کشور، از دست رفتن یک فرصت مغتنم است. همانگونه که خانم رایس پیش از این چندین بار بر این موضوع تاکید داشته و من نیز اکنون مجدداً تکرار می کنم، پیشنهاد های ما به ایران همچنان به قوت خود باقی است. وزیر خارجه آمریکا حاضر است با وزیر خارجه ایران در هر مکان و هر زمانی دیدار و مذاکره نماید و برای این منظور ایران تنها کاری که باید بکند این است که بر اساس در خواست شورای امنیت به طور کامل و به گونه ای قابل تحقیق غنی سازی اورانیوم و فعالیت های باز پردازش خود را به حال تعلیق در آورد.

 


مقابله با اقدامات ایران برای ایجاد بی ثباتی در خارج

 


به غیر از مسئله اتم ایران، تمایلات برتری جویانه رژیم ایران و سیاست خارجی مقابله جویانه این کشور، موجب بروز تهدیداتی جدی و رو به افزایش برای امنیت منطقه و منافع ایالات متحده آمریکا در منطقه شده است.

 

من در آغاز سخنانم به نگرانی های جدی ما از بابت حمایت های مرگبار ایران از مبارزه جویان عراقی اشاره نمودم و اظهار داشتم که ما قصد داریم تا به صورتی جدی با این گونه اقدامات مخرب در عراق مقابله نماییم. اما این فعالیت های ایران تنها به کشور عراق محدود نمی شود بلکه ما شاهد ارسال سلاح و حمایت آشکار مالی ایران از گروه حزب الله نیز هستیم که این امر باعث به خطر افتادن روند اصلاحات دموکراتیک در کشور لبنان طی دو سال گذشته شده است. احمدی نژاد تهدید های خود را دایر بر حذف اسراییل از نقشه جهان تکرار نمود و برگزاری کنفرانس انکار هولوکاست در ماه دسامبر که توسط جامعه بین المللی محکوم شد و نیز ادامه حمایت های مالی و تسلیحاتی ایران از گروه های تروریستی فلسطینی مانند حماس و گروه جهاد اسلامی، نشان دهنده خصومت و ضدیت رژیم ایران با یکی از متحدان عمده ما در منطقه می باشد.

 

همان گونه که رایس وزیر امور خارجه نیز طی شهادت اخیر خود [در برابرکنگره] اظهار داشت، ما در حال تشدید تلاش های خود برای ایجاد یک کشورمستقل فلسطین می باشیم که به صورتی صلح آمیز در کنار اسراییل زندگی کند. ما همچنین حمایت ها و پشتیبانی های خود را از دولت منتخب و دموکراتیک لبنان گسترش می دهیم و به کوشش های خود در جهت اجرای کامل تمامی مفاد قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در راستای خلع سلاح حزب الله ادامه می دهیم.

 

در سطحی وسیع تر، نیز ما در حال توسعه و گسترش همکاری های امنیتی خود با متحدان دیرینه مان در منطقه می باشیم. استقرار دومین ناو گروه هواپیمابر ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس نیز در همین راستا به منظور تاکید ما بر حمایت از متحدانمان در منطقه و هشدار به تهران در پای بند بودنمان به حفظ منافع خود در منطقه می باشد.

 


جلوگیری از حمایت ایران از تروریسم

 


هیچ بحثی در باره ایران بدون ذکر سابقه این رژیم در حمایت از تروریسم کامل نخواهد بود.

 

تهران مدت مدیدی است که به عنوان مهم ترین حامی دولتی تروریسم در جهان مطرح است؛ رژیم ایران مسئولیت کشته شدن دهها تن از آمریکاییان را در دهه های 1980 و 1990 بر عهده دارد. رژیم ایران با ارسال تسلیحات برای حزب الله لبنان، قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل را زیرپا گذارشته است. تهران همچنین با عدم اعمال مجازات های مقرر علیه القاعده، مفاد قطعنامه 1267 شورای امنیت و قطعنامه های پیشین را در این راستا نادیده گرفته است و همچنان از محاکمه رهبران ارشد گروه القاعده که در سال 2003 دستگیر نموده، یا اعلام محل اقامت آنها، خود داری می کند.

 

با توجه به این موضوع که ایران مهم ترین منبع تامین مالی تروریسم در سطح جهان به شمار می رود، وزارت خارجه و وزارت خزانه داری ایالات متحده از سایر کشورهای جهان خواسته اند که زمینه های لازم را برای ممانعت از دسترسی مقامات و سازمان های مشکوک ایرانی به نظام مالی بین المللی فراهم آورند. تحریم های اعمال شده علیه بانک صادرات ایران، موجب شده است تا یکی از بزرگ ترین بانک های دولتی ایران نتواند هیچ گونه فعالیت مالی و تجاری با دلار آمریکا انجام دهد.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   54 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آخرین نظرات نیکلاس برنزمعاون وزیر امور خارجه آمریکا در قبال ایران

دانلودمقاله مدلهای پیاده سازی دولت الکترونیک

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله مدلهای پیاده سازی دولت الکترونیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


a_r_moghaddas@yahoo.co.uk

 

چکیده
دولت الکترونیک یکی از پدیده های مهم حاصل از به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات است که پیاده سازی آن تحولی بس عمیق در نحوه زندگی، اداره و رهبری کشورها داشته و ترکیبی از فناوری اطلاعات و شبکه اطلاع رسانی وب است که هدف آن، ارائه مستقیم خدمات به شهروندان، کارکنان دولت، بخشهای تجاری و سایر بخشهای دولت است.

 

این مقاله که با هدف شناخت و بررسی مدلهای پیاده سازی دولت الکترونیک نگاشته شده به تشریح و معرفی عمده ترین مدلهای استقرار دولت الکترونیک می پردازد و در آن مدلهایی همچون مدل سازمان ملل، مدل لاینه - لی موردبحث و بررسی قرار می گیرند. این مدلها اگرچه ازنظر تعداد مراحل استقرار با یکدیگر متفاوت به نظر می رسند ولی ماهیتاً وجوه مشترکی نیز دارند که باعث گردیده تا همگی آنها در پیاده سازی دولت الکترونیک موردتوجه قرار گیرند.

 

مقدمه
فرایند توسعه و پیاده سازی دولت الکترونیک یک فرایند پویا و جامع است. (1) نکته ای که دراینجا باید به آن اشاره کرد آن است که باتوجه به اینکه شرایط کشورهای گوناگون جهان تا حدودی با یکدیگر متفاوتند و هریک از آنها از پیاده سازی دولت الکترونیک مقاصــد ویژه ای را دنبال می کنند، بنابراین، نمی توان یک روش یکتا را برای همه آنها تجویز کرد. (2) بنابراین، فرایند توسعه دولت الکترونیک باید برپایه شناخت و تحلیل درست از شرایط محیطی انجام گیرد. به عبارت دیگر، فرایند الکترونیک کردن دولت دارای ماهیتی استراتژیک است. (3)
به همین دلیل، در شروع پیاده سازی دولت الکترونیک ضمن توجه به هریک از مراحل استقرار وچالشهای آن، پاسخ به برخی از پرسشها ضروری است.

 

در این زمینه تحقیقی از سوی گروه استراتژی بین المللی شورای پاسیفیک صورت گرفته و نتایج آن توسط پنج شـــرکت بزرگ طراحی استراتژی های موفقیت آمیز پیاده سازی دولت الکترونیک ارائه شده است که بر اساس آن در شروع پیاده سازی دولت الکترونیک در هر کشور باید به 10 سؤال زیر پاسخ داد:
1 - چرا به دنبال الکترونیک کردن دولت هستیم؟
2 - آیا ما چشم انداز روشن و اولویتهای مشخصی برای دولت الکترونیک داریم؟
3 - ما برای چه نوعی ازمدلهای دولت الکترونیک آمادگی داریم؟
4 - آیا اراده و تعهد سیاسی لازم برای هدایت تلاشهای مربوط به دولت الکترونیک وجود دارد؟
5 - آیا بهترین پروژه های پیاده سازی دولت الکترونیک را انتخاب کرده ایم؟
6 - چگونه باید پروژه های دولت الکترونیک را طراحی وهدایت کنیم؟
7 - چگونه بر مقــاومت درون دولتی برای پیاده سازی دولت الکترونیک غلبه کنیم؟
8 - چگونه پیشرفت پروژه های پیاده سازی دولت الکترونیک را اندازه گیری کنیم؟
9 - نحوه ارتباط بخش دولتی و خصوصی در پیاده سازی دولت الکترونیک چگونه است؟
10 - دولت الکترونیک از چه راههایی و چگونه می تواند مشارکت شهروندان را در امور عمومی بیشتر و بیشتر کند؟ (4)
نتایج پژوهشها
در این مقاله درباره نحوه گسترش دولت الکترونیک کشورهای مختلف جهان تحقیقاتی به عمل آمده است که براساس آن می توان شاهد روندها و کارهای همانندی میان آنها بود و به نتایج زیر رسید:
1 - هر کدام از منابع علمی و پژوهشی، مدل و یا متدولوژی خاص خود را برای تشریح مراحل موردنیاز جهت پیاده سازی دولت الکترونیک ذکر کرده اند؛

 

2 - پیاده سازی دولت الکترونیک به مثابه انتقال از یک نوع سیستم حکومتی به نوع دیگری از اداره امــور است، بنابراین، متدولوژی های پیاده سازی دولت الکترونیک ماهیتی تکاملی دارند و بیشتر شبیه به ساخت یا ایجاد یک سیستم جدید هستند؛

 

3 - به نظر می رسد که فرایند ایجاد و توسعه دولت الکتــرونیک یک فرایند پیوسته است و به طور معمول در 4 و یا 5 گام پیموده می شود.

 

با پژوهشهای متعددی که درباره روند گسترش دولت الکترونیک در نقاط مختلف جهان و در طول سالهای گذشته انجام گردیده، مدلهای عمده زیر جهت استقرار دولت الکترونیک شناسایی شده اند که در جدول شماره یک به طور خلاصه آمده اند.

 



مدلهای پیاده سازی دولت الکترونیک
از بین مدلهای مختلف پیاده سازی دولت الکترونیک که در جدول شماره دو به آنها اشاره شده است، مدلهای سازمان ملل، لاینه و لی و گــــروه گارتنر به دلیل اهمیت بیشترشان به طور مشروح معرفی می شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مدلهای پیاده سازی دولت الکترونیک

دانلودمقاله مبانی شناخت شناسی توسعه سیاسی ایران ( رهیافت اجتهادگرا)

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله مبانی شناخت شناسی توسعه سیاسی ایران ( رهیافت اجتهادگرا) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
درادبیات مربوط به توسعه " دگرگونی" به هر گونه تغییری در وضع و شرایط موجود اطلا ق می¬گردد. بر این اساس، دگرگونی اجتماعی هر نوع تغییری در ساختارها و روابط اجتماعی را در بر می¬گیرد و دگرگونی اقتصادی برهر گونه تغییری درالگوهای تولید یا توزیع دلالت می¬کند. درحالی که دگرگونی سیاسی به تحول در رهبری سیاسی، فرایندها و یا نهادهای موجود مربوط است. اما در هر سر نوع از دگرگونی این نکته دارای اهمیت است که هیچک از آن¬ها دارای بار ارزشی نیستند و خود به تنهایی نه مطلوب ، و نه نامطلوب تلقی نمی¬شوند بلکه صرفا بیانگر تفاوت میان وضع کنونی و گذشته هستند.
" توسعه " در کلی¬ترین کاربرد آن، یکی از صورت¬های خاص تغییر و دگرگونی است. توسعه، تغییر هدف دار برای حصول به هدفی خاص است. جامعه به مثابه فرد مراحل گوناگونی از رشد و تکامل را طی می¬کند تا به حد مشخصی از بلوغ فیزیکی و فکری برسد. درتوسعه سیاسی ، باید نقطه شروع و پایان فرایند را مشخص و میزان توسعه نیافتگی سیاسی را تعیین کرد (1) .
درادبیات توسعه سیاسی (2) ، این اصطلاح گاهی هم معنای نوسازی سیاسی (3) تلقی می¬شود. گابریل آلموند و جیمز کلمن نوسازی سیاسی را فرایندی می¬دانند که به موجب آن نظام¬های سیاسی سنتی غیر غربی ویژگی¬های جوامع توسعه یافته را کسب می¬کنند. (4) از نظر این دو نویسنده ویژگی¬های مزبور عبارتند از: جاذبه شهرگرایی، بالابودن سطح سواد ودرآمد، وسعت جغرافیایی و اجتماعی، میزان نسبتا بالای اقتصاد صنعتی، توسعه شبکه¬های ارتباط جمعی و مشارکت همه جانبه اعضای جامعه در فعالیت¬های سیاسی و غیر سیاسی. دراغلب موارد نویسندگان، نوسازی سیاسی را دربرابر سنت گرایی قرار داده، براین اساس، معتقدند که جامعه¬ای به توسعه سیاسی دست می¬یابد که از حالت سنتی خارج شود و به صورت مدرن درآید. در علوم اجتماعی دانشمندانی مانند ماکس وبر بر تباین میان جوامع سنتی و مدرن تاکید کردند، چنین الگوهای ایده¬آلی نظریه¬های توسعه و نوسازی سیاسی را تحت تاثیر خود قرار داد: ایزن اشتات با الهام از نظریه وبر و تحت تاثیر تالکوت پارسنز نوسازی سیاسی را به صورت ساختارهای سیاسی متنوع و تخصصی شده و نیز توزیع اقتدارسیاسی در میان کلیه بخش¬های جامعه توصیف کرد (5) .
دربرابراین دانشمندان،عده¬ای دیگر، توسعه سیاسی را از نوسازی سیاسی تفکیک کرده و توسعه سیاسی را عامتر از نوسازی سیاسی می¬دانند. این دسته از نویسندگان معتقدند نوسازی سیاسی در بطن توسعه سیاسی جای می¬گیرد. دراین روند، ویژگی¬های آن را کنش متقابل میان ساختارها و کارکردها برای ابتکار و نوآوری، وجود ساختارهای انعطاف پذیرو تخصصی شده و وجود چارچوب¬های خاص برای توسعه دانش و مهارت¬ها می¬دانند. آن¬ها معتقدند که نوسازی سیاسی را می¬توان فرایندی تلقی کرد که درآن نقش¬های کارکردی جامعه به سازندگی و تولید مبادرت می¬کنند (6) . در مجموع مطالعات توسعه و نوسازی سیاسی در سه رهیافت مطالعات مربوط به فرایند اجتماعی، مطالعات تاریخی- مقایسه¬ای، و مطالعات سیستم- کارکردی درادبیات توسعه انجام شده است (7) .
پس از جنگ جهانی دوم نویسندگان علوم سیاسی به نظریه پردازی درزمینه نوسازی وتوسعه سیاسی در کشورهای غیر غربی پرداخته¬اند، گرایش کلی این مطالعات در جهت بهره گیری از تجارب جوامع غربی بوده است. بر این اساس هر گونه تحولی که درکشورهای غیر غربی با فرایند تاریخی توسعه و نوسازی غرب تطابق داشته، مطلوب تلقی شده است و جریانات خلاف این فرایند به عنوان عقب ماندگی مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفته است. چنین برخوردی نسبت به جهان غیر غربی سبب گردیده نویسندگان این رشته به دور از واقعیات موجود، به نظریه پردازی درباب نوسازی و توسعه سیاسی اقدام کنند. برای اعتبار بخشیدن به نظریه¬های توسعه سیاسی در این جوامع ضروری است در مورد داده¬های تجربی که مبتنی بر مطالعات مربوط به جوامع غربی است، تجدید نظر کلی به عمل آید و حتی در برخی از موارد در چارچوب رهیافت¬¬های جدید متغیرهای اساسی تری را وارد کرد. هر چند مطالعات نوسازی و توسعه سیاسی بر پایه تجارب تاریخی غرب بسیار سودمند است اما به نظر می¬رسد ضعف این مطالعات این است که به جای تجزیه و تحلیل و درک جوامع غیر غربی از بعد تاریخی و فرهنگی ، تلاش کرده¬اند به جنبه¬های انتزاعی جوامع سیاسی توجه کنند تا از به این وسیله بتوانند به راحتی وضعیت جوامع غیر غربی را با الگوها و نظریات خود تطبیق دهند و بر اعتبار نظریات خود بیافزایند. در اکثز آثار نویسندگان این مطالعات به مفروضاتی بر می-خوریم که در اغلب موارد اغوا آمیز است. این مفروضات نوعا از دو عامل نشات می¬گیرد: پذیرش بی چون و چرای نظام حکومتی دولت¬های غربی به وسیله کشورهای غیر غربی به منظور مبادلات تجاری د رسطح بین الملل و تا اندازه¬ای ملی و عامل دوم گرایش نخبگان سیاسی جوامع غیر غربی به انگاره¬های سیاسی، اجتماعی و آموزشی غرب وتعهدات آن¬ها برای ساختن نهادهای سیاسی مانند غرب در دوران پس از استعمار. مجموعه مطالعات پس از جنگ دوم گرفتار تعصبات ذهنی انتخابی می¬باشند. وجود این دگم¬های علمی مانع از آن است که کلیه متغیرها را بررسی کرد. عبدالعلی قوام این دگم¬ها را درپنج دسته تعصب دسته بندی می¬کند (8) :
• تعصبات مفهومی: غربی¬ها نسبت به واقعیات زندگی اجتماعی وسیاسی و پیچیدگی¬ دگرگونی¬های مستمر جوامع غیر غربی حساسیت اندکی داشته¬اند، حتی در شرایطی که پژوهشگران به این واقعیات و پیچیدگی¬ها پی می¬برند، در صددند که آن¬ها را براساس تجارب تاریخی، اجتماعی وسیاسی کشورهای اروپای غربی و امریکای شمالی توضیح دهند. بنابراین نویسندگان مزبور در توضیحات مفهومی و برداشتی خود اغلب بر فرضیات عام تاکید می¬کنند. اشکال اساسی این امرآن است که پی¬آمدهای نوسازی در همه جا یکسان تلقی شده و با بهره گیری از معلومات تئوریک که برای توضیح روند دگرگونی و توسعه در جوامع غربی به کار برده می¬شود روند دگرگونی و توسعه جوامع غیرغربی توضیح داده می¬شود.
• تعصبات ارزشی: بیشترین تعصبات ارزشی در توصیف توسعه سیاسی از خطای دو قطبی شدن" سنت گرایی" و " نوگرایی" نشات می¬گیرد. نوگرایی درزمینه اقتصاد، صنعت و سیاست به عنوان یک پدیده مثبت و مطلوب تلقی شده است. درشرایطی که سنت گرایی به عقب ماندگی تعبیر و تفسیر می¬شود و نوگرایی از ویژگی¬های جوامع صنعتی پیشرفته به شمار می¬رود. به هر حال برچسب " نوگرایی" و " سنت گرایی" نه به عنوان ابزار تحلیل عینی مفید است و نه به درک واقعیت¬ها جوامع مختلف کمک می¬کند. در فرهنگ توسعه و نوسازی این اصطلاحات در نقطه مقابل یکدیگر یعنی برتر دربرابر پست و حقیر، وپیشرفته در مقابل عقب مانده استفاده می¬شود.
• تعصبات ساده سازی و تحدید آمیز: عده¬ای از نویسندگان سعی کرده¬اند به جای پرداختن به پیچیدگی¬های جامعه سیاسی برای ساده سازی تحلیل خود، بخش¬هایی از ویژگی¬های آن را از قسمت¬های دیگر انتزاع کرده و پس از ساده سازی متغیرهای گوناگون به بررسی و تجزیه وتحلیل محدود ساختارها و کارکردهای نظام سیاسی بپردازند. چنین شیوه برخوردی نسبت به مساله توسعه سیاسی موجب شده است که این مطالعات به دلیل سرشت و کیفیت انتخابی آن¬ها منجر به عدم تعمیم نظریه¬های توسعه ونوسازی به کلیه مناطق در شرایط گوناگون شود.
• تعصبات در انتشارنوگرایی و غرب گرایی در جوامع غیر غربی: درچارچوب مسایل توسعه بسیاری از نویسندگان چنین تصور می¬کردند که نیروی قوی فرهنگی برخاسته از غرب با کلیه صفات قانونی، سیاسی، اقتصادی و اداری درجوامع غیر غربی که سنتی تلقی می¬شدند نشر یافته و به مرور زمان تمام ترتیبات بومی سیاسی آن¬ها را دستخوش تغییر و دگرگونی خواهد کرد. و درنهایت این جوامع از نظر اقتصادی و سیاسی مانند جوامع غربی نوسازی می-شوند. تجربه نیم سده گذشته نشان می¬دهد که برغم وجود آموزش غربی، تعهدات عمیق نسبت به ارزش¬های سیاسی و اجتماعی غرب و تقلید نهادهای سیاسی وقانونی از غرب به وسیله جوامع غیر غربی، هیچ یک از ارزش¬ها یا نهادهای اجتماعی و فرهنگی بومی جوامع غیر غربی به طور کامل از بین نرفته است و در بیشتر موارد آن¬ها خود تعدیلات لازم را درکارکرد و ساختار نهادهای تقلیدی به عمل آورده¬اند. به عنوان نمونه وضعیت سه کشور عمده آسیا، ژاپن ، چین، و هندوستان نشان می¬دهد که برخی از عناصر فرهنگی به صورت لایه نازکی بر عناصرمدرن

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مبانی شناخت شناسی توسعه سیاسی ایران ( رهیافت اجتهادگرا)

دانلودمقاله استراتژی جدید بوش در عراق

اختصاصی از حامی فایل دانلودمقاله استراتژی جدید بوش در عراق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


نوشته ی : آ. ک. گوپتا
برگردان: همااحمدزاده- احمد جواهریان
بعد از آن همه مطالعه و بررسی و تحقیق برای تعیین استراتژی که انعکاس یک جنگ شکست خورده با صدها هزارکشته در انتخابات بود ، سیاست هیات حاکمه‌ی بوش به این نتیجه رسیده است که باید بین نسل کشی عرب های سنی (این استراتژی به "راه حل 80 درصدی" معروف است) و یا برانگیختن دومین جنگ داخلی، یعنی این بار شیعه در مقابل شیعه -و شاید هم هردو- دست به انتخاب بزند.

 

سیاست جدید کاخ سفید با انتخاب " یورش های خشونت بار" شروع می‌شود. در تلاش برای دفاع از شکست، هیات حاکمه‌ی بوش تصمیم گرفته 30 هزار نفر و شاید هم بیش‌تر، نیرو به عراق گسیل دارد. انتقاد به این تصمیم از رسانه‌های ارتباط جمعی گرفته تا نظامیان و سیاسیون این است که بوش گسترش نظامی را وابسته به محدوده‌ی استراتژی سیاسی نکرده است.
در مورد وسایل ارتباط جمعی باید گفت که آن ها حتی گزارش‌های خود را هم نادیده گرفته‌اند. هیات حاکمه‌ی بوش استراتژی‌ای را درپیش گرفته که با وجود آشفته بودن، مدت‌ها روی آن کارشده است. یادداشت‌های مخفی مشاور امنیت ملی استفان هادلی که در نیویورک تایمز ماه نوامبر چاپ شده ، فاش می‌سازد که کاخ سفید درتلاش است مقتدا صدر یکی ازپایه‌های محکم نوری‌المالکی نخست وزیر عراق را منزوی کند. آن‌طور که هادلی می‌گوید هیات حاکمه‌ی بوش می‌خواهند که ائتلاف نوری المالکی به‌صورتی دربیاید که نیازی به پشتیبانی 30 عضو مجلس وفادار به مقتدا صدر نباشد. متاسفانه این سیاست ممکن است منجر به شکاف در نیروهای امنیتی عراق و "آشوب در اکثریت شیعه‌ی جنوب عراق" شود. هالی پیشنهاد می‌کند که آمریکا "با اضافه کردن نیرو از مالکی به نوعی حمایت کند" و این منطق خشونت است.
هادلی این یادداشت را در هشتم نوامبر نوشت و اکنون این نقشه دارد پیاده می شود. این طرح از یک سو هدفی سیاسی را دنبال می کند: دور نگهداشتن نیروهای مقتدا صدر از مجمع ملی، و از طرف دیگر ارتش آمریکا تلاش می‌کند که نیروی نظامی صدر، جیش المهدی را از عراق بیرون براند. البته طرح های اقتصادی‌ای نیز پیدا می‌شوند. برای مثال برنامه‌ای برای ایجاد شغل تا لژیون بی‌کاران کاری به جز حمله به نیروهای آمریکایی هم داشته باشند. اما متاسفانه بعد از به‌بارآمدن افتضاح در بازسازی، به نظر می‌آید این بسیار کم و بسیار دیراست.
پیش‌بینی شده که حزب شیعه‌ی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و سپاه بدر نیروی نظامی آن که پیمان دوستی با هیات حاکمه‌ی بوش دارد، نیروی‌ست که به عملیات سیاسی و نظامی علیه صدری‌ها خواهد پیوست.
در این‌جاست که دورنمای جنگ داخلی دومی خود را نشان می‌دهد. ایجاد برخورد بین نیروهای شیعه، استراتژی بوش برای داشتن دست بالاست. از آن‌جا که نیروهای مختلف سیاسی و امنیتی عراق هم درسپاه بدر و هم در نیروی نظامی مهدی نفوذ کرده‌اند، نیروهای امنیتی منشعب می‌شوند، و به سوی جنگ شیعه با شیعه که تمام جنوب عراق را فراخواهد گرفت، کشیده خواهند شد.
از آن‌جا که مجلس اعلا همواره در فکر ایجاد"منطقه ی برتر" شیعه درجنوب عراق بوده است، ایجاد درگیری سیاسی و نظامی بین شیعه‌ها ممکن است ضربت مرگ آوری را به کشور وارد کند. این کشور ممکن است به سه منطقه‌ی قومی که به دنبال ادعاها و اعمال نفوذ خود هستند، تقسیم شود، و مبدل به جرقه‌ای برای ایجاد آتش سوزی‌ای منطقه‌ای تبدیل شود.
ناظران این امکان و عواقب سوء وحشتناک آن را مد نظر قرارداده‌اند. رئول مارک گرچت مامور سابق سیا و فرد متخصص در موسسه‌ی آمریکن انترپریز در21 دسامبر به نیویورک تایمز هشدارداد که "هر برخورد خشن بین ارتش مهدی و مجلس اعلا می‌تواند به هرج و مرج در کل منطقه‌ی شیعه‌نشین عرب، از جمله شهرهای مقدس عراق و ناحیه‌ی نفت خیز جنوب، دامن بزند. چنین ستیزه ای بین شیعه ها، می‌تواند تمام منطقه‌ی عرب نشین عراق را فقرزده کرده و سطح زندگی مناطق غیرکردنشین را تا سطح زندگی افغانی‌ها تنزل دهد. در چنین شرایطی، ما شاهد تشدید سریع رادیکالیزه شدن در شیعه‌ها خواهیم بود، که از قبل هم در مقابل سرسختی و وحشیگری سنی های متمرد، ستیزه گر شده‌اند. علاوه براین، هرچه ائتلاف و همبستگی ملی در میان سنی‌ها و شیعه‌های میانه‌رو عرب باقی مانده، می‌تواند در حمام خون شیعه علیه شیعه از بین برود.
این جنگ از قبل شروع شده و نیروهای آمریکایی حمله‌ی خود به ارتش مهدی را از تابستان بیش‌ترکرده‌اند، و درهمان دوره حداقل در سه شهر جنوبی عراق درگیری‌های بزرگی بین سپاه بدر و ارتش مهدی صورت گرفته است. در برخی از موارد، نیروهای آمریکایی علیه طرفداران صدر از واحدهای سپاه بدر پشتیبانی به‌عمل آورده‌اند. افشای چنین برخوردهای پیچیده‌ای به‌عنوان سیاست رسمی کاخ سفید، قطعا موجب می‌شود که این جنگ های کوچک به جنگی تمام عیار تبدیل شود.
بهتر است پیش از بررسی استراتژی آمریکا و ارتباط آن با برانگیختن جنگ بین دو نیروی ستیزه گر شیعه، دینامیزم سیاسی انتخاب گزینه‌ی خشونت و دلایل محکوم به شکست بودن آن را مورد بررسی قرار دهیم.

 

انتخاب های محدود

 

هیات حاکمه‌ی بوش نه به‌خاطر جلوگیری از شکست در جبهه‌های جنگ عراق- چرا که مدت‌هاست جنگ را باخته است- بلکه به خاطر شکست در جنگ قدرت آمریکا، سیاست خشونت را درپیش گرفته است. بوش نتیجه‌ی مطالعات گروه بررسی عراق را به کل نادیده گرفته است. البته گزارش این گروه یک اثر داشت و آن این‌که این گزارش شرایط موجود را از منظر سیاسی غیرقابل دفاع کرد. کاخ سفید دیگر نمی‌تواند "به وضع موجود" ادامه دهد. آن ها باید تظاهرکنند که دارند کار متفاوتی می‌کنند. بنابراین، همان‌طور که لس آنجلس تایمز گفت: "آمریکا یا باید نیروهای خود را افزایش دهد- با شروع این بازی که نیروی ارتش می تواند تاحدی امنیت عراق را برقرارکند- و یا شروع به خارج کردن نیروهایش کند."
کاخ سفید می‌خواهد به مردمش امید به پیروزی در عراق بدهد، در حالی که در عین حال، بر روی بازسازی خاورمیانه از کانال جنگ، تمرکز کرده است. به همین دلیل، این گزینه نمی‌تواند بیرون رفتن از عراق باشد. البته افزایش تدریجی شدت و وسعت جنگ نیز شکست این استراتژی محسوب می شود، و به همین دلیل است که پنتاگون با آن مخالف است. در عوض هیات حاکمه‌ی بوش به عنوان پیشرو خشونت، نیازدارد که مقاومت در داخل هیات حاکمه و حکومت عراق را درهم بشکند.
نخست وزیر عراق، نوری المالکی، با گفتن این‌که "به ژنرال های آمریکایی اجازه خواهد داد خود تصمیم بگیرند که کی و کجا خشونت لازم است"خیلی صریح نشان داد که به خوبی می‌داند توپ‌های جنگی در عراق را چه کسی فرماندهی می‌کند و این برای دولت حاکم برعراق راه زیادی است.
بوش گفته است که ژنرال هایش در عراق " تصمیم می‌گیرند چه مقدار نیرو آنجا باشد"، اما هنوز هم خود او "تصمیم گیرنده است" و این‌که او تصمیم گرفته است به دامنه‌ی جنگ وسعت دهد. گزارش گروه تحقیق عراق و از دست دادن کنگره در انتخابات نیز چیزی را تغییرنداده است. یعنی این بوش، رایس، چنی و باند نومحافظه کار آن ها هستند که در مورد سرنوشت عراق و گستره‌ی پروژه‌ی آمریکایی در باره‌ی آینده‌ی خاورمیانه تصمیم خواهند گرفت.
ژنرال هایی که به گسترش جنگ رای نمی دهند، برکنارشده اند. ژنرال ابی زئید ، فرمانده ی ارشد ارتش آمریکا در خاورمیانه و مخالف گزینه‌ی خشونت، دارد بازنشسته می شود. همچنین ژنرال جرج کیسی فرمانده‌ی ارشد بغداد. وی نقشه‌ی هیات حاکمه را یک هفته پیش از کریسمس به شدت رد کرد و اظهارداشت: "برای نیروی اضافی باید هدفی تعیین شود" و سپس تغییر موضع داد و از این سیاست پشتیبانی کرد، اما این بسیار دیر بود و وی نتوانست پست خود را حفظ کند. لس آنجلس تایمز در 23 دسامبر 2006 نوشت: "یکی از آخرین موانع پیشنهاد پرزیدنت بوش برای افزایش نیرو در عراق حذف شد." وی در ماه فوریه و یا مارس به دلیل مخالفت با برنامه‌ی تابستان آینده، از عراق خارج خواهد شد. بوش امکان به‌کار‌گیری فرمانده‌ای تازه برای استراتژی جدیدا اعلام شده اش را از دست نخواهد داد. " ( ان وای تی، 2 ژانویه 2007).
وسایل ارتباط جمعی نیز نقش خود را بازی می کنند، آن ها با نادیده گرفتن واقعیت ها بر بعد خشونت متمرکز می‌شوند. بحث بر سر آن است که نیروی اعزام شونده چه میزان است، ماموریت خاص آن‌ها چیست و چه مدت زمانی می‌تواند این خشونت ادامه پیدا کند. نیروهای اعزامی شاید بتوانند تلاش کنند "از میزان خشونت سنی‌ها بکاهند" و یا "با نیروی رادیکال شیعه‌ی وابسته به متقی صدر، مثلا حمله به شهر صدر مقابله کنند " و یا سطح آموزش نیروهای امنیتی عراق را برای به دست گرفتن کنترل جنگ افزایش دهند، و یا آن‌طور که سناتور جان مک کین می‌خواهد، هرسه کار را بکنند.
یکی از دلایل مخالفت فرماندهان نظامی با افزایش نیروی نظامی در عراق، قرارداشتن ارتش در نقطه ی شکست است. برخی ها تمایل دارند نیروها را در عراق تا یک سوم تقلیل دهند، ژنرال بازنشسته ی ارتش، باری مک کافری ، در ماه نوامبر به آرمی تایمز گفته بود: "ارتش، بخصوص گارد ملی، در لبه ی پرتگاه شکست است، زیرا حرکت ها بسیاردور از تدبیراست و نمی تواند برای مدت زیادی دوام بیاورد". افسران ارتش این گزینه ی خشونت را در خلوت مسخره می کنند. در ماه نوامبر، هیچ یک از فرماندهان حتی به این گزینه فکر هم نمی کردند. واشنگتن پست می نویسد: "افزایش 20 هزارنفری نیروی پیاده- 5 یا 6 بریگارد- برای تغییر ماهیت طغیان یا جنگ فرقه ای کارچندانی نمی تواند بکند."

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله استراتژی جدید بوش در عراق