دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:58
فهرست مطالب
اسلام و صلح ارزش های انسانی در جنگ و جهاد دعوت به اسلام قبل از جنگ پذیرش تقاضای پناهندگی مصونیت پیران، کودکان، زنان و مجانین در جنگ ممنوعیت پیمان شکنی ممنوعیت اعمال ضد انسانی برخورد انسانی با اسیران جهاد و ترور اسلام و خشونت معنای لغوی خشونت تعریف اصطلاحی خشونت خشونت، نیک یا بد رویکرد اسلام به خشونت سیرۀ نبوی اسلام و خشونتهای مجاز
اسلام و صلح
اسلام، دین صلح و آرامش است و همیشه در اسلام، صلح و آرامش، بر جنگ و قتال برتری داشته است. و پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) همواره قبل از شروع جنگ، دشمنان را دعوت به صلح و گفتگو می کردند. در قرآن نیز دستورات صریحی مبنی بر پذیرش صلح و اولویت آن وجود دارد.
«ان جَنِحوا لِلسلم فَاجنح لها و توکل علی الله اِنّه هو السمیع العلیم و اِن یرید و اَن یَخدعوک فان حسبک الله هو الَّذی ایدک بنصره و بالمؤمنین».[1]
و اگر آنان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز به آن متمایل شو و بر خدا تکیه کن که او شنوا و داناست و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است و همان کسی است که تو را با یاری خود و یاری مؤمنان تقویت کرد. در آیۀ 90 سورۀ نساء نیز آمده است که اگر «کافران و ظالمان از جنگ کناره گرفتند و دست کشیدند و با شما طرح صلح انداختند، دیگر بر آن ها دست نگشایید و شما را بر ایشان در آن صورت راه و جنگی نیست.»
شیخ محمود شلتوت نیز در این باره با توجه به آیات سورۀ انفال می گوید، هر گاه دشمنی، دست از جنگ بکشد و از کشتار و خونریزی خودداری کند و پیشنهاد صلح دهد و در این پیشنهاد خدعه و حیله و نیرنگ به کار نبرده باشد، باید پذیرفت و نباید بی دلیل خون مسلمان را تباه ساخت.[2]
از نظر ایشان، جنگ فقط و فقط برای این است که دفع ظلم و تجاوز شود و در واقع جنگ به منظور تحکیم صلح و برقرار ساختن میزان عدالت است. ایشان ضمن تفسیری جالب از آیه 64 سوره انفال که می گوید: «و برای آنان هر چه نیرو می توانید جمع آوری کنید». تهیه ساز و برگ جنگ را تنها به خاطر دفع شر تجاوز کار و نوعی بازدارندگی در راستای برقراری صلح و امنیت می دانند. ایشان دلیل قرآن برای تاکید زیاد بر کلمه«سلام» را این می داند که در دل های مردم بذر صلح بپاشد، تا بر مبنای سازش عمل کنند.[3]
متفکر شهید مرتضی مطهری نیز به آیات صلح در قرآن اشاره می کند، از جمله به «والصلح خیر»، (نساء، 128) : صلح بهتر است و «یاایها الذین آمنوا و ادخلوا فی السلم کافه» (بقره، 208) و نیز به آیات سوره انفال و سوره نساء، ایشان نیز با توجه به این آیات، به ماهیت صلح آمیز اسلام تاکید دارند. البته ایشان ضمن تاکید بر صلح و دوری از جنگ، معتقدند که صلح غیر از تسلیم است و معنای صلح را همزیستی شرافتمندانه می دانند.[4]
البته ایشان تسلیم شدن و تحمل زور و زیر بار رفتن را صلح نمی دانند، از این رو، استدلال می کنند که اسلام هرگز تحمل ذلت را اجازه نمی دهد و ضمن تاکید بر دفاع در برابر متجاوز، در عین حال طرف دار صلح است. [5]
ارزش های انسانی در جنگ و جهاد
با تمام تأکیدات بر صلح و ممنوعیت کامل، هر نوع تجاوز و سلطه طلبی، اسلام در جنگ های ناگزیر بر رعایت ارزش های انسانی و حفظ حرمت انسان تأکید دارد. مقصود از ارزشهای انسانی، عبارتست از اصول و قواعد اخلاقی که تمامی انسانها با هر عقیده و مسلکی که دارند، در جنگ به آن پایبندند و می توان گفت این اصول، از فطرت الهی انسانها ناشی می شود. آیین مقدس اسلام نیز این اصول و قواعد را محترم میداند و در جنگ به آن پایبند است. برای نمونه میتوان به مواردی در این زمینه اشاره کرد: [6]
دعوت به اسلام قبل از جنگ
از آنجا که هدف از جهاد مقدس اسلامی دعوت انسانها به توحید است، لذا در جهاد باید ابتدا مشرکان را به اسلام دعوت کرد و اگر مسلمان شدند، جنگی در نخواهد گرفت. در روایتی، امیرمؤمنان علی(ع)، از پیامبر(ص) نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص) در هنگام اعزام ایشان به یمن، به ایشان سفارش کرده اند که تا کسی را به اسلام دعوت نکرده با او جنگ نکند واگر خداوند به وسیلۀ وی، یک نفر را هدایت کند برای ایشان از تمام آنچه خورشید بر آن تابیده و غروب کرده (یعنی تمام دنیا) بهتر است. پس مشاهده می شود که دعوت و گفتگو از نظر اسلام، مقدم بر جنگ است.
پذیرش تقاضای پناهندگی
اگر کافری از مسلمانان یا از حاکم اسلامی، تقاضای پناهندگی یا «امان» کرد، مورد قبول قرار میگیرد، در این زمینه، فرد فرد مسلمانان و البته با محدودیتهایی حق امان دادن دارند و هیچ کس حق ندارد در مدت امان، فرد پناهنده را اسیر کرده یا بکشد.
[1] - انفال، آیات 61 و 62.
[2] - جنگ و صلح در اسلام ، ص 37.
[3] - محمود شلتوت، سیری در تعالیم اسلام ، ترجمۀ خلیل خلیلیان،تهران، انتشار،1361، ص 76-77.
[6] - احمد خاتمی، ابعاد جنگ در فرهنگ اسلام، تهران،امیرکبیر، 1372،ص93-109.