حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت درس اول هدیه‌های آسمان نعمت‌های خدا

اختصاصی از حامی فایل دانلود پاورپوینت درس اول هدیه‌های آسمان نعمت‌های خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت درس اول هدیه‌های آسمان نعمت‌های خدا


دانلود پاورپوینت درس اول هدیه‌های آسمان نعمت‌های خدا

دانلود پاورپوینت درس اول هدیه‌های آسمان نعمت‌های خدا

فرت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 11

 

 

 

 

دانلود پاورپوینت درس اول هدیه‌ها آسمان نعمت‌های خدا


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت درس اول هدیه‌های آسمان نعمت‌های خدا

دانلود مقاله کامل درباره کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک 36 ص

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک 36 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک

مقدمه: آیا آثار داستانی نیکوس کازانتزاکیس(1) را می توان، دینی خواند؟ و او را نویسنده ای دینی دانست؟

برای پاسخ دقیق به این سؤال باید ابتدا پرسش های زیر را جواب داد: 1. منظور از دین چیست؟ 2. داستان معنوی و دینی کدام است؟(در الهیات و کلام جدید به نظر برخی صاحبنظران دیانت و معنویت دو واژه مترادف نیستند، بلکه به قول اهل منطق رابطه عموم و خصوص من وجه دارند.) تعابیر از دین معمولاً به واژه دین در متون مختلف دو رویکرد زیر وجود دارد: الف) دین در معنای لغوی (عام) در رویکرد عام، دین به هرگونه آئین و مسلک و کیش اطلاق می گردد(2).

ب) دین در معنای خاص

از دین در معنای خاص، سه گونه برداشت می شود:

§ گاهی مراد مجموعه متون مقدس ادیان و مذاهبی است که در جهان وجود دارند.

§ گاهی هم مجموع شروح و تفاسیر و بیانها و تبیینهایی که از کتب مقدس دینی و مذهبی شده است.

§ گاه نیز مراد مجموعه کارهایی است که پیروان یکی از ادیان در طول تاریخ انجام داده اند، به انضمام آثار و نتایجی که بر این کارها مترتّب شده است.

مراد از دین،‌ گاه یکی از این سه یا ترکیبی از این هاست.

معنویت(sperituality)

معنویت یعنی دین عقلانیت یافته و عقلانی شده که غیر تعبدی و غیر شهودی است، می توان آن را نوعی تجربه گرایی دینی برای دستیابی به آرامش، شادی، امید، رضایت باطنی در همین دنیا دانست. به عبارت دیگر می توان معنویت را نوعی دیانت دانست که بار متا فیزیکی اش به کمترین حد ممکن رسیده است. (3).

انسان ها از منظر اعتقادی

انسانها را به طور کلی از نظر اعتقادی به سه دسته می توان تقسیم کرد:

1. بی باوران به وجود خدا و معنی دار بودن هستی

2. باورمندان به خدایی غیر از خدای متشخص ادیان ابراهیمی (یهود، مسیحیت، اسلام)

3. دین داران و معتقدان به خدای شخصی و متشخص ادیان ابراهیمی

این سه گروه به سؤالات بنیادینی چون، وجود خدا، منشأ آفرینش، و زندگی پس از مرگ،... پاسخ های متفاوتی ارائه می کنند. در این میان نوع پاسخگویی دسته سوم به این سؤالات را می توان متکی به تفسیر آیات متون مقدسی دانست که باورمندان به آنها قائلند که آن آیات از سوی خدا بر رسولان نازل شده است.

انسان متدین

بر اساس آنچه گذشت می توان دینی بودن یک فرد به مفهوم خاص را در پاسخ به سؤال زیر جستجو کرد:

آیا فرد به وجود خدای متشخص باورمند است؟

منظور از این خدای متشخص قدرت مقدسی است که فوق عالم است و در عالم تأثیر می کند. به طور اسرار آمیزی در وجود ما حاضر است و گه گاه در وقایع خاص تاریخی به صورت وحی یا معجزه جلوه ای ویژه دارد. این خدا انسان وار است. یعنی آگاه است، خبیر است، مرید است و اوصافی چون دانستن و باور داشتن و اراده کردن را می توان به او نسبت داد؛ هر چند که از عواطف و آرزوها خالی است. شخصی است که ازلاً مختار است، قادر مطلق است، منشأ تکالیف اخلاقی است. دارای نوعی الوهیت(deity) است که او را شایسته پرستش می کند. او در عین حال که کار حفظ(conservation) جهان را بر عهده دارد از جهان بی نیاز و مستقل(endependent) است. لازمه الوهیت او، بی نهایت بودن، قید نداشتن و نیز انسان وار بودن و در عین حال غیر متغیر و غیر منفعل بودن او است.(4)

داستان دینی و معنوی؛ دو اصطلاح مترادف؟ یا مجزا؟

بر اساس تفکیک دیانت از معنویت باید داستان دینی و معنوی را نیز از هم مجزا کرد.

داستان معنوی

داستانی که شخصیت های آن در چارچوبی عقلایی نگاهی تأویل گرا به جهان دارند و قایل به ابعاد و سطوح پنهانی و باطنی برای هستی و حادثه های زندگی در جهان هستند.

داستان دینی

اگر دین را پای بندی به هر گونه آیین بدانیم هرگونه داستانی را باید دینی خواند، زیرا هر داستانی به گونه ای متأثر از نظام فکری و اعتقادی است که یک نویسنده متعلق به آن است. در چنین حالتی مؤلفه های متمایزکننده و ویژه ای را برای دینی بودن داستان نمی توان مطرح کرد.

ال. بی سیبک دیدگاههای اصلی درباره تحلیل ادبیات داستانی را در سه گروه شناختی (معرفتی)، زیبایی شناختی و اکتشافی جای می دهد و جی. سی. پرادو آنها را به سه دسته منطقی، زیبایی شناختی و اخلاقی تقسیم می کند.(5) بر این اساس

با رویکردی خاص به دین می توان داستان دینی را به زعم نگارنده به شرح زیر معنا کرد:

داستانی که اندیشه ها، رفتارها و گفتگوهای شخصیت ها ی آن در فرازهای گوناگون ناظر بر ابعاد شناختی و زیبایی شناسانه برآمده ازآیات ، باید و نبایدهای( احکام) مطرح شده در متون مقدس ، و تفاسیر آنها باشد.

کازانتزاکیس نویسنده ای دینی؟

کازانتزاکیس که در ابتدای جوانی شاگرد هانری برگسون(6) فیلسوف فرانسوی بود، فیلسوفی که می گفت:«من اگر به جای خدا بودم و می دیدم که نتیجه موجودیت دنیا وجود تنها یک نفر دوزخی است، یعنی وجود تنها یک آدم محکوم به مرگ ابدی، هرگز دست به چنین کاری نمی زدم، و به این اکتفا می کردم که سرتاسر ابدیت را بخوابم»

کازانتزاکیس در ابتدای عمر بسیار معتقد به نظریه نیروی حیاتی(7) برگسون بود، نظریه ای که قائل به وجود خدایی مستقل از هستی نبود و بر این نکته محوری تأکید داشت که باید ماده را به روح تبدیل کرد. و در واقع کتاب منجیان خدا را در 1927 بر اساس همین فلسفه و اموزه های بودا نوشت.

کازانتزاکیس اعتقاد داشت که افراد بشر سه نوعند: دسته ای که هدفشان،‌ به طوری که خود می گویند، خوردن، نوشیدن، عشق ورزیدن، ثروتمند شدن و معروف شدن است. دسته دوم، گروهی که هدفشان توجه به زندگی خودشان نیست. بلکه با زندگی کلیه افراد بشر بستگی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک 36 ص

دانلود مقاله کامل درباره ایمان به خدا

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره ایمان به خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

مقدمه :

نرمان کازینز در کتاب جالبش » تشریح یک بیماری« داستان آموزنده‌ای درباره پابلو کاسالز موسیقیدان برزگ فرن بیستم تعریف می‌کند. داستانی است از ایمان و تجدید حیات که می‌توان از آن درسها گرفت.

کازنیز، جریان ملاقتش با کاسالزرا که کمی قبل از جشن تولد 90 سالگی وی انجام شده بود شرح می دهد. می‌گوید آن روز دیدن پیرمرد که روزی تازه را آغاز می کرد تا حدی دردناک بود. ضعف پیری و بیماری آرتریست طوری او را از پا درآورده بود که برای پوشیدن لباس نیاز به کمک داشت. با پاهائی لرزان، قامتی خمیده و سری فروافتاده راه میرفت. دستهایش ورم کرده و انگشتانش خشکیده بود. بسیار پیر و یی اندازه خسته بنظر می‌رسید.

پیش از آنکه لب به غذا بزند به سمت پیانو براه افتاد. پیانو از جمله سازهائی بود که در نواختن آن مهارت داشت. با دشواری بسیار خود را پشت صندلی پیانو جا داد. با تلاش و تقلای فراوان انگشتان متورم و خشکیده‌اش را به سوی کلاویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های پیانو کشاند.

آنگاه گوئی معجزه‌‌‌ای رخ داد. کاسالز ناگهان و به تمامی در برابر چشمان حیرت زده کازینر دگرگون شد. حالت روحی نیرومندی پیدا کرد که گوئی در جسم او نیز اثر بخشید و شروع به حرکت و نواختن کرد. سرعت و نرمش حرکات بدن و انگشتانش چنان بود که فقط از یک پیانیست جوان، سالم و قوی، با بدنی نرم ساخته‌‌‌‌ بود. کازینز می‌گوید » انگشتانش همجون شاخه درختی که در برابر گرمای روحبخش خورشید قرار گیرد به نرمی از هم باز شد و بطرف کلیدها رفت. قامت خود را راست کرد. گوئی به راحتی نفس می‌کشید« فکر نواختن پیانو، روحی تازه به او داده بود که جسمش را نیز زنده کرده‌‌ بود. ابتدا آهنگی از باخ را با ظرافت و مهارتی کم نظیر نواخت. سپس به یکی از کنسرتوهای برامس پرداخت. انگشتانش گوئی در روی کلیدهای پیانو با یکدیگر به مسابقه برخاسته بودند. کازینز می‌نویسد : »بدن او بکلی در موسیقی ذوب شده بود. دیگر از آن بدن خشک و چروکیده اثری نبود. بلکه نرم و شکوهمند و فارغ از بیماری آرتریت می نمود.« هنگامی که از پشت پیانو برخاست بکلی با زمانیکه پشت پیانو نشست فرق داشت. قامتش کشیده‌تر و بلندتر بنظر می‌آمد. از قدمهای لرزانش اثری برحا نبود. بیدرنگ به سوی میز صبحانه شتافت. با اشتها غذا خورد و آنگاه برای قدم به ساحل دریا رفت.

ما معمولاَ ایمان را بعنوان اعتقاد مذهبی یا گرایش به کیش معین، در نظر می‌گیریم، که در بسیاری از موارد هم درست است. اما اساساَ ایمان عبارت از هر نوع اصل راهنما، باور یقین و یا گرایش است که به زندگی معنی بخشد و آنرا جهت دهد. محرکهای خارجی در اطراف ما فراوانند. اعتقادات و باورهای ما، صافی‌هائی پیش ساخته و سازمان یافته اند که ادراکات ما را از جهان بیرونی تصحیح می‌کنند. باورها، فرماندهی مغز را بعهده دارند. وقتی به درستی چیزی یقین داریم، گوئی به مغز خود فرمانی صادر می کنیم که وقایع بیرونی را به نحوی معین متصور سازد. کاسالز به موسیقی و هنر ایمان داشت. و این چیزی بود که به زندگی او زیبائی و نظم و اصالت داده بود. و چیزی بود که می توانست هرروز، معجزه‌ای تازه در زندگی او بیافریند. ایمانی که به قدرت فوق تصور هنر داشت، چنان نیروئی به او می‌داد که درک آن تا حدی دشوار است. ایمانش هرروز او را از پیرمردی خسته، به نابغه‌ای پرشور بدل می‌ساخت. و اگر عمیق‌تر بنگریم، به ایمانش زنده بود.

جان استوارت میل روزگاری نوشت »یک انسان با ایمان، معادل نودونه فرد علاقمند است « و درست به این علت است که ایمان دری به سوی بهروزی می‌گشاید. ایمان مستقیماَ به سیستم عصبی فرمان می‌دهد. وقتی به درستی امری ایمان داشته باشید، کاملاَ در حالت روحی خاصی فرو میروید که مقتضی آن ایمان است. اگر ایمان بدرستی بکار گرفته شود بزرگترین نیرویی است که منشاء خیروخوبی در زندگانی می‌شود. از سوی دیگر، همان طور که ایمان و اعتقادات صحیح می‌توانند نیروبخش باشند، عقایدی که فکر و عمل را محدود می سازند اثرات ویرانگر دارند. در طول تاریخ، مذاهب، نیروبخش میلیونها انسان بوده اند و انسان ها را قادر به کارهایی ساخته اند که فوق تصور آنها بوده است. ایمان سبب می شود که غنی ترین منابع نیروهای درونی خود را بیدار ساخته ، این منابع را در جهت رسیدن به اهداف خود بکار گیریم.

ایمان همچون نقشه و قطب نمائی است که ما را به سوی هدف راهنمائی می کند، و به کمک آن یقین پیدا می‌کنیم که به مقصد موردنظر خواهیم رسید. مردمی که ایمان نداشته و یا نتوانند آنرا در خود ایجاد کنند، در مجموع ناتوانند. به قایقی بی موتور و بی سکان می‌مانند. اگر ایمان قوی داشته باشید، با قدرت دست به عمل می‌زند و دنیای دلخواه خود را می سازید. ایمان به شما کمک می‌کند که بدانید چه میخواهد، و به شما نیرو می‌دهد که به خواسته خود برسید.

در واقع در زمینه رفتار انسانی هیچ نیروئی برای هدایت انسان قوی‌تر از ایمان نیست. عصاره تاریخ انسان، تاریخ ایمان انسانی است. مردانی که تاریخ را دگرگون کرده‌اند، حضرت محمد (ص)، حضرت مسیح، کوپوئیک، کریستف کلمب، ادیسون یا اینشتین ، مردمی بوده‌اند که اعتقادات ما را دگرگون ساخته‌اند. تغییرات رفتاری را باید از تغییر باورها آغاز کرد. اگر می‌خواهیم بهروزی را مدل‌سازی کنیم. باید ابتدا ببینیم کسانی که به بهروزی رسیده اند چه اعتقادی داشته اند. هرچه در رفتار انسانی دقیق تر می‌شویم، بیشتر به قدرت خارق العادة ایمان در زندگانی خود پی می‌بریم. ایمان به طرق گوناگون مدلهای منطقی اغلب ما را دگرگون می‌کند. ثابت شده است که ایمان (یعنی نصورات درونی مناسب) حتی در فیزیولوژی بدن اثر گذاشته ، واقعیات را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اخیراَ تحقیق مهمی در زمینه بیماری شیزوفرنی انجام شده است. یکی از موضوعات مورد بررسی، زنی بود که شخصیت دوگانه داشت. قند خون وی در حال عادی، طبیعی بود، ولی پس از اینکه معتقد شد دارای بیماری قند است، کلیه مشخصات بیماران دیابتی را پیدا کرد و عقیده او بصورت واقعیت درآمد.

مورد مشابه دیگری که بکرات مورد مطالعه قرار گرفته است این است که یخ را با بدن شخصی در حال خواب مغناطیسی آشنا کرده و با قدرت تلقین آنرا فلز گداخته وانمود ساخته‌اند و همیشه در محل تماس یخ، تاول و آثار سوختگی مشاهده شده است، علت این امر، واقعیت نبوده بلکه ایمان و باور، یا در واقع ارتباط مستقیم و مسلم با سیستم عصبی است. مغز براحتی آنچه را که به او فرمان دهند به انجام می‌رساند.

اغلب ما با اثرات درمانی تلقین آشنائی داریم. داروهای بی اثر را بجای داروی مؤثر به بیماران خورانده و سپس اثرات درمانی مشاهده کرده‌اند. نرمان کازینز که اثرات ایمان را در معالجه بیماریها، شخصاَ تجربه کرده است می‌نویسد » دارو همیشه لازم نیست. آنچه همیشه ضرورت دارد. ایمان به تاثیر دارو است«. در یک تجربه پزشکی مهم، گروهی از بیماران مبتلا به زخم معده، توام با خونریزی شرکت داشتند. ابتدا بیماران را به دو دسته تقسیم کردند. به دسته اول داروئی را تجویز کردند و به آنها گفتند که این دارو، کشف تازه‌ای است که علاج قطعی بیماری رخم معده می‌باشد. به دسته دوم گفته شد که این داروی تازه‌ایست که اثرات آن کاملاَ مورد مطالعه قرار نگرفته است. در 70 درصد از بیماران دسته اول و 25 درصد از بیماران دسته دوم اثرات درمانی قابل ملاحظه‌ای مشاهده گردید. جالب اینکه به هر دو دسته از بیماران داروئی داده شده بود که بکلی فاقد هرنوع اثر درمانی بود. اثر درمانی فقط به اعتقاد و باور بیماران مربوط می‌شد. مهم تر از آن، مواردی است که داروی سمی و مضر به عنوان داروی شفابخش به بیماران داده شده و هیچگونه عوارضی مشاهده نگردیده است.

بررسی‌های دکتر آندرو ویل نشان داده است که تاثیر دارو در بیماران رابطه نسبتاَ دقیقی با انتظارات بیمار دارد. وی دریافت که می‌توان داروی محرک آمفتامین را بعنوان آرام بخش و یا داروی آرامبخش باربیتورات را بعنوان محرک به بیماران داد و نتایج مورد انتظار بیماران را بدست آورد. ویل نتیجه گیری می‌کند » اثرات معجزه آسای دارو، مربوط به ذهنیات مصرف کننده است نه خواص خود دارو«.

در همه این مثالها، عامل ثابتی که نتایج را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد ایمان است، یعنی پیامهای مداوم و مناسبی که به مغز و سیستم عصبی داده می‌شود. گرچه ایمان دارای اثرات نیرومند است، اما نحوه تاثیر و عمل آن به هیچ وجه عجیب و پیچده نیست. ایمان چیزی جز یک حالت روحی نیست. نوعی تصور درونی است که رفتارهای انسان را اداره می‌کند. ایمان ممکن است نیروبخش باشد، مثلاَ ایمان به اینکه حتماَ موفق می‌شویم و به خواسته‌های خود میرسیم. همچنین ممکن است سست کننده باشد، مثل اعتقاد به اینکه کاری که می‌کنیم فاقد نتیجه است، یا عدم توانائی ما محرز است، یا کار فوق العاده مشکلی است و امثال آن. اگر به موفقیت عقیده داشته باشید نیروی لازم برای رسیدن به آن در شما ایجاد می شود، و اگر به شکست معتقد باشید، آن پیامهای ذهنی شما را به شکست می‌کشاند.

به خاطر داشته باشید اگر فکر کنید که موفق می شوید، با شکست می خورید، در هر دو صورت درست فکر کرده اید. هر دو نوع اعتقاد دارای اثرات نیرومند است. مساله این است که کدام عقیده به نفع ماست و چگونه آنرا در خود ایجاد کنیم.

سرآغاز بهروزی این است که بدانیم باورهای ما اختیاری است. معمولاَ برخلاف این فکر می‌کنیم، ولی عقیده چیزی است که می توان آنرا آگاهانه انتخاب کرد. می توانید عقایدی انتخاب کنید که شما را تضعیف کنند و یا عقایدی برگزینید که موجب تقویت شما بشوند. باید عقایدی را انتخاب کنید که شما را به پیروزی و موفقیت رهنمون می‌گردند و برعکس باید از عقایدی که جلو حرکت شما را می‌گیرند دوری کنید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره ایمان به خدا

تحقیق درمورد عناصر بصری 12 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درمورد عناصر بصری 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

به نام خدا

دوستان گرامی قصد آغاز مبحثی را دارم که قرا بود قبل از سبک های هنری در سایت قرار داده بشود که تاخیر طولانی افتاد و فکر می کنم در این انجمن جای چنین مقاله ای بسیار خالیست، مبحث در مورد سواد بصری و ترکیب بندی تصویری و هنری در عکاسی و هنرهای تجسمی است، به این صورت که مقالات به صورت هفتگی در اینجا گذاشته می شود که هم مجال دسته بندی و جمع آوری مطالب و عکسهای بهتر و جامع تر را داشته باشم و هم دوستان علاقمند فرصت مطالعه و دنبال کردن مطالب را به طور کامل داشته باشند. طبق روال دست کمک به سوی دوستان دراز می کنیم و نظرات و پیشنهادات و انتقادات را به دیده منت پذیرا هستیم.

مقدمه:

در دنیای امروز که مقادیر روز افزون و قابل توجهی خبر و پیام درسطح جهان از راههایی به غیر از زبان و گفتار به صورت تصویر ( عکس، فیلم و علایم گرافیکی) نقل و پراکنده می شود، دانستن نکاتی در مورد فهم بیشتر و بهتری از اخبار و پیامهای بصری ایجاب می کند.

ما برای بهتر دیدن نیازمند چیزی فراتر از مهارت در یادگیری زبان داریم، . دیدن تصویر و شرکت در فرآیند سازماندهی آن، عملیخلاقاست.

باید در زبان تصویری از حد موهبت طبیعی توانایی دیدنِ تشخیص بصری خود فراتر رویم. امروزه آموختن اصول و عناصر اولیه ی بصری امری واجب است.

به این ترتیب، درست دیدن و درست استفاده کردن از تصویر و پیامهای بصری به طور کلی، فنی است که باید قدم به قدم فراگرفته شود – البته به ضرورت این فراگیری منجر به تبدیل انسان به یک هنرمند نمی شود ولی با این وصف، لزوم آن در زمان حاضر روز به روز برای عده ی بیشتری مطرح می شود.

نکات مهمی که می توان آنها را نکات برجسته ی دستور زبان بصری نامید عبارتند از:

عناصر اولیه بصری( نقطه، خط، شکل، رنگ، جهت و..)

ترکیب بندی یا کمپوزیسیون

شیوه های ایجاد پیام بصری( شبیه سازی، رمز، انتزاع و...)

و در آخر، فنون یا تکنیکهای بصری و شناخت سبک های گوناگون.

امروز، نیروی فرهنگی و جهانی سینما، عکاسی و تلویزیون که همگی متشکل از تصویر هستند، ضرورت آموزش سواد بصری را شدت بخشیده است. این آموزش، هم برای سازندگان ارتباط بصری لازم است و هم برای بینندگان آنها.

موهولی ناگی ( مولی نی) (Moholy- Nagy ) استاد عالی قدر باهاوس(Bau-Haus ) در سال 1935 در این باره چنین اظهار نظر کرده است: " در آینده، بی سواد فقط کسی نیست که قلم را نمی شناسد، بلکه کسی که دستگاه عکاسی را نمی شناسد نیز بی سواد محسوب می گردد" ! این مطالب گام بسیار کوچکی در شناخت این راه عظیم است.

سرآغاز:

هر نقش یا طرح یا تصویری به هر صورت، متشکل از یک سلسله عناصر تصویری اولیه است. منظور عناصری مانند کاغذ، رنگ، فیلم و ... نیست. عناصر اولیه ی بصری محدود و معین هستند: نقطه، خط، شکل، جهت، سایه – روشن یا رنگمایه، رنگ، بافت، بُعد، مقایس و حرکت. این عناصر ماده ی خام تمام اخبار بصری هستند و به شکلهای مختلف با هم ترکیب و تلفیق می شوند. انتخاب این عناصر و نوع بکارگیری آنها و طرز تلفیق با یکدیگر است که کلیت کادر را می سازد.

برای آنکه به فهم و تحلیلی از کل بیان بصری برسیم، بهتر است اول عناصر بصری را جداگانه بررسی کنیم تا به کیفیات آنها بهتر پی ببریم.

نقطه:

ساده ترین و تجزیه ناپذیر ترین عنصر در ارتباط بصری است. نقطه مبدا پیدایش فرم می باشد. وجود یک نقطه، مبین مکانی در فضاست. معمول ترین شکلی که می توان برای نقطه قائل شد گرد بودن است. نقطه ی چهارگوش یا مثلثی شکل به ندرت در طبیعت پیدا می شود(نقطه در معنای عام)

کوچک و بزرگ بودن یک نقطه، بسته به اینکه در چه فضایی قرار گرفته ارزیابی می شود. نقطه ممکن است در سطح مطرح شود یا بصورت حجم و سه بعدی در فضا وجود داشته باشد. از نظر ریاضی، نقطه عنصری ست که هیچ گونه بعدی ندارد و فضایی را اشغال نمی کند و از محل تلاقی دو خط، نقطه تشکیل می شود.

نقطه همچنین کوچکترین نمود بصری یک عنصر تصویری ست( یک نقطه در الفبا، یک برگ در فضا، یک گوی در آسمان، یک لکه روی دیوار، یک گل سرخ در فاصله ی کافی، یک ردپا بر روی برف، یک چراغ روشن در شهر و...)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد عناصر بصری 12 ص

دستگاه CNC 41 ص

اختصاصی از حامی فایل دستگاه CNC 41 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

بنام خدا

باید بیدار شوید و بروید دنبال اینکه صنایع پیشرفته را خودتان درست

(امام خمینی ره)

امروزه با توجه به اینکه رشد سریع و نیاز مبرم آن و کاربرد وسیع دستگاههای تراش و یا فلز اندازه گیری دقیق اسپارکها و دیگر دستگاههای ساخت که خطوط تولید کارخانجات را تشکیل می دهند و با توجه به اینکه امروزه به انواع سیستمهای کنترول مجهز شده و فرایندهای ساهت با دقت و سرعتی بالا انجام می پذیرد.

امروزه با پیشرفت در علم کامپیوترها دستگاههای CNC متولد شده اند و در پیشرفت بیشتر صنایع قابل بهره برداری هستند ماشینهای ابزار کنترل عددی به طور فزاینده ای در صنایع براده برداری وارد می شوند دقت تکراری بالا کوتاه شدن مدت زمان کار و نیاز کم به ابزارها از دیگر دلایل با ماشین های ابزار کنترل عددی است.

امروزه همه سازندگان ماشینهای ابزار CN خود را کاملاً مقید به رعایت کامل استاندارد Din (ساختمان برنامه) و Din (موقعیت سیستم مختصات) نمی کنند. گاهی برای ساده تر شدن موارد ویژه کاربرد از علائم خاصی استفاده می کنند که فقط برای محدوده ویژه کاربرد اعتبار دارد.

N حرف اول کلمه انگلیسی Numerical (عددی) و C حرف اول کلمه انگلیسی Control (کنترل)

NC یک مفهوم عمومی برای کنترل عددی است و به دستگاههائی اطلاق می شود که با نوار سوراخ شده کار می کنند.

CNC به کنترل عددی توسط کاکپیوتر اطلاق می شود. پس همه CNCها یک NC نیز هستند ولی به عکس خیر.

هدف استفاده از ماشینهای NCNC در صنعت عبارتست:

1- خوکارسازی 2- حرکت ابزار را کنترل کنیم 3- کنترل برروی سرعت دوران قطعه کار

همچنین یکی از نکات مهم استفاده از ماشینهای کنترل عددی این است که تنها ماشینی در صنعت می باشد که تولید ارتباط با ماشینهای دیگر برقرار کند ماشینهای کنترل عددی است.

بدلیل اینکه این ماشینها با اعداد و حروف کار می کنند می توانند با رباط و کامپیوترها و غیره ارتباط داشته باشند که آنها هم با اعداد و حروف کار می کنند.

با توجه به گرانی قیمت دستگاه و نیاز به متخصص و دیگر هزینه های بالا این دستگاههای کنترل عددی دارای ارزش ویژه ای می باشند.

ولی امروزه بهترین راه استنفاده از این نوع دستگاهها نسبت به سایر دستگاهها می باشد به عنوان مثال:

ماشینهای ابزار کامپیوتری نسبت به انواع اینورسال دارای محسنات زیر می باشد.

1- دقت بالای تولدی قطعات

2- ماشین ابزار با کنترل کامپیوتری در یک زمان می تواند به جای چند دستگاه ماشین ابزار معمولی بکار گرفته شود.

3- امکان تولید قطعات که دارای پیچیدگی زیاد است با ماشین کنترل عددی بیشتر است.

4- مصرف ابزار در ماشین ها کنترل عددی کمتر از ماشین های معمولی می باشد.

فصل یکم

مقدمه

یکدستگاه با کنترل عددی دستگاهی است که توسط یک کد ساختاربافتب و در مسیر و هدفی که برنامهب رایش تعیین کرده است حرکت می کند لازم آن برنامه ریزی قبلی و طبقه بندی اطلاعات و داده های مورد نظر دستگاه

اختلاف اساسی در بکارگیری و در فرآیند کار یک دستی و یک ماشین با کنترل برنامه ای در حرکت پیشروی است.

در ماشین دستی هرکدام از مراحل کار پشت سرهم با دست تنظیم می شود. و در ماشینهای با کنترل برنامه ای مراحل کار در یک برنامه ذخیره می شود.

ماشینهای ابزار کنترل برنامه ای قبلاً به طور مکانیکی کنترل می شد.

اما امروزه طور کلی کنترل عددی استفاده می شود.

نمونه ای از کنترل مکانیکی پیشروی توسط بادامک مطابق شکل است.

وقتی بادامک در جهت عقربه های ساعت می چرخد موقعیت رنده تراشکاری تغییر می کند. سرعت پیشروی به شکل بادامک بستگی دارد. در اینجا برنامه براده برداری به شکل یک بادامک ذخیره می شود. برنامه ریزی دستگاه با روش دستی را برنامه نویسی جزء به جزء دستی، توسط صفحه کلید کنترل کننده است.

برنامه ریزی عملیاتی که توسط کامپیوتر انجام می شود برنامه نویسی با یک کامپیوتر نام دارد.

امروزه کامپیوترها جای نوارخوان را در دستگاههای NC ابتدائی گرفت.

در واقع به جای خواندن و اجرای برنامه از روی نوارهای سوراخ شده برنامه توسط کامپیوتر دستگاهها اجرا می شود.

این دستگاهها بنام دستگاههای کنترل شونده عددی توسط CNC نامیده می شوند.


دانلود با لینک مستقیم


دستگاه CNC 41 ص