دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت فایل : word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 84 صفحه
آشنایی با هنر و تعاریف
کلمه هنر Art به معنای عام نتیجه گرفتن از دانایی به وسیله توانایی و عمل است یا در تعریف هنر آمده است کوشش برای خلق زیبایی است یعنی اهتمامی است تا در جنب عالم واقعی یک عالم ایده آل و آمالی یک عالمی از صور و احساسات بی شبانه خلق گردد.
هنر شکننده سدهایی است که میان آدمیان و ملل به وجود آمده است. یک رابطه بین المللی و نژادی است که موجب نزدیکی میان نخبگان ملل و نژادها می گردد.
هنر باعث اتحاد تمدن ها و وسیله نزدیکی آنها و باعث نزدیکی بیشتر میان آدمیان و طبیعت می گردد.
تواستوی در کتاب هنر چیست می گوید:
هنر یکی از وسایل ارتباطی میان افراد است. هنر خوب آن است که انتقال احساساتی را دهد که قضاوت خوبی آنها از جنبه خوب و بد مذهبی که مشترک میان تمام افراد همان عهد است شده باشد.
هنر جهانی دارای یکی مصداق روحانی قابت و مسلم است که معروف مذهبی است.
هنر بازتاب اندیشه انسان است. اندیشه ای که خدمت آن از زبان بیشتر است.
تولستوی در جای دیگر در کتاب هنر چیست در تعاریف هنر می گوید:
فعالیت هنر بر بنیاد این استعداد آدمی قرار دارد که انسان با گرفتن احساسات انسان دیگر از راه شنیدن یا دیدن می تواند همان احساسی را که شخص بیان کننده و شرح دهنده تجربه کرده بود وی نیز همان احساس را تجربه نماید. تولستوی برای شرح این مدعا مثال می زند مردی می خندد، از خنده او مرد دیگر احساس شادمانی می کند. او می گوید آن کس که صدای گریه اش را می شنود احساس اندوه می کند او دچار ناراحتی و خشم می شود دیگری که بدو نکاه می کند دچار همان حالت می گردد.
فعالیت هنری از نظر تولستوی عبارت است:
انسان احساسی را که قبلا تجربه کرده است در خود بیدار کند و با برانگیختن آن به وسیله حرکاا و اشارات و خط ها و رنگ ها و صداها و نقش ها و کلمات به نحوی که دیگران نیز بتوانند همان احساس را تجربه کنند و آن را به سایرین منتقل سازند.
هنر یک فعالیت انسانی و عبارت از این است که انسانی آگاهانه و به یاری علائم مشخصه ظاهری ، احساساتی را که خود تجربه کرده است به دیگران انتقال دهد. به طوری که این احساسات به ایشان سرایت کند و آنها نیز احساسات را تجربه نمایند و از همان مراحل حسی که او گذشته است بگذرد.
به طور خلاصه : هنر به طور کلی کوششی است از طرف هنرمند برای آفرینش شکل ها و تصاویر لذت بخش که از طریق این شکل ها و صورت ها پیام های ذهنی و اندیشه و تفکرات فردی خود را به دیگران انتقال می دهد.
انواع هنرها
هنرها به طور کلی به هفت دسته تقسیم شده اند.
این هفت دسته عبارتند از:
نقاشی، حجازی یا مجسمه ساازی (( پیکره تراشی)) ، موسیقی، ادبیات (( نمایش تئاتر)) رقصف سینما
سینما در هنر هفتم و کامل ترین هنرهاست. علت اینکه سینما را کامل ترین هنر می دانند این است که این هنر ویژگی های شش هنر پیش از خود را نیز داراست.
سینما از نقاشی- ویژگی های بندی فیلم- تعادل و تقارن و بسیاری چیزهای دیگر را فرا گرفته است.
از نظر مجسمه سازی یک کارگردان باید از ماهیت جسم پذیری آدم ها و اشیاء و تاثیرات آنها اطلاع داشته باشد. در معماری سلسله مراتب وجود دارد. مثلا طرح ساختمان به این شکل است که ابتدا مدخل را داریم و بعد وارد راهرو و از آنجا وارد اتاقها می شویم .
در سینما هم معادل این قاعده ای داریم با عنوان انتقال منظم و متوالی نماها
این قاعده حکم می کند که هیچ گاه از تصویر درشت ناگهان به تصویر عمومی برش نزنیم.
چون باعث سردرگمی مخاطب می شود پس به یک نمای واسطه احتیاج داریم که همان نمای متوسط است . اگر از نمای درشت به طور متوسط و بعد به نمای عمومی برویم این کار در ذهن بیننده توالی تدریجی به وجود می آورد و تصاویر برایش قابل فهم تر خواهد شد. این یعنی رعایت یک نوع سلسله مراتب.
دیدگاه هگل در مورد هنر:
هگل فیلسوف آلمتنی ((1831-1770)) می گوید:
خداوند در طبیعت و هنر به صورت زیبایی تجلی نموده است. خداوند خود را به دو طرز عیان می سازد.
یکی به صورت ذهنی و دیگری به صورت عینی
خداوند در طبیعت و روح تجلی می کند. زیبایی حقیقی فقط روح و آن چیزی است که بهره ای از روح دارد. از نظر هگل حقیقت و زیبایی یکی است. منظور و هدف هنر زیبایی است و لذت ناشی از هنر خوب و با اهمیت است یعنی لذت به این دلیل خوب است که لذا است. در بررسی و تحلیل زیبایی به دو مورد ویژه بر می خوریم ، زیبایی طبیعی و زیبایی هنری
به قول هگل زیبایی هنر آفریده روح و بازتاب ذهن و اندیشه هنرمندند و والاتر و برتر از زیبایی های طبیعی اند . به عبارت دیگر ززیبایی هنر بازآفرینی زیبایی طبیعی است.
هگل معتقد است که تنها زیبایی هایی را می توان حقیقی به شمار اورد که پرداخته روح انسانی باشد.
آفرینش هر اثر هنری مبتنی بر گذر از 3 مرحله است:
- مرحله دریافت
- مرحله تحلیل
- مرحله آفرینش
مرحله دریافت
دریافت حسی است که هنرمند از طریق دیدن به مشاهده شنیدن ، لمس کردن، با جهان پیرامون خویش ارتباط برقرار می کند. هنرمند نقاش با مشاهده دقیق دنیای پیرامون خود با جهانی سرشار از رنگ، نور ، ریتم، نقوش گوناگون دست به انتخاب می زند لئونارد داوینچی هنرمند قرن 16 رنسانس ایتالیا معتقد بود که مقصود از نقاشی و مجسمه سازی دانستن چگونگی دیدن است.
مرحله تحلیل
تفسیر، تنها از طریق کشف شهود و الهام رویا و تخیل در این مرحله نقش عمده دارند.
هگل معتقد بود روح منشاء آفرینش زیبایی هنری است زیرا زیبایی هنر آفریننده روح و باز آفرینی زیبایی طبیعت است. از نظر وی آنچه او آتشی میان طبیعت و واقعیت و آزادی بیکران تفکر هنرمند می نامد در واقع همان گذر از مرحله دریافت به مرحله تحلیل است چه ابتدا هنرمند از طریق دریافت های حسی خود اندیشه یا نمادی را انتخاب می کند. سپس در مرحله تحلیل با آزادی بیکران تفکر خود و کمک گرفتن از رویا روحی که خمیر مایه آفرینش است به خلق اثر هنری دست می یابد.
به نظر هگل خداوند در طبیعت و هنر به صورت زیبایی تجلی نموده است و به نظر وی حقیقت و زیبایی یکی است.
مرحله آفرینش
در این مرحله با استفاده از ابزار بیان به خلق و آفرینش می پردازد که وسایل و ابزار را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف- مواد و مصالح و ابزار کار
ب- شیوه یا روش
ج- آگاهی های هنری شامل مبانی هنر، تکنیک و تاریخ هنر
مصالح و مواد و ابزار کار
هر هنری برای بیان ایده و حخرف و تاثیر از یک سری ابزار و اسلوب خاصی استفاده می کند. نقاشی با شکل و رنگ در ذهن هنرمند برانگیخته می شود.
بدون وجود، کلمات ، وزن ، قافیه و ریتم شعری وجود نخواهد داشت. بدون وجود رنگ، بافت رنگ، نور و سایه نقاشی شکل نمی گیرد.
هنر چیزی است که از شکل یافتن ماده یا مواد اولیه به وسیله هنرمند به وجود می آید و در حقیقت هنر از تسلط انسان بر ماده که طبق صورت های ذهنی انسان که آن را ((محتوا)) می نامیم تبدیل به شکل می شود زائیده می شود.
هر اثر هنری دارای دو جنبه اصلی و اساسی است:
شکل چیست؟
صورت هر اثر هنری با تمام جنبه های عینی و مرعی را که در نتیجه آرایش و ترکیب اجزاء و عناصر تشکیل دهنده آن به وجود می آید در بر می گیرد.
مثال: ترکیب، صوت، ریتم، هارمونی و ملودی ، شکل یک قطعه موسیقی
- ترکیب عناصر بعدی مانند خط، فرم، رنگ، سایه روشن، بافت، ریتم ، و فضا شکل یک اثر نقاشی
- حجم، فضا، ریتم، بافت و غیره شکل یک اثر معماری
و بالاخره ترکیبی از کلمات، وزن، قافیه، ریتم، شکل و صورت یک شعر را بنا می کند.
محتوا چیست؟
هر اثر هنری به معانی و مفاهیمی اطلاق می شود که هنرمند از طریق موضوعی خاص در قالب ترکیب و آرایش ویژه از عناصر و عوامل سازنده اثر به دیگران انتقال می دهد. مضمون و موضوع با محتوی متفاوت است. تابلو خوش آب و رنگ و موضوع ممکن است فاقد محتوی باشد.
شیوه و روش در هنر چیست؟
شیوه یا روش در هنر عبارت است از نحوه شخصی کاربرد ابزار و وسائل کار و چگونگی انتخاب مواد و مصالح در آفرینش یک اثر هنری
طرز بیان صئرت های ذهنی و اندیشه های هنرمند را می توان روش یا شیوه نام نهاد.
روش هر هنرمندی نشان دهنده طرز تفکر، محیط اجتماعی، شخصیت فردی ویژه فرهنگ اوست که دست آفریده هنری وی از آن نشات گرفته و بارور شده است. سبک هنرمند رابطه مستقیم با طبقه اجتماعی او دارد.
- هنر از دیدگاه هربرت رید: ساده ترین و معمولی ترین تعریف هنر این است که بگوییم هنر کوششی است برای آفرینش صور لذت بخش. این صور حس زیبایی ما را ارضاء می کند و حس زیبایی وقتی راضی می شود که ما نوعی وحدت یا هماهنگی حاصل از روابط صوری در ....حسی خود دریافت کرده باشیم. وی معتقد است ماهیت اصلی هنر را نه در ساختن اشیائی که جواگوی نیازمندی های عملی زندگی اند می توان یافت و نه در بیان مفاهیم دینی یا فلسفی بلکه باید آن را در توانایی هنرمند به آفرینش جهانی جامع و قائم به ذات سراغ کرد که نه جهان نیازها و امیال عملی است و نه دنیای رویا و خیال بلکه دنیایی جامع این اضداد است. تصویر قانع کننده از مکتب تجربه و در نتیجه ادراک فرد از جنبه از حقیقت کلی.
تعریف هنر از فیلیپس شاله فیلسوف فرانسوی در کتاب شناخت زیبایی
هنر عبارت است از کوششی است برای ایجاد یک عالم ایده آل یک عالم صور و عواطف بی الایش در کنار عالم واقعی.
عده ای هنر را پیدیده ای ماورائی و آسمانی و عده ای دیگر آن را کاملا مادی و دنیوی قلمداد کرده اند.
هنر از دیدگاه ارسطو فیلسوف یونانی: ارسطو اعتقاد داشت که اعمال و فعالیت های انسان به سه نوع است:
الف- نظری (تئوری) که مقصد آن رسیدن به دانش برهان است.
ب- عملی ( پراتیک) که مقصد آن تدبیر سیاسی است.
ج- ابداعی و شعری ( پونتیک) که مقصد آن فن و ساختن ( تکنیک ) یا ابداع کردن چیزها از طریق تعقل صحیح است که مقصود هنر و فن است.
هنر از نظر افلاططون و ارسطو 2 نوع است:
الف- هنری که مقصد آن تکمیل کار طبیعت مثل تولید ابزار است.
ب- هنری است که مقصدش تقلید و محاکمات طبیعت است و این همان هنر زیباست که ذات و ماهیت آن را ارسطو و افلاطون در تقلید می یابند.
هنر از دید شوپنهاور موسیقی دان : همه هنرها می خواهند به مرحله موسیقی برسند.
بیان صریح و بدون واسطه با مخاطب و انتقال آرمان های ذهنی عواطف و احساسات هنرمند به مخاطب از ویژگی آن است.
هنر باعث می شود که انسان از انزوای فردیت خویش در آید و راهی به سوی جامعیت می یابد و هنر وسیله ای جهت سهیم شدن در احساس و پندار دیگران است.
انسان ها صداهایی که هنگام کار از حنجره انسان اولیه خارج می شد زمینه پیدایش موسیقی و حرکات متنوع بدن انسان هنگام کار توام با دست زدن و پایکوبی به حرکات موزون رقص تبدیل شد. طراحی های منقوش بر در و دیوار غارها منجر به پیدایش نقاشی شد.
منقوش بر در و دیوار غارها منجر به پیدایش نقاشی شد.
سرآغاز هنر : نقاشی ها و خلق آثار اشخاص ابتدایی ناشی از بیکاری و سحر و جادو و غیره
فکر برتری واستیلاا بر طبیعت و ابداع به ابتکار و جدال با قهر طبیعت سرآغاز هنر بود.
هنر تز نظر بندیت کردچه 1952- 1866 فیلسوف ایتالیایی: وقتی طبیعت را با هنر مقایسه می کنید طبیعت محدود است لال است مگر آن که هنر او را به سخن گفتن وادار کند.
هنرمند می آفریند خلق می کند می سازد و هرگز در پی تکرار طبیعت نیست و دیدنی ها را بیان نمی کند بلکه می آفریند. طبیعت در دست هنرمند تفسیر می شود.
نظریه های هنر از نظر بندیت کروچه Ben deito croce
الف – نظریه ذهنی
زیبایی صفت ذاتی اشیاء نیست بلکه در نفس بیننده است. زیرا نتیجه فعالیت روحی کسی است که زیبایی را به اشیا نسبت می دهد یا در اشیاء کشف می کند. زیرا کسی که قادر به این کشف باشد زیبایی همه جا یافت می شود. و پیدا کردن آن عبارت است از هنر. به این اعتبار زیبایی یکی از فعالیت های روح است. منتها این فعالیت رخ نمی دهد مگر در برابر محرکی از عالم خارج یا حتی از عالم خیال و همین که یک چنین انگیزه ای با جنبش درونی روح یکی باشد زیبایی پید ا می شود.
ب- نظریه عینین اریک نیوتن
این عده معتقدند وجود نقش زیبایی در طبیعت وجود دارد و اعتقاد دارند که مار هنرمند کار زدن پرده از روی زیبایی طبعت است. هنر محصول زیبایی است. باید خوشایند حس با .... ما باشد.
زیباشناسی چیست؟
اصل واژه استیتک : زیبایی شناسی هنری از کلمه یونانی است به معنی توانایی دریافت به کمک حواس است . کتاب زیبایی شناسی الکساندر بئوم گارتن 1750 به عنوان علم معرفت حسی نامیده است. Aesthtica
هنر پیوندی با زیبایی دارد و زیبایی را می توان در واقع حس ادراک روابط لذت بخش نامید.
روابط هنر و زیبایی: هنر الزاما همان زیبایی نیست بسیارند پدیده های زشتی که به زیور هنر آراسته شده اند و بسیار چیزهایی زیبا که عاری از هنرند.
در بررسی و تحلیل زیبایی به دو مورد ویژه برمی خوریم: زیبایی طبیعی و زیبایی هنری
به قول مان 67-1717 زیبایی به سه نوع است:
- زیبایی صور
- زیبایی تصویر که بروز خود را در مرتبه نقش به دست می آورد.
- زیبایی بیان
آندره هنرمند غربی در کتاب تحقیق درباره زیبایی آن را به سه نوع تقسیم می کند.
با تو 80-1713 می گوید: هنر تقلید زیبایی طبیعت است و هدفش لذت
آشنایی با هنرهای گوناگون
هنرهای تجسمی ( بصری)
هنر به طور کلی کوششی است از طرف هنرمندان برای آفرینش شکل ها و تصاویر لذت بخش که از طریق این شکل ها و صورت ها پیام های ذهنی و اندیشه و تفکرات فردی خود را به دیگران انتقال می دهد.
بیشتر همواره برای بیان ایده ها و آرزوها آرمان های ذهنی خویش زبان های مختلفی را به کار گرفته استد که هنرهای بصری یکی از زنده ترین و گویاترین این زبان ها است.