کلمات کلیدی : پردازش تصویر ، جداسازی کور منابع ،تبدیل ویولت ، تبدیل کانتورلت
جداسازی کور تصاویر توسط تبدیل کانتورلت
کلمات کلیدی : پردازش تصویر ، جداسازی کور منابع ،تبدیل ویولت ، تبدیل کانتورلت
دانلود فیلم شبیه سازی جداسازی کاه و کلش و دانه در کمباین با استفاده از روش المان های گسسته
(برای مشاهده فیلم از نرم افزار FLV player استفاده شود)
نوع فایل: pdf
تعداد صفحات: 95 صفحه
نکته مهم: برای دریافت فایل پایان نامه به صورت word «قابل ویرایش» با ما تماس بگیرید.
پایان نامه برای دریافت درجه ی کارشناسی ارشد «M.SC»
چکیده:
روش مرسوم طراحی لرزه ای سازه ها مبتنی بر افزایش ظرفیت سازه است. در این رویکرد طراحی لرزه ای، ایجاد ظرفیت باربری جانبی در سازه، با افزایش مقاومت و تامین شکل پذیری آن صورت می گیرد. در نتیجه اجرای این روش، ابعاد اعضای سازه ای و اتصالات افزایش یافته و در سازه، اعضای مهاربند جانبی همچون بادبند یا دیوار برشی یا سایر اعضای سخت کننده در نظر گرفته می شود. این پژوهش مطالعات تحلیلی در ارزیابی قابهای بتنی خمشی را در بر می گیرد. این مدلها برای درک بهتر رفتار سازه شامل تسلیم، سطوح مختلف خطر، شکل پذیری و خرابی مورد استفاده قرار گرفتند. با پیشرفت دانش فنی و تجربه ی زلزله های شدید، به مرور تغییراتی در آیین نامه های طراحی سازه ها به وجود آمده و ضمن تغییر در فلسفه ی طراحی سازه ها، فناوری هایی همچون کنترل لرزه ای غیرفعال سازه ها به کار گرفته شده است. جداسازی لرزه ای نیز، با هدف کاستن آسیب لرزه ای در طراحی و ساخت ساز ه های با اهمیت زیاد پیشنهاد می گردد. با استفاده از این روش، رفتار دینامیکی سازه در حد امکان، در محدوده ی از قبل پیش بینی شده قرار گرفته و میزان آسیب های لرزه ای به اجزای ساز های و غیر سازه ای کاهش می یابد.
بر اساس این تحقیق، توصیههایی در مورد طراحی، آنالیز، مدلسازی و نیز جزئیات سازهای در سازههای بتنی خمشی پیشنهاد شده است. همچنین، مطالعه ی پارامتری برای پیش بینی پاسخ لرزه ای سازه های بتنی خمشی 5 طبقه با لحاظ شدن پاسخهای محدوده ی غیر الاستیک بررسی شده است. این مدلها در معرض مجموعه ا ی از زلزله های طبیعی تحت رکورد مربوط به زلزله های دور از گسل قرار گرفته و پاسخ بدست آمده با مقادیر حداکثر آنها تحت آنالیز تاریخچه زمانی بدست آمده است. عملکرد سیستم ها با ارزیابی پارامترهای مهندسی پاسخ اصلی سازه ای همچون جابجایی های نسبی داخل طبقه، جابجایی طبقات و برشهای داخل طبقه انجام گرفته است. یافته ها نشان از کاهش در شتاب های سازه و افزایش پریود و جابجایی می دهند. و این به مفهوم آنست که جداساز پایه انرژی را که بوسیله سازه جذب می شود و آسیبی که متحمل می شود را کاهش می دهد و بنابراین اندازه ی اعضا نیز و در نتیجه هزینه می تواند کاهش یابد. همچنین در این تحقیق اثرات حرکت گهواره ای با استفاده از تحلیل های دینامیکی غیرخطی مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته است.
واژههای کلیدی: سازه های بتنی خمشی؛ حرکت گهواره ای؛ جداساز لرزه ای؛ دوره تناوب.
مقدمه:
در مقابل ایده ی طراحی و اجرای ساختمان های مقاوم در برابر زلزله، با توجه به آسیب های سازهای و مشکلات بروز کرده برای ساکنان در طی زلزله ها، ایده ی طراحی سازه جداشده از پایه بر اساس کنترل نیروی زمین لرزه از طریق ممانعت از ورود آن به سازه بنا پیشنهاد شده است. این ایده در سال های اخیر در موارد بسیاری در طراحی و اجرای سازه های مهم مورد استفاده قرار گرفته است. مطابق نتایج تحلیلی و آزمایشگاهی، سامانه های سازه ای مجهز به این فناوری پاسخ لرزه ای کمتری نسبت به سازه های معمول خواهند داشت (Quaranta, Marano et al. 2014).
کاهش شتاب با توجه به رفتار نیرو-تغییر مکان جداسازها انجام می پذیرد و نیاز به کاهش شتاب ممکن است منتهی به سامانه ی جداسازی با سختی کمی گردد که این خود احتمال بوجود آمدن تغییر مکانهای قابل توجه در طی زلزله را افزایش می دهد(Di Massa, Russo et al. 2013, Huang, Liu et al. 2014). از اینرو ساز و کارهایی به منظور استهلاک انرژی در سامانه ی جداسازی تعبیه می گردد تا ضمن محدود نمودن تغییر مکان، شتاب سازه نیز کاهش یابد. این میرایی همچنین پدیده ی تشدید پاسخ ناشی از وجود مولفه های با دوره ی تناوب بالا در حرکت زمین را کاهش می دهد. اما در عین حال باید توجه نمود که در برداشتن میرایی زیاد در سامانه ی جداساز خود موجب افزایش نیروی منتقل شده به سازه می گردد و باید مورد توجه قرار گیرد(Li, Zhao et al. 2012).
بنابراین لازم است یک سامانه ی جداسازی دارای قابلیتهای زیر باشد:
1- بتواند نیروهای قائم ناشی از وزن و پاسخ زلزله در زمان زلزله را تحمل کند؛
2- در جهت افقی انعطاف پذیری لازم را تامین نماید؛
3- قابلیت جذب انرژی داشته باشد.
این قابلیتها می تواند به طور همزمان در یک وسیله تامین شود یا به کمک چند وسیله آن ها را برای سامانه ی جداسازی فراهم آورد.
در جداسازی لرزه ای کل یا بخشی از سازه برای کاهش پاسخ لرزه ای آن بخش در زمان زلزله از زمین یا قسمت های دیگر سازه جدامی شود. این کار با استفاده از جداسازهایی که بر اساس مشخصات دینامیکی سازه، اهداف عملکردی مورد نظر طراح و شرایط خطر لرزه ای ساختگاه، طراحی و ساخته شده اند صورت می گیرد(Luco 2014). وظیفه ی اصلی این جداسازها ایجاد فاصله بین دوره ی تناوب طبیعی سازه و محدوده ی دوره ی تناوب حاکم در ارتعاش زمین لرزه احتمالی در محل سازه ی مورد نظر است. علاوه بر این، انرژی ارتعاشی ناشی از زلزله نیز با کمک سازوکارهای مختلفی جذب شده و از انتقال آن به سازه جلوگیری می گردد (Ryaboy 2014).
جداساز سامانه ای است که سازه روی خود را از بخش زیرین خود جدا می کند. برای اینکه در زمان بروز زلزله هیچ نیرویی به سازه منتقل نشود، لازم است این سامانه، سازه را به حالت شناور درآورد(Mishra, Roy et al. 2013). این امر با توجه به نیاز به کنترل تغییر مکان های نسبی جانبی در زمان تحریک زلزله از نظر اجرایی درست و امکان پذیر نیست. دو گروه اصلی از جداسازهای لرزه ای برای کنترل نیروی منتقل شده به روسازه در ساختمآنها استفاده می شوند:
الف- استفاده از جداسازهای لاستیکی برای افزایش دوره ی تناوب طبیعی سازه؛
ب- استفاده از جداسازهای اصطکاکی و کنترل حداکثر نیروی منتقل شده به روسازه و استهلاک انرژی در محل جداساز.
روش جداسازی لرزه ای در زمینه ی مقاوم سازی و بهسازی لرزه ای سازه های موجود نیز قابل کاربرد است. این روش با توجه به آزادی عملی که در اختیار طراحان و مجریان قرار می دهد در بسیاری از پروژه های بهسازی لرزه ای نیز مورد توجه قرار گرفته است. در این حال نحوه ی اجرای عملیات بهسازی لرزه ای و نصب جداسازها نیاز به برنامه ریزی و دقت کافی دارد.
جداسازها باید مقاومت لازم برای تحمل وزن سازه روی خود را داشته باشند. در عین حال جداسازهای لاستیکی باید در جهت افقی به اندازه ی کافی نرم باشند. در زمان طراحی توجه به این نکته ضروری است که با نر متر شدن جداسازها، تغییر مکان نسبی بین زمین و سازه افزایش می یابد. به این ترتیب تغییر مکان نسبی تراز جداسازی و پاسخ شتاب سازه همواره با هم نسبت عکس دارند. در این شرایط با انتخاب سازوکار استهلاک انرژی مناسب در سامانه ی جداسازی لرزه ای می توان هم به کاهش مورد نیاز در شتاب مجموعه دست پیدا کرد و هم میزان تغییر مکان نسبی ذکر شده را در محدود هی مورد نظر طراحی نگاه داشت. به این ترتیب، از جداسازها، قابلیت تحمل بار، تغییر مکان های زیاد و بازگشت به محل اولیه پس از پایان یافتن زلزله انتظار می رود.
در جداسازهای اصطکاکی ضریب اصطکاک مناسب عامل کنترل نیروی انتقالی به روسازه و همچنین کنترل تغییر مکان جانبی سازه خواهد بود.
از سوی دیگر این نوع جداسازها ممکن است باعث انتقال ارتعاشات با فرکانس های نسبتا زیاد به سازه گردند. از این رو استفاده از این تجهیزات در جداسازی سازه هایی که ابزار دقیق و حساس به ارتعاش در فرکانس های بالا در آن ها نصب خواهد شد باید با مطالعه ی دقیق صورت پذیرد.
مسایل اقتصادی، اجرایی و دوام این تجهیزات در زمان طراحی و ساخت آن ها باید مورد توجه قرار گیرد. جداسازی موفق یک سازه خاص، مستلزم انتخاب، طراحی و ساخت سامانه ی جداسازی مناسب برای آن است. علاوه بر تامین انعطا فپذیری جانبی کافی و میرایی مناسب، همانطور که قبلا نیز ذکر شد سامانه ی جداسازی باید قادر باشد تا پس از اتمام ارتعاش زلزله به وضعیت اولیه ی خود بازگردد. این سامانه ها باید سختی قائم زیادی برای جلوگیری از تاب خوردن و حرکت گهواره ای سازه و سختی اولی هی کافی برای جلوگیری از حرکت های ناخواسته ی ناشی از وزش باد و لرز ه های با دامنه های کم داشته باشند.
فهرست مطالب:
چکیده
فصل 1: مقدمه
1-1- مقدمه
1-1-1- کلیات
1-1-2- اهداف کلی این تحقیق
1-1-3- ساختار تحقیق
فصل 2: مروری بر منابع
2-1- مقدمه
2-2- طراحی سیستم های جداسازی لرزه ای
2-2-2- طراحی واحدهای جداساز
2-2-2-1- طراحی جداسازهای لاستیکی با میرایی زیاد و جداسازهای لاستیکی با ورقه های فولادی
2-2-2-2- طراحی جداسازهای لاستیکی با هسته ی سربی
2-2-2-3- طراحی جداسازهای اصطکاکی- پاندولی
2-2-3- حرکت گهواره ای
فصل 3: روش تحقیق
3-1- مقدمه
3-2- علت انتخاب روش
3-3- تشریح کامل روش تحقیق
3-3-1- روش تحقیق تحلیلی
3-3-2- روش تحقیق آماری
3-3-3- متغیرهای مورد ارزیابی
3-3-3-1- اثرات ناشی از تناوب طبیعی سیستم جداساز
3-3-3-2- اثرات ناشی از محتوای فرکانسی تحریک زمین
3-3-3-3- اثرات ناشی از حرکات گهواره ای کلی سازه
3-3-4- روش مدلسازی
3-3-4-1- مدل سازه ای
3-3-4-2- تحریکات زمین لرزه
فصل 4: نتایج و تفسیر آنها
4-1- مقدمه
4-1-1-1- اثرات ناشی از تناوب طبیعی سیستم جداساز
4-1-1-2- اثرات ناشی از تناوب طبیعی نیروی جانبی
فصل 5: جمعبندی و پیشنهادها
5-1- مقدمه
5-2- جمع بندی
5-3- نتیجه گیری
مراجع
فهرست اشکال
شکل (2-1) مدل های مختلف نیرو-تغییر مکان برای جداسازها
شکل (2-2) جداساز لاستیکی با ورقه های فولادی
شکل (2-3) عامل های A و Af
شکل (2-4) عرفی پارامترهای
شکل (2-5) پارامترهای مورد نیاز در تعریف چرخش جداساز
شکل (2-6) رفتار غیرخطی جداساز لاستیکی با هسته ی سربی
شکل (2-7) ساختمان جداساز لاستیکی با هسته ی سربی
شکل (2-8) بخش های مختلف یک جداساز
شکل (2-9) بخش های مختلف یک جداساز اصطکاکی پاندولی
شکل (2-10) مدل شماتیک حالت گهواره ای
شکل (2-11) پدیدهیآپلیفت و تقاضاهای دورانی افزایش یافتهای روی اتصالات مجاور
شکل (3-1) طرح شماتیک از مدل سازه
شکل (4-1) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف جداساز برای کنترل جابجایی
شکل (4-2) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر جابجایی
شکل (4-3) نسبت جابجایی سازه جداسازی شده به جداسازی نشده برای متغیر جابجایی
شکل (4-4) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای جداساز برای کنترل جابجایی
شکل (4-5) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر جابجایی در حالت مقید نشدن پایه
شکل (4-6) نسبت جابجایی سازه جداسازی شده به جداسازی نشده برای متغیر جابجایی در حالت مقید نشدن پایه
شکل (4-7) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف جداساز برای کنترل دریفت
شکل (4-8) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر دریفت
شکل (4-9) نسبت دریفت سازه جداسازی شده به جداسازی نشده
شکل (4-10) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف جداساز برای کنترل دریفت
شکل (4-11) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر دریفت در حالت مقید نشدن پایه
شکل (4-12) نسبت دریفت سازه جداسازی شده به جداسازی نشده در حالت مقید نشدن پایه
شکل (4-13) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای جداساز برای کنترل برش طبقات
شکل (4-14) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر برش طبقات در حالت مقید نشدن پایه
شکل (4-15) نسبت برش داخل طبقه سازه جداسازی شده به جداسازی نشده در حالت مقید نشدن پایه
شکل (4-16) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای جداساز برای کنترل برش طبقات
شکل (4-17) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر برش طبقات در حالت مقید نشدن پایه
شکل (4-18) نسبت برش طبقات سازه جداسازی شده به جداسازی نشده در حالت مقید نشدن پایه
شکل (4-19) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای جداساز برای کنترل جابجایی
شکل (4-20) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر جابجایی
شکل (4-21) نسبت جابجایی سازه جداسازی شده به جداسازی نشده برای متغیر جابجایی
شکل (4-22) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای جداساز برای کنترل برش طبقات
شکل (4-23) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر برش طبقات
شکل (4-24) نمودار کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای جداساز برای کنترل دریفت
شکل (4-25) درصد کارایی جداسازی با دوره تناوب های مختلف برای متغیر دریفت
شکل (4-26) نسبت دریفت سازه جداسازی شده به جداسازی نشده
فهرست جداول:
جدول (3-1) مقاطع مورد استفاده در سازه 5 طبقه
جدول (3-2) مشخصات مصالح
جدول (3-3) ویژگی های کلی زلزله های مورد استفاده
منابع و مأخذ:
Akkar, S. and A. Metin (2007). "Assessment of improved nonlinear static procedures in FEMA-440." Journal of Structural Engineering 133(9): 1237-1246.
Association, P. C. (2008). ACI 318-08 & PCA Notes on 318-08: Building Code Requirements for Structural Concrete and Commentary, American Concrete Institute.
Bhuiyan, A., et al. (2009). "A rheology model of high damping rubber bearings for seismic analysis: Identification of nonlinear viscosity." International Journal of Solids and Structures 46(7): 1778-1792.
Bommer, J. J. and A. B. Acevedo (2004). "The use of real earthquake accelerograms as input to dynamic analysis." Journal of Earthquake Engineering 8(spec01): 43-91.
Butterfield, G. and G. Gottardi (1993). Simplifying transformations for the analysis of shallow foundations on sand. Proc. 5th Int. Offshore and Polar Eng Conf.
Butterfield, V., Michael W, et al. (1985). "Multispectral analysis of magnetic resonance images." Radiology 154(1): 221-224.
Di Massa, G., et al. (2013). "System structure identification and adaptive control of a seismic isolator test rig." Mechanical Systems and Signal Processing 40(2): 736-753.
FEMA, A. (2005). "440, Improvement of nonlinear static seismic analysis procedures." FEMA-440, Redwood City.
Georgiadis, J. and I. Catton (1985). "Free convective motion in an infinite vertical porous slot: the non-Darcian regime." International journal of heat and mass transfer 28(12): 2389-2392.
Georgiadis, M. and R. Butterfield (1988). "Displacements of footings on sand under eccentric and inclined loads." Canadian Geotechnical Journal 25(2): 199-212.
Hamburger, et al. (2003). Performance-based engineering of buildings and infrastructure for extreme loadings. Proceedings, AISC-SINY Symposium on Resisting Blast and Progressive Collapse. American Institute of Steel Construction, New York.
Huang, X., et al. (2014). "Vibration isolation characteristics of a nonlinear isolator using Euler buckled beam as negative stiffness corrector: A theoretical and experimental study." Journal of Sound and Vibration 333(4): 1132-1148.
Huang, X. C., et al. (2014). "Effects of stiffness and load imperfection on the isolation performance of a high-static-low-dynamic-stiffness non-linear isolator under base displacement excitation." International Journal of Non-Linear Mechanics 65: 32-43.
Jennings, P. C., et al. (1968). "Simulated earthquake motions."
Kronseder, H. and W. Wiess (1979). Method and device for cleaning bottle filling machines and the like, Google Patents.
Li, B., et al. (2012). "Modeling and analysis of a multi-dimensional vibration isolator based on the parallel mechanism." Journal of Manufacturing Systems 31(1): 50-58.
López-Menjivar, M. (2004). Verification of a displacement-based Adaptive Pushover method for assessment of 2-D Reinforced Concrete Buildings, PhD Thesis, European School for Advances Studies in Reduction of Seismic Risk (ROSE School), University of Pavia, Italy.
Luco, J. E. (2014). "Effects of soil–structure interaction on seismic base isolation." Soil Dynamics and Earthquake Engineering 66: 167-177.
Marsden, C., et al. (1977). "Electron diffraction study of the molecular structure of bis (trifluoromethyl) peroxide." Journal of Molecular Structure 39(2): 253-262.
Mishra, S. K., et al. (2013). "Reliability-based-design-optimization of base isolated buildings considering stochastic system parameters subjected to random earthquakes." International Journal of Mechanical Sciences 75: 123-133.
Murty, S. N., et al. (2015). "Failure analysis of a vibration isolator used in launch vehicle applications." Case Studies in Engineering Failure Analysis 3: 1-9.
Quaranta, G., et al. (2014). "Parametric identification of seismic isolators using differential evolution and particle swarm optimization." Applied Soft Computing 22: 458-464.
Ryaboy, V. M. (2014). "Static and dynamic stability of pneumatic vibration isolators and systems of isolators." Journal of Sound and Vibration 333(1): 31-51.
Sable, K., et al. (2000). "Comparative Study of Seismic Behavior of Multistory Flat Slab and Conventional Reinforced Concrete Framed Structures." International Journal of Computer Technology and Electronics Engineering (IJCTEE) 2(3): 17-26.
Taylor, J. B. (1981). On the relation between the variability of inflation and the average inflation rate. Carnegie-Rochester Conference Series on Public Policy, Elsevier.
Uriz, M., Patxi, et al. (2008). "Model for cyclic inelastic buckling of steel braces." Journal of Structural Engineering 134(4): 619-628.
فرآیندهای جداسازی غشایی
در بسیاری از فرآیندهای جداسازی مخلوطهای گاز یا مایع، از غشاهای نیمه تراوا استفاده میشود که امکان عبور یک یا چند جز مخلوط را راحتتر از بقیه اجزا فراهم میسازد. غشاها ممکن است لایههای نازک مادهای سخت مثل شیشه متخلخل یا فلز آبدیده باشند، اما اغلب از فیلمهای قابل انعطاف پلیمرهای مصنوعی استفاده میشود که برای این منظور تهیه شدهاند و در برابر بعضی از مولکولها تراوشپذیری زیاد دارند.
جداسازی گازها
غشاهای متخلخل
اگر مخلوط گازی از میان غشا متخلخلی به منطقهای با فشار کمتر نفوذ کند، گازی که در غشا نفوذ میکند، غنی از اجزای با وزن مولکولی کمتر است، چون آن اجزا سریعتر نفوذ میکند. اگر منافذ خیلی کوچکتر از میانگین پویش آزاد در فاز گاز (در حدود 1000Ao در شرایط استاندارد) باشند، گازها به صورت مستقل از یکدیگر به روش نفوذ نودسن نفوذ میکنند و نفوذپذیری درون سوراخ با اندازه آن و میانگین سرعت مولکولی نسبت عمکس و با ریشه دوم وزن مولکولی M، نسبت مستقیم دارد. برای نفوذ نودسن، گاز A در منافذ استوانهای رابطه زیر را داریم:
DA = 9700r (T/MA)0.5
در معادله 26-1، r شعاع میانگین منفذ بر حسب سانتیمتر، T دمای مطلق بر حسب کلوین و DA بر حسب cm/s2 است.
شار در واحد سطح غشا بستگی به نفوذپذیری موثر De دارد که به نسبت از نفوذپذیری منفذ کمتر است که درصد تخلخل و ضریب پیچخوردگی است. در غشاهای با تخلخل حدود 50%، این ضریب معمولاً 2/0 تا 3/0 است:
شار هر گاز متناسب با گرادیان غلظت است که اگر ساختمان غشا یکنواخت باشد و گازهای اثر متقابل بر یکدیگر نداشته باشند، خطی است. معمولاً این گرادیان را به صورت گرادیان فشار بیان میکنند و فرض میشود گازها ایدهآل هستند:
ترکیب ماده تراوش کننده بستگی به شار همه موارد دارد. در سیستمی دو جزئی، کسر مولی A در ماده تراوش کننده عبارت است از:
از گرادیان فشار در غشایی که در تماس با مخلوطی دو جزئی هم مولار واقع شده، در شکل 26-1، نشان داده شده است. در این مورد فرض میشود که نفوذپذیری گاز A دو برابر نفوذپذیری گاز B (مل هلیم و متان) و فشارهای جریان بالایی و پایینی به ترتیب 4/2 و 1 اتمسفر است. 60% ماده نفوذ کننده را A تشکیل میدهد که نسبت به غلظت 50%A در خوراک فقط کمی بیشتر غنی شده است. غنی شدن، گرادیان A را کمتر از گرادیان B میکند (8/0=4/0-2/1=∆PB؛ 6/1=6/0-2/1=∆PA)، لذا شار A فقط 5/1=(8/0÷6/0)×2 برابر شار B است که باعث میشود ماده تراوش کننده دارای 60%A باشد. اگر فشار خوراک بیشتر یا فشار طرف نفوذ کننده غشا کمتر از فشار اتمسفر باشد، ماده تراوش کننده کمی از A غنیتر میشود. با متراکم کردن ماده تراوش کننده و فرستادن آن به یک واحد غشایی دیگر، مقدار کمتری از محصول خالصتر به دست میآید. مجموعهای از مراحل با جریان یا چرخه مجدد را برای بدست آوردن محصولات تقریباً خالص میتوان طراحی کرد، اما هزینه تراکم در هر مرحله معمولاً چنین فرآیندهایی را بسیار پرهزینه میسازد.
مثالی کاملاً شناخته شده، از جداسازی گاز به وسیله غشاهای متخلخل و شاید تنها کاربرد آن در مقیاس وسیع جداسازی ایزوتوپهای اورانیوم با استفاده از هگزافلونوریدها 238UF, 235UF است. چون اورانیوم طبیعی فقط 7/0% 125U دارد و نفوذپذیری هگزافلوئوریدها فقط 4/0% است، بیش از هزار مرحله لازم است تا محصولی با 4% 235UF و باقیماندهای با 25/0% 235UF بدست آید.
غشاهای پلیمری
انتقال گازها درون غشاهای پلیمری متراکم (غیرمتخلخل) با مکانیسم انحلال ـ نفوذ صورت میگیرد. گاز در ظرف پرفشار غشاها در پلیمر حل میشود و در فاز پلیمر نفوذ میکند و در طرف کم فشار دفع یا تبخیر میشود. سرعت انتقال جرم بستگی به گرادیان غلظت در غشا دارد که اگر انحلالپذیری متناسب با فشار باشد، با گرادیان فشار در غشاء متناسب است. اختلاف گرادیانهای یک مخلوط دو جزئی در شکل 26-2 نشان داده شده است. به فرض قانون هنری در مورد هر گاز صادق و در سطح مشترک تعادل برقرار است. در این مورد از مقاومت گاز ـ فیلم صرفنظر شده و در نتیجه، فشارهای جزئی در سطح مشترک گاز ـ پلیمر مثل فشارهای جزئی در کل مخلوط است. شار در گاز A برابر است با:
غلظتهای با یک ضریب انحلالپذیری S که واحدهایی همچون mol/cm2-atm دار، به فشارهای جزئی مربوط هستند (S عکس ضریب قانون هنری است):
با استفاده از معادله فوق و تعویض گرادیان غلظت با گرادیان فشار، معادله زیر بدست میآید:
حاصل ضرب DASA، شار در واحد گرادیان فشار است که به آن تراوشپذیری در غشا qA میگویند و اغلب برحسب Barrer بیان میشود. چون در غشاهای موجود در بازار، ضخامت واقعی غشا همیشه معلوم نیست یا مشخص نشده است، اغلب از شار در واحد اختلاف فشار استفاده میشود که تراوشپذیری QA نام دارد:
واحدهای مناسب برای QA برابر std ft3/ft2-h-atm یا L(STP)/m2-h-atm است. در استفاده از مقادیر منتشر شده، تراوشپذیری واحد 4 را باید به دقت امتحان کرد، چون تعاریف مختلفی برای این منظور بکار میرود.
نیست تراوش پذیریها در غشا در مخلوطی دوجزئی برابر قابلیت انتخاب a (که به آن ضریب جداسازی ایدهآل نیز میگویند) میباشد:
مقدار قابلیت انتخاب بزرگ را می توان از نسبت نفوذ پذیری مطلوب یا اختلاف زیاد حلالیت بدست آورد . در مقایسه با نفوذ پذیری در فاز گاز ، نفوذ پذیری در غشا بیشتر به اندازه و شکل ملوکولها بستگی دارد و در ملوکولهای تقریباً یکسان ، اخلافهای زیادی ممکن است موجود باشد . مثلاً ، نسبت Dn2/Do2 در چندین پولیمر بین 5/1 تا 5/2 است هر چند مولکول o2 فقط 10% کوچکتر از موکلول N2است مقادیر نفوذ پذیری با توجه به نوع پلیمر ، تفاوت بسیار با هم دارند . کمترین مقدار مربوط به پلیمرهای شیشه ای یا متبلور و مقادیر زیاد مربوط به پلیمرهایی است که دمایی بالاتر از دمای انتقال شیشه ای دارند . چند مقدار برای نفوذ پذیری در جدول ( 26-1) ذکر شده است . انحلال پذیری گاز نیز بطور گسترده با توجه به گاز و نوع پلیمر تقییر می کند . در گازهایی که نقطه جوش یا دمای بحرانی پایین دارند ، انحلال پذیری کم است ، ولی شباهت گاز و پلیمر هم مهم است . گازهای قطبی معمولاً در پلیمرهای با تعداد گروهای قطبی زیاد ، انحلال پذیر هستند و انحلال پذیری بخار آب در موادی که با مولکولهای آب پیوند هیدروژنی تشکیل می دهند نیز زیاد است .
با وجود محدوده گستره ای از نفوز پذیری و انحلال پذیری تعجبی ندارد اگر برخی از قشاها برای بعضی مخروطهای گازی با قابلیت انتخاب بزرگ باشد . در لاستیک سیلیکونی ، قابلیت انتخاب برای ــــ مساوی 9/4 و برای ــــ مساوی 4/5 است . در کاپتون (kapton) که یک پلی اتر دی ایمید آروماتیک و یک پلیمر شیشه ای است ، تراوش پذیری در غشا دو تا چهار مرتبه کوچکتر از مقدار آن در لاستیک سیلیکونی است و ترتیب تراوش پذیری تغییر می کند . قابلیت انتخاب در کاپتون ، 18/0 برای ــــ و 8/1 برای ــــ است . همان طور که در بخش بعدی نشان داده می شود ، قابلیت انتخاب چهار یا بیشتر معمولاً برای جداسازی خوب لازم است .
در اکثر گازها ، با افزایش نفوذ پذیری افزایش می یابد ، چون افزایش تراوش پذیری از کاهش در انحلال پذیری بیشتر است . تغییر در تراوش پذیری اغلب طبق معادله نمایی (- E/RT) O = a exp با انرژی فعال سازی که از 1 تا ـــــ 5 تغییر می کند در رابطه است . اما افزایش دما معمولاً قابلیت انتخاب غشا را کاهش می دهد و در نتیجه دمای عملیاتی از موازنه مقدار شار زیاد مورد نیاز و قابلیت انتخاب مشخص می شود .
جدول 26-1 ضرایب نفوذ در پلیمرهای انتخابی 2
10 * D در C 25 ،cm 2/s
پلیمر
17/0
57
193
890 54/0
124
372
1110 4/1
93
320
1110 6/3
170
460
1580 پلی اتیلن تری فتالات
پلی اتیلن (g/cm3 964/0 = p
پلی اتیلن (g/cm3 914/0 = p
لاستیک طبیعی
ساختمان غشا ـ شار در فیلم پلیمری متراکم نسبت عکس با ضخامت دارد [ معادله (26-7 )] ، لذا تا آنجا که ممکن است غشا را باریک می سازد ، بدون آنکه در آن سوراخ یا نقاط ضعفی باشد . فرایندهای جداسازی گازی با اختلاف فشارهای 1 تا 20 اتمسفر انجام می شود . لذا غشا نازک باید روی ساختمانی متخلخل واقع شود که در برابر چنین فشارهایی مقاومت داشته باشد ، اما مقاومت کمی در برابر عبور گاز نشان می دهد . این نگه دارنده را از سرامیک ، فلز یا پلیمر متخلخل می سازند و درصد تخلخل آن باید حدود 50% باشد . انداز منفذ باید در حد فیلم نازکی که تکیه گاه را می پوشاند باشد . اما جابجا کردن لایه ای نازک و متصل کردن آن به تکیه گاه بدون آنکه پاره شود کار دشواری است و اکثر غشاهای جداکننده گاز طوری تهیه می شود که تکیه گاه در آنها بخش ثابتی از غشا باشد . از روشهای خاص ریخته گری برای تهیه غشاهای نامتقارن استفاده می شود که لایه یا پوسته ای نازک و متراکم در یک طرف و زیر سازی بسیار متخلخلی روی بقیه غشا دارند . عکس این نوع غشا در شکل (26-3) نشان داده شده است .
غشاهای جداکننده گاز دارای ضخامت 50 تا μm 200 و پوسه 1/0 تا μm 1 می باشند تکنیکهای جدید امکان تولیت غشاهای تجارتی یا پوسته ای نازکتر از μm 1/0 را فراهم ساخته اند .
غشاهای داری پوسته بسیار نازک بیشتر سوراخهای سوزنی دارند و چون عبور از میان این سوراخهای ریز نسبت به نفوذ در میان پلیمر متراکم بسیار سریع صورت می گیرد ، وجود فقط چند سوراخ سوزنی در واحد سطح قابلیت انتخاب را به مقدار قابل توجهی کاهش می دهد . راه حل این مشکل ، پوشاندن غشا با پلیمری بسیار تراوا ولی غیر انتخابی است که سوراخهای سوزنی را پر می کند و تراوش پذیری بقیه قشاها را خیلی کاهش نمی دهد . قشاهای نامتقارن را می توان به شکل ورقهای تخت ، لوله یا الیاف توخالی ، قطری به کوچکی μm 40 تهیه کرد . الیاف توخالی کوچک آنقدر محکم هستند که بدون هیچگونه تکیه گاه اضافی بتوانند در برابر فشارهای زیاد مقاومت کنند ، ولی ورقهای تخت نیاز به تکیه گاه اضافی دارند .
گرادیان غلظت در غشا نا متقارن پیچیده است ، چون نیروی محرک برای نفوذ در لایه پوسته ، گرادیان غلظت گاز حل شده در پلیمر متراکم و نیروی محرک در لایه تکیه گاه متخلخل ، گرادیان غلظت یا فشار در منفذ پر شده است . اگر لایه متخلخل ضخیم باشد ، نفوذ سهم زیادی در شار ندارد و گاز در منفذهای پیچ خورده با جریان آرام انتقال می یابد . در غشاهای دارای شار زیاد ، ممکن است مقاومت قابل توجهی در برابر انتقال جرم در لایه های مرزی سیال در هر دو طرف وجود داشته باشد . شکل (26-4) ، گرادیانهای فشار و غلظت را در غشا نا متقارن نشان می دهد . در این مورد تراوش پذیری A خیلی بیشتر از B و شار A چند برابر شار B است . نمودار ، گرادیان فشار کم A را در لایه مرزی خوراک نشان می دهد ، اما افت زیاد در نشان دهنده آن است که پوسته بیشترین مقاومت در برابر انتقال دارد . توجه کنید گرادیان در B در لایه مرزی ، منفی است و B توسط انتقال کل که عمدتاً A است ، علی رغم گرادیان غلظتی که دارد ، منتقل می شود .
به فرض گازها با فاز پلیمر در دو طرف لایه پوسته در تعادل باشند . ترکیب گاز در منافذ مجاور پوسته معمولاً با ترکیب توده ماده تراویده در آن نقطه یکسان نیست . ترکیب توده بستگی به آرایش جریان جداکننده دارد و ممکن است توده گارز A بیشتر یا کمتر از گاز درون لایه متخلخل داشته باشد . نمودار شکل (26-4) موردی را نشان می دهد که در آن توده ماده تراوش کننده حدود 70% A است و گازی که از لایه پوسته خارج می شود حدود 90% A است .
شیوه های جریان در جداکننده های قشایی – چند روش برای ترتیب دادن به مساحت سطح جداکننده گاز وجود دارد و بعضی از آنها در شکل (26-5) برای غشاهای الیاف توخالی با یک لوله جداری بیرونی نشان داده شده است . فقط تعدادی از الیافها نشان داده شدهاند و برای وضوح تصویر ، اندازه آنها بسیار بزرگ نشان داده شده است . برای جداکننده تجاری ، تا یک میلیون الیاف درون پوسته ای به قطر چند اینچ جا می گیرد . الیاف ها دارای ترکیب اپوکسی در یک یا هر دو سر واحد مورد نظر می باشند و درون ورق لوله ای جای گرفته اند و ماده تراوش کننده جدا از هم نگه داشته می شوند .
شکل (26-5 الف) جداکننده ای را نشان می دهد که برای عبود متقابل مرتب شده است و خوراک گاز در بخش پوسته است . یک سر الیاف بسته است تا انتقال ماده تراوش کننده از صفر در سر بسته به مقدار نهایی در سر تخلیه افزایش یابد . خورامک گاز باید از عرض برخی از الیاف در نزدیکی ورودی و خروجی عبور کند تا جریان همیشه موازی با محور نباشد ، همچنان که در انتقال متقابل ایده آل اتفاق می افتد . توزیع مناسب جریان در پوسته ایجاد مشکل در طراحی می کند خصوصاً در واحدهایی که قطر بزرگی دارند .
در برخی جداکننده ها ، دو سر الیاف ، مثل شکل (26-5 ب) باز است و ماده تراوش کننده از مرکز به هر یک از آن دو انتقال می یابد . این باعث می شود که انتقال در نیمی از جداکننده متقابل و نیمه دیگر آن ، موازی جریان باشد . این آرایشها افت فشار در انتقال ماده تراوش کننده درون الیاف را کاهش می دهد یا امکان ساخت واحدهای طولانی تری با همین افت فشار را فراهم می کند . معمولاً اگر از غشاهای نا متقارن استفاده شود ، تفاوت کمی در ترکیب ماده تراوش کننده در عملیات موازی یا متقابل جریان وجود دارد ، چون شارها به فشارهای جزئی سطح پوسته بستگی دارند نه به فشارهای جزئی جریان محصول .
مشکل توزیع مناسب جریان در پوسته ، با استفاده از جریان متقاطع مشابه شکل (26-5 ج) برطرف می شود . الیاف حول لوله تخلیه مشبک دسته می شوندو خوراک گاز بصورت شعاعی از بیرون لوله جداری به لوله مرکزی منتل می شود . اگر انتقال بصورت شعاعی رو به داخل باشد و با تراوش پذیری گاز از الیاف ، انتقال کاهش یابد ، تغییر زیادی در سرعت عبور از کنار الیاف بوجود نمی آید . بعضی جداکننده های تجاری طوری طراحی می شود که خوراک درمرکز باشد و انتقال شعاعی رو به بیرون صورت گیرد ، گرچه این کار تغییر سرعت از ورودی به خروجی را افزایش می دهد . الیاف را می توان در یک سر واحد ، یا در دو سر آن درون ورقه های لوله ای قرار داد.
ترتیب قرار گرفتن جداکنندهها
اکثر کاربردهای غشا در جداسازی گاز یا مایع نیاز به چند واحد دارند، چون قطر بزرگترین واحدها فقط حدود 1 فوت (3/0 متر) و طول آنها 10 تا 15 فوت (3 تا 5 متر) است. یک مدول با فیبر توخالی به این اندازه چند فوت مربع مساحت غشا دارد و در هر دقیقه چند صد فوت مکعب گاز را فراوری میکند. برای بررسی شدت جریانهای بسیار بیشتر پالایشگاه یا واحد شیمیایی، مانند شکل 26-11، میتوان چندین واحد را بطور موازی کنار هم قرار داد. در طراحی سیستم توزین خوراک باید دقت کرد تا در همه واحدها شدت جریان یکسان باشد. در بهرهبرداری در ظرفیت کم، برخی از واحدها را میتوان تعطیل کرد تا شدت جریان در مدولها تقریباً یکسان باشد. اگر همه واحدها مورد استفاده قرار بگیرند، بازیافت بیشتر محصول نفوذ کننده شدت جریان کم منجر به میعان مایع در طرف خوراک میشود.
گاهی مانند شکل فوق، جداکنندهها را به صورت سری کنار میچینند. افت فشار ناشی از اصطکاک در خوراک معمولاً کم است (کمتر از 1 اتمسفر). لذا میتوان دو یا سه واحد را به صورت سری کنار هم قرار دارد، بدون اینکه مجبور به تراکم مجدد خوراک باشیم. جریانهای تراوش کرده از نظر خلوص با هم متفاوتند و از آنها میتوان برای مقاصد مختلف استفاده یا همه آنها را با هم تلفیق کرد. در روش بهرهبرداری دیگر از فشارهای ماده تراوش کننده کمتر در واحدهای متوالی استفاده میشود. اولین واحد ماده تراوش کننده فشار متوسط ایجاد میکند، به طوری که از گاز میتوان مستقیماً و بدون تراکم استفاده کرد.
واحد دو در فشار کمتر جریان پایین کار میکند تا کاهش غلظت خوراک جبران شود و ماده تراوش کننده برای استفاده مجدد تراکم یابد. در یک واحد بزرگ، از یک ترتیب مخلوط سری ـ موازی میتوان استفاده کرد و چند زوج نفوذ کننده را به یک منبع مشترک خوراک وصل کرد.
برای یافتن ماده نفوذ کننده با خلوص بیشتر، محصول اولین مرحله را میتوان متراکم ساخت و مطابق شکل 26-11 به مرحله دوم فرستاد. از دو مرحله یا بیشتر به این ترتیب میتوان استفاده کرد و خلوص موردنظر را بدست آورد، ولی هزینه تراکم مجدد و افزایش پیچیدگی سیستم این طرح را معمولاً غیراقتصادی میسازد. شیوه جدیدی که در آن از دو جداکننده و یک مرحله تراکم مجدد استفاده میشود، برج غشا پیوسته است. مطابق شکل (26-11)، بخشی از ماده تراوش کننده در جدا کننده دوم تراکم مییابد و به طرف دیگر غشا فرستاده میشود و در آنجا به صورت متقابل با ماده تراوش کننده جریان مییابد. این عمل با برگشت امکان بدست آوردن ماده تراوش کننده بسیار خالص را فراهم میکند. بخار آب برگشتی با جریان در جداکننده جزء تراوشپذیرتر خود را از دست میدهد و با خوراکی که به جداکننده اول میرود، مخلوط میشود. این طرح در واحدهای آزمایشی بکار رفته، ولی هنوز به صورت تجارتی بکار برده نشده است.
جداسازی مایعات
چند نوع فرآیند برای جداسازی مخلوط مایعات با استفاده از غشاهای متخلخل یا غشاهای پلیمری نامتقارن وجود دارد. در غشاهای متخلخل، جداسازی فقط به اختلاف نفوذپذیری بستگی دارد، مانند دیالیز، که در آن محلولهای آبی در فشار جو در دو طرف غشا وجود دارند. در استخراج مایع ـ مایع با استفاده از غشاهای متخلخل، فاز پسمانده امتزاجناپذیر و فاز محصول استخراج توسط غشا از هم جدا میشود و اختلاف در توزیع ماده حل شده تعادلی و نیز اختلاف در نفوذپذیری، ترکیب محصول استخراج را در مخلوط مشخث میکند.
در غشاهای نامتقارن یا غشاهای پلیمری متراکم، تراوشپذیری مایعات با مکانیسم انحلال نفوذ صورت میگیرد. قابلیت انتخاب بستگی به نسبت انحلالپذیری و نسبت نفوذپذیریها دارد و این نسبتها بسیار وابسته به ساختمان شیمیایی پلیمر و مایعات است. نیروی محرک انتقال گرادیان فعالیت در غشا است، ولی بر خلاف جداسازی گاز، نیروی محرک را نمیتوان در دامنه وسیع با افزایش فشار وجه بالای غشا تغییر داد، چون در فاز مایع، فشار تاثیر چندانی ندارد. در تراوش تبیخیری، یک طرف غشا در تماس با خوراک مایع در فشار جو اس و از خلا یا گاز کششی برای تشکیل یک فاز بخار در طرف ماده تراوش کننده استفاده میشود. این کار فشار جزیی سیال تراوش کننده را کاهش میدهد و یک نیروی محرک فعالیت برای نفوذ فراهم میسازد. در اسمز معکوس، ماده تراوش کننده تقریباً آب خالص در فشار حدود 1 اتمسفر است و فشار بسیار زیادی بر محلول خوراک وارد میشود تا فعالیت آب قدری بیشتر از ماده تراوش کننده شود که موجب ایجاد یک گرادیان فعالیت در غشا میشود، گرچه غلظت آب در محصول بیشتر از غلظت در خوراک است.
دیالیز
در دیالیز از غشاهای متخلخل استفاده میشود. دیالیز، فرآیندی است برای جدا کردن انتخابی مواد حل شده با وزن مولکولی کم از یک محلول با نفوذ کردن آنها به طرف ناحیهای با غظت کمتر. در غشا اختلاف فشاری وجود ندارد یا کم است و شار هر ماده حل شده متناسب با اختلاف غلظت است. مواد حل شده با وزن مولکولی زیاد اکثراً در محلول خوراکی برجای میمانند، چون نفوذپذیری آنها کوچک و وقتی مولکولها تقریباً به درشتی منافذ باشند، نفوذ در منافذ کوچک بسیار کاهش مییابد.
گرادیانهای غلظت در آزمایش دیالیزی در شکل (26-12) نشان داده شده است. به فرض خوراک حاوی ماده حل شدهای با وزن مولکولی کم A، ماده حلشدهای با وزن مولکولی متوسط B و کلوئید C است. در دو طرف غشا، از لایههای مرزی غلظت وجود دارد که سهم قابل توجهی در مقاومت کل دارند، اگر غشا از لایههای مرزی نازکتر باشد، گرادیان A or B در غشا نسبت به لایههای مرزی بیشتر است، چون نفوذپذیری موثر کمتر از نفوذپذیری کل است و در حالت پایا، شار در غشا با شار در لایههای مرزی مساوی است. مقادیر CA, CB در غشا مقادی غلظت سیال درون منفذ به غلظتهای مبتنی بر حجم کل غشا است. در سیال داخل منفذ و در محصول، CC=0 است، چون ذرات کلوئیدی بزرگتر از اندازه منفذ باشد.
در معادلههای کلی شار برای ماده حل شده، سه مقاومت به صورت سری منظور شده است:
ضرایب K1, K2 در خوراک و محصول بستگی به شدن جریانها، خواص فیزیکی و ساختمان هندسی غشا دارد که میتوان مشخص کرد. ضریب غشا بستگی به نفوذپذیری موثر De و ضخامت غشا Z دارد.
یک معادله نظری برای De مبتنی بر λ نسبت اندازه مولکول به اندازه منفذ است:
جمله (1-λ)2 کسر حجمی موجود برای مولکولی کروی در منفذی استوانهای است و جمله آخر در معادله فوق ممانعت در برابر نفوذ را نشان میدهد. به ازای 5/0=ε، 2=t، 1/0=λ، Dv164/0=De و به ازای 5/0=λ، Dv022/0=De است. چون De خیلی کمتر از Dv است، شار نفوذ کاملاًبا مقاومت غشا کنترل میشود.
شناخته شدهترین کاربرد دیالیز، استفاده از کلیههای مصنوعی برای خروج مواد زائد از خون اشخاص مبتلا به بیماری کلیوی است. در این دیالیز، از غشاهای سلولزی با الیاف توخالی استفاده میشود و ضمن گردش محلول سالین در بیرون، خون از الیاف عبور میکند. اوره و دیگر مولکولهای کوچک در غشا نفوذ میکند و به طرف محلول بیرونی میروند و پروتئینها و سلولها در خون برجای میمانند. محلول دیالیز نمک و گلوکز را افزایش میدهد تا مانع از دست رفتن این مواد از خون شود.
کاربرد صنعتی دیالیز بازیافت سود سوزآور از محلولهای همی سلولز است که در ساختن ابریش مصنوعی در فرآیند گرانروی بکار میرود. غشاهای مسطح موازی با یکدیگر به صورت فیلتر پرس واقع میشوند و آب در جهت مخالف با محلول خوراک وارد میشود تا یک محصول دیالیز با حداکثر 6 درصد NaOH تولید شود. بازیافت نمکها یا قندها از دیگر محصولات طبیعی یا دیگر محلولهای کلوئیدی را میتوان با دیالیز انجام داد، ولی بیشتر احتمال دارد از فراتصفیه استفاده شود، چون سرعتهای نفوذ بیشتری را میتوان با آن بدست آورد.
در بسیاری از کاربردهای در مقیاس وسیع الکترودیالیز از غشاهای انتخابی یون و یک گرادیان پتانسیل برای تسریع در مهاجرت یونها در غشاها استفاده میشود. آب شور را میتوان با عبور از دستهای از غشاهای متناوباً کاتیونی و آنیونی همچون شکل 26-13 به آب آشامیدنی تبدیل کرد. در نیمی از فضاها، کاتیونها به یک طرف و آنیونها به طرف دیگر میروند و آب خالص میماند. محلول در فضاهای متناوب غلیظتر میشود و نهایتاً دور ریخته میشود. واحدهای مشابهی برای تغلیظ محلولهای نمکی در فرآیندهای مختلف بکار میروند. یک مورد استفاده از الکترودیالیز در تصفیه محلول نمکی دفع شده از یک سیستم اسمز معکوس است. غلظت نمک تا هشت برابر افزایش مییابد و این هزینه دفع را کاهش میدهد و آب حاصل به واحد اسمز معکوس بازگردانده میشود. در این کاربرد، قطبهای الکترود در فواصل زمانی منظم معکوس میشود تا مشکلات جرمگرفتگی بر اثر غلظت زیاد نمک به حداقل برسد.
غشاها در استخراج مایع ـ مایع
استخراج یک ماده حل شده از آب به یک مایع آلی یا برعکس را میتوان با استفاده از غشاهایی برای جداسازی فازها و تامین مساحت زیادی برای انتقال جرم انجام داد. از غشاهای با الیاف توخالی یا غشاهای مسطح میتوان استفاده کرد و آن وقت مساحت انتقال جرم را با طراحی مشخص نمود و این مساحت به متغیرهایی همچون شدت جریان، گرانروی و کشش سطحی، که بر مساحت پراکندگیهای مایع ـ مایع اثر میگذارند، بستگی ندارد. دستگاه استخراج غشایی را طوری مرتب میکنند که دو فاز در آن جریان متقابل داشته باشد، بدون اینکه محدودیتی از نظر طغیان وجود داشته باشد، حال آنکه در برجهای آکنده یا برجهای پاششی چنین نیست. مزیت دیگر این است که نیازی به مخزن تهنشینی یا جدا کننده امولسیون نیست، چون فازها با غشا از هم جدا نگه داشته میشوند، اما غشا یک مقاومت اضافی در برابر انتقال جرم بوجود میآورد و برای اینکه فرآیند جذب کننده شود، این مقاومت را به حداقل میرسانند.
اگر از فیلم پلیمری متراکم در یک دستگاه استخراج استفاده شود، مقاومت غشا به دلیل نفوذپذیری بسیار کم در پلیمرهای جامد، خیلی زیاد میشود. استفاده از غشا نامتقارن، مقاومت آن را کاهش میدهد. چون نفوذ در ساختمان باز سریعتر از پوسته متراکم انجام میگیرد، اما حداقل مقاومت در غشا متخلخل حاصل میشود، یعنی غشایی که منافذ آن بطور کامل در غشا گسترش یافتهاند. جداسازی فازها با انتخاب غشایی که با یک فاز مرطوب نمیشود، حفظ میشود. مثلاً غشاهایی که از تفلون یا پلیپروپیلن ساخته شدهاند، آبگریز (هیدروفوبیک) هستند و آب وارد منافذ آنها نمیشود، مگر اینکه تحت فشار زیاد باشد. فشار ورودی بحرانی به زاویه تماس و اندازه و شکل منافذ بستگی دارد و در بعضی از غشاهای تجاری به 50lbf/in2 میرسد.
یک دستگاه استخراج با الیاف توخالی پلیپروپیلن با فاز آلی درون الیاف در فشارهای کمی بیشتر از فشار فاز آلی در بیرون کار میکند. منافذ غشا از حلال آلی پر میشوند و سطح مشترک مایع ـ مایع در دهانه منافذ است. گرادیانهای غلظت در شکل 26-14 برای موردی که در آن غلظت تعادلی ماده حل شده در فاز آلی بیشتر است، رسم شده است. در این مورد مقاومت کل برابر است با:
ضرایب برای فاز آب kw، برای فاز آلی ko و برای غشا Deo/z معمولاً اندازههای تقریباً یکسان دارند، ولی اگر ضریب توزیع m بزرگ باشد، بیشتر مقاومت در فاز آبی است. در اینجا m نسبت غلظت ماده حل شده در فاز آلی به غلظت آن در فاز آبی است.
اگر از غشای آبگریز استفاده شود، منافذ از فاز آب پر میشوند و فاز آلی را باید در فشارهای زیاد نگهداشت تا آب از منافذ عبور نکنند و در فاز آلی قطره تشکیل نشود. در سیستمهای نشان داده شده در شکل 26-14، استفاده از یک غشای آب دوست به معنای وجود دو مقاومت در فاز آبی و یک ضریب کل کوچکتر است، چنانکه معادله زیر نیز آن را نشان میدهد:
اگر ضریب توزیع در ماده حل شده به شدت به نفع فاز آبی عمل (m<<1)، فاز آلی مقاومت عمده را دارد و غشای آب دوست را میتوان انتخاب کرد تا مقاومت آن کمتر شود.
دستگاههای استخراج با الیاف توخالی در آزمایشگاه تست شدهاند و سرعتهای انتقال جرم معمولاً با نظریه موافقت میکنند، اگرچه روابط رضایتبخش برای ضریب بیرونی هنوز موجو نیست. این ادوات باید در سیستمهایی بکار رود که در آنها به دست آوردن پراکندگی مناسب دشوار است یا امولسیون شدن، جداسازی فاز نهایی را دشوار میسازد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 20 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
جداسازی سیگنال با استفاده از تبدیلات حوزه زمان فرکانس به همراه مقاله شبیه سازی شده
سیگنال های مرجع با استفاده از این تبدیلات فرکانس سیگنال اولیه از فرکانس های مراتب بالاتر جداسازی و نمایش داده می شود و با استفاده از رویتگر سیگنال تخمین زده شده و جداسازی انجام می گردد.
مقاله رفرنس:
386 IEEE SIGNAL PROCESSING LETTERS, VOL. 11, NO. 3, MARCH 2004
Two Contributions to Blind Source Separation Using
Time–Frequency Distributions
Cédric Févotte and Christian Doncarli