حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد دین در ایران باستان

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد دین در ایران باستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

دین

دین ایران باستان بیشتر به سبب قلت اسناد و شواهد امری است راز گونه و مشکل. چون به اشارات و کنایات متون اخیر توجه کنیم شاید به سطحی از اعتقادات بدوی دینی پی ببریم. "خدایان طبیعی" پرستش می شد. شاید این خدایان در محیطی از اندیشه وتفکرات مناسب و وظایف فرمانیفرمایان که محدود به جنگ و با روری یا تناسل بود شایستگی داشتند. میان دین کهن ایرانیان و هندویان پیوندهای فکری مشاهده می شود که مربوط به زمانی پیش از مهاجرت این دوگروه هند و اروپائی. بعضی خدایان پدید آمدند ک نماینده مفهوم نام خویشوند مانند میترا که به معنی پیمان است. کرامات اخلاقی به گروهی زا خدایان که در ایران به نام اوراها شناخته شدند اختصاص یافت. در چنین محیطی زرتشت به جهان گام نهاد. روایات و شواهد زبانی, زمان زندگی او را حدود 600 پ. م. و جایگاه موعظه و ارشاد او را در شرق ایران مشخص می کند.تصادفا به چشم و پشتاسب پادشاه ما قبل تاریخ پایگاهی یافت. اما مضمون سخنان و آموزش های او چه بود؟

آیین زرتشت هنوز هم دینی است زنده و اقلیتی کوچک در ایران وپارسیان هند بدان ایمان دارند.از گروه ها پاره هایی از نوشته های مقدس باستانی که مجموعاً به نام اوستا خوانده می شود بدست آمده است با بعضی تفسیرهای کهن. اگر از روی تفاوتهای مهم و چشمگیر زبانو تخیل و تصور داوری کنیم قطعه های اوستا از زمان زندگی رزتشت تا دوران ساسانیان پدیدار گشته است. پنج مجموعه شعر به نام گاتها به سبب کهنگی زبان و گویش شرقی ایرانی به نظر برجسته جلوه می کند. بنابراین شاید این ها بدوران زندگی پیامبر متعلق باشد و مضمون آن ها هم بعضی از آموزشهای اساسی او را نمودار می سازد. در میان پرستده و خدای متعالی و جهانی اهورامزدا پیمانی تازه و فدری پدیدار می کند. دیگر یک ثنویت اساسی نیکی و بدی تصور شده است .این دو اصل همواره با هم در پیکارند چه در معنویات وچه در مادیات . اما روز داوری فرا می رسد که خوبی پیروز می شود . اینک پیکار ادامه دادر .

اهورامزدا (که بعدها اهرمزد شد ) با نیروهای جاودانی دیگر وروان پاک انگر مینیو (که بعدها اهریمن شد) با دیوان پیروانش که در میان ایشان بسیاری از خدایانی که در گذشته محبوب مدرم بودند از دوسو پیکار می کنند. وظیفه هر کس در جهان آن سات که بر نیروی پلیدی و دروغ گزندرساند و بدین شیوه به پیروزی ملکوت مزدا یاری رساند. پیام اخلاقی زرتشت در اینجا جلوه می کند که نیکمدران باید به کارهای نیک به ویژه کشت زمین پدرازند اندیشه نیک و گفتار نیک و کار نیک آنچنانکه زرتشتیان امروز هم بدان معتقدند مومنان را مصون می دادر. پاداش کسانی که اصول اخلاقی زرتشتی را آنچنانکه باید به کار بسته اند همانا جاودان زیستن در بهشت است و بدکاران محکومند به تحمل کیفر در جایگاه دروغ و ناراستی.

آیین پاک زرتشتی در محیط دین اصلاح نشده ایرانی که خدایان بسیار داشت و برای عناصر طبیعت سپاس و احترام داشت و اسب قربانی می کدر چون عاملی در فضای ناساز پدیدار شد. با اینهمه بعضی از اصول آن به ویژه اهمین فراوان اهورامزدا و ثنویت نیکی و بدی (یا ارته و درستکاری و دروخ و دروغ) رایج شد (یا بلکه هم بود؟) میان اندیشه های دینی زرتشت و شاهان هامنشی همانندیهای شگرفی وجود دادر. هم زرتشت وهم شاهان هخامنشی اهورامزدا را پصرستش می کدرند و بنابراین "مزدیسنایی" بودند. نزدیک پایان فرمانروائی هخامنشیان پیوندی استوار گویا میان آیین زرتشت و آیین پرستشی که کاست روحانی مغان تجویز می کدرند پدید آمه بود. تاریخ طولانی مغان از زمان پدید آمدنشان همچون قبیله ای یا بهتر بگوئیم طبقه خاصی در میان مادها که به وظیفه کهانت دین اصلاح نشده ایرانی می پدراختند آغاز شد. ایشان همواره خویشتن را از یک قبیله می پنداشتند و بسیار دربند رسوم و تشریفات بودند. بزودی رسالت خود را در سراسر اینران گستدرند. سرانجام هنگامی که آیین زرتشتی در زمان ساسانیان دین رسمی ایران گشت مغان رهبری معنوی آن گشتند. تشخیص اینکه اینان در گذشته تا چه پایه از آیین زرتشتی پشتیبانی می کدرند امری است دشوار. اما شاید بعضی از ایشان از این آیین پشتیبانی کدرند و آنرا رواج دادند.

پاره های اخیر کتاب مقدس زرتشتیان "خدره اوستا" تفاوتهای بسیاری از نظر اندیشه های دینی و مجموعه خدایان و عوامل الهی با تعلیمات زرتشت دادر. گذشته از خدایان برشمدره در گاتها از میترا, خدای پیمان و روشنای واناهیتا, الهه آب و باروری و ورثر غنه, خدای جنگ و پیروزی و فروشی ها, روانهای نگهبان نام بدره شده است. در وندیداد که همانا قوانین ضد دیو باشد از قوانین زرتشتی دوانهای اخیر یاد می کند که مجموعه قواعد و آیین های مربوط به رسومی است که گویا مغان آ،ها را مراعات و به کار می بدرند. پلیدیها و گناهان با توبه کاریها و وسایل رسیدن به پاکی به تفصیل همچون روش سفر لاویان در کتاب مقدس یاد شده است. برای بسیاری از گناهان کیفرهایی از پنج تا هزار زخمه تازیانه تجویز شده است. گناهان جرایم و آدمکشی و پلیدی حاصل از فی المثل مس مدره یا اشیا مدره را شامل می شود. شیوه رفتار با سپیکر مدرگان آیین خاص دادر. مدرگان ار باید در دخمه های برآودره با آجر که به نام "برج خاموشی" معروفند گذاشت تا گوشتشان طعمه مرغان شکاری شود. آنگاه استخوانها را در ستودانیها گذارند. پلید ساختن عناصر زمین و آتش یا بهخاک سپدرن یا سوختن سخت نهی شده است. آب نیز عنصری مقدس بود و پرستش آتش به ویژه در روزگارهای اخیر آیین زرتشتی از خصوصیات آن گشت.

شواهدی از وجود اندیشه های کلی "مزده یسنایی" در ایران سلوکی و پارتی دیده می شود. ولی از رفتار و عمل بدان کمتر بروزاتی مشاهده شده است. به کار بستن ماه ها و نام هایی که از آ، طنین آیین زرتشت به گوش می رسد مانند hwrmzdyk (هرمزدیک) و dynmzdk (دنی مزدک) چه بسا که دلیل بر وجود محیطی زرتشتی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دین در ایران باستان

تحقیق در مورد رشته باستان شناسی 10 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد رشته باستان شناسی 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

رشته باستان شناسی

تنها یک سال پس از تاسیس دانشگاه تهران ، یعنی در سال 1314 ، رشته باستان شناسی در دانشکده ادبیات دائر و بدین ترتیب تدرس علمی باستان شناسی در ایران آغاز شد . . بدین ترتیب زمینه ساماندهی پژوهشهای باستان شناختی و اداره عملی آن در سطح کشور به وسیله فارغ التحصیلان ایرانی رشته باستان شناسی دانشگاه تهران فراهم آمد . باستان شناسی با دستیابی به راه حلهایی که انسان گذشته برای مسائل گوناگون یافته بود به ما امکان می دهد تا به کمک ابزار نوین کارآمد ترین پاسخ ها را برای مسائل مشابه امروزی بیابیم

باستان شناسی مانند هر رشته ی علمی دیگر در معرض دگرگونی و تحول های بنیادی است، به نحوی که صورت تحول یافته ی آن در نظر برخی از باستان شناسان نسل گذشته و آن عده ای که از پیشرفت های گسترده ی آن در دو دهه ی اخیر آگاه نیستند نامانوس می نماید. مهمترین گام در پیشبرد رشته ی باستان شناسی بهره گیری از روش های علمی با تکیه بر اصول مطالعه ی مسایل مشخص فرهنگی، فرضیه پردازی و آزمون میدانی بود که در تمام علوم رایج است.

امروزه علم باستان شناسی به حدی پیشرفت کرده که به تنهایی پاسخگوی تمامی و یا حتا بخشی از مواد فرهنگی بدست آمده به منظور مطالعه و تحقیقات نمی باشد. بنابراین چنانچه در دنیای امروز مرسوم است، یک تیم باستان شناختی(Archaeological expedition) ملزم است تا از گروهها و تخصص های مختلف علمی از جمله انسان شناسی، زمین شناسی، زیست شناسی، جانورشناسی، استخوان شناسی و ... بهره گیرد، که این علوم همواره به صورت تکمیل کننده ی پژوهش ها در حیطه ی باستان شناسی عمل می کنند، لذا در یک حفاری علمی باستان شناختی بایستی از علوم مختلف بهره برداری شود، (در غیر این صورت آن حفاری به هیچ عنوان یک کاوش علمی محسوب نمی شود و تنها صرف هزینه، زمان و انرژی می باشد و این گونه حفاری ها هنوز در ایران متداول است!)

از به هم آمیختن علوم دیگر با علم باستان شناسی، رشته های جدیدی بوجود آمده است که در باستان شناسی علوم بین رشته ای نام گرفته اند؛ همچون رشته های زمین باستان شناسی، گیاه باستان شناسی، جانورباستان شناسی، زیست باستان شناسی و ... ، این علوم بین رشته ای چندی است که در کشور به عنوان یکی از رشته های مرتبط و ماثر در امر کمک به باستان شناسی فعالیت می کنند.

جانور باستان شناسی، خود شاخه ای از باستان زیست بوم شناسی (Environmental Archaeology) می باشد. در باستان شناسی معمولا مجموعه ای از رهیافت هایی را که برای پاسخ دادن به پرسش های باستان شناختی در چارچوب زیست بوم شناسی بکار می رود باستان زیست بوم شناسی می نامند. هدف باستان زیست بوم شناسی شناخت ارتباط و برهم کنش جوامع باستانی و زیست بومی است که در آن زندگی می کنند. مواد مورد بررسی در زیست بوم شناسی خود به دو دسته تقسیم می شوند:

آنهایی که فقط به طور غیرمستقیم به فعالیت های انسانی مربوط می شوند، نظیر مواد زمین شناختی یا زیست شناختی؛ و آنهایی که به نحوی از انحا به فعالیت های انسانی مربوط می شوند اما انسان در آنها تغییر کاربری ایجاد نکرده است، نظیر بقایای گیاهی یا جانوری. بنابراین یک قطعه استخوان تا زمانی که انسان تنها گوشت های متصل به آن را کنده و خورده، ماده ای زیست بوم شناختی تلقی می شود، اما اگر انسان همان قطعه استخوان را تراش دهد و روی آن حکاکی کند و یا از آن نوعی ابزار بسازد به ماده ای باستان شناختی بدل شده است.

باستان زیست بوم شناسی از چهار شاخه عمده تشکیل شده است: " باستان زمین شناسی(Archaeogeoloy)، باستان گیاه شناسی(Archaeobotany)، باستان جانور شناسی (Archaeozoology)و باستان زیست شناسی(Archaeoecology)."

باستان زمین شناسی؛ باستان شناسی را به علوم زمین چون زمین شناسی، خاک شناسی، آب شناسی، رسوب شناسی، زمین ریخت شناسی، و کانی شناسی پیوند می دهد.

باستان گیاه شناسی؛ به بررسی بقایای گیاهی می پردازد که از محوطه های باستانی بدست آمده است، شاخه ای گسترده از باستان زیست بوم شناسی است که خود زیر شاخه های گوناگون دارد. مواد گیاهی که باستان گیاه شناسان بررسی می کنند بسیار متنوع و شامل بقایای دانه ها، برگها، پوسته، ریشه، گرده، هاگ، بشره و دیگر پوسته های خارجی، دانه های نشاسته ای، ترکیبات شیمیایی، فیتول ها، صمغ و دیگر سازه های کریستالی است. بقایای گیاهی از محوطه های باستانی معمولن به شکل سوخته(کربناته)، نیمه سنگواره، اشباع از آب یا کاملن خشکیده یافت می شود. در بقایای مدفوع یا ادرار به دست آمده از محوطه های باستانی هم می توان به بقایای گیاهی دست یافت. تخصص باستان گیاه شناسان معمولن در شاخه های گوناگونی چون بررسی گرده ها، دانه ها، چوب، فیتول ها و دیگر بقایای درشت یا بقایای شیمیایی است.

باستان زیست شناسی؛ این رشته در واقع از بطن انسان شناسی زیستی بالیده و به رشته ای مجزا بدل شد. در ابتدای کار انسان شناسان زیست شناختی بقایای انسانی، به ویژه استخوان هایی را که از نهشت های باستانی به دست آمده بود از نظر ریخت شناسی بررسی می کردند، اما با پیشرفت شیوه های علمی مشخص شد که در بقایای انسانی اطلاعات فراوان دیگری نهفته است. با وجود بقایای انسانی می توان به سن و جنس مردم باستانی، اندازه مردان و زنان، اطلاعاتی در مورد بیماری ها و همچنین می توان به شرایط کاری انسان های باستان، فعالیت های متداول و نحوه ی اجرای آنها و نیز درباره ی تغذیه و رژیم غذایی آنها آگاهی های لازم را بدست آورد.

باستان جانور شناسی؛

از شاخه های باستان زیست بوم شناسی است که با ادغام علم باستان شناسی با علومی از قبیل مردم شناسی، جمعیت شناسی و آمار و همچنین با علوم زیستی مثل جانورشناسی، استخوان شناسی و کالبد شناسی(اندام شناسی Anatomy) ایجاد می گردد. مطالعات آزمایشگاهی در جانور باستان شناسی به کمک علوم پایه و تجربی مثل ریاضیات، شیمی و فیزیک انجام می پذیرد. هدف جانورباستان شناسان بررسی و تجزیه و تحلیل بقایای جانوری است که از نهشتهای باستانی یافت می شود. تا به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رشته باستان شناسی 10 ص

دانلود مقاله کامل درباره باستان شناسی دوره اشکانیان

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله کامل درباره باستان شناسی دوره اشکانیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره باستان شناسی دوره اشکانیان


دانلود مقاله کامل درباره باستان شناسی دوره اشکانیان

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :34

 

بخشی از متن مقاله

تاریخ فرهنگ و تمدن سلوکی و اشکانی

خشایارشا برای جبران شکستی که در دشت ماراتن به لشگریان پدرش وارد شده بود، در سال 480 ق.م با سپاه‌گرانی که هرودت مورخ یونانی تعداد آنها را به گزاف 2641000 نفر و سایر مورخین 100000 نفر و برخی هم 35000 نفر نوشته اند، عازم یونان شد، و با سپاه ده هزار نفری اسپارت به فرماندهی لئونداس به جنگ پرداخت که ظاهراً فاتح شد و مردم اسپارت شهر را تخلیه کردند و خشایارشا هم آنجا را به آتش کشید و در دنباله اقدام توسعه طلبانه‌اش معبد پارتنون را که متعلق به آتنا دختر زئوس خدای خدایان بود آتش زد.

در بابل نیز چنین کرده بود و مجسمه مردوک خدای ملی بابلیان را که مورد ستایش و احترام مردم بابل و بعضی از مردم کشورهای دیگر امپراطوری بودند از معبد بزرگ بعل خارج کرده بود. همه این خودخواهی‌ها به آشفتگی هر چه بیشتر اوضاع کمک می‌کرد و در نتیجه آتش طغیان و شورش‌ها را تندتر می ساخت و بر شدت نارضایتی‌ها می‌افزود، چنان که آتش کینه مردم آتن بر علیه ایران افروخته شد و پیوسته مترصد بودند که در فرصتی مناسب از پارسیان انتقام گیرند. اگر چه در زمان خشایارشا به علت عدم وحدت در شهرهای یونانی این کار عملی نبود، ولی سرانجام در زمان داریوش سوم اهالی مقدونیه پرچمدار این نهضت و اندیشه در سرزمین یونان شدند.

مقدونیه سرزمینی ثروتمند بود و اساس اقتصاد آن بر پایه کشاورزی خوب مقدونیه نهاده شده بود و همین امکانات طبیعی سبب شده بود ملت واحدی از کشاورز و گله‌‌دار و شبان تحت اداره یک نفر پادشاه در آنجا تشکیل شود. در صورتیکه موقعیت جغرافیایی یونان بگونه‌ایست که مانع شده است از اینکه مقر یک ملت واحد باشد بلکه آن را مجموعه ای از دول کوچک ساخته بود که برای امر معاش خود ناچار متوجه دریا بودند. وانگهی مرد مقدونی حق نداشت اگر آدمی نکشته با دیگر مردان روی یک میز بنشیند مگر بدست خود لااقل‌گزاری کشته باشد. از طرفی اختلافات و کشمکش‌هایی پیوسته بین این دول وجود داشت. چنانکه فیلیپ پدر اسکندر در دوره جوانی مدت سه سال، بطور گروگان در تب، که آن زمان دولت نظامی مهم یونان بود بسر برد و بعد از این اسارت بود که موفق شد سپاهی بنام فلانژ تشکیل دهد در حالیکه آتن و تب با به قدرت رسیدن فیلیپ سخت مخالف بودند اما در جنگهایی که فیلیپ با قبایل مختلف کرد با دولت‌های تب و آتن که با هم متحد شده بودند وارد جنگ شد. فیلپت فاتح شد و بعد تسخیر آتن و تب متوجه اسپارت گردید و آنجا را نیز به تصرف خود درآورد و بعد از این فتوحات بود که فیلیپ، خود را سردار کل یونان معرفی کرد و آنگاه برای انتقام گرفتن از ایران از مردم یونان و مقدونی درخواست کمک و یاری نمود که ظاهراً جزو مردم اسپارت پذیرفته شده؛ چون نظام اجتماعی و حکومتی با آنکه تحت اختیار روسایی بود که مالک زمینهای وسیعی بودند و از نظر کشت و زرع درآمد سرشاری داشتند که می‌توانستند شاه را در جنگ یاری دهند. قدرت دینی و قضایی و نظامی هم در دست شاه بود و فیلیپ توانسته بود یا تشکیلات مجهز و با نیروی نظامی خود موجبات وحدت سرزمین هلاد (یونان قدیم) را فراهم نماید و با اجتماع ملت یونان در  گرد تاج و تخت خود تحت عنوان منتقم یونانیان از پارسیان، توجه و حمایت اهالی آتن و تب را نیز کاملاً جلب کند. ب طوری که سپاهی مرکب از سربازان سنگین اسلحه با نظم و ترتیب خاص آمادگی خود را برای حمله اعلام داشته بودند، که پیش از اقدام به این امر برای مرگ او توطئه‌ای بعمل آمد و فیلیپ را به قتل رساندند.

به نظر می رسد که این سوء قصد توسط عاملین ایرانی یا طرفداران حکومت پارسی انجام گرفته باشد. زیرا قتل فیلیپ هیچگونه تغییری در اندیشه ضد ایرانی مقدونی‌ها نداد و جانشین فیلیپ مقدونی پسر 22 ساله‌اش اسکندر پرچمدار نجات یونانیان از یوغ ایرانیان شد و راه  پدر را دنبال کرد و با حمایت و کمکی که از اهالی آتن و تب گرفته بود با سپاه منظم مقدونی که در ستاد آن مورخان، جغرافی‌دانان، دانشمند و حتی گیاه‌شناسان هم بودند عازم ستیز با شرق شد. او از شاگردان تحصیل کرده مکتب ارسطو بود و از دانش‌های زمان بهره کافی گرفته بود، دارای زیرکی و هوش سرشاری بود او را شکارچی قابل  و مرد کاملی نوشته اند که در این لشگرکشی‌ها برای تهییج سربازان یونانی تصمیم گرفت از همان راهی که خشایارشا به یونان آمده بود راهی پارس شود یعنی از تنگه‌داردانل (هلس پونت)، خود اسکندر اولین کسی بود که از کشتی پا به خشکی نهاد. او از اشتیاق اعمال قهرمانه‌اش بر خود می‌لرزید و در اولین قدم بر طبق نقشه‌اش شهر تروا را در آسیای صغیر تصرف کرد و آنرا به آتش کشید و در این شهر پس از اولین پیروزی اساسی اقدام به حمله را جنگ انتقامی و مذهبی بر ضد آسیا اعلام کرد؛ و آن را یک سفر جنگی تلافی‌جویانه تلقی کرد و برای شادی ارواح قهرمانان یونانی دستور قربانی داد و سپاهیان اسکندر هم که تنها آرزویشان عبور از سواحل مدیترانه بود به شوق آمده بودند.

اما باید گفت که اسکندر پا را راهی گذاشته بود، که فقط جنبه انتقام مذهبی نداشت، زیرا بعداً خواهیم دید که برای مطامع جهانگشایی اسکندر نمی‌توان حدی قائل شد. حتی هدف اسکندر تنها بدست آوردن متصرفات ایرانی مانند سوریه، مصر و بابل نبود، بلکه اشغال خود کشور هخامنشی بود؛ او می‌خواست دنیایی را به زیر سلطه خود درآورد، بخت هم او را یاری کرد چون بدون هیچگونه برخوردی پس از آسیای صغیر وارد مصر شد و راه مواصلاتی خویش را با یونان تعیین کرد و با تسخیر سواحل دریا سپاهیانش را از گزند هر نوع حمله دریایی از طرف داریوش سوم محفوظ نگهداشت. مضافاً به اینکه داریوش هم که  از باده غرور و قدرت سرمست بود به جای مقابله با لشگریان اسکندر، با همه تجهیزات نظامی و امکانات وسیعی که داشت فقط فرمان صادر می‌کرد که اسکندر را این چنین و آن چنان کنید، اسکندر را به زنجیر کشیده به پایتخت شوش بفرستید. غافل از اینکه وقتی اسکندر وارد مصر شد چون مصریان دل خوشی از حکومت ایرانیان نداشتند اسکندر به راحتی آن کشور را منصرف شده بود از طرفی سپاهیان یکدست یونانی اسکندر که برای هدفی تعیین شده می‌جنگیدند، با لشگریان مخلوط داریوش که ترکیب از مزدوران یونانی و ایرانی بودند فرق داشتند و هنگامیکه در گرانیک اولین برخورد بین دو سپاه پیش آمد با همه غیرت و مردانگی که سربازان ایرانی از خود نشان دادند مع‌الوصف کاری از پیش نرفت. آرین می‌نویسد که ممنون سرکرده قوای مهم مزدور یونانی در سپاه ایران به سرداران ایران پیشنهاد نمود که باید عقب نشست و شهر و دهات مسیر حمله اسکندر را آتش زد ولی سرداران ایرانی این پیشنهاد ممنون را نپذیرفتند و سرانجام هم شکست خوردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند و اسکندر با موفقیت وارد سارد شد. مرحله دوم جنگ اسکندر جنگ ایسوس بود که در نزدیکی شهری به همین نام روی داد. مورخین، سپاهیان ایران را در این جنگ بالغ  بر 600 هزار تن ذکر کرده اند و سپاه اسکندر را سی‌هزار تن و داریوش خود بر طبق رسم تغییر ناپذیر شاهی در قلب لشگریان قرار داشت و هنگامی که نائره جنگ به طرف او زورآور گردید رو به فرار نهاد و حتی برای سبک کردن ارابة خود سپرش را نیز به دور انداخت.

از این شکست داریوش توسط اسکندر و سردارش، پارمنیو یک تابلوی خاتم کاری که در پومپه کشف شده و در موزه ملی ناپل است تهیه کرده که حکایت دارد که: شاه هخامنشی از حمله نیزه اسکندر سخت وحشت کرده و ارابه چی اسبها را برای فرار از مهلکه با شلاق می‌زند و یک نفر پارسی از آب پیاده شده اسبش را به داریوش می‌دهد که فرار کند و او چنین کرده است. تلفات قشون ایران را در این جنگ بالغ بر صدهزار تن نوشته‌اند. از جمله غنایمی که از این نبود نصیب سپاه اسکندر شد، سراپرده داریوش، مادر و زن و دو دخترش و بیش از معادل یک میلیون لیره غنایم جنگی دیگر و بدین ترتیب قسمت ایران غربی به تدریج به دست فاتح جوان مقدونی افتاد.

داریوش برای نجات خانواده‌اش پیام صلحی برای اسکندر فرستاد که در برابر تزویج اسکندر با دخترش و دادن غنایم جنگی دیگر از ادامه جنگ صرف نظر کند، اما اسکندر نپذیرفت و به داریوش پیام داد که باید او را سلطان خود بشناسد، همچنانکه او را در مصر فرعون شناخته بودند و در معبد آمن مصر ، هاتف معبد؛ تسلط بر جهان را برای او پیش‌بینی کرده بود و او را به عنوان پسر خدا اعلام داشته بود، بدیهی است که پس از فتح الیوس و شکست کامل سپاهیان ایران و هزیمت داریوش، اسکندر حاضر به مصالحه نبوده و به راه خود ادامه داد و فاتحانه عازم بین‌النهرین گردید و از دجله و فرات هم گذشت. سومین پیشنهاد مصالحه داریوش که این مکان مرز دو امپراطوری ایران و یونان باشد و داریوش تسلط اسکندر را بر شهرهای مفتوحه می‌پذیرد، نیز مورد قبول واقع نشد و داریوش ناچار به ادامه جنگ با اسکندر شد و جنگی سخت در دامنه جبال آشور در اردبیل در محلی بنام گوگمل یا (مرتع شتران) درگرفت که به شکست سپاهیان ایران منجر شد و داریوش بسوی هگمتانه فرار کرد. پس از این پیروزی اسکندر وقتی وارد بابل شد. مردم از او استقبال کردند و اسکندر هم مناسب دید که خود را شاه ایران بداند و برای دلجویی و توجه اهالی بابل دستور باز پیرایی و بازسازی معبد بعل را که خشایارشا خراب کرده بود، صادر کرد و در تعقیب داریوش روانه شوش، پایتخت ایران گردید. پایتختی که بر روی خرابه‌های ایلام ساخته شده بود و بصورت مرکز جهانی تجلی کرده بود و سفرا و فرستادگانی از کشورهای مختلف که در آن زمان شناخته شده بودند به آنجا گسیل می شدند، بسیاری از مردمان سیاسی رانده شده از زونان هم در پناه این تختگاه بسر می‌بردند. شوش بصورت یک بنگاه علمی از نویسندگان و شعرا، و پزشکان و هنرمندان یونانی درآمده بود که داریوش آن را بسیار دوست‌ می‌داشت و فتح آن یکی از آرزوها و مقاصد مهم اسکندر در جنگ با ایران بود که با تصرف شوش نه تنها این آرزوی اسکندر برآورده شد بلکه غنایم زیادی به چنگ سربازان مقدونی افتاد.

خانواده داریوش که در سپاه اسکندر اسیر بودند به شوش رسیدند و در آنجا مستقر شدند، اسکندر پس از مدتی اقامت در شوش و به رسمیت شناختن خود به جانشینی داریوش سوم، عازم تخت جمشید شد و با گنجینه‌های زیاد آنجا روبرو گردید، و بساط عیش و عشرت را رد تخت جمشید گستراند، و در اینجا به عهده قول و وعده‌های خود وفا کرد و سرانجام به جبران آتش زدن معبد پارتنون صفه تخت جمشید را به آتش کشید. عملی که برای مورخین متعصب غربی باورکردنی نیست، اما کاوشهای باستان‌شناسی و عملیات حفاری تخت جمشید این مطلب را تأیید می‌کند و هنوز بقایای پرده های سوخته و سایر اشیاء بدست آمده دال بر آتش کشیدن آنجا توسط اسکندر است. اسکندر پس از چهار ماه اقامت و خوش‌گذارانی در تخت جمشید و به آتش کشیدن آنجا و چند بار هم بازدید از آرامگاه کورش در پاسارگاد چون اطلاع یافت که بسوس نایب‌السلطنه، داریوش را دستگیر و اسیر و محبوس کرده است به تعقیب او پرداخت، اتفاقاً در اطراف دامغان به اردوی فراریان رسید و در همین جا بود که با جسد کشته شده داریوش که با ضربت خنجر یکی از شهربانانش به قتل رسیده بود، روبرو شد.

اسکندر وقتی با این حادثه روبرو شد دستور داد که جسد را به شوش منتقل کنند و به خانواده او بسپارند و به یکی از سرداران ایرانی بنام اسپی تامن[1] دستور داد که بسوس قاتل داریوش را که به بلخ فرار کرده دستگیر کند، که پس از دستگیری بسوس او را در همدان به دار کشید و در ادامه راهش به سوی شرق رهسپار شد و ایران شرقی را هم اشغال کرد. با وجودی که ایجاد آرامش و صلح در سرحدات شمالی مدتی طول کشید؟، اما اسکندر با جنگ و ستیز تا سیحون پیش راند و پس از ازدواج با رخسانه یا روشنک دختر اکسیارتس[2] امیرسغد در سال 327 ق.م از طریق هندوکش عازم هند گردید. که در این لشگرکشی قشون اسکندر را یکصد هزار نفر نوشته‌‌اند که از معبر خیبر و پلی که روی سند ساخته بودند گذشته و به شهر تاکسلا در پنجاب وارد شد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره باستان شناسی دوره اشکانیان

تاریخ ایران باستان (مجموعه تاریخ)

اختصاصی از حامی فایل تاریخ ایران باستان (مجموعه تاریخ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

  تاریخ ایران باستان (مجموعه تاریخ)

توضیحات محصول :جزوات آمادگی آزمون کارشناسی ارشد رشته تاریخ ویژه کنکور سال 95 - به همراه تست ها و پاسخ تشریحی

کلیاتی در مورد اقوام هند و اروپایی و برخورد آنها با دیگر اقوام 

  ملل سامی نژاد عهد قدیم عبارتند از: کلدانیها، آسوریها، فینیقیها، بنی اسرائیل و یهود، آرامی هاواعراب 
هشت شعبه مردمان هند و اروپایی
 -1 آریانی -2 یونانی و مقدونی -3 ارمنی -4 آلبانی (در شبه جزیرة بالکان) -5 تای الیایی -6 سلتی (بـومیهـا اروپـای
غربی) -7 ژرمنی (آلمانها، آنگلوساکسو نها و...) -8 لیتوانی و اسلاوی. 
این هشت گروه در چهار هزار سال ق. م در یک جا با هم زندگی می کردند. آریـانهـا بـه سـه گـروه تقسـیم شـدند: -1
هند یها -2 ایران یها -3 سکای یها 
هنگام ورود آریاییها به ایران در مغرب ایران مردمانی بودند موسوم به کاس سو (کاسی)، در مازندران کنونی تپوریها و در جنوب غربی عیلامی ها وجود داشتند. 

آریانها مردمان بومی ایران را، دیو یا تور می . نامیدند 
آریانها معتقد به یک عده از وجودهای خوب و خیر بودند که گنجها و ذخایر طبیعت را به انسان میرسانیدند و از طـرف
دیگر نیز به عدهای از وجودها بدو شر معتقد بودند که با وجودهای خیر در جنگ بودند . 
آریانهای ایران، وقتی که به ایران آمدند از حیث تمدن پستتر بودند از همسایه های خود بابل و آشور، ولی در اخلاق از
آنها برتر بودند. شکل حکومت آنها ملوک الطوایفی بوده است. 
محل سکونت تیره ده (ویس) بوده، از ترکیب چند تیره، عشیره یا قبیله به وجود می آمد که محـل سـکونت آنهـا بلـوک
(گئو) بوده و چند عشیره قوم یا مردمی را تشکیل میدادند که محل سکونت آنها ولایت (دهیو) بوده است. رئیس تیره را
ویس پت و رئیس قوم یا مردم را دهیوپت مینامیدند. تاریخ آریانهای ایرانی از قرن هفتم ق. م شروع میشـود و قبـل از
این هم در پس پردة ظلمت است و چنانکه بر میآید چهار دولت را تشکیل داده اند: دو دولت را بایـد موافـق داسـتانهـا
جمشیدیها و فریدونیها بنامیم و دو دولت دیگر منوچهریها و زابل . یها بوده اند 
مردم در درجۀ اول با زبان، از یکدیگر شناخته میشوند. 
صفت کلی و بارز زندگی در ایران همانا واحه بودن آبادیها و از یکدیگر جدا بودن آنها و ناآگاهی از خارج است. سرشـت
انفرادی ایرانی و نبودن یگانگی و اتحاد در ایران که گاهی به اوج شدت میرسـد، در سراسـر تـاریخ ایـران آشـکارا دیـده
میشود.
 
از آغاز تاریخ مدون ایران پیکاری پیوسته میان مردم چراگاهها و کشاورزان بوده است. بررسی ما در مـورد دوران پـیش از
تاریخ ایران باید متکی بر زبان شناسی مقایسهای و قواعد مربوط به آن باشد. تمدن هند و اروپاییها پیش از پراکندگی به
عصر فلزات رسیده بود. آنها اسب را به فرمان درآورده بودند و با کشاورزی آشنایی داشتند، آنها همه جنگجـو و خشـن
بودند، به احتمال قوی خانواده براساس پدر سالاری بود و واحد اساسی در اجتماع شاید خانوادة گسترده یا خانواده بزرگ
بود، آنها با دین همبستگی بسیار داشتند.

نوع فایل:Pdf

 سایز: 4.80Mb

 تعداد صفحه:321


دانلود با لینک مستقیم


تاریخ ایران باستان (مجموعه تاریخ)