خداوند در آیه 12 سوره نور می فرماید: «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا؛ چرا هنگامی که آن (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان مومن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند». قرآن می گوید: ای مسلمانها! چرا آن وقت که شنیدید، به برادران مسلمانتان گمان بد بردید و گمان خوب نبردید؟ اگر چنین می گفت یک مطلب ساده ای گفته بود. ولی قرآن همین مطلب را با بیان دیگر می گوید، نمی گوید ( چرا به برادران مؤمن و خواهران مؤمنتان گمان بد بردید؟ می گوید چرا به خودتان گمان بد بردید؟ یعنی توجه داشته باشید، شما یک پیکرید، شما به قول مولوی نفس واحد هستید: " مؤمنان هستند نفس واحده " . همه مسلمانها و مؤمنین باید اینطور حساب کنند که اعضای یک پیکرند، اگر تهمتی به یک مؤمن زده می شود آن را به خودشان تلقی کنند. این یک نکته که به جای اینکه بگوید چرا به برادران مؤمن گمان خیر نبردید می گوید چرا به خودتان گمان خیر نبردید، یعنی مسلمان " من " و " او " نباید داشته باشد، مسلمان باید بداند عرض برادر مسلمان عرض اوست، آبروی برادر مسلمان آبروی خودش است.
نمی گوید چرا " شما " به خودتان گمان خوب نبردید؟ می گوید: چرا " مؤمنین و مؤمنات " به خودشان گمان خوب نبردند؟ اولا زن و مرد را با هم ذکر می کند، یعنی زن و مرد ندارد و ثانیا کلمه " ایمان " را دخالت می دهد، می خواهد بگوید ایمان ملاک وحدت و اتحاد است، مؤمنان از آن جهت که مؤمن هستند نفس واحد هستند، یعنی ملاک وحدت و اتحاد را هم بیان می کند. در واقع می خواهد بگوید: ای مردان مؤمن و ای زنان مؤمن، آیا اگر به شما چنین تهمتی زده بودند حاضر بودید تهمتی را که به خودتان زده اند بازگو کنید، هر جا بنشینید بگویید به من چنین تهمتی زده اند و درباره من چنین حرفی می زنند؟ هیچ وقت درباره خودتان چنین حرفی می گفتید؟ چطور اگر درباره شما حرفی بزنند خودتان می فهمید که باید سکوت کنید و حرف بدی را که مردم برای شما جعل کرده اند دیگر خودتان اشاعه نمی دهید، ولی وقتی که درباره برادران و خواهران مؤمن خودتان حرفی را می شنوید، همان کاری را که درباره خودتان می کنید درباره آنها نمی کنید؟ آن وقتی که شنیدید، چرا مؤمنین گمان خوب درباره خودشان نبردند؟ چرا همان جا که شنیدند نگفتند این یک دروغ بزرگ است؟ قرآن می گوید: شما روز اول باید می گفتید «هذا افک مبین؛ این تهمتی آشکار است». پس بعد از این آگاه باشید این افکها که در میان شما جعل می شود، فورا بگویید «هذا افک مبین».
«لولا جاؤا علیه باربعه شهداء فاذ لم یأتوا بالشهداء فاولئک عند الله هم الکاذبون؛ چرا بر آن ادعا چهار شاهد نیاوردند؟ پس حالا که شاهدان را نیاوردند، اینان خود در پیشگاه خدا دروغگویند» (نور 13 ). شما در کارتان قانون و حساب دارید. اسلام برای شما وظیفه معین کرده، شرعا وظیفه دارید که هر تهمتی نسبت به یک مسلمان شنیدید مادامی که بینه شرعی اقامه نشده است، بگویید دروغ است، در نزد خدا دروغ است. مقصود از جمله "در نزد خدا دروغ است" این است که در قانون الهی دروغ است. تکلیف بسیار روشنی است. بعد از این ما باید بدانیم اگر فردی درباره فردی یا درباره مؤسسه ای حرفی زد ما چه وظیفه ای داریم. آیا وظیفه داریم سکوت کنیم؟ آیا وظیفه داریم حتی بگوییم " ما که نمی دانیم، خدا عالم است؟ من چه می دانم، شاید باشد شاید نباشد؟"، آیا وظیفه داریم در مجالس نقل کنیم، بگوییم چنین چیزی می گویند؟ وظیفه مان چیست؟
مادامی که بینه شرعی اقامه نشده است و مادامی که شرعا بر ما ثابت نشده، باید بگوییم دروغ است. فقط وقتی که شرعا ثابت شد و یقین پیدا کردیم مثلا در مورد زنا چهار شاهد عادل و در مورد غیر زنا دو شاهد عادل شهادت دادند، به چشم خودمان دیدیم یا به گوش خودمان شنیدیم ( این بینه شرعی است ) آن گاه وظیفه دیگری داریم. مادامی که بینه شرعی نیست، نه حق داریم بازگو کنیم نه حق داریم بگوییم " نمی دانیم " یا بگوییم " شاید هست، شاید نیست " و نه حق داریم سکوت کنیم، بلکه وظیفه داریم بگوییم دروغ است. هر وقت شرعا ثابت شد، آن وقت وظیفه ما مبارزه کردن است.
البته در هر موردی یک وظیفه ای داریم. در بعضی از مسائل باید ما مبارزه کنیم، در بعضی مسائل حاکم شرعی باید وظیفه اش را انجام بدهد، مثل مورد زنا. قرآن می گوید: شما ای مسلمین، شما هم با این زبان به زبان کردن، دهان به دهان کردن، گناه بزرگی مرتکب شدید، ولی خدا از این گناهان می گذرد و گذشت. متوجه باشید که بعد از این دیگر این کار را نکنید. «و لولا فضل الله علیکم و رحمته فی الدنیا و الآخرة؛ اگر نبود برای شما مسلمانها رحمت الهی در دنیا و در آخرت»، «لمسکم فیما افضتم فیه عذاب عظیم؛ قطعا به (سزای) بهتانی که وارد آن شدید، به شما عذابی بزرگ می رسید» (نور/14). فقط لطف خدا جلوی عذاب دنیا و آخرت را گرفت. پس متوجه باشید، دیگر چنین کاری نکنید. کدام گناه و افاضه؟ در چه چیزی ما فرو رفته بودیم و غور می کردیم و حرفش را می زدیم؟
«اذ تلقونه بالسنتکم؛ آنگاه که به زبان خودتان تلقی می کردید»، یعنی زبان به زبان در میان شما می گشت «و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم؛ و خبری را که بدان علم نداشتید دهان به دهان می گفتید»، «و تحسبونه هینا؛ خیال می کردید یک امر کوچکی است»، اما «و هو عند الله عظیم؛ و حال آنکه این در نزد خدا خیلی بزرگ است» (نور/ 15).
صحبت آبروی مسلمین است و اینجا مخصوصا آبروی پیغمبر است. چرا آن وقتی که شنیدید، نگفتید که ما حق نداریم در این باره حرف بزنیم، حق نداریم این را بازگو کنیم؟ ( بلکه گفتیم باید منفی سخن بگوییم، یعنی اگر کسی گفت، ما بگوییم دروغ است. نه تنها مثبت حرف نزنیم و خودش را پخش نکنیم، بلکه باید منفی حرف بزنیم، یعنی در جواب دیگران بگوییم دروغ است. (این را در جمله دوم می فرماید) باید می گفتید: «ما یکون لنا ان نتکلم بهذا؛ برای ما چنین حقی نیست که در این باره سخنی بگوییم»، بلکه «سبحانک هذا بهتان عظیم؛ باید بگویم سبحان الله، این یک بهتان و دروغ بسیار بزرگ است» (نور/ 16). «یعظکم الله ان تعودوا لمثله ابدا؛ خدا شما را اندرز می دهد که دیگر هیچ گاه، نظیر آن را تکرار نکنید» ( نور/ 17 )، تا دامنه قیامت متوجه باشید که دیگر ابزار دست یک جمعیت نشوید، دروغهای دشمنان را علیه خودتان اشاعه ندهید. «و یبین الله لکم الایات و الله علیم حکیم؛ خدا اینطور آیات خودش را برای مصلحت شما بیان می کند، خدا همه چیز را می داند (نور/ 18)، از خفایا آگاه است و حکیم است و بر اساس حکمتش این آیات را برای شما نازل فرموده است.
حدیثی در کتب حدیث هست که مضمون آن این است که هر وقت اهل بدعت را دیدید با آنها مبارزه کنید. " بدعت " یعنی کسی در دین خدا چیزی را وارد کند که از دین نیست، از پیش خود چیزی را جعل کند که مربوط به دین نیست. همه وظیفه دارند که با بدعت مبارزه کنند. قرآن برای کسانی که بهتان می بندند و تهمت می زنند وعده عذاب داده است.
آیه بعد این است: «ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره و الله یعلم و انتم لا تعلمون ، و لولا فضل الله علیکم و رحمته و ان الله رؤف رحیم ، یا ایها الذین امنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء و المنکر و لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء و الله سمیع علیم، کسانی که دوست دارند زشتکاری در حق مومنان شایع شود، برای آنها در دنیا و آخرت عذابی پردرد خواهد بود و خدا می داند و شما نمی دانید. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، و این که خدا رئوف و مهربان است (هلاک می شدید)، ای کسانی که ایمان آورده اید! از گام های شیطان پیروی نکنید و هرکس پیروی گام های شیطان کند، (بداند که ) او قطعا به فحشا و منکر امر می کند. و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز کسی از شما پاک نمی شد، ولی خداست که هر کس را بخواهد پاک می گرداند، و خدا شنوا و داناست» (نور/ 19 تا 21).
«برای کسانی که دوست دارند فحشا در میان اهل ایمان شایع شود عذاب دردناکی آماده شده است». این آیه از آن آیه هایی است که دو معنی دارد و هر دو معنایش هم درست است. دنباله همین مطلب است و تأکید بیشتری درباره اینکه مؤمنین مسلمانان بلندگوی اشاعه حرفهای بد و زشت علیه خودشان نباشند. قرآن کریم تکیه فراوانی روی این مسأله دارد که جو جامعه اسلامی نباید جو تهمت و بهتان و افترا و بد گویی باشد. مردم مسلمان موظفند که هر وقت چیزی در مورد برادران و خواهران مسلمان خود شنیدند، مادامی که به سرحد یقین قطعی نه ظن و گمان نرسیده اند که جای شک و شبهه نباشد، و یا بینه شرعی اقامه نشده است، آنچه می شنوند، به اصطلاح معروف " از این گوش بشنوند و از گوش دیگر بیرون کنند" و به تعبیر دیگر همانجا که می شنوند دفن کنند، و حتی به صورت اینکه " من شنیدم " هم نقل نکنند، نه تنها به صورت یک امر قطعی نقل نکنند، حتی اینطور هم نگویند که من چنین چیزی شنیده ام. همین گفتن " شنیدم " هم " پخش " است و اسلام از پخش این نوع خبرهای کثیف و ناپاک و آلوده ناراضی است. مخصوصا یک جمله در ذیل دارد که می فرماید: «و الله یعلم و انتم لا تعلمون» می خواهد بفرماید که شما نمی دانید این جنایت، چقدر جنایت بزرگی است و طبعا هم نمی دانید که عقوبت این جنایت چقدر بزرگ است.
اسلام می خواهد که محیط و جو جامعه اسلامی بر اساس اعتماد متقابل و حسن ظن و ظن خیر و بر اساس خوب گویی باشد نه براساس بی اعتمادی و بدگمانی و بدگویی و به همین جهت اسلام غیبت را آنچنان حرام بزرگی دانسته است که تعبیر قرآن این است: «و لا یغتب بعضکم بعضا أیحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا؛ و کسی از شما غیبت دیگری نکند، آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟» (حجرات ، 12). روی همین اساس است که قرآن با بیانات گوناگون، این مطلب را تأکید و تکرار می کند. از آن جمله همین آیه سوره نور است. یکی از گناهان بسیار بزرگ که قرآن وعده " عذاب الیم " برای آنها داده است این است که کسی یا کسانی بخواهند خود فحشا را در میان مردم رایج کنند. هستند کسانی که عملا مروج فحشا هستند، حال یا به حساب پول پرستی و یا از روی اغراض دیگری، که غالبا در عصر ما این اغراض، اغراض استعماری است، می خواهند فحشا در میان مردم زیاد شود، چرا؟ برای اینکه هیچ چیزی برای سست کردن عزیمت مردانگی مردم، به اندازه شیوع فحشا اثر ندارد.
شما اگر بخواهید فکر جوانان یک مملکت را از مسائل جدی منصرف کنید تا اینها دائما دنبال سرگرمیهای عیش و نوش باشند و هیچوقت فیلشان یاد هندوستان نکند و دنبال مسائل جدی نروند آن مسائل جدی ای که منافع استعمار را به خطر می اندازد راهش این است که هر چه دلتان می خواهد مشروب فروشی اضافه کنید، کاباره زیاد کنید، زنان هر جایی زیاد کنید، وسائل تماس بیشتر دخترها و پسرهای جوان را اضافه کنید. به همان اندازه که هروئین و تریاک نیروی جسمی و روحی طبقه جوان را تباه می کند، اراده را از مردم می گیرد و آن را سست می کند و مردانگی و احساس کرامت و شرافت را از بین می برد، به همان اندازه فحشا این کار را می کند. آمریکاییها که یک برنامه عمومی برای فاسد کردن همه دنیا دارند برنامه شان همین است: فحشا را زیاد کنید، خیالتان دیگر از ناحیه مردم راحت باشد.
قرآن درباره کسانی که برای کشتن روح، فحشا را زیاد می کنند می فرماید: «ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم؛ آنان که دوست دارند و علاقه دارند فحشا را در میان اهل ایمان زیاد کنند خدا برایشان عذاب دردناکی آماده کرده است». چراعذاب الیم داشتن را در آیه قرآن ذکر می کند؟ برای اینکه بفهماند که چقدر این مساله از نظر اسلام حساسیت دارد! اینجا این آیه را اینطور هم می توان معنی کرد و معنی هم شده است و هر دو معنی درست است: آنان که دوست دارند که فحشا درباره اهل ایمان شایع شود. این، معنایش این نیست که خود فحشا در میان اهل ایمان شایع شود، بلکه نسبت فحشا درباره اهل ایمان شایع شود، یعنی کسانی که دوست دارند عرض اهل ایمان را لکه دار کنند. یک عده مردم، به اصطلاح روانشناسی امروز " عقده " دارند، هر جا که یک کسی را می بینند که در میان مردم یک وجهه ای و حیثیتی دارد، برای اینکه به این اشخاص حسادت می برند، همت و عرضه هم ندارند که خودشان را جلو بیندازند، فورا به این فکر می افتند که یک شایعه ای درباره او درست کنند. می گویند ما که نمی توانیم به او برسیم پس او را پایین بیاوریم. چگونه این کار را انجام می دهند؟ با یک عملی در منتهای نامردی و آن اینکه یک شایعه ای علیه او بسازند و یک تهمتی به او بزنند. آنقدر این گناه بزرگ است که خدا می داند!
پیغمبر اکرم ( ص ) یک وقت در حضور اصحاب فرمود: «الا اخبرکم بشر الناس» آیا به شما خبر ندهم که بدترین مردم کیست؟ گفتند: «بلی یا رسول الله». فرمود: بدترین مردم آن کسی است که خیر خودش را از دیگران منع می کند و هر چه دارد تنها برای خودش می خواهد. آن هایی که حاضر بودند، گمان کردند با این مقدمه دیگر بدتر از این افراد کسی نیست. یک وقت فرمود: آیا می خواهید به شما بگویم از این بدتر کیست؟ صنف دیگری را ذکر فرمود. اصحاب گفتند: خیال کردیم بدتر از این گروه دوم دیگر کسی نیست. بعد فرمود: آیا می خواهید از آن بدتر را به شما بگویم کیست؟ گفتند از این بدتر هم مگر هست؟ آنگاه صنف سوم را فرمود: بدتر از این افراد، مردمان بد زبان فحاش تهمت زن و آبروبرند.
اینجا دیگر حضرت توقف کرد، یعنی بدتر از اینها دیگر وجود ندارد. پس معنای دوم آیه این است که آنان که دوست دارند نسبتهای زشت که خود نسبت زشت هم خودش زشتی است درباره اهل ایمان شایع شود بدانند که برای آنها عذاب دردناکی است. بعد می فرماید: «فی الدنیا و الاخره» در دنیا و آخرت عذابشان دردناک است، یعنی خدا اینها را نه تنها در آخرت عذاب می کند بلکه در دنیا هم عذاب می کند.