لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
انقلاب اکتبر1917 روسیه و شبح کمونیسم برفراز ایران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب
فرمت فایل : word
تعداد صفحه :31
در فوریه 1917 روسیه سلطنتی، نصف اروپا، یک سوم آسیا، تحت رژیم پلیسی انعطاف ناپذیر و متمرکز ی زندگی می کرد و تنها یک قدرت سیاسی درآن به حساب می آید و آن شخص تزار بود. روسیه به عنوان یکی از مقتدرترین، کم تمدن ترین و تسخیر ناپذیر ترین دولت های زمان شهرت داشت.
درباره روش ها و هدف های انقلاب روسیه هر طور قضاوت شود تردیدی نسیت که این انقلاب ارزش بررسی و تعمق را دارد. از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و تکنیک بسیار عقب مانده بود و حدود 90 درصد از مردم این کشور تحت نظام ارباب رعیتی سرواژ به کشاورزی بود.
انفجار انقلابی 1917 ریشه های عمیقی داشت، عدم رضایت قرن ها بود که رویهم انباشته شده بود، طبقه دهقان یعنی 85 درصد جمعیت از قدیمی ترین ایام زیر چکمه بردگی تقریبا کامل زندگی می :ردند در حالی که در قسمت های دیگر جهان وضع زندگی دهقان به تدریج بهتر می شد در روسیه رژیم سرواژ پیوسته سخت تر می گردد.
نمایشنامه داستان یک زن اشرافزادهٔ روس و خانوادهاش است که بهعلت قرض، رو به ورشکستگی هستند و باغ آلبالوی خاطرهانگیزشان در گرو بانک است، و چون خانواده غیر از قرض عایداتی ندارد، قرار است در موعد معینی باغ و ملکشان حراج شود. درعینحال، این خانواده هیچ کاری برای نجات خود و جلوگیری از فروش باغ انجام نمیدهند، و در پایان، باغ آلبالو به یک دهقانزادهٔ تازه به ثروت رسیده فروخته میشود و خانوادهٔ رانوسکی باغ را ترک میکنند، درحالیکه صدای تبری که درختهای باغ را قطع میکند شنیده میشود.
پیشگفتار
شناخت سازمانهای جاسوسی و پلیسی و مطالعه در تاریخچه و اهداف و عملکرد آنها و همچنین آشنائی با اسرار شگردهای و روشهای جاسوسی آنها برای هر کشور و هر نظام سیاسی اهمیت ویژه ای دارد زیرا استقلال و ثبات سیاسی هر کشور با مقیاس وسیعی به میزان و کیفیت و کمیت فعالیت این سازمانها بستگی دارد. سازمانهائی که بصورت دستهای نامرئی در تمام تحولات و حوادث و آشوبهای سیاسی بزرگ و کوچک جهان دخالت دارند
یک سازمان جاسوسی به همان اندازه که میتواند در تحکیم موقعیت یک کشور و حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن ایفا کند و عامل بقا و دوام آن درتمام زمینه ها گردد به همان اندازه میتواند وسیله مناسبی برای نابود ساختن یک نظام سیاسی و سرنگون یک حکومت مورد نظر از قدرت و شهرتی جهان بر خوردار باشد. اهمیت بیشتر به خود میگیرد.
البته تردیدی وجود ندارد که سهم ملتها را دراین رهگذر به هیچ وجه نمی توان نادیده گرفت و به روایت تاریخ تنها دولتهائی در مسیر سیاستها و توطئه های سازمانهای جاسوسی جهان قربانی شده اند که یا از هیچ گونه پشتوانه مردمی برخوردار نبوده و کشور را به دو جناح متمایز حاکم و محکوم مبدل ساخته اند و همواره سعی کرده اند تا به هر ترتیب مردم را دراستخدام و تحت انقیاد و بردگی سیاست خود درآورند. دسته اخیر نظامهائی هستند که تلاش میکنند همواره عملکرد خود را در جامعه بعنوان معیار حق و باطل و ملاک خدمت و خیانت شاخص گردانند و مردم را از توجه به الگوها معیارها و ارزشهای متعالی باز دارند والا در جامعه ایکه در آن دولت و ملت در سایه حق و حقیقت با یکدیگر متحد گردند نه تنها هیچ توطئه ای مؤثر نخواهد افتاد بلکه هیچ سازمان جاسوسی توان دخالت در آن را در وجود خود احساس نخواهد کرد.
مقدمه
هرگاه کسی بخواهد دربارةموضوعی محرمانه و اطلاعاتی شرحی بنگارد و درعین حال توقع داشته باشد که خواننده اش از محتوای نوشتة او به گونه ای منطقی و درست برداشت کند بایستی انگیزه گزینش موضوع. روش تحقیق و هدف نهایی اثر خویش را روشن سازد و از هر جهت مهمتر منابع و مآخذ مورد استفاده خود را نام ببرد.
ما در این تحقیق بر آنیم که K.G.B (دستگاه اطلاعاتی شوروی ) کی تشکیل شده و چه عملیاتی را تا حالا در خارج و داخل کشور انجام داده و آیا استراتژی شوروی تهاجمی است یا تدافعی، و آیا سازمانهایی برای مقابله با این سرویس اطلاعاتی وجود دارد و آیا خود این دستگاه موضع گیری و پدافند قویتری دارد و آیا تا حالا عناصر اطلاعاتی این سازمان کشف شده اند و اگر کشف شدهاند آیا توانسته است که به کار خود ادامه دهد و ساختار این کمیته چگونه است آیا ساختار انعطافی بوده یا نه ساختار متمرکز و غیر قابل انعطاف دارد آیا نفوذ در این کمیته به سهولت انجام می گیرد و اگر نفوذ راحتر است آیا آسیب پذیری بیشتری دارد با جواب دادن به این مقولات به هدفمان که آشنایی با K.G.B است خواهیم رسید
در صحبت ایران و همسایگان، روسیه از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار بوده است.
ایران از عصر صفوی به عنوان یک واحد ملی منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحی جنوبی روسیه به تعامل با آن کشور پرداخته است. بالطبع در تحلیل روابط خارجی این دو کشور باید به نقش متغیرهای مختلف داخلی، منطقهای و بین المللی توجه وافر داشت. شرایط قوت و ضعف داخلی معادلات و مناسبات منطقهای و نظام ساختار بین الملی همگی بر روابط ایران و روسیه تاثیر کذار بودهاند.
از عصر صفوی تا به امروز نشیب و فرازهای مختلفی برای روابط دوجانبه ایران و روسیه رخ داده و مناسبات آنها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین در پاسخ به این سوال که چه علل و عواملی در جهتگیریها وسیاست خارجی متقابل ایران و روسیه تأثیر داشتهاند، باید گفت که این نوشته تعامل و پیوند متداخل متغیرهای سطوح ملی، منطقهای وبینالمللی در دورههای مختلف تاریخی را فرض میگیرد که بر الگوهای رفتاری و روابط ایران وروسیه تاثیرگذار بودهاند.
در بیان مطلب حاضر، ابتدا یک درآمد مختصر به مسائل نظری به عنوان اساس تئوریک بحث خواهیم داشت.
دربخش دوم به مرور کلی و مختصر مسائل وحوادث روابط خارجی ایران و روسیه در مقاطع مختلف خواهیم پرداخت.
دورة اول به دوران صفوی تا پایان حکومت زندیه، دورة دوم به عصر قاجاریه، دورة سوم به عصر پهلوی، دورة چهارم به دوران پس از انقلاب اسلامی تا فرو پاشی شوروی و بالاخره دوره ششم به دوران پس از فروپاشی شوروی اختصاص خواهند داشت. درپایان هم یک جمعبندی از مباحث ارائه خواهیم داد.
ملاحظات نظری
ادبیات غرب محور روابط بین الملل، معاهده صلح وستفالیا 1648 را نقطه آغار شکلگیری روابط بینالمللی به حساب میآورد. براساس پیامدهای این نظام جدید، شاهد نوعی برابری ونابرابری میان واحدهای مختلف جامعه بین المللی بودیم. دولتهای ملی روس، پروس، پرتقال، اسپانیا، فرانسه، انگلیس اصلیترین مؤسسین این نظام بودند و از نظر حقوقی و براساس اصل حاکمیت ملی برابر تلقی میشوند. این دولتهای اروپایی مسیحی، برخی از واحدهای اروپایی مثل لهستان راهم سطح خود نمیدانستند و برای تنظیم روابط و منافع خویش، حتی به حمله و تجزیه این کشورها میپرداختند. از طرف دیگر ممالک غیر اروپایی وغیر مسیحی را نیزهمشأن خود تلقی نکرده و خود را مجاز به دست اندازی درآنها می دانستند، تا در فرآیند استعمار وآبادانی، آنها را نیز اجتماعی گروه و به جرگه واحدهای برابر وارد سازند. سیر تحولات و رقابت این دول اروپایی در ممالک آمریکای لاتین، آفریقا وآسیا، انعقاد قراردهای تحت الحمایگی و کاپیتالاسیون هم در همین راستا بوده است[1].
نابرابری عملی میان دولتهای اروپایی آن دوره، برحسب مؤلفه قدرت و به صورت سلسله مراتبی تاهژمونی باعث شده بود تا هریک ازاین دولتها با ظهور خویش دورانی از عرصة رقابت را ساماندهی نماید. پرتقال، اسپانیا، هلند، بریتانیا، فرانسه و آلمان مهمترین واحدهایی بودند که درخارج از اروپا به فعالیت میپرداختند. روابط “ سطح تضاد و تعارض” بین اروپائیان به خارج از اروپا کشیده شد و آنها بین خود و در قبال غیراروپائیان روابط مبتنی بر رقابت ـ همکاری را بنیان نهادند.
براساس مؤلفههای قدرت در هردوره، توزیع تواناییها متفاوت بوده، اما در شرایط و موقعیتهای مختلف همواره سعی میشده است که به نوعی “ نظام موازنه” برقرار گردد. این توازن سیستیمی میتواند مبتنی بر توافقات مکتوب(عهدنامه، کنوانسیون و… ) و یا به صورت عرفی و نانوشته باشد. بنابراین، حالتی از رژیمهای بین المللی بین اعضا شکل میگرفت که آنها قادر به تأثیر گذاری بر یکدیگر بودند، ولی با واحدهای غیرتأثیرگذار روابط دیگری را دنبال می کردند.