حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله وحدت ملی وانسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات

اختصاصی از حامی فایل مقاله وحدت ملی وانسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله وحدت ملی وانسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات


مقاله وحدت ملی وانسجام اسلامی  از دیدگاه  آیات  و روایات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

عنوان مطلب

وحدت ملی وانسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات

مقدمه

وحدت تپش هماهنگ قلبهاست و آهنگ حرکت دستها، وحدت اسلامی عامل اقتدار اسلام در برابر کفر و نفاق و اختلاف، آفت بزرگ عزت و استقلال مسلمین است. آرمان و امید همة دوستان عظمت اسلامی ، وجدائی و تفرقه آرزوی شوم دشمنان دیرینة ماست. وحدت ، کشتی نوح است و تفرقه، تازیانة عذاب الهی.

امید است در روزگاری که شیاطین، بذر نفاق و تفرقه می‌پاشند قادر سرزمین مقدس اسلام، درخت دشمن پرورش دهند، با بیداری و یادآوری سخنان وحدت بخش رسول خدا و ائمه معصومین(ع) نقشه‌های شوم استکبار، نقش برآب گردد و خداجویان وحدت اندیش برگرد قرآن و سُنّت هماهنگ شوند و با رهبری عترت(ع)پرچم استقلال و آزادی را در سراسر گیتی به اهتزاز درآورند. ان شاءالله

این حدیث نیز ، به خوبی نشان می دهد که امت وادیان س ابق نیز دچار اختلافو چند دستگی شدند و امت اسلام هم دچار اختلاف خواهد شد ولی فرق بین این دو مکتب «اسلام وغیر اسلام» ان اس ت که دین اسلام ، ابزار وراه کارهایی برای رهایی از تفرقه گذاشته است مانند روایات ، برخلاف ادیان دیگر که در صورت اختلاف با مراجعه کردن به کتابهای آسمانی یا علمای خودشان ، بیشتر گمراه می شوند.

اتحاد و انسجام در قرآن و روایات

در ابتدای ورود به بحث، سزاوار است که اتحاد و انسجام را، از دیدگاه قرآن و روایات بررسی کنیم، تا به حقیقت این دو واژه، آشنا شده و اهمیت آن را از لسان قرآن و احادیث بشنویم و با دقت و توضیح، پیرامون آنها، به یک جمع بندی کلی برسیم، و در نتیجه ملتی بزرگ و گروهی آگاه، یعنی اسلام و مسلمین، به آرامش و امنیت مطلق برسند زیرا قرآن کریم، کتابی است که خداوند متعال، برای هدایت بشر فرستاده است و کتابی که بخواهد هدایت گر باشد، باید جامعیت داشته باشد وگرنه، آن مجموعه، نمی تواند به خواسته ها و نیازهای بشری، پاسخ دهد و صرفاً، نوشته ای خواهد شد که خالی از هرگونه محتوا است و البته روایات پیامبر و اهل بیت ایشان نیز چنین خاصیتی دارند.

الف ) اتحاد وانسجام از نقل قرآن

در قرآن، از لفظ اتحاد و انسجام استفاده نشده است، اما کلماتی که با این واژه همخوانی داشته و از یک خانواده هستند، وجود دارد و بعضی دیگر از واژگان، از نظر محتوایی، با بحث مورد نظر، تطابق و هماهنگی دارند.

شش آیه در قرآن وجود دارد که از کلمه ی «وحده» استفاده شده است که همگی به معنای «یکی بودن» و به «تنهایی» می باشد و پنج آیه از تفرقه و جدایی سخن می گوید و همان طور که می دانید، تفرقه، ضد اتحاد و انسجام است و در این قسمت به این آیات اشاره کرده و ترجمه و توضیح آن را بیان خواهیم کرد.

1- قالُوا أَجِئتَنا لِنَعبُدَ اللهَ وَحدَهُ وَ نَذَرَ ما کانَ یَعبُدُ آباؤُتنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا اِن کُنتَ مِنَ الصّادِقِینَ1

«قوم حضرت هود به او گفتند: آیا تو به نزد ما آمده ای که خدای یگانه را بپرستیم و از خدایانی که پدران ما می پرستند دوری کنیم. پس تو اگر راست می گویی عذابی را که به ما وعده داده ای بفرست «زیرا ما به خدای تو ایمان نمی آوریم.»

نکته ای که از این آیه برداشت می شود این است که رمز اتحاد و انسجام، پرستش خدای یگانه و شناخت خدای واقعی از میان خدایان گوناگون و ساختگی است. نکته قابل دقت در آیه ی مذکور آن است که تعصب و تقلید بی جا مانع شناخت حقیقت انسان می شود و انسان را به دشمنی و کنیه می کشاند.2

پس اگر قوم حضرت هود (ع) خدایان متعدد را رها می کردند و به گرد خدای واحد جمع می شدند و در پرستش خدای متعال متحد بودند به طور یقین سعادت دنیا و آخرت نصیب آنها می شد.

2- وَجَعَلنا عَلی قُلُوبِهِم أَکِنَّهً اَن یَفقَهُوهُ وَ فِی آذَانِهِم وَ قراً وَ إذَا ذَکَرتَ رَبَّکَ فِی القرآنِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلَی أَدبارِهِم نُفُوراً 3


دانلود با لینک مستقیم


مقاله وحدت ملی وانسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات

مقاله وحدت ملی انسجام اسلامی

اختصاصی از حامی فایل مقاله وحدت ملی انسجام اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله وحدت ملی انسجام اسلامی


مقاله وحدت ملی انسجام اسلامی

این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 30 صفحه می باشد.

مقدمه

سعادت مهم ترین و اصلی ترین هدف ایجاد ملت و دولت است؛ زیرا ملت و دولت نهادهای اجتماعی بزرگ تری بر پایه و بنیاد خانواده است که عناصر و مقومات و نیز علل غایی از تشکیل آن رسیدن و دست یابی به آرامش و آسایش است که در شکل سعادت خودنمایی می کند. انسان به این منظور ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد تا در کنار همسر خویش به آرامش دست یابد و برخی از نیازهای روحی و روانی و نیز مادی خود را از این طریق برآورده سازد. نیازهایی که بدون تشکیل خانواده امکان دست یابی بدان یا محال و ممتنع است و یا به سختی و دشواری مضاعف به دست می آید. ملت به عنوان خانواده بزرگی است که انسان ها برای دست یابی به سعادت یعنی امنیت جامع و رفاه وآسایش ایجاد کرده و می کنند. انسان همواره می کوشد تا به طریقی به این دو هدف اساسی دست یابد؛ زیرا بدون تحقق آن سعادت نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز نصیب او نمی گردد؛ زیرا رسیدن به کمال نیازمند بستر و زمینه هایی است که دو عنصر آرامش و آسایش مهم ترین مقومات و مولفه های آن را تشکیل می دهند. از سوی دیگر، هر اجتماعی نیازمند مدیران و رهبرانی است که جامعه را مدیریت و به سوی دست یابی این اهداف یاری رساند. در خانواده پدر به عنوان مدیر و مدبر عمل می کند. کار ویژه دولت ها در جامعه بزرگ خانواده و ملت ها نیز مدیریت و تدبیر امور اجتماعی انسان است. از این رو، دولت های ملی در گذشته و حال به عنوان مدیران و اهل تدبیر وارد صحنه اجتماعی شده اند. دولتمردان می بایست برای رسیدن جامعه و ملت به اهداف اصلی یعنی سعادت تلاش کنند و جامعه را در این راستا مدیریت و امور اجتماعی و سیاسی جامعه را با تدبیر و درایت هدایت نمایند. در این مقاله سعی شده است عوامل و اهداف اتحاد ملی و نیز انسجام ملی و نگرش قرآن به اتحاد ملی و انسجام اسلامی مورد بررسی قرار گیرد مطلب را از نظر می گذرانیم .

 

 

 

 


لزوم شناسایی عوامل همگرایی و واگرایی

مشکلی که ملت ها و دولت ها با آن رو به رو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آن جا آغاز می شود که با تغییر شرایط تاریخی واجتماعی و مشکلات داخلی و بحران های بیرونی دست یابی به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال می گردد و عوامل درونی و بیرونی آسیب زا و بحران آفرین موجب می شود که دست یابی به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد. از این رو شناسایی عوامل ایجادی اتحاد و موانع واگرایی اجتماعی می تواند دولت ها و ملت ها را برای عبور از بحران ها و دست یابی به اهداف کمک و یاری رساند.

مقومات و مولفه های ایجاد ملت

ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید می آید. از جمله ویژگی های هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک (همان کشور) و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین است.
از سوی دیگر نیروی حیاتی پیوند دهنده ملت از احساس تعلق قوی به تاریخ و فرهنگ و دین ویژه خویش و نیز زبان مشترک برمی خیزد. به نظر دانشمندان علوم سیاسی ملت هایی را می توان یافت که به عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشند. به این معنا که عنصر دولت در تشکیل دولت به عنوان عامل اصلی و مقوم نیست؛ بنابراین ملت های بدون دولتی را نیز می توان در صحنه تاریخی اجتماعی ملل یافت.

به نظر این اندیشمندان، پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت امر تازه ای است که تاریخ آن از پیدایش ملی گرایی و ناسیونالیسم جدید و دولت های نوین فراتر نمی رود و مربوط به تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی اروپا در دو سده اخیر است. از این رو، آگاهی ملی به معنای تعلق به ملت و لزوم تشکیل دولت ملی و داشتن قدرتی یا دولتی متعلق به خود، پیشینه ای طولانی ندارد. به همین دلیل واژه ملت نیز در گذشته به معنای سیاسی امروزین نبوده و همانند کاربرد آن در فارسی گذشته به معنای پیروان دین و مذهبی بوده است.
پیش از پیدایش آگاهی ملی جدید آن چه در میان گروه های بشری شایع بوده، آگاهی قومی بوده است، چنان که واژه ناسیون در زبان های اروپایی به معنای قوم به کار می رفته است. آگاهی قومی بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی داشته و عنصر زبان، دین، آداب، رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک مبنای آن بوده است. در میان بیشتر اقوام گذشته این آگاهی را به صورت جدا کردن خود از دیگری می یابیم. چنان که یونانیان غیریونانیان را بربر می نامیدند و ایرانیان غیرایرانیان را انیران (تورانی و غیرایرانی) و تازیان غیرعرب ها را عجم می خواندند و با این واژه و واژگان دیگران را از خود جدا می کردند.
اقوامی هم چون ایرانیان و یونانیان و چینیان که برای فرهنگ خود برتری قایل بودند، با واژگانی خاص دیگران را از خود جدا می کردند. در واقع اغلب جز خود را کوچک و حقیر می شمردند و واژگان تحقیرآمیزی چون بربر و عجم را در حق ایشان به کار می بردند.

در گذشته، احساس هویت قومی و سربلندی از آن چنان که در شاهنامه فردوسی دیده می شود و بزرگ داشت میهن بیشتر معنا و جهت فرهنگی داشته است تا معنای سیاسی؛ به این معنا که استقلال سیاسی به معنای امروزی کلمه، جزء ذاتی و ضروری این هویت نبوده است، چنان که فردوسی با همه احساس شدید ایرانیت می توانسته شاهنامه را به فرمانروایی ترک و تورانی پیش کش کند؛ ولی در همان حال حکومت قومی، یعنی حکومتی که با دین و فرهنگ قومی پیوستگی داشته و پشتیبان و نگهبان آن به شمار می آمده، اهمیت خاص داشته است، هرچند که این اهمیت به طوری نبوده است که در دولت های ملی خودنمایی می کند؛ زیرا پیوستگی سه عنصر دولت، ملت و کشور در روزگار ما، بعد سیاسی قومی به مفهوم ملت بخشیده است، اما هم چنان در تعریف آن عناصر فرهنگی غلبه و چیرگی دارد. از این رو «ارنست رنان» در تعریف خود ملت را روانی دانسته که یک اصل روحانی است. وی می نویسد: دو چیز که در واقع یک چیزند، این روان را می سازند... یکی داشتن میراث مشترک غنی از خاطره ها و دیگر سازش واقعی، میل به زیست با یک دیگر و خواست تکیه کردن کامل به میراث مشترک است. (ملت چیست؟ مجموعه آثار، جلد1، پاریس، 1882)

نویسندگان دیگر نیز همانند «ارنست رنان» بر یک دستی ذهنیت هر ملت، یعنی بر خلق و خوی و منش ملی تکیه کرده اند و به عناصر فرهنگی بها و ارزش ویژه ای بخشیده اند.
تکیه بر این ویژگی ها و بزرگ داشت آن در عصر رشد ناسیونالیسم و ملی گرایی بیشتر و فزون تر از پیش بوده است و در همه آثار این دوره خودنمایی می کند.

 

تعریف ملت

در علوم اجتماعی، در تعریف ملت، عواملی مانند شخصیت ملی یا قومی و زمینه های مشترک فرهنگی و اقتصادی در تعریف ملت در نظر گرفته می شود؛ زیرا ملت سرانجام ترکیبی از همه این عوامل است.

مؤلفه ها و عناصر پیدایی ملت را متفاوت بیان و تبیین می کنند ولی امرسون پژوهشگر علوم سیاسی درباره مفهوم ملت در اندیشه اروپایی که به سایر مناطق دنیا کشیده شده است می نویسد: مدل آرمانی ملت که در اندیشه اروپایی سابقه دارد (هرچند که به درجه یک دستی کامل نرسیده است و وجود نداشته است) عبارت است از یک قوم واحد که بر حسب سنت، در مرز و بوم معین زندگی می کنند، به یک زبان سخن می گویند (و چه بهتر که این زبان همان زبان ویژه قوم باشد) و فرهنگ خاصی را دارا می باشد و از یک تجربه مشترک تاریخی که از نسل های بسیار به ارث رسیده بهره می برد. تجربه تاریخی مشترکی که آنان را در یک قالب ریخته و همانند ساخته از روحیات یکسانی برخوردار گردانده است.

اما به عقیده همین امرسون، به کار بردن این مدل برای اقوام بیرون از مدار اروپایی اغلب خطاست؛ زیرا در بیرون از اروپا کم تر ملتی را می توان یافت که از این ویژگی ها به طور جمعی و یا مجموعی برخوردار باشند. ملت ها در بیرون اروپا مانند ملت کنونی ایران تنها در تجربه تاریخی مشترک هستند و از نظر قومی و زبانی از وحدت برخوردار نمی باشند. با این همه امرسون به رغم در دست نبودن سنجه های استوار برای مفهوم ملت بر آن است تا بگوید که: ملت جماعتی است از مردم که حس می کنند از دو وجه به یک دیگر تعلق دارند؛ یکی آن که از عناصر مهم و ژرف یک میراث مشترک سهم می برند، و دیگر این که سرنوشت مشترکی در آینده دارند. وی در ادامه می افزاید: ساده ترین بیانی که از ملت می توان کرد آن است که آنان جماعتی از مردمند که احساس کنند یک ملت هستند. (نگاه کنید: آشوری؛ داریوش، دانش نامه سیاسی، ص 307 تا 308)
در این تفسیر و تبیین اخیر امرسون از ملت آن چه در تشکیل ملت از نقش مهم و کلیدی برخوردار است احساس روانی و روحی است. در حقیقت عناصر و مؤلفه هایی که برای همگرایی ملی بیان شده است همه به عنوان عناصر و متغیرات غیرفعال معرفی می شوند؛ بنابراین نمی توان از آن ها به عنوان عناصر و عوامل ایجادی ملت و پیدایش آن یاد کرد. هر یک از عناصر و عوامل و مؤلفه های یاد شده می تواند جای خود را به دیگری بدهد. نقش کلیدی روحی و روانی احساس و عاطفه را نمی توان نادیده گرفت ولی پرسش این است که این عاطفه و احساس همگرایی روانی چگونه و به چه علتی پدید می آید؟ چه عناصر و عواملی موجب می شود تا چنین احساسی برای بخشی از انسان ها پدید آید و آنان را در یک مجموعه جغرافیایی گردهم آورد. این گونه است که هر یک از عوامل و عناصر پیش گفته خود را به عنوان عناصر مؤثر نشان می دهد. در حقیقت زبان مشترک و یا منطقه جغرافیایی خاص طبیعی و یا تجربه های مشترک و گاه قومیت و نژاد موجب می شود تا چنین احساسی در جمعی از انسان پدید آید و آنان را به سوی یک دیگر بکشاند و به جای واگرایی به همگرایی متمایل سازد و از دیگری جدا نماید. از عناصر و عوامل مؤثر می تواند عنصر هدف مشترک و یا روش مشترک باشد. به این معنا که هرگاه گروهی از انسان ها دارای هدفی مشترک باشند و روشی خاص و ویژه ای را برای رسیدن به این هدف در پیش گیرند آنان را به سوی هم می کشاند. این گونه است که سعادت به مثابه یک فضیلت و ارزش مهم هدف گروهی از انسان را شکل می بخشد و آنان برای رسیدن به این هدف گرد هم می آیند. این گردهمایی موجب می شود تا در فرآیند طولانی و پیچیده از روحیات مشترکی برخوردار گردند و راه و روش خاصی را برای رسیدن به مقصد در پیش گیرند. راه و روشی که اهل تدبیر آن مردم با توجه به بسترها و زمینه های درونی و بیرونی مانند جغرافیا و شرایط محیطی و زیستی و زمانی در پیش گرفته اند موجب می شود تا از فرهنگ خاصی برخوردار گردند و از تجربیات مشترکی نیز بهره برند. این گونه است که گروهی از مردمان در سرزمین خاص از تجربیات و فرهنگ مشترکی برخوردار می گردند و احساس یگانگی به ایشان دست می دهد و خود را به جهت همین اختلاف روشی و فرهنگی و تجربه ای از سایر مردمان جدا می سازد. بنابراین عوامل فرهنگی و جغرافیایی و روشی و گاه زبانی و مانند آن موجب می شود تا چنین احساس و عاطفه ای روحی و روانی در جمعی پدید آید که می توان آن را ملت واقعی نامید. ملت به معنای گروهی است که از احساس مشترک برخوردارند و از روش خاص و تجربیات واحدی با توجه به شرایط زیستی بهره می جویند. این جمع انسانی هر چند که از دولت مشترکی برخوردار نمی باشند ولی از مدیران و رهبران خاصی سود می برند که امور ایشان را تدبیر می کند و در آن چارچوب و اهداف مشترک مسایل و امور اجتماعی را سامان می دهد.

 

ارتباط دولت و ملت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله وحدت ملی انسجام اسلامی

وحدت از دیدگاه امام خمینى

اختصاصی از حامی فایل وحدت از دیدگاه امام خمینى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

وحدت از دیدگاه امام خمینى (ره)؛ استراتژى یا تاکتیک// حسین ابوالفضلى

خبرگزاری شبستان: وحدت گرچه در ادبیات اسلامى کاربرد و نقش اساسى دارد، امّا در ادبیّات سیاسى رایج کمتر مورد بررسى قرار گرفته است و آن‏چه در این زمینه به‏کار رفته، بیشتر مفاهیمى است که برترى یک شیوه و یا تفکّر را به دنبال داشته و بیشتر کاربرد خارجى دارد؛ مفاهیمى چون ناسیونالیسم، پان عربیسم، پان ترکیسم و... از این دسته به‏شمار مى‏رود، اما مفهوم وحدت در اندیشه‏ى سیاسى اسلام علاوه بر کاربرد در حوزه داخلى و خارجى، در هر مورد نمود مختلفى دارد. براى مثال وقتى سخن از «وحدت امت اسلامى» به‏میان مى‏آید، به معنى برداشتن مرزهاى جغرافیایى نیست، بلکه به معنى وحدت عمل و درک متقابل در خصوص موضوعات مشترک، حول مصالح اسلامى است. از طرف دیگر، وقتى در محیط داخلى سخنى از وحدت به‏میان مى‏آید، نه‏تنها به معنى وحدت تفکّر یا سلیقه است، بلکه به معنى وحدت عمل در زمینه‏ى منافع ملّى، اسلامى و قانون اساسى است؛ چیزى که امروزه از آن به «وفاق اجتماعى» و یا انسجام داخلى و یا وحدت ملّى یاد مى‏شود.

از آن‏چه گفته شد، نقش و اهمّیت این مفهوم در پیشبرد اهداف داخلى و خارجى جامعه‏ى اسلامى مشخص مى‏شود. از دیرباز از زمان «سید جمال‏الدین اسدآبادى» تا زمان امام خمینى، مفهوم وحدت کاربرد زیادى داشته است. آن‏چه در این‏جا مورد بررسى قرار مى‏گیرد، بررسى این مفهوم در اندیشه‏ى امام خمینى و بررسى آن در داخل و خارج است. ایشان همواره بر این نکته چه قبل از پیروزى انقلاب و چه بعد از آن تاکید مى‏نمودند و از نظر عملى نیز راهکارهاى زیادى را براى تقریب و تحریک احساسات مسلمانان حول محور مصالح اسلامى وضع کرده‏اند.

الف) مفهوم وحدت در قرآن

در قرآن کریم آیات زیادى را مى‏توان یافت که در آن‏ها به این مسأله اشاره شده است؛ ازجمله مفاهیمى، چون «واعتصموا»(1)، «تعاونوا»(2)، «اصلحوا»(3)، «اصلاح بین الناس»(4)، «الَّف بینهم»(5)، «امّةٌ واحدة»(6)، «امّة وسط»(7)، «حزب‏الله»(8)، «صبغة‏الله»(9) و «اخوة».(10)

محور وحدت در دیدگاه قرآنى «توحید» و در مرتبه‏ى دیگر دین اسلام است. قرآن کریم پیامبر را به سوى اهل کتاب مى‏فرستد و از آنان براى پیوستن به شعار توحید و جدایى از غیر او دعوت مى‏کند: «اى پیامبر! به اهل کتاب بگو، بیایید بر اساس کلمه‏اى که بین ما و شما مشترک است، غیر از خدا را نپرستیم و یک‏دیگر را در برابر خداوند بعنوان رب و پروردگار نگیریم (وحدت کنیم). پس اگر روى برگرداندند بگویید، شاهد باشید که ما اهل تسلیم در برابر حق هستیم».(11)

آیه شریفه فوق نشان مى‏دهد که مرز اتحاد «توحید» است و مشرکان و کافران که بر محور غیر توحید حرکت مى‏کنند، در وحدت دینى پذیرفته نخواهند شد. در تبیین محور وحدت، آیات دیگرى نیز وجود دارد که اعتقاد به رسول خدا، اعتقاد به اولى‏الامر و قبول حکم را اضافه مى‏کند. به این ترتیب وحدت واقعى با توجه به این آیات تفسیر مى‏شود: در سوره «آل عمران» آمده است: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرّقوا»؛ یعنى همگى به ریسمان الهى چنگ زنید و متفرّق نشوید. این آیه شریفه از مسلمانان مى‏خواهد که با اسلام از دنیا خارج شوند، از این رو اعتصام به ریسمان الهى با توحید منهاى نبوّت پیامبر و لوازم آن صادق نیست.

حضرت على(ع) نیز گرچه مسیر خلافت را ناحق مى‏دیدند و آنان را در مقابل فرمان خداوند و رسول عصیانگر مى‏یافتند، اما به خاطر مصلحتى مهم‏تر، ابراز مخالفت نمى‏نمودند. سخنان امام در این زمینه بسیار درس‏آموز است. این کلمات بیانگر آن است که وحدت اسلامى که غالبا با حیات واقعى مسلمانان همراه است، بر حق دیگرى ـ گرچه حق معصومى، چون على(ع) باشد ـ مقدم است.

این وحدت در حقیقت ائتلاف است، و بالاتر از وحدت «گذشت» از هرآن‏چه را که قطب مخالف آن را برنمى‏تابد، و بسنده کردن بر هرچه «از حق» که در نظر قطب مخالف مناسب مى‏نماید. هم‏چنین حضرت على(ع) جداى از خطبه‏ى کوتاه و پرمعناى شقشقیه، در موارد متعددى به سکوت معنادار و سخت خویش اشاره مى‏کند. این سکوت که همراه با خار در چشم و استخوان در گلو توصیف شده است، براى حفظ وحدت مسلمانان و بقاى اساس دین بوده است. امام در یکى از خطبه‏هاى اوایل دوره حکومت خود مى‏فرماید:«قسم به خداوند که اگر ترس از اختلاف و جدایى مسلمانان نبود و اگر ترس از آن نبود که کفر بازگردد و «دین» فانى شود، هرآینه در غیر از موضعى که نسبت به آن‏ها نفع داشتیم، قرار مى‏گرفتیم.»(12)

آن‏چه از مجموع مفاهیم قرآنى، بیانات و سیره پیامبر و امامان معصوم (علیهم‏السلام) فهمیده مى‏شود، این است که همواره حفظ نظام اسلامى و مصالح عمومى بر منافع شخصى و گروهى مقدم بوده است و اینان از هر اقدامى که تفرقه و شکاف میان جماعت اسلامى را به دنبال داشته باشد، اگرچه نفع شخصى در آن مى‏دیده‏اند، احتراز مى‏کرده‏اند.ب) وحدت از دیدگاه امام خمینى(ره)

با توجه به اختلافات مذهبى فرق اسلامى که خود نیز موجب اختلافات سیاسى عمیق‏تر مى‏گردید، دو نوع تلاش در راه ایجاد وحدت به‏وقوع پیوست: گروهى براى تقریب بین مذاهب اسلامى قیام کردند که حوزه‏هاى علمیه‏ى شیعى و دانشگاه «الازهر» عموما با توجه به شأن علمى خود از این طریق به اتحاد اسلامى نزدیک مى‏شدند. گروه دیگرى نیز با کنار گذاردن و طرح نکردن اختلافات مذهبى به دنبال ایجاد اتحاد سیاسى و توجه به قدرت بى‏بدیل مسلمانان بودند.

وحدت عامل پیروزى

در میان اندیشمندانى که اندیشه وحدت را در میان جامعه اسلامى مطرح کرده‏اند، فقط برخى از آنان مانند آیت اللّه العظمى بروجردى امکان دستیابى به موقعیت‏هاى قابل توجه را یافتند. متأسفانه به دلیل وجود افراد متعصّب و قشرى در هر دو گروه، و تلاش‏هاى استعمار براى دامن زدن به اختلافات فرقه‏اى، این تلاش در بسیارى از مراحل ناکام ماند.


دانلود با لینک مستقیم


وحدت از دیدگاه امام خمینى

تحقیق و بررسی در مورد رای وحدت رویه

اختصاصی از حامی فایل تحقیق و بررسی در مورد رای وحدت رویه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عالی کشور

دیوان عالی کشور برای بررسی موضوع مورد اختلاف رسیدگی به پرونده‌ی افراد کمتر از 18 سال در شعبات مختلف و صدور رای وحدت رویه تشکیل جلسه داد؛ در این جلسه موضوع به این شکل، طرح شد: در استنباط از تبصره یک الحاقی مورخ 28/7/1381 ماده 20 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب و مواد 27، 28 و 30 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی و تبصره ماده 220 آیین دادرسی در امور کیفری، از شعب مختلف دیوان عالی کشور طی پرونده‌های کلاسه 24/26/9277 و 16/4/9116 آرای مختلف صادر شده است. به این توضیح که شعبه‌ی بیست و ششم دیوان مستندا به صراحت ماده 20 فوق‌الاشعار و این‌که «رسیدگی به جرایمی که مجازات قانونی آنها قصاص عضو یا قصاص نفس یا اعدام باشد ابتدائا در دادگاه تجدیدنظر استان به عمل خواهد آمد و در این مورد، دادگاه مذکور دادگاه کیفری استان نامیده می‌شود»، در رسیدگی به جرایم مستوجب قصاص اشخاص بالغ کمتر از 18 سال تمام، برای دادگاه عمومی مستقر در حوزه‌ی قضایی همان استان لازم‌الاتباع دانسته، ولی شعبه‌ی شانزدهم دیوان عالی کشور، دادگاه کیفری استان را هم‌عرض دادگاه عمومی رسیدگی‌کننده به جرایم اطفال دانسته و با این فرض، بین دادگاه کیفری استان در مورد صلاحیت دادگاه رسیدگی‌کننده به جرایم واجد مجازات‌های مذکور در تبصره 1 ماده 20 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب از یک سو و دادگاه عمومی اطفال مستقر در حوزه‌ی قضایی همان استان از سوی دیگر حل اختلاف کرده است. با عنایت به مراتب مذکور و صدور آرای متهافت از شعب مختلف دیوان عالی کشور در استنباط از مواد قانونی فوق‌الاشعار، به استناد ماده 270 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری تقاضای طرح موضوع برای صدور رای وحدت رویه قضایی را معمول می‌دارد. در تاریخ 5/2/1385 جلسه وحدت رویه قضایی هیات عمومی دیوان عالی کشور، به ریاست آیت‌الله مفید رییس دیوان عالی کشور و با حضور دادستان کل کشور و روسا و مستشاران و اعضای معاون شعب حقوقی و کیفری دیوان عالی کشور، تشکیل شد. بنا بر تصمیم دیوان عالی کشور،‌ به موجب تبصره 1 ماده 20 قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب، رسیدگی به جرایمی که مجازات آنها قصاص عضو یا قصاص نفس یا اعدام باشد در صلاحیت محاکم کیفری استان است و بر طبق مواد 219 و 220 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری به کلیه‌ی جرایم اشخاص بالغ کمتر از 18 سال تمام در دادگاه اطفال رسیدگی می‌شود، که رسیدگی در هر دو دادگاه رسیدگی بدوی است و مرجع تجدیدنظر آرای صادره از دادگاه اطفال که مجازات آنها قصاص نفس یا اعدام باشد دیوان عالی کشور است نه دادگاه کیفری استان. بنابراین مورد از شمول ماده 30 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی خارج است و در صورت حدوث اختلاف بین دادگاه اطفال مستقر در حوزه‌ی قضایی یک استان و دادگاه کیفری همان استان، مرجع حل اختلاف دیوان عالی کشور است. بنا به مراتب رای شعبه‌ی 16 دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد به نظر اکثریت اعضای هیات عمومی دیوان عالی کشور قانونی تشخیص می‌شود. این رای مستندا به ماده 270 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاه‌ها در موارد مشابه لازم‌الاتباع است.

 

رای وحدت رویه شماره ۷۰۳ هیات عمومی دیوانعالی کشور

 

رای وحدت رویه شماره ۷۰۳ هیات عمومی دیوانعالی کشور درخصوص صلاحیت دادگاههای تجدیدنظر استان‏‏ درخصوص رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از احکام صادره از دادگاههای عمومی و انقلاب شماره۵۴۴۲/هـ الف: مقدمه جلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده ردیف ۸۵/۹ وحدت رویه، راس ‏ساعت ۹ بامداد روز سه‌شنبه مورخه ۹/۵/۱۳۸۶ به ریاست حضرت آیت‌الله مفید رئیس ‏دیوان عالی کشور و با حضور حضرت آیت‌الله دری نجف‌آبادی دادستان کل کشور و ‏شرکت اعضای شعب مختلف دیوان عالی کشور در سالن اجتماعات دادگستری تشکیل و ‏پس از تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات ‏مختلف اعضای شرکت کننده درخصوص مورد و استماع نظریه جناب آقای دادستان کل ‏کشور که به ترتیب ذیل منعکس می‌گردد، به صدور رای وحدت رویه قضایی شماره ‏‏۷۰۳ ـ ۹/۵/۱۳۸۶ منتهی گردید.‏ ب: گزارش پرونده احتراماً معروض می‌دارد؛ براساس گزارش شماره ۸۵/۳۲۳/۱ـ۵/۲/۱۳۸۵ ریاست محترم ‏کل دادگستری استان چهارمحال و بختیاری، از شعب بیست و هفتم و سی و پنجم دیوان ‏عالی کشور در استنباط از ماده ۲۱ اصلاحی ۱۳۸۱ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و ‏انقلاب و ماده ۲۳۳ آیین دادرسی در امور کیفری این قانون و ماده ۳۹ الحاقی به قانون ‏تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب، طی پرونده‌های کلاسه ۱۷/۲۷/۹۷۴۰ و ۳/۹۷۹۱ـ ۳۵ ‏آراء مختلف صادر گردیده‌است که گزارش مربوطه ذیلاً منعکس می‌گردد.‏ الف ـ براساس کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان فارسان، آقایان: ‏‏۱ـ علیرضا ارژنگ فرزند لطف‌الله ۲۲ساله ۲ـ عارف حیدری گوجان فرزند علی‌رضا ۲۱ ‏ساله، به ترتیب به مباشرت در یک فقره آدم‌ربایی طفل هشت ساله با وسیله نقلیه موتوری ‏و معاونت در آدم‌ربایی از طریق ترغیب و تحریک مباشر و تسهیل وقوع جرم تحت پیگرد ‏قانونی قرار می‌گیرند و انگیزه آنان نیز مطالبه دویست میلیون ریال وجه نقد بوده که نهایتاً ‏طفل ربوده شده آزاد و تحویل می‌گردد... شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی فارسان طی ‏دادنامه ۸۳/۱۳۴۴ـ۲۰/۱۲/۱۳۸۳ به موضوع رسیدگی و باستناد به اقاریر صریح متهمان ‏در مرحله تحقیقات مقدماتی در دادسرا و همچنین در دادگاه و سایر قرائن و امارات، ‏بزه‌های انتسابی را محرز دانسته و متهم ردیف اول را بلحاظ مباشرت در آدم ربایی با ‏وسیله نقلیه، مستنداً به ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی، با رعایت بند ۵ ماده ۲۲ همان ‏قانون بخاطر اظهار ندامت و پشیمانی ... به تحمل شش سال و متهم ردیف دوم را با ‏استناد به ماده ۷۲۶ قانون مرقوم به تحمل پنج سال زندان محکوم نموده‌است.‏ از این رای تجدیدنظرخواهی شده که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه بیست ‏و هفتم ارجاع و پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده، طی دادنامه ‏‏۳۷۷ـ۱۷/۳/۱۳۸۴ به شرح ذیل رای صادر گردیده‌است:‏ ‏«با توجه به محتویات پرونده، درخواست محکوم علیه علیرضا ارژنگ با هیچ یک از شقوق ‏مذکور در ماده ۲۴۰ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ‏انطباق نداشته و مردود است، لذا دادنامه تجدیدنظر خواسته ابرام می‌گردد و پرونده در ‏اجرای بند الف ماده ۲۶۵ قانون مرقوم به مرجع مربوطه اعاده می‌شود. ضمناً اعتراض و ‏تجدیدنظرخواهی معاون جرم (عارف حیدری) قابل طرح رسیدگی در محاکم تجدیدنظر ‏استان است.»‏ ب ـ بدلالت محتویات پرونده کلاسه ۳/۹۷۹۱ شعبه سی و پنجم دیوان عالی کشور، طبق ‏دادنامه شماره ۸۳/۸۲۲ـ۲۳/۹/۱۳۸۳ صادره از شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی فارسان ‏آقایان یاسر پسند، حسین احمدی و مسلم فاضلی باتهام شرکت در آدم‌ربایی باستناد مواد ‏‏۴۷،۶۲۱ و ۲۲ قانون مجازات اسلامی هریک به ترتیب به تحمل پانزده، یازده و شش سال ‏حبس تعزیری محکوم گردیده‌اند. محکوم علیهم از دادنامه صادره تجدیدنظرخواهی ‏نموده‌اند که پرونده طی نامه ۸۳/۱۰۶۵/ج/۱۰۱ـ۴/۳/۱۳۸۴ به دیوان عالی کشور ارسال و ‏پس از ثبت به شماره ۱۰۰۲۱ـ۱۶/۳/۱۳۸۴ به شعبه سی و پنجم دیوان عالی کشور ارجاع ‏و پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده و اخذ نظریه دادیار دادسرای دیوان عالی ‏کشور طی دادنامه ۳/۹۷۹۱ بشرح آتی‌الذکر بصدور رای مبادرت گردیده‌است: «با عنایت به ‏محتویات پرونده، درخصوص تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواهان مذکور در صدر ‏صورتجلسه، نظر به اینکه با تصویب ماده ۲۱ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای ‏عمومی و انقلاب مصوب سال ۱۳۸۱، ماده ۲۳۳ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و ‏انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ درخصوص صلاحیت رسیدگی دیوان عالی کشور در ‏مرحله تجدیدنظر و فرجام ملغی گردیده و در حال حاضر صلاحیت دیوان عالی کشور در ‏رسیدگی به موضوع مذکور، صرفاً موارد مصرح در ماده مارالذکر است، لذا با امعان نظر به ‏مقررات ماده مرقوم، رسیدگی و اظهارنظر درخصوص امر با دادگاههای تجدیدنظر استان ‏چهارمحال و بختیاری است. بنابمراتب و با اعلام صلاحیت دادگاههای تجدیدنظر استان ‏چهارمحال و بختیاری مقرر می‌دارد دفتر پرونده از آمار کسر و عیناً به دادگاههای ‏تجدیدنظر استان مذکور ارسال تا وفق مقررات اقدام شایسته معمول فرمایند.»‏ همان‌طور که ملاحظه می‌فرمائید از شعب بیست و هفتم و سی و پنجم دیوان عالی کشور ‏در استنباط از مواد۲۱ اصلاحی سال ۱۳۸۱ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و ‏ماده ۳۹ الحاقی همین قانون و ماده ۲۳۳ قانون آیین دادرسی در امور کیفری آراء متهافت ‏صادر گردیده‌است. به این توضیح که شعبه بیست و هفتم دیوان عالی کشور طی دادنامه ‏شماره ۳۷۷ـ۱۷/۳/۱۳۸۴ علیرغم تصویب ماده ۲۱ اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای ‏عمومی و انقلاب، ماده ۲۳۳ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور ‏کیفری را معتبر تلقی و براساس آن به صدور رای مبادرت ورزیده، ولی شعبه سی و پنجم ‏دیوان عالی کشور آن را ملغی‌الاثر اعلام نموده و پرونده را به دادگاه تجدیدنظر استان ‏مربوطه اعاده‌نموده‌است. بنابمراتب مستنداً به ماده ۲۷۰ قانون اخیر‌الذکر تقاضای طرح ‏موضوع را در جلسه هیات عمومی دیوان عالی کشور جهت صدور رای وحدت رویه قضایی ‏دارد.‏ ج: نظریه دادستان کل کشور


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد رای وحدت رویه

تحقیق در مورد تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی

اختصاصی از حامی فایل تحقیق در مورد تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی

«هنر اسلامی نمودار همان مفهومی است که از نامش برمی آید، بدون هیچ ابهام و تردیدی. هنر اسلامی بیرونی ترین و ملموسترین چهره اسلام است». (بروکهارت، 1365، 16)

اندیشه اسلامی بعد از گذشته دو سده، هنری با خصوصیات ویژه و منحصر به فرد به جهان عرضه کرده که خصوصیات آن برای قرنها پایدار مانده و روز به روز شکوفاتر و درخشانتر شده است. این خصوصیات تا زمانی که وحدت وجود داشت تداوم یافت. این هنر وحدت را در هماهنگی جستجو می کرد و هماهنگی چیزی جز کثرت در وحدت نبود. وحدت زیربنای همه چیز بود و وحدت و هماهنگی به کمک هندسه، وزن و نور جلوه گر می شد. در روند چنین اندیشه ای بود که هنر اسلامی از سده های 13-12 ق در تمامی سرزمینهای اسلامی، از نظر ساختار و تزیین، از الگوی واحدی پیروی کرد و آن را تداوم بخشید. ویلسون، 1377، ص 4

نکته اساسی در هنر اسلامی که باید بدان توجه کرد عبارت است از توحید. هنرمند مسلمان از کثرات می گذرد تا به وحدت نایل آید. انتخاب نقوش هندسی و اسلیمی و خیالی و کمترین استفاده از نقوش انسانی و وحدت این نقوش در یک نقطه، تاکیدی بر این اساس است:

ندیم و مطرب و ساقی همه اوست خیال آب و گل در ره بهانه

(مددپور، 1377، 196)

جهان در تفکر اسلامی جلوه و مشکات انوار الهی است و حاصل فیض مقدس نقاش ازلی، و هر ذره ای و هر موجودی از موجودات جهان و هر نقش و نگاری مظهر اسمی از اسماء الهیه است و در میان موجودات، انسان مظهر جمیع اسماء و صفات و گزیده عالم است. (همو، 1374، 133)

به هر تقدیر جلوه گاه حقیقت در هنر، همچون تفکر اسلامی، عالم غیب و حق است، به عبارت دیگر، حقیقت از عالن غیب برای هنرمند متجلی است، و همین جهت، هنر اسلامی را عاری از خاصیت مادی طبیعت می کند. او در نقش قالی – کاشی و تذهیب و حتی نقاشی که به نحوی مانع حضور و قرب به جهت جاذبه خاص است، نمایش عالم ملکوت و مثال را که عاری از خصوصیات زمان و مکان و فضای طبیعی است می بیند. در این نمایش کوششی برای تجسم بعد سوم و پرسپکتیو دید انسانی نیست. تکرار مضامین و صورتها همان رفتن به اصل است. هنرمند در این مضامین از الگوی ازلی نه از صور محسوس بهره می جوید، به نحوی که گویا صور خیالی او به صور مثالی عالم ملکوت می پیوندد. (همو، 1377، 196)

از دیدگاه یک هنرمند مسلمان یا هنرمندی در جهان اسلام، و یا پیشه وری که بر آن بود تا سطحی را تزیین کند، پیچاپیچی هندسی بی گمان عقلانی ترین راه شمرده می شد. زیرا که این نقش اشاره بسیار آشکاری است بر اندیشة) اینکه یگانگی الاهی یا وحدت الوهیت زمینه و پایة گوناگونیهای بی کران جهان است. در واقع وحدت الوهیت در ورای همة مظاهر است، زیرا که سرشت آن مجموع و کل است چیزی را در بیرون وجود خویش نمی گذارد و همه را فرا می گیرد و «وجود دومی» بر جای نمی گذارد. با این همه، از طریق هماهنگی تابیده بر جهان است که وحدت الوهیت در جهان نمودار می شود و هماهنگی هم چیزی نیست جز «وحدت در کثرت» (الوحده فی الکثره) به همان گونه که «کثرت در وحدت» (الکثره فی الوهده) است. در هم گره خوردگی بیانگر یک جنبه و جنبه های دیگر است. ولی باز هم این مطلب به یاد می رسد که وحدت زیربنای همه چیز است، یعنی آنکه جهان از عامل واحدی پی ریزی شده است مانند یک طناب یا یک خط که در سیری بی کران پیوسته به خویشتن بازمی گردد و دور می شود. (بورکهات، 1365، 75)

خطوط یک سلسله معانی در ذهن ایجاد می کنند، یک خط عمودی در حقیقت سمبلی است از متعالی شدن و بالا رفتن، یک خط افقی سمبلی است از سکون و به اصطلاح بی حرکت بودن. مقدار این خطوط به اضافه خطوط مایل که عبارت از حرکاتی است که به حقیقت به یکی از این سوها باید برود، با هم در هنر اسلامی تبادل دارند.

اگر یک خطی از چهل و پنج درجه، رو با پائین بیاید حرکت افولی است، و اگر از چهل و پنچ درجه بیشتر باشد و رو با بالا برود، حرکتی است که می خواهد به جهت صعود برگردد.مجموعة این‌ها دریک هنراسلامی به‌اضافةخطوط مدور و متحرکت، به صورت بسیار متعالی ترکیب شده است. روزنه ای به باغ بهشت ص

هنرمندان یا پیشه وران اسلامی که به کار تزیینات هندسی می پرداختند – مثلاً شبکه ای از درهم رفتگی غنچه ها در پوشاندن سطحهای مختلف می ساختند – دایره ای را که اساس کار خویش قرار می دادند و بر آن مبنا تزیینات خود را می‌نگاشتند محو می کردند و این دایرة مجازی انگاشته شده و نهانی باعث می‌شد خطوط راست چون اشعة دوایری نامرئی جلوه کنند و از این جهان بلورها و تکه های برف و جهان پر لذت دوردست پر ستاره نمایان گردد.

بورکهایرت، 1365 ص 75

تعالیم و عقاید اسلامی بر کل شئون و صور هنری رایج در تمدن اسلامی تأثیر گذاشته است و صورتی وحدانی به این هنر داده است. مثلاً گرچه مساجد به جهاتی شکل و صورت معماری خاصی پیدا کرده اند ولی بسیاری از اصول معماری و تزئینات آنها درست مطابق قواعد و اصولی بوده که در مورد ابنیه غیردینی هم رعایت شده است. از این رو روحانیت هنر اسلامی نه در تزئین قرآن یا معماری مساجد بلکه در تمام شئون حیات هنری مسلمین تسری پیدا کرده و هر یک بنا بر قرب و بعد به حق صورت روحانی تر یا مادی تری یافته اند. از ممیزات هنر اسلامی کاهش تعینات است. ارنست کونل هنرشناس غربی در بارة این ممیزه چنین می گوید:

«تقوایی هراس آلود» مانع گردید که علاقه به واقعیات و گرایش به سوی کثرات بتواند موانع را از پیش پا بردارد و این موضوع باعث به کار بردن طرحهایی تزئینی گردید که خود ملهم از واقعیت بود. مخالفت با گروندگان به سوی طبیعت آن چنان در طبع فردفرد مسلمانان رسوخ کرده بود که حتی بدون تذکرات مؤکد پیامبر (ص) هم می توانست پابرجا بماند. به این علت فعالیت استادان هنر اسلامی فقط محدود به کارهای معماری و صنایع مستطرفه می شود.»

به هر تقدیر دوری از طبیعت محسوس و رفتن به جهانی ورای آن با صور تمثیلی از اشکالی نباتی و اسلیمی و خطایی و گره ها به وضوح بچشم می آید. وجود مرغان و حیوانات اساطیری بر این حالت ماوراء طبیعی در نقوش افزوده است. وجود چنین تزئیناتی با دیگر عناصر از نور و حجم و صورت فضایی روحانی به هنر اسلامی می بخشد. روح هنر اسلامی سیر از ظاهر به باطن اشیاء و امور است.

هنرمندان اسلامی در نقش و نگاری که در صورتهای خیالی خویش از عالم کثرت می بینند، هرکدام جلوة حسن و جمال و جلال الهی را می نمایند. بدین معنی هنرمند همة موجودات را چون مظهری از اسماءا…… می بیند و بر این اساس اثر هنری او به مثابه محاکات و ابداع اسماءالله است. جهان در تفکر اسلامی جلوه و مشکات انوار الهی است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی