حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره سلیمان راوش

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره سلیمان راوش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

 

سلیمان راوش

    

رابعه بلخی

یا

حمامهء در حمام خون ذؤیان خرد

 

 

این نوشته را به دو د ختر نازنینم  اهدآ مینمایم

 و از طریق آندو به دخترانی که به خرد ، عشق و آزادی می اندیشند.

  

سخن از یمامه ازاده ی بلخ، رابعه است   ، کبوتری بلند پرواز  که ذؤیان و صیدان خونریز اهریمن خوی ،  بال های یاقوتی جانش را با شمشیر برید ند و پیکر مهتابینه اش را   در گرما به ً  خونین ،  به خون  رنگین ساختند .

 از آن تاریخ تا به امروز که بیشتر از هزار سال ازآن میگذرد ، رابعه را از حمام خون ذ ؤ یان خرد بیرون نیاوردند، واقعیت اندیشه وتفکر شاهد خت بلخ رابعه همچنان از سده ها بدین سو است که در زندان نویسنده و شاعر امکان پیدا نموده اند ،که فقط روی بٌعد آزاد اندیشی رابعه در انتخاب وگزینش عشق خشونت هایی فکری وباوری در بند و زنجیر است. تنها در پسینه سالها است که از او چند نویسنده و شاعر امکان پیذا نمودند که  فقط  روی بعد آزاد اندیشی رابعه در انتخاب و گزینش عشق  بحث نمایند و در تکیه به سرنوشت جانگداز او قاتلین و منکران عشق را محکوم بدارند، که از جمله این کسان در پسینه سالها برعلاوه  چند تن  ازمتقدمین سده هایی پیش  که از آنها نام خواهیم برد ، زنان  چون مهریه آذرخش و لیلی رشتیا عنایت سراج  و چند تن دیگر میتوان نام برد .                                               

 اما سوال اساسی که میتواند مطرح گردد اینست که چرا در تاریخ ادبیات ما از رابطه های عاشقا نه  افسانه یی مانند ، یوسف و زلیخا ، لیلی و مجنون ، شیرین و فرهاد، وامق و عذرا و ویس و رامین ، به ویژه از یوسف و زلیخا و لیلی و مجنون ، داستان و دیوان های شعری داریم ، اما از رابعه بلخی  که فداکارانه  ترین و درعین حال سوگمندانه ترین  حماسه عشق را  با خون خویش در تاریخ عشق وحماسه در سر زمین ما رقم زده است،نشانه ء فقط در حد اولین شاعر زن و سوانح مختصر  آن چیزی بیش از این نمیتوان یافت.

در حالیکه سراسر دیوان های شعری و ادبیات عاشقا نه ما از تمثیل ها و تصاویر لیلی و مجنون ویوسف و زلیخا مشحون است.تمثال ها وتند یس های که نه تنها رابطه ای با فرهنگ قبل از اسلام شدن ما ندارد ، بلکه آن تندیس ها خاص اعراب بادیه نشین  به شمار می آید . مثلا" یوسف و زلیخا که قصه ا ی یهود یان است و این قصه به نقل از تورات در قرآن هم نقل شده است ، قصه ء مردی معبری بنام یوسف است که برادران نا مادریش بنا بر عقده های که داشتند یوسف را  طبق روایت تورات  به تجار اسماعیلیان به بیست پاره ء نقره فروختند.1

 آن تجار یوسف را خریده به مصر می برد ، در مصر فوطیفار که خواجه و سردارافواج فرعون بود او را از اسماعیلیان خریده و بحیث غلام در خانه خویش می گمارد، در خانه فوطیفار است که باری بگفته تورات ، زن اربابش از او تقاضای همخوابگی مینماید ، در این تقاضا بنا بر روایت تورات هیچگونه نشانه از عشق و محبت نیست،  بعید نیست که خواهش زلیخا بالفرض اگرصحیح باشد، در اثر ضرورت و نیازمندی های جنسی ناشی از بی میلی ها و یا کمبود های مردانگی شوهرش بوده باشد، زیرا یکی از علت های به کژراهه در رفتن ها فقر است. و یا هم شاید  بر عکس ادعای تورات و قرآن زلیخا بی گناه بوده با شد. که باید هم چنین باشد ، زیرا اگر قصور از زلیخا میبود بدون تردید شوهرش او را مطابق دستور شریعت یهودیان سنگسار میکرد. گفتنی است که سنگسار نمودن زانی و زانیه شیوه ء عمل شریعت یهود یان است که بعد ها الله تعالی در زمان عیسی این فرمان خویش را منسوخ میسازد، اما دو باره مثل اینکه پیشمان شده باشد در زمان محمد  انرا نافذ میگرداند. ولی  ملاحظه میگردد که فوطیفار شوهر زلیخا یوسف را مجرم دانسته به زندان می اندازد.  در زندان این جوان معبر مشغول تعبیر نمودن خواب های زندانیان میگردد ، تا آنکه کارش رونق میگیرد وسر انجام پای تعبیر خواب فرعون به آن بارگاه راه میابد و زانو میزند. در اثر فراستی که دارد کارش به جای میرسد که فرعون به او میگوید: « بدانکه تو را بر تمامی زمین مصر گماشتم و فرعون انگشتر خود را از دست خویش بیرون کرده ، آن را بر دست یوسف گذاشت ، و او را به کتان نازک آراسته کرد ، و طوقی زرین بر گردنش انداخت ، و آسنات، دختر فوطی فارع ، کاهن اون را بدو به زنی داد. » 2

بدین گونه یوسف در اثر رحمت ولطف فرعون به مقام ومنزلت می رسد ،همین مقام وقدرت است که چاپلوسان وجیره خواران خوان کرم را وا میدارد که برای بدست آوردن جاه و مقام بیشتر سعی نما یند تا شانه های ارباب خویش را از بار گناه  سبکدوش سازند ودامن زلیخا را آلوده ی گنا ه گردانند. زیرا در ادیان سامی  زن همیشه محکوم بوده قتل و رسوایی زن شگفتی ندارد و آن  را صفت ذاتی زن میشمارند. چنانچه که در قرآن با استفاده از همین ترفند یهودان  به محکوم نمودن زنان پرداخته شده است وزن را مکار و حیله گر میداند و میگوید : « فلمار اقمیصه قد من دبر قال انه من کید کن ان کید کن عظیم» { ترجمه: وچون دید پیراهنش دریده شده( حقیقت را دریافت و) گفت این از مکر شما ( زنان) است که مکر تان عظیم است ] 3

 گذشته از آنکه بنا بر آنچه در تورات ملاحظه میشود ، یوسف هرگز پیغمبر نیست بلکه بر عکس تا آخر عمر خدمگذار فرعون بوده است ، و پس از آنکه بدربار فرعون مقام پیدا مینماید ، دیگر از زلیخا خبری نیست . و زلیخا هم خبری یوسف را که به قول عشقنامه نویسان عاشقش شده بود نمی گیرد، و یادی از او در زندان نمی کند.

اینجاست که باید پرسید، که این شاعران و عشق نامه نویسان ، سوز وگداز عشق زلیخا را از کدام منبع دریافت نموده اند، و این آقا یوسف وخانم زلیخا چه حماسه عشقی آفریده اند که عاشقانه هایی پر سوز و گداز ما در هیئت آنها مطرح گردیده است.

 یا مثلا" اعرابی دیوانه ء بنام قیس که اعراب که خود در جاهلیت غرق بودن  او را  از خود جاهل تر یافته ، بنام مجنون یعنی دیوانه مسمی نمودند ،عاشق دختری عرب زاده ء ثرومندی میشود و در اثر آن راه کوه وبیابان را می گیرد و با همان جنون و دیوانگی در ریگستانهای میماند تا میمرد، لیلا اش هم در کنار شوهر آرام زندگی دارد، این ها چه کرده اند ؟، کدام فداکاری در راه رسیدن به عشق خود انجام داده اند که با ید سرمشق عا شقان و عارفان باشند . چرا مردی معبر عبری که خواب به قدرت رسید نش تصاتفا" به حقیقت پیوست و ازدریوزگی به پادشاهی رسید و گناه  خویش نیز به گردن زن انداخت  ، در ادبیات ما مظهر زیبایی  وجلال ملکوتی است ، ویا دیوانه ای عربی ( مجنون)  مظهر وفا  و استقامت و پایداری در عشق وارد ادبیات ما میشود. مگر نه اینست که ما احساس ها ، عاطفه ها ، حماسه ها ، اسطوره ها و تاریخ خویش را فراموش نموده و دامن آویز اعراب شده ایم. اگر چنین نیست ، پس چرا ؟ رابعه که با خون خویش عاطفه وعشق خود را ثبت دیوار تاریخ نمود و معشوق او بکتاش مردانه وار انتقام قتل عشق خود را گرفت و معشوقه عزیز خود را حتی در سفر وادی جاودنگی تنها نگذاشت و جان وتن به پایش فدا نمود ، در ادبیات و حماسه های عشقی ما آنگونه که یوسف و زلیخا عبری و لیلی و مجنون عربی  راه یافته ، جای ندارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سلیمان راوش

حضرت سلیمان

اختصاصی از حامی فایل حضرت سلیمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

حضرت سلیمان علیه السلام

حکمت سلیمان

داودعلیه السلام براریکه سلطنت بنی اسرائیل تکیه زده و در اختلافات و درگیری آنها قضاوت و داوری می کرد، امور سیاست و اقتصاد قوم را به درایت و کفایت اداره می کرد و هر روز بنی اسرائیل نزد داود می آمدند و سرگذشت زندگی و مشکلات خویش را بیان می داشتند و نزاعهای خود را تشریح و استدلال می کردند و داود هم در تمام موارد با عدل و داد حکم می نمود. در این دوران سلیمان که یکی از فرزندان داود بود تنها یازده سال از عمرش می گذشت. داود پیرمردی ضعیف و نحیف بود که هر آن امکان وداع او با زندگی می رفت و همواره فکر آینده مملکت و کشور او را نگران می ساخت و در این فکر بود که چه کسی پس از وی می تواند زمام امور و اداره کشور را به دست بگیرد. داود گرچه فرزندان بسیاری داشت ولی سلیمان که کودکی خردسال بود، از جهت علم و حکمت برآنان برتری داشت آثار عقل و درایت از سیمای او هویدا و هوش و درایت او بر همه آشکار بود و امور مردم را با تیزبینی و عاقبت اندیشی اداره می کرد. عادت داودعلیه السلام بر این بود که در مجلس قضاوت خویش، فرزند خود سلیمان را حاضر می ساخت، تا به قدرت قضاوت و استدلال خود بیفزاید، لذا سلیمان همیشه در مجلس قضاوت پدر خویش حاضر بود، تا در پرتو افکار پدر، چراغی برای آینده خود بیفروزد و در آینده به هنگام برخورد با مشکلات و مسائل اداره مملکت از پرتو آن بهره گیرد. در یکی از مجالس که داود پیغمبر بر کرسی قضاوت خود نشسته بود و سلیمان نیز در کنار وی حضور داشت، دو نفر، برای طرح نزاع نزد داود علیه السلام آمدند، یکی از آن دو گفت: من زمینی داشتم که زمان برداشت محصول آن فرا رسیده و موقع چیدن آن نزدیک شده بود، تماشای آن موجب مسرت هر بیننده و تصور حاصلش موجب امید و دلگرمی صاحبش بود، در همین موقع گوسفندان طرف نزاع من وارد این کشتزار شده اند و کسی آنها را بیرون نرانده است و چوپانی از گوسفندان محافظت ننموده است، بلکه گوسفندان شبانه در این کشتزار چریده اند و محصول مرا از بین برده و نابود کرده اند به حدی که اثری از آن باقی نمانده است. مدعی شکایت خود را اقامه کرد و صاحب گوسفندان از خود دفاعی نداشت و محکومیت او محرز بود. لذا پرونده به مرحله صدور حکم رسید و حکم صادره باید در مورد او اجرا می شد. داودعلیه السلام گفت: گوسفندها از آن صاحب کشتزار است که باید در تقاص محصول از دست رفته خود بگیرد. این غرامت به خاطر مسامحه کاری صاحب گوسفندها است که آنها را شبانه و بدون چوپان، در میان کشتزارها رها کرده است. در این هنگام سلیمان که کودکی بیش نبود، اما از علم و حکمت خدادادی برخوردار شده بود و بر دقایق این مرافعه آگاه بود مُهر سکوت ازلب برداشت و برهان خود را بر آنها عرضه داشت و گفت: حکمی متعادل تر و به عدل نزدیک تر وجود دارد. اطرافیان داود علیه السلام از جرات این کودک متعجب و سرا پا گوش شدند تا ببینند سلیمان چه می گوید. سلیمان گفت: باید گوسفندها را به صاحب کشتزار بدهند تا از شیر و پشم و نتایج آنها بهره برداری کند و زمین را به صاحب گوسفندان بدهند تا به آبادی آن بپردازد، تا چون به صورت اول بازگشت، سپس زمین را بدهند و گوسفندها را باز گیرند و بدین طریق ضرر و غرامتی به هیچیک نخواهد رسید و این حکمت به عدالت نزدیک تر و از جهت قضاوت صحیح تر و بهتر است. این قضاوت، مطلعی شد بر نبوغ و استعداد سلیمان تا در آینده به شایستگی، سلطنت و نبوت داود علیه السلام را ادامه دهد.

سلیمان و برادر ریاست طلب

پس از چهل سال سلطنت و نبوت، داود علیه السلام فرزند خود سلیمان را آماده ساخت تا پس از وی حکومت مردم را در دست گیرد. سلیمان در آن زمان نوجوانی بود که هنوز سرد و گرم دنیا را نچشیده بود، ولی قدرت و درایت سلطنت و رهبری مردم را به خوبی دارا بود، از طرفی آبیشالوم(آبسالوم) برادر بزرگتر سلیمان که از مادر دیگری بود، با ولایتعهدی سلیمان موافق نبود و در صدد ایجاد اختلاف و شورش در بین مردم بر آمد. آبیشالوم سالیان متمادی نسبت به بنی اسرائیل لطف و مهربانی داشت، بین آنان قضاوت می کرد، امورشان را اصلاح و آنان را اطراف خویش جمع می کرد و همواره در فکر آینده ای بود که برای خود تصور کرده بود. کار آبیشالوم در دستگاه داود بالا گرفت، به حدی که وی بر در منزل داود می ایستاد تا حوایج حاجتمندان را برآورد. او شخصاً در این کار دخالت می کرد، تا بر تمام بنی اسرائیل منت و نفوذی داشته باشد و از حمایت آنها برخوردار باشد. آنگاه که آبیشالوم موقعیت را مناسب دید و از حمایت بنی اسرائیل مطمئن شد، از پدر خود داود اجازه خواست که به "جدون" برود تا به نذری که در این مکان نموده، وفا کند. سپس کارآگاهان خود را در میان اسباط بنی اسرائیل فرستاد و به آنان ابلاغ کرد که هر گاه صدای شیپور اجتماع را شنیدید به سوی من بشتابید و سلطنت را برای من اعلام نمایید، که این کار برای شما بهتر و سودمندتر خواهد بود.

آشوب داخلی بیت المقدس

قوم بر خواسته و شورش بالا گرفت، آشوب گسترده ای بر اورشلیم حاکم شد و بیم آن می رفت که تر و خشک را نابود سازد. داود از جریان آگاه شد و بر او گران آمد که فرزندش علیه وی قیام کند، اما خویشتنداری کرد و به اطرافیان خود گفت: بیایید از شهر خارج شویم تا از غضب آبیشالوم در امان باشیم. داود و اطرافیان او با عبور از نهر اردن به بالای کوه زیتون پناه بردند. عده ای به ناسزا گویی و فحاشی به داود پرداختند و با حرفهای نامربوط او را ناراحت ساختند. اطرافیان داود علیه السلام خواستند آنان را کیفر دهند ولی داود با ناراحتی و افسوس گفت: اگر فرزندم مرا می جوید، دیگران به مخالفت من سزاوارترند. داود به درگاه خدا شتافت و دست به تضرع برداشت و از خدا خواست وی را از این ناراحتی نجات دهد و این بلایی که او را احاطه کرده است از او بر طرف گرداند. آنگاه که داودعلیه السلام اورشلیم را رها کرد و از آن خارج شد، آبیشالوم وارد شهر شد و زمام امور را به دست گرفت. داود ناچار فرماندهان خود را فرستاد و به آنان سفارش کرد که این آشوب را با عقل و تدبیر کنترل نمایند و حتی الامکان در سلامت فرزندش آبیشالوم سعی نمایند، ولی سرنوشت فرزند داود غیر از خواسته پدر مهربان بود. فرماندهان لشکرداود بر آبیشالوم مسلط شدند و راهی غیر از قتل او نیافتند، لذا او را کشتند و آشوب فرو نشست و مردم نفس راحتی کشیدند.

حکومت سلیمان علیه السلام

پس از داود علیه السلام سلطنت و حکومت به فرزندش سلیمان منتقل شد و به لطف خداوند سلیمان بر سلطنتی استوار و مملکتی پهناور و مقامی ارجمند دست یافت. خداوند دانش و اسرار بسیاری از علوم و فنون از جمله درک زبان پرندگان و حشرات را در اختیار سلیمان قرار داد. خداوند نیروی باد را در اختیار او گذاشت تا سلیمان در امور زراعت و حمل و نقل دریایی و دیگر امور زندگی از آن استفاده کند. خداوند زبان حیوانات را به سلیمان آموخت و او قادر به درک صدای حیوانات شد و از این قدرت، برای کسب اطلاعات صحیح و سریع استفاده می کرد. خداوند برای سلیمان علیه السلام چشمه مس را جاری ساخت و صنعتگران جن را در اختیار او نهاد تا در عمران و اصلاح امور از آنها استفاده کند. ایشان از مس، دیگهای بسیار بزرگ و قدح هایی مانند حوض می ساختند و برای استفاده سپاهیان نصب می کردند. عده ای از آنها که به فنون ساختمان آشنا بودند، در مدت کوتاهی بناهای عظیم و کاخهای با شکوه و برجها و پلهای بزرگی ساختند و ساختمانهای مهمی مانند "حاصور و مجد و جازر و بیت حورون و بعله و تدمر" را به پایان رساندند و مخازن و سربازخانه های مورد نیاز را بنا نمودند. در یکی از قصرهای سلیمان که از چوب و سنگهای گرانقیمت ساخته و به جواهرات و تصاویر الوان آراسته شده بود، تختی جواهر نشان وجود داشت که بر فراز آن مجسمه دو کرکس و در طرفین آن دو شیر قرار داده شده بود که هنگام نشستن سلیمان بر تخت، شیرها دستان خود را می گشودند و پس از نشستن، کرکسها بالهای خود را بر سر سلیمان باز می کردند. داودعلیه السلام در سالهای آخر عمر خود قصد بنای بیت رب یا معبد عظیم بیت المقدس را کرده بود که قبل از اقدام، عمرش پایان پذیرفت ولی چهار سال پس از آن، فرزندش سلیمان، کار بنای آن را شروع و در سال یازدهم آن را به اتمام رساند و بر آن نام هیکل سلیمان نهاد. این کاخ مدت 424 سال با رونق و شکوه باقی ماند ولی پس از آن به دست پادشاهان مصر و دیگران دستخوش غارت و سرانجام به دست پادشاه بابل ویران گشت.

سلیمان علیه السلام و مور

سلیمان، پیغمبری و سلطنت داود را به ارث برد، خداوند سلطنتی بی نظیر و شایسته به او عطا کرد و زبان حیوانات را به او آموخت، جنیان و باد را به تسخیر وی در آورد و به خواست خدا، قدرت درک سخن جانوران و پرندگان را یافت و بدین ترتیب از موضوع و مقصد آنان اطلاع می یافت. روزی پیغمبر خدا، برخوردار از شکوه و جلال سلطنت به همراه عده ای از جن و انس و پرندگان در حرکت بود تا به سرزمین عسقلان و وادی مورچگان رسید. یکی از مورچگان که شکوه و جلال سلیمان و سپاهیانش را دید به وحشت افتاد و ترسید که مورچگان زیر دست و پای لشکر سلیمان لگد کوب شوند، لذا دستور داد، که به لانه های خویش پناه ببرند تا سلیمان و یارانش بدون توجه آنها را پایمال نکنند. سلیمان علیه السلام سخن مور را شنید و مقصود او را دریافت، لذا به سخن مور لبخندی زد و خنده او به این جهت بود که خدا نیروی درک سخن مور را به او عطا کرده بود و به علاوه از سخن مورچگان که بر رسالت سلیمان واقف بودند و می دانستند که پیغمبر خدا بیهوده مخلوق او را نمی کشد در تعجب بود. پیغمبر خدا از پروردگار خویش در خواست کرد که وسیله شکرگزاری وی را فراهم و توفیق اعمال شایسته را به وی عطا کند و راه هدایت را همواره فراروی او قرار دهد و آنگاه که وفات یافت او را با بندگان صالح خود محشور سازد.

سلیمان و بلقیس

سلیمان پیغمبر به فکر بنای بیت المقدس در سرزمین شام بود تا اسباب عبادت و تقرب به خدا را فراهم سازد. او ساختمان این بنا را به پایان رساند و آنگاه که از احداث این بنای رفیع و با شکوه فارغ شد، دلش آرام و فکرش آسوده شد، سپس به قصد انجام فریضه الهی حج به همراه اطرافیان و گروه زیادی که آماده زیارت خانه خدا بودند، عازم سرزمین مکه شد. سلیمان(ع)


دانلود با لینک مستقیم


حضرت سلیمان

تحقیق و بررسی در ورد دریاچه تخت سلیمان 6 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق و بررسی در ورد دریاچه تخت سلیمان 6 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

دریاچه

از: لوتار، آرنو، ویلکه

ازدریاچه تخت سلیمان در قرن چهارم میلادی نامبرده شده است. در صومعه« واتوپدی » در« آتوس » دستنویسی حفظ می شودکه در آن از یک افسانه ریشه گرفته از ارمنستان گزارش شده است.«ابودلف» نیز در قرن دهم از این افسانه یاد میکند. بر اساس این افسانه هرمز پادشاه ایران فرستاده ای با روغن مقدس و کندر به بیت اللحم می فرستد. چون پیشگویان و ستاره شناسان با تعبیر وتفسیرستارگان به او خبر تولد بچه ای را می دهند که معجزه می کند و برای تغییر و تحول جهان تصمیماتی اتخاذ مینماید. فرستاده سفرش را با ستارگان تطبیق می دهد و این سفر هفت ماه طول می کشد او بچه ای را در غاری پیدا می کند و آنچه را که پادشاهش هدیه کرده است برای بچه می برد. مریم مادر بچه به منظور تشکرکیسه ای از خاک مقدس پر می کند وبه او می دهد تا آن را با خود به ایران ببرد. هنگامی که فرستاده به نزدیک محل تولد میرسد ضعف بر او غلبه می کند و به ناچار خود را با آخرین نیرو به در یاچه معجزه دهنده می رساند. در آنجا کیسهای را دفن کرده و در می گذرد. درباره دریاچه گفته میشودکه هر هزار سال یک بارباید باکره ای در آن استحمام کند وبا قدرت زرتشت پسری به دنیا آورد که موبد موبدان شود. هرمز سه سال در انتظار فرستادن مفقودش می ماند، سپس کسانی را برای گرفتن خبراعزام می کند یکی از آنان کنار دریاچه مقدس میرسد و کیسه کوچکی را می بیند که به شکلی مرموزاز زیر زمین می درخشد. روز بعد بقایای جسد فرستاده را می یابد وتمام موضوع را به پادشاهش گزارش می نماید. شاه پس از اطلاع از این واقعه، دراین محل آتشکده بزرگی بنا می کند.

در قرن دهم میلادی دریاچه مرکز یک شهر می شود. در این گزارش همچنین ذکر شده است که در یاچه عمقی غیر قابل اندازه گیری دارد و هرگز خشک نمی شود.

البته روشن به نظر نمی رسد که در یاچه روی تخت سلیمان همان در یاچه ای باشد که در گزارش های ارمنی « هفت آسیاب » را به کار می انداخته است. این گزارش ها مربوط به قرن هشتم میلادی هستند و محل دریاچه را دقیقا توصیف نمی کنند.

حمداله مستوفی در قرن چهاردهم میلادی می نویسد که دریاچه روی تپه به اندازه ارتفاع تپه عمق دارد. آبش هرگز سر ریز نمی کند و با وجود اینکه هفت آسیاب رابه کار میاندازد هرگز کم نمی شود.

در قرن نوزدهم میلادی « سر روبرت کرپورتر » ، «اچ . سی . راولینسون » و « هتوم شیندلر » توصیفاتی در مورد این دریاچه عرضه داشتند. « کارل ریتر » نیز در سال 1840 آن را برکه کوچک بیضی شکلی توصیف می کند که به گفته اهالی محلی عمقش نا معلوم است.

رنگ آب دریاچه را مانند قرن دهم میلادی، سبز زبرجد و بسیار زلال توصیف می کنند. « ریتر » از یک کانال کوچک به عرض و عمق پا در سمت شرق صحبت می کند که مثل آبشار از روی دیواره تپه مرتفع به کف دره فرو می ریزد. « کلنل مونتیت » عمق دریاچه را با شاغول تا حد 400 پا اندازه گیری کرد و به کف دریاچه دست نیافت. اهالی محلی در قرن نوزدهم اطمینان دارند که لبه دریاچه سال به سال بلندتر می شود. از یک منبع گاز که آب این دریاچه را بالا می فرستد ، صحبت می کند.

طبق اندازه گیری یکی از خوانین افشار در قرن نوزدهم ،عمق دریاچه باید 40 زراع باشد. در اینجا نیز صحبت از دو جوی آب است و موضوع دیگر اینکه آب دریاچه حتی با باز کردن جویهای متعدد باز هم کاهش نمی یابد.

هیأت آمریکایی در سال 1937 از دو جوی آب و نا معلوم بودن عمق دریاچه گزارش می کند.

نتیجه اندازه گیری عمق دریاچه توسط ما با شاغول،از لب دریاچه بین46 تا 49 متروعمیق ترین نقطه آن از وسط دریاچه در بخش شمالی دریاچه،64 متر بوده است. در یک نقطه در بخش شمالی ، دریاچه 112 متر عمق داشته و ما در این اندازه گیری دو شاغول از دست دادیم. وجود یک حفره عمیق به قطر دو متر در این نقطه به نظر حتمی است. عمق دریاچه نزدیک این حفره 62 متر بود و شانس با ما یاری کرد تا توانستیم آن را بیابیم . اندازه گیری مجدد آن حدود پنج ساعت طول کشید، چون یافتن حفره کار بسیار سختی بود.

دریاچه در حال حاضر دارای دو جوی آب است که یکی از آنها در شمال با عمق 17 و عرض 40 سانتیمتر ودیگری در جنوب با عمق 14 و عرض 40 سانتیمتر قرار دارد.جدا از آنها بریدگی های زیادی در لب دریاچه است که نشان میدهد در گذشته جویهایی در بالای سطح آب وجود داشته است . بر این اساس سطح آب در آن زمان 75 سانتیمتر بالا تر از حد امروز بودهو پنج جوی آب داشته است . در حال حاضر یک جوی آب دیگر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در ورد دریاچه تخت سلیمان 6 ص

دانلود تحقیق درباره حضرت سلیمان علیه السلام

اختصاصی از حامی فایل دانلود تحقیق درباره حضرت سلیمان علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره حضرت سلیمان علیه السلام


دانلود تحقیق درباره حضرت سلیمان علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست و توضیحات:

 

حکمت سلیمان

سلیمان و برادر ریاست طلب

آشوب داخلی بیت المقدس

حکومت سلیمان علیه السلام

سلیمان علیه السلام و مور

سلیمان و بلقیس

نامه سلیمان علیه السلام به بلقیس

هدایای بلقیس به سلیمان علیه السلام

تخت بلقیس نزد سلیمان آمد

وفات سلیمان

 

حکمت سلیمان

داود علیه السلام بر اریکه سلطنت بنی اسرائیل تکیه زده و در اختلافات و درگیری آنها قضاوت و داوری می کرد، امور سیاست و اقتصاد قوم را به درایت و کفایت اداره می کرد و هر روز بنی اسرائیل نزد داود می آمدند و سرگذشت زندگی و مشکلات خویش را بیان می داشتند و نزاعهای خود را تشریح و استدلال می کردند و داود هم در تمام موارد با عدل و داد حکم می نمود. در این دوران سلیمان که یکی از فرزندان داود بود تنها یازده سال از عمرش می گذشت. داود پیرمردی ضعیف و نحیف بود که هر آن امکان وداع او با زندگی می رفت و همواره فکر آینده مملکت و کشور او را نگران می ساخت و در این فکر بود که چه کسی پس از وی می تواند زمام امور و اداره کشور را به دست بگیرد. داود گرچه فرزندان بسیاری داشت ولی سلیمان که کودکی خردسال بود، از جهت علم و حکمت برآنان برتری داشت آثار عقل و درایت از سیمای او هویدا و هوش و درایت او بر همه آشکار بود و امور مردم را با تیزبینی و عاقبت اندیشی اداره می کرد. عادت داودعلیه السلام بر این بود که در مجلس قضاوت خویش، فرزند خود سلیمان را حاضر می ساخت، تا به قدرت قضاوت و استدلال خود بیفزاید، لذا سلیمان همیشه در مجلس قضاوت پدر خویش حاضر بود، تا در پرتو افکار پدر، چراغی برای آینده خود بیفروزد و در آینده به هنگام برخورد با مشکلات و مسائل اداره مملکت از پرتو آن بهره گیرد. در یکی از مجالس که داود پیغمبر بر کرسی قضاوت خود نشسته بود و سلیمان نیز در کنار وی حضور داشت، دو نفر، برای طرح نزاع نزد داود علیه السلام آمدند، یکی از آن دو گفت: من زمینی داشتم که زمان برداشت محصول آن فرا رسیده و موقع چیدن آن نزدیک شده بود، تماشای آن موجب مسرت هر بیننده و تصور حاصلش موجب امید و دلگرمی صاحبش بود، در همین موقع گوسفندان طرف نزاع من وارد این کشتزار شده اند و کسی آنها را بیرون نرانده است و چوپانی از گوسفندان محافظت ننموده است، بلکه گوسفندان شبانه در این کشتزار چریده اند و محصول مرا از بین برده و نابود کرده اند به حدی که اثری از آن باقی نمانده است. مدعی شکایت خود را اقامه کرد و صاحب گوسفندان از خود دفاعی نداشت و محکومیت او محرز بود. لذا پرونده به مرحله صدور حکم رسید و حکم صادره باید در مورد او اجرا می شد. داودعلیه السلام گفت: گوسفندها از آن صاحب کشتزار است که باید در تقاص محصول از دست رفته خود بگیرد. این غرامت به خاطر مسامحه کاری صاحب گوسفندها است که آنها را شبانه و بدون چوپان، در میان کشتزارها رها کرده است. در این هنگام سلیمان که کودکی بیش نبود، اما از علم و حکمت خدادادی برخوردار شده بود و بر دقایق این مرافعه آگاه بود مُهر سکوت ازلب برداشت و برهان خود را بر آنها عرضه داشت و گفت: حکمی متعادل تر و به عدل نزدیک تر وجود دارد. اطرافیان داود علیه السلام از جرات این کودک متعجب و سرا پا گوش شدند تا ببینند سلیمان چه می گوید. سلیمان گفت: باید گوسفندها را به صاحب کشتزار بدهند تا از شیر و پشم و نتایج آنها بهره برداری کند و زمین را به صاحب گوسفندان بدهند تا به آبادی آن بپردازد، تا چون به صورت اول بازگشت، سپس زمین را بدهند و گوسفندها را باز گیرند و بدین طریق ضرر و غرامتی به هیچیک نخواهد رسید و این حکمت به عدالت نزدیک تر و از جهت قضاوت صحیح تر و بهتر است. این قضاوت، مطلعی شد بر نبوغ و استعداد سلیمان تا در آینده به شایستگی، سلطنت و نبوت داود علیه السلام را ادامه دهد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره حضرت سلیمان علیه السلام

دانلود نقشه‌های زمین‌شناسی 1:10000 مسجد سلیمان

اختصاصی از حامی فایل دانلود نقشه‌های زمین‌شناسی 1:10000 مسجد سلیمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود نقشه‌های زمین‌شناسی 1:10000 مسجد سلیمان


دانلود نقشه‌های زمین‌شناسی 1:10000 مسجد سلیمان

در این بخش نقشه‌های زمین‌شناسی 1:100000 مسجد سلیمان با کیفیت بسیار بالا برای دانلود قرار داده شده است. این محصول حاوی دو شیت نقشه زمین‌شناسی با فرمت JPG می‌باشد. تصویر پیشنمایش مربوط به همین محصول می‌باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود نقشه‌های زمین‌شناسی 1:10000 مسجد سلیمان