حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حامی فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله درباره امامت

اختصاصی از حامی فایل دانلود مقاله درباره امامت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درباره امامت


دانلود مقاله درباره امامت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

امامت

امامت مهم‌ترین اصل اعتقادی مذهب تشیع است. امامت در لغت به معنای دوستی، یاری دادن، به دست گرفتن کاری، فرماندهی داشتن و . . . است و در اصطلاح، یک منصب الهی و خدادادی است که شامل همه فضیلت‌های انسانی است.

مطابق این تعریف، امامان از سوی خداوند و به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین می‌شوند، دارای همان فضایل و امتیازات پیامبر (بجز مقام نبوت) هستند، و کار آنان منحصر به حکومت دینی نیست.

اما دانشمندان اهل سنت امامت را این گونه تعریف می‌کنند:

«الامامه رئاسه عامه فی امور الدین و الدنیا، خلافة عن النبی؛ (امامت یعنی ریاست و سرپرستی عمومی در امور دین و دنیا در مقام جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) مطابق این تعریف، امامت یک مسئولیت ظاهری در حد ریاست حکومت است؛ اما حکومتی که شکل دینی دارد و عنوان جانشینی پیامبر (در امر حکومت) را به خود گرفته است. طبیعتاً چنین امامی می‌تواند از سوی مردم برگزیده شود!

به عبادت دیگر علمای اهل سنت،‌ امامان را تنها به معنای جانشینان پیامبر در بر پا داشتن احکام شرع و پاسداری از حوزه دین دانسته اند.

اما شیعیان معتقدند مقام امامت در امتداد مقام نبوت است و ولایت امام همان ولایت نبوی و ولایت الهی است که ناگسستنی است. بنا به اعتقاد شیعیان، امامت فقط یک حکم شرعی فرعی نیست.

 

متصدیان امر امامت، دوازده نفر از نسل پیامبر اکرم هستند:

امام علی، امام حسن، امام حسین، امام علی بن الحسین، امام محمد باقر، امام جعفر صادق، امام موسی کاظم، امام علی بن موسی الرضا، امام محمد تقی، امام علی نقی، امام حسن عسگری و امام مهدی علیهم السلام.

به اعتقاد شیعیان، امامانی که جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در اجرای احکام و اقامه حدود و حفظ شریعت و تربیت مردم‌اند، از گناه و خطا مبرا هستند و در تمامی فضایل و کمالات علمی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و . . . سر آمد همگانند .

شناخت شناسى  امامت

امامت در لغت به معناى پیشوایى و رهبرى است و هر کسى که متصدى رهبرى گروهى شود ((امام)) نامیده مى شود خواه در راه حق باشد یا در راه باطل. چنانکه در قرآن کریم, واژه ((ائمه الکفر)) درباره سران کفار بکار رفته است, و کسى که نماز گزاران به او اقتدا مى کنند ((امام جماعت)) نامیده مى شود.

اما در اصطلاح علم کلام, امامت عبارت است از: ((ریاست همگانى و فراگیر بر جامعه اسلامى در همه امور دینى و دنیوى)). و ذکر کلمه ((دنیوى)) براى تاکید بر وسعت قلمرو امامت است, و گرنه تدبیر امور دنیوى جامعه اسلامى, جزیى از دین اسلام است .

از دیدگاه شیعه, چنین ریاستى هنگامى مشروع خواهد بود که از طرف خداى متعال باشد, و کسى که اصالهً (و نه به عنوان نیابت) داراى چنین مقامى باشد معصوم از خطا در بیان احکام و معارف اسلامى و یز مصون از گناهان خواهد بود. و در واقع, امام معصوم همه منصب هاى پیامبر اکرم (ص) بجز نبوت و رسالت را دارد و هم سخنان او در تبیین

حقایق و قوانین و معارف اسلام, حجت است و هم فرمانهاى وى در امور مختلف حکومتى, واجب الاطاعه مى باشد.

بدین ترتیب, اختلاف شیعه و سنى در موضوع امامت, در سه مساله ظاهر مى شود:نخست آنکه امام باید از طرف خداى متعال, نصب شود. دوم آنکه باید داراى علم خدادادى و مصون از خطا باشد.

سوم آنکه باید معصوم از گناه باشد.

البته معصوم بودن, مساوى با امامت نیست زیرا باعتقاد شیعه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم معصوم بودند هر چند مقام امامت را نداشتند, چنانکه حضرت مریم سلام الله علیها نیز داراى مقام عصمت بوده اند و شاید در میان اولیا خدا کسان دیگرى نیز چنین مقامى را داشته اند هر چند ما اطلاعى از آنان نداریم و اساساً شناختن شخص معصوم جز از طریق معرفى الهى, میسر نیست.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره امامت

دانلود پروژه امامت و ولایت

اختصاصی از حامی فایل دانلود پروژه امامت و ولایت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه امامت و ولایت


دانلود پروژه امامت و ولایت

دانلود پروژه امامت و ولایت در 15 اسلاید

 

 

 

امامت و ولایت

معنای امامت

امامت: پیشوا رهبر –
از ریشه ام به معنای قصد و توجه
مردم با قصد به سراغ امام می روند
امام در قرآن هم پیشوای صالح و هم ناصالح
امام در اصطلاح شیعه: کسی که جانشین رسول خدا نسبت به همه امور دینی و دنیوی جامعه اسلامی ریاست الهی عام و فرا گیر دارد.
نکته : همه منصب های پیامبر به جز نبوت را دارد
پس ویژگی های زیر باید دارا باشد :
1- باید از جانب خدا نصب گردد
2- دارای مقام عصمت باشد
3- نسبت به همه امور علم لدنی داشته باشد(نیازمند دیگران نباشد)
تعریف امام در نگاه اهل سنت
منصب عادی غیر الهی با انتخاب مردم
برخی می گویند حتی با زور ، قدرت را برعهده بگیرد فاسق هم باشد موجب عزل و برکناری نمیشود.
تاریخ پیدایش اختلاف در مساله امامت
.................................................................................
 
 
 
دانلود پروژه امامت و ولایت,پروژه امامت و ولایت,امامت و ولایت,ولایت,امامت,امامت در اهل سنت,امامت در شیعه

دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه امامت و ولایت

تحقیق درباره امامت و امامان دوازده گانه 77 ص

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره امامت و امامان دوازده گانه 77 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 78

 

یادداشت مترجمان

چـنان که پوشیده نیست اعتقاد به امامت و امامان دوازده گانه : از ارکان باورداشت شیعیان است کـه بـدون ایـن ویژگى دیگر نتوان کسى را شیعى خواند,چنان که با داشتن این اعتقاد نمى توان مـسـلـمـانى را غیرشیعى دانست و لذابسیار طبیعى است که دانشمندان عرصه تشیع جد و جهد فراوان به کار بندندتا حقانیت این اصل آسمانى را به کرسى صحت نشانند و اظهار دارند که اعتقاد بـه امـامـت نـه باورى است طایفه اى و مقطعى که اصلى است در ژرفناى دل پیروان اهل بیت که رسـتـنـگـاهى جز استدلال و حجت و برهان ندارد و درهمین راستاست که شهید مهدى سماوى ((1)) با نگاهى عمیق و دیدى دقیق این مقوله را به بحث گرفته و بر آن است تا این اصل را با بیان مـوضـع قـرآن و سـنـت نسبت بدان روشن سازد و با سیر در آیات کریم قرآنى و احادیث پیامبر9 , این مفهوم خدشه ناپذیر الهى را در سویداى دل موحدان بنشاند و بر وجدان انسانى نهیب زند که هر کس از امامت روى برتابد به تشنه اى ماند که از چشمه گواراى هدایت و رهیابى روى برتافته است و دیگر نخواهد توانست جگر تفتیده خودرا با خنکاى کوثر سیراب سازد.اگـر چـه شـایـد شـهـیـد سـمـاوى خود از جرگه کسانى باشد که دلباخته این آیین است و پاى استدلالیان را چوبین مى داند ولى به هر حال از آن جا که قلم برداشته ناگزیر راه استدلال و اقناع اذهان را در پیش گرفته تا حقانیت این آیین را به پیروان اندیشه و برهان نیز ثابت کند و این پیام را فـراپـیـش نـهـد کـه امـامـت نـه تـنـهـا جـان و دل پیروان اهل بیت را تسخیر کرده که اندیشه و استدلال استدلالیان را نیز در گرو خود دارد و به هر روى کسى که به این عرصه درآیدخواه با دل خواه با برهان جذب این آیین مى شود.چکیده سخن این که خواندن کتاب حاضر را براى پیروان اهل بیت : و دیگران توصیه مى کنیم , چه , پـیـروان اهـل بـیـت بـا مـطـالعه دقیق آن بر راه خویش استوارتر خواهند گشت و دیگران نیز به بـاورداران امـامـت در ایـن بـاور که دارندحق خواهند داد و این اصل را به عنوان اصلى استوار بر مـنطق و استدلال و به دور از نقش آفرینى احساس و عاطفه خواهند شناخت تا همین گامى باشد درمـسـیـر آشـنـایى هر چه افزونتر با اصول و مبانى یکدیگر و مقدمه اى گردد برهمدلى و درک متقابل که ما را به سوى وحدت مطلوب پیش مى برد.والسلام على من اتبع الهدى30 /7/1373

طرح بحث

مـسـؤولـیت سخن پژوهشگر را در رها بودن در گفتار محدود مى کند, پس او اگر چه دراندیشه خود آزاد است , ولى در تعبیر و بیان خویش آزاد نیست .به همین سبب شخص دیندار از خداى خود مـى هـراسـد, خدایى که در دین خود حق را تشریع فرموده و وى را ازعدم رعایت محرمات و عدم الـتـزام در نقل و مدح و سرزنش ـ در حدود صداقت وعدالت ـ و عدم توقف بهنگام ظهور شبهات بازداشته است .اسـلام بـه گونه اى خاص روابط را شگفت آورتر از هر مذهب دیگر مشخص کرده است وصداقت و عـدالـت را در بحرانى ترین حالات خشم مورد تشویق قرار داده است و دستورداده به حق اعتراف شـود, اگر چه به زیان فرد باشد یا بر او گران آید .اسلام اجازه نمى دهد به گونه اى داد سخن داد کـه اهل حق را ناخوش آید یا به ارزشهاى آنها تجاوزشود: لایحب اللّه الجهر بالسوء من القول الا من ظلم وکان اللّه سمیعاعلیما. ((2)) اسـلام غـیـبـت و بهتان را حرام کرده است و سخن چینى , ستم , دروغ , نسبت ناروا دادن ودشنام بناحق را ممنوع ساخته است و اجازه نداده سخنانى را به خدا ببندیم که اطلاعى از آن نداریم .از جمله تعالیم اسلام در این زمینه این است : (یـا ایـها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم ولانساء من نساءعسى ان یکن خـیـرا مـنهن ولا تلمزوا انفسکم ولا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظلمون , ((3)) یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرامن الظن ان بعض الظن اثم ولاتجسسوا ولایـغـتـب بـعـضـکـم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه واتقواللّه ان اللّه تواب رحیم .((4)) بـه عـلاوه تـوصیه هاى حکیمانه دیگر .اسلام بویژه از وارد آوردن شکاف به اخوت اسلامى و درهم ریـخـتـن وحـدت و ایـجـاد فروپاشى موکدا نهى کرده است و این در حالى است که با قاطعیت از مـسـلـمـان مـى خـواهد که سخن حق را بگوید و هنگام یارى رساندن به حق و سرکوب باطل در گـرفـتـن مـوضعى مثبت و ثمربخش کوتاهى نورزد .کسى که درابراز حق سکوت کند شیطانى گنگ است و امر به معروف و نهى از منکر و دعوت به سوى خدا از بزرگترین و مهمترین واجبات در شـریـعـت اسـلامـى اسـت : و مـن احـسـن قولاممن دعا الى اللّه و عمل صالحا و قال اننى من الـمـسلمین .((5)) موضع یک مسلمان درهر آنچه مى گیرد و یا پس مى زند باید موضعى همراه با هشیارى و پرهیز باشد: و مایلفظمن قول الا لدیه رقیب عتید. ((6)) دارنـده یک روح بزرگ حتى اگر متدین هم نباشد, راضى نخواهد شد سخن خود را آن قدر پایین آورد و بـه مـراتـب پـسـت نزول دهد که شرافت را مخدوش کند و کرامت و آبرو رااز میان ببرد و جوانمردى را نابود سازد .این در صورتى است که مسؤولیتى اخلاقى یاعرف اجتماعى نافذى وجود نداشته باشد که این امور را ارزیابى کند و دروغگو را موردانتقاد قرار دهد تا در نتیجه چنین کسى در نظر دیگران شخصیتى متزلزل یابد و مقامش در جامعه خرد شود.بـا الـهام از چنین مسؤولیتى است که سخن پیرامون موضع پیامبر اکرم (ص ) نسبت به خلافت در دیـن یک مسلمان اهمیتى بسزا مى یابد, ولى کندوکاو مسلمانان درباره این مساله به گونه اى که بى هیچ انسجام و پیوند مطلوبى در همیارى و ارتباط میان ایشان همداستانى آنها را مخدوش سازد و بـه دوسـتـى مـحـتـوم آنـها آسیب رساند همان چیزى است که اسلام با آن مبارزه مى کند و به شدیدترین شکل آن را ممنوع مى دارد.در سخن گفتن پیرامون خلافت , اگر سخن پاک باشد و بیان , نیکو و عبارت , راستین و نقل قول , صحیح دیگر جاى هیچ گونه خدشه اى نخواهد بود .مادامى که منبع مسلمانان یعنى کتاب و سنت مورد تقدیس همه مسلمانان است , بازگشت و التزام به آن دو با مقتضیات قولى و عملى آنها همان حقى خواهد بود که نمى توان از آن کناره گرفت و سیراب شدن از این دو


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره امامت و امامان دوازده گانه 77 ص

مقاله درباره مفهوم امامت

اختصاصی از حامی فایل مقاله درباره مفهوم امامت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 50

 

 

 

مقدماتی درباره مساله امامت

نویسنده: شهید مرتضی مطهری

بحث ما درباره امامت است.مى‏دانیم که در میان ما شیعیان مساله امامت اهمیت فوق‏العاده‏اى دارد و در میان سایر فرق اسلامى آن قدر براى این مساله اهمیت قائل نیستند.سر مطلب این است که مفهوم امامت در نزد شیعه با مفهوم امامت در نزد سایر فرق اسلامى متفاوت است.البته جهات مشترکى در کار هست ولى یک جهات اختصاصى هم در معتقدات شیعه در باب امامت هست که به همین جهت مساله امامت اهمیت فوق‏العاده‏اى پیدا مى‏کند.مثلا ما شیعیان وقتى که مى‏خواهیم اصول دین را بر طبق مذهب شیعه بیان کنیم مى‏گوییم اصول دین توحید است و نبوت و عدل و امامت و معاد، امامت را جزء اصول دین مى‏شماریم.اهل تسنن هم قائل به نوعى امامت هستند و اساسا منکر امامت به یک معنا نیستند، امامت را به شکل دیگرى قائل‏اند ولى به آن شکلى که قائل هستند، از نظر آنها جزء اصول دین نیست بلکه جزء فروع دین است.

بالاخره ما در مساله امامت اختلاف داریم، آنها قائل به نوعى امامت‏اند و ما قائل به نوعى دیگر.چطور شده است که شیعه امامت را جزء اصول دین مى‏شمارد ولى اهل تسنن از فروع دین مى‏شمارند؟علتش همان است که عرض کردم: مفهوم امامت در شیعه با آنچه که در اهل تسنن هست، متفاوت است.

امامت، استمرار نبوّت و همچون پیامبرى ، لطفى از جانب خداى متعال است. امامت جز با تصریح خداوندى تحقق نمى پذیرد و مردم در تعیین امام معصوم نقشى ندارند. امامت یکى از اصول بنیادى دین است و ایمان راستین جز با باور داشتن به بایستگى آن شکل نمى گیرد. امام کسى است که خداوند متعال او را ، پس از پیامبر به عنوان هدایتگر بشر برگزیده و باید از هر گناه و ناراستى پاک و معصوم ، و به اذن خدا، از جهان غیب آگاه باشد. امام نمونه کامل انسان و داراى برترین درجه کمال و فضیلت است و از آن جا که به یارى حق، همه گفتارها و رفتارهاى او نشان از راهى خدایى دارد، بر همه مردم پیروى از وى لازم و بایسته است.

معنى امام

کلمه «امام‏» یعنى پیشوا، کلمه «پیشوا» در فارسى، درست ترجمه تحت اللفظى کلمه «امام‏» است در عربى.خود کلمه «امام‏» یا «پیشوا» مفهوم مقدسى ندارد.پیشوا یعنى کسى که پیشرو است، عده‏اى تابع و پیرو او هستند اعم از آنکه آن پیشوا عادل و راه یافته و درست رو باشد یا باطل و گمراه باشد.قرآن هم کلمه امام را در هر دو مورد اطلاق کرده است.در یک جا مى‏فرماید: «و جعلنا هم ائمة یهدون بامرنا» (1) ما آنها را پیشوایان هادى به امر خودمان قرار دادیم.در جاى دیگر مى‏گوید: «ائمة یدعون الى النار» (2) پیشوایانى که مردم را به سوى آتش مى‏خوانند.یا مثلا درباره فرعون کلمه‏اى نظیر کلمه امام را اطلاق کرده است: «یقدم قومه یوم القیامة‏» (3) که روز قیامت هم پیشاپیش قومش حرکت مى‏کند.پس کلمه امام یعنى پیشوا.ما به پیشواى باطل فعلا کارى نداریم، مفهوم پیشوا را عرض مى‏کنیم.

پیشوایى در چند مورد است که در بعضى از موارد، اهل تسنن هم قائل به پیشوایى و امامت هستند ولى در کیفیت و شخصش با ما اختلاف دارند.اما در بعضى از مفاهیم امامت، اصلا آنها منکر چنین امامتى هستند نه اینکه قائل به آن هستند و در فردش با ما اختلاف دارند.امامتى که مورد قبول آنها هم هست ولى در کیفیت و شکل و فردش با ما اختلاف دارند، امامت به معنى زعامت اجتماع است که به همین تعبیر و نظیر همین تعبیر از قدیم در کتب متکلمین آمده است.خواجه نصیر الدین طوسى در تجرید امامت را این طور تعریف مى‏کند: «ریاسة عامة‏» یعنى ریاست عمومى.[در اینجا ذکر یک مطلب لازم به نظر مى‏رسد: ]

مشروعیت حکومت امام معصوم (ع)

در نظر شهید مطهری مدل مطلوب حکومت از نظر شیعه، امامت است، اما امامت دارای مفهوم، گستره و ابعاد چند گانه‌ای است که زعامت سیاسی و حکومت یکی از وجوه آن است. امامت در نزد مطهری تالی تلو نبوت است.(مطهری ،1374،ج4،ص841) ایشان برای پیامبر سه شأن قائل است که هر سه را خداوند به او عطاء کرده است. شأن اول، شأن ابلاغ وحی و پیامبری است.(مطهری،1374،ج4،ص843) در این زمینه پیامبر هیچ اختیاری ندارد، بلکه پیغمبر باید بی کم و کاست دستور و پیام الهی را ابلاغ کند، شأن دوم قضاوت است. (مطهری ،1374،ج4،ص843) این شأن پیامبر ناشی از اهمیت عدل در اسلام است، زیرا قضاوت حکم به عدل است. شأن سوم پیامبر، شأن ریاست عام است. پیامبر براساس این شأن رئیس و رهبر اجتماع مسلمین است. (مطهری، 1374،ج4،ص843) مطهری معتقد است که هر سه شان را خداوند به پیامبر اعطا کرده است و حکومت هم به عنوان یکی از این شئون الهی برعهده پیامبر بوده است. به نظر شهید مطهری در هیچ یک از شئون، مردم دخالتی ندارند و درامر حکومت نیز پیامبر به خواست مردم مدیریت اجتماعی جامعة اسلامی را برعهده نگرفت. پیامبر اکرم (ص) به حکم نبوت، مقام زعامت سیاسی را هم داراست، و این مسأله را نمی‌توان به شورا و یا رأی مردم سپرد. (مطهری،1374،ج4،ص865) اگر پیامبر در زمینة ابلاغ وحی هیچ اختیاری نداشت، اما در حوزة زعامت سیاسی دارای اختیار است. در شأن سوم پیغمبر به موجب این که رهبر اجتماع است، اگر فرمانی بدهد غیر از فرمانی است که طی آن وحی خدا را ابلاغ می‌کند. خدا به او اختیار چنین رهبری را داده و این حق را به او واگذار کرده است. لذا پیامبر در احکام حکومتی با اصحاب خود مشورت می‌کند. (مطهری ،1374،ج4،ص844) شهید مطهری امامت را تالی تلو نبوت می‌داند و معتقد است که هر سه شأن پیامبر ـ یعنی تبیین دین (منهای دریافت وحی) قضاوت و حکومت ـ به امامان منتقل می‌شود.

شؤون رسول اکرم

پیغمبر اکرم به واسطه آن خصوصیتى که در دین اسلام بود، در زمان خودشان به

حکم قرآن و به حکم سیره خودشان داراى شؤون متعددى بودند، یعنى در آن واحد چند کار داشتند و چند پست را اداره مى‏کردند، اولین پستى که پیغمبر اکرم از طرف خدا داشت و عملا هم متصدى آن پست بود، همین بود که پیغامبر بود یعنى احکام و دستورات الهى را بیان مى‏کرد.آیه قرآن مى‏گوید: «ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا» (1) آنچه پیغمبر برایتان آورده بگیرید و آنچه نهى کرده[رها کنید]، یعنى آنچه پیغمبر از احکام و دستورها مى‏گوید، از جانب خدا مى‏گوید. پیغمبر از این نظر فقط بیان کننده آن چیزى است که به او وحى شده.منصب دیگرى که پیغمبر اکرم متصدى آن بود، منصب قضاست، او قاضى میان مسلمین بود، چون قضا هم از نظر اسلام یک امر گتره‏اى نیست که هر دو نفرى اختلاف پیدا کردند، یک نفر مى‏تواند قاضى باشد.قضاوت از نظر اسلام یک شان الهى است، زیرا حکم به عدل است و قاضى آن کسى است که در مخاصمات و اختلافات مى‏خواهد به عدل حکم کند.این منصب هم به نص قرآن که مى‏گوید: «فلا و ربک لا یؤمنون حتى یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فى انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما» (2) به پیغمبر تفویض شده و رسول اکرم از جانب خدا حق داشت که در اختلافات میان مردم قضاوت کند.این نیز یک منصب الهى است نه یک منصب عادى.عملا هم پیغمبر قاضى بود.منصب سومى که پیغمبر اکرم رسما داشت و هم به او تفویض شده بود به نص قرآن و هم عملا عهده‏دار آن بود، همین ریاست عامه است.او رئیس و رهبر اجتماع مسلمین بود و به تعبیر دیگر سائس مسلمین بود، مدیر اجتماع مسلمین بود.گفته‏اند آیه: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم‏» (3) ناظر به این جهت است که او رئیس و رهبر اجتماع شماست، هر فرمانى که به شما مى‏دهد بپذیرید.

قهرا اینکه مى‏گوییم سه شان، به اصطلاح تشریفات نیست بلکه اساسا آنچه از پیغمبر رسیده سه گونه است.یک سخن پیغمبر فقط وحى الهى است.در اینجا پیغمبر هیچ اختیارى از خود ندارد، دستورى از جانب خدا رسیده، پیغمبر فقط واسطه ابلاغ است.

است، مثل آنجا که دستورات دینى را مى‏گوید: نماز چنین بخوانید، روزه چنان بگیرید و...آنجا که میان مردم قضاوت مى‏کند، دیگر قضاوتش نمى‏تواند وحى باشد.

دو نفر اختلاف مى‏کنند، پیغمبر طبق موازین اسلامى بین آنها حکومت مى‏کند و مى‏گوید حق با این است‏یا با آن.اینجا دیگر اینطور نیست که جبرئیل به پیغمبر وحى مى‏کند که در اینجا بگو حق با این هست‏یا نیست.حالا اگر یک مورد استثنائى باشد مطلب دیگرى است ولى به طور کلى قضاوتهاى پیغمبر بر اساس ظاهر است همان طورى که دیگران قضاوت مى‏کنند، منتها در سطح خیلى بهتر و بالاتر.خودش هم فرمود من مامورم که به ظاهر حکم کنم، یعنى مدعى و منکرى پیدا مى‏شوند و مثلا مدعى دو تا شاهد عادل دارد، پیغمبر بر اساس همین مدرک حکم مى‏کند.این حکمى است که پیغمبر کرده[نه اینکه به او وحى شده باشد].

در شان سوم هم پیغمبر به موجب اینکه سائس و رهبر اجتماع است، اگر فرمانى بدهد غیر از فرمانى است که طى آن وحى خدا را ابلاغ مى‏کند.خدا به او اختیار چنین رهبرى را داده و این حق را به او واگذار کرده است.او هم به حکم اینکه رهبر است کار مى‏کند و لهذا احیانا مشورت مى‏نماید.ما مى‏بینیم در جنگهاى احد، بدر و در خیلى جاهاى دیگر پیغمبر اکرم با اصحابش مشورت کرد.در حکم خدا نمى‏شود مشورت کرد.آیا هیچ گاه پیغمبر با اصحابش مشورت کرد که نماز مغرب را اینطور بخوانیم یا آنطور؟بلکه مسائلى پیش مى‏آمد که وقتى درباره آنها با او سخن مى‏گفتند، مى‏فرمود این مسائل به من مربوط نیست، «من جانب الله‏» چنین است و غیر از این هم نمى‏تواند باشد.ولى در این گونه مسائل[یعنى در غیر حکم خدا] احیانا پیغمبر مشورت مى‏کند و از دیگران نظر مى‏خواهد.پس اگر در موردى پیغمبر اکرم فرمان داد چنین بکنید، این به حکم اختیارى است که خدا به او داده است.اگر هم در یک مورد بالخصوص وحیى شده باشد، یک امر استثنائى است و جنبه استثنائى دارد نه اینکه در تمام کارها و جزئیاتى که پیغمبر به عنوان رئیس اجتماع در اداره اجتماع انجام مى‏داد، به او وحى مى‏شد که در اینجا چنین کن و در آنجا چنان، و در این گونه مسائل هم پیغمبر فقط پیام‏رسان باشد.پس پیغمبر اکرم مسلما داراى این شؤون متعدد بوده است در آن واحد.

امامت به معنى رهبرى اجتماع

مساله‏امامت به معنى اولى که عرض کردم، همین ریاست عامه است، یعنى‏پیغمبر که از دنیا مى‏رود، یکى از شؤون او که بلا تکلیف مى‏ماند رهبرى اجتماع است.

اجتماع زعیم مى‏خواهد و هیچ کس در این‏جهت تردید ندارد.زعیم اجتماع بعد از پیغمبر کیست؟این است مساله‏اى که اصل آن را، هم شیعه قبول دارد و هم سنى، هم شیعه قبول‏دارد که اجتماع نیازمند به یک زعیم و رهبر عالى و فرمانده است و هم سنى، و در همین جاست که مساله‏خلافت به آن شکل مطرح است.شیعه مى‏گوید پیغمبر(ص)رهبر و زعیم بعد از خودش را تعیین کرد و گفت بعد از من زمام‏امور مسلمین باید به دست على(ع)باشد و اهل تسنن با اختلاف منطقى که دارند، این مطلب را لااقل به شکلى که شیعه قبول داردقبول ندارند و مى‏گویند در این جهت پیغمبر شخص معینى را تعیین نکرد و وظیفه خود مسلمین بوده است که رهبر رابعد از پیغمبر انتخاب کنند.پس آنها هم اصل امامت و پیشوایى را - که مسلمین باید پیشوا داشته باشند - قبول دارند منتها آنهامى‏گویند پیشوا به آن شکل تعیین مى‏شود و شیعه مى‏گوید خیر، به آن‏شکل تعیین شد، پیشوا را خود پیغمبر اکرم به وحى الهى تعیین کرد.

اگر مساله امامت در همین حد مى‏بود(یعنى سخن‏فقط در رهبر سیاسى مسلمین بعد از پیغمبر بود)انصافا ما هم که شیعه هستیم، امامت را جزء فروع دین قرار مى‏دادیم نه اصول دین،مى‏گفتیم این یک مساله فرعى است مثل نماز.اما شیعه که قائل به امامت است، تنها به این حد اکتفا نمى‏کند که على(ع)یکى‏از اصحاب پیغمبر، ابو بکر و عمر و عثمان و صدها نفر دیگر حتى سلمان و ابى ذر هم یکى از اصحاب پیغمبر بودند و على(ع)ازآنها برتر بوده، افضل و اعلم و اتقى و الیق از آنها بوده و پیغمبر هم او را معین کرده بود.نه، شیعه در این حد واقف‏نیست، دو مساله دیگر مى‏گوید که اصلا اهل تسنن به این دو مساله در مورد احدى قائل نیستند، نه اینکه قائل هستند و ازعلى(ع)نفى مى‏کنند. مساله امامت به معنى مرجعیت دینى است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره مفهوم امامت

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن

اختصاصی از حامی فایل تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن

فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 134 صفحه

 

مفهوم امامت، اگرچه زیر مجموعه مباحث کلامی به شمار می رود، اما مستندات قرآنی نیز دارد. به ویژه در نگرش شیعی، متکلمان- که داعیه دفاع برهانی از دین را داشته اند- طبق روش معمول در تمام دانش های اسلامی، به قرآن نیز مراجعه کرده اند. در واقع، منطقی هم همین است که ایده های ایشان به عنوان متکلمان مسلمان قاعدتاً نباید با کتاب محوری اسلام (قرآن) هیچ گونه ناسازگاری داشته باشد، حتی به جز علم کلام اسلامی، در خداشناسی فلسفی هم، آن گاه که به بحث امامت می ر سیم، به مستندات قرآنی برمی خوریم.

یکی از مباحث بسیار مهم و باارزش در معارف دین مبین اسلام و مذهب نورانی تشیع، پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ در کنار پیروی از قرآن است؛ زیرا قرآن و عترت پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله ـ دو ودیعة الهی و دو گوهر گرانبهای به امانت گذاشته شده از سوی رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله ـ هستند که تمسک به آن دو ، مایة حرکت، رشد، سعادت و تکامل انسان‌ها و جوامع بشری به حساب می‌آیند.

این دو ثقل ارزشمند، نشأت یافته از یک منبع، و در حرکت به یک مسیر، و سرانجام به یک مقصد منتهی خواهند شد. آنان که به دنبال سعادت و هدایت در دنیا و آخرت هستند، بی‌تردید باید گمشدة خویش را در آن دو، جست‌جو کنند، آن هم نه به صورت مجزا و جدا از هم؛ زیرا قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن، نه مورد توصیة قرآن است و نه مورد تأیید عترت؛ قرآن ابتدا پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ و سپس اهل بیت عصمت و طهارت را نخستین و برترین معلم، مبیّن و مفسّر آیات خویش معرفی نموده است. به راستی چه کسانی می‌توانند، بهتر از اهل بیت عصمت قرآن را تفسیر نمایند؟! از این‌رو، باید اهل بیت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ را شناخت، و از آنان چگونه خواندن و چگونه فهمیدن قرآن را فرا گرفت.

در این تحقیق گروه ما سعی کرده با استفاده از منابع مختلف و کتب گوناگون به بررسی امامت در قرآن پرداخته و مقاله قابل قبولی در این باره ارائه دهد.

                                                
ویژگی های امام و امامت در قرآن  

پس از مقدمه ای کوتاه در تعریف و توصیف لغوی مفهوم امام ، به ویژگی های امامت در قرآن اشاره می کند.

  • تعریف واژه

امام را در لغت این گونه تعریف کرده اند: الامام من یوتم به و یقتدی سیرته و یوتمر بامره و یتبع اثره، سواء کان حقاً ام باطلاً، یعنی امام کسی است که او را پیشوا قرار دهند، از سیره او پیروی کنند، فرمان او ببرند و جا پای او بگذارند، چه حق باشد و چه باطل. این تعبیر، تعریف کاملی از امام نیست و حقیقت و ماهیت امام را بیان نمی کند، بلکه تعریف به اعتبار مأموم و مقتدی است، یعنی به اعتبار کسانی که از امام تبعیت می کنند و پیرو فرمان های او هستند. طبق این تعریف، امام کسی است که معیار و مقیاس برای دیگران است. عرب به این اعتبار که انسان، راه رفتن خود را طبق اسلوب و روش خاصی انجام می دهد، به راه امام می گوید.در آیه هفتادوهشتم و هفتاد و نهم سوره حجر و ان کان اصحاب الایکه لظالمین، فانتقمنا منهم، و انهما لبأمام مبین نیز، لفظ امام بر راه و طریق اطلاق شده است.

گاهی نیز یک شخص به اعتبار این که معیار و مقیاس برای سایرین است و دیگران از او پیروی می کنند، امام نامیده می شود و از جهت این که دیگران را رهبری می کند، قائد نامیده می شود. از همین رو در قرآن کریم (سوره احقاف، آیه ۱۲) به کتاب حضرت موسی(ع) امام اطلاق شده است: و من قبله کتاب موسی اماماً و رحمه .

  • امامت؛ اصل یا فرع

برای این که جایگاه امام در دین روشن شود و معلوم گردد که امامت از اصول دین است یا فروع آن، باید ابتدا فرق بین اصول و فروع دین مشخص گردد. فرق بین اصول و فروع دین از دو دیدگاه بررسی شده است: دیدگاه فقیهان و دیدگاه حکیمان. اگر موضوع حکم شرعی، امر اعتقادی بود، آن امر مربوط به اصول دین می شود و اگر مربوط به عمل مکلف بوده و مخصوص مجتهدان باشد، از مسائل اصول فقه است و اگر به عموم مکلفین تعلق گیرد، از فروع احکام فقهی محسوب می شود.اگر بر طبق نظر فقیه، امور اعتقادی و قلبی را جزء اصول دین بدانیم، در این صورت وجوب نیت در عبادات، جزء اصول دین به حساب می آید و حال این که این گونه نیست. همچنین اگر طبق نظر فیلسوف، ملاک را عقل قرار دهیم و آنچه را که عقل می تواند مستقلاً درک کند، اصول دین بنامیم و آنچه را که عقل نمی تواند به طور مستقل درک کند، فروع دین نامگذاری کنیم، در این صورت نبوت پیامبر گرامی اسلام(ص) از فروع دین به حساب می آید و از اصول دین خارج می شود؛ چرا که عقل نمی تواند مستقلاً حکم به نبوت آن حضرت بنماید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی امامت در قرآن